توجه داشته باشید که چون در بازار داخلی (بورس) اصطلاح Reversal یا بازگشت، در بین فعالان بازار با نام ریزش شناخته میشود (به دلیل یک طرفه بودن بازار). ما نیز در این مقاله برای درک بیشتر از این اصطلاح استفاده کردیم اما بهتر است بدانید واژه صحیحتر همان ریورسال یا بازگشت است زیرا در بازار دوطرفه مثل فارکس، فیوچرز ارزهای دیجیتال و … ممکن است روند نزولی به سمت روند صعودی نیز Reverse کند.
گفتوگوی «فرصت امروز» با نیما آزادی، مدرس تحلیل تکنیکال / سازمان بورس درک درستی از تحلیل تکنیکال ندارد
یک دهه از ورود دانش تحلیل تکنیکال به عرصه معاملهگری ایران میگذرد. در این سالها دایره کسانی که هر روز از تحلیل تکنیکال بهعنوان روش تحلیل و معامله خود استفاده میکنند وسیعتر میشود و با سرعت بیشتری در حال گسترش بیشتر است. اما با این وجود هنوز سازمان بورس نگاه انتقادی و حتی نفیگرایانهای نسبت به دانش تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه دارد. اوج این نگاه در سخنان اخیر رییس سازمان بورس تبلور یافته است.
وی درباره تحلیل شرایط منجر به سقوط بورس کشور به نقطهای اشاره کرده است که نشاندهنده اوج اختلاف یا به تعبیر بهتر شکاف وی با بخش مهمی از معاملهگران بازار سهام است. در این کنفرانس فطانت فرد در توصیههای خود اعلام کرد که تحلیلگران تکنیکال براساس واقعیات اقتصادی، بازار را تحلیل کنند که این جمله حاکی از باور وی به بیپایه و اساس بودن دانش تکنیکال و بر هم خوردن نظم بازار توسط این معامله گران است. با نیما آزادی، مدرس دانش تحلیل تکنیکال در این باره به گفتوگو نشستیم.
جناب آزادی! برای ورود به بحث اصلی از ریشههای دانش تکنیکال شروع کنیم. دانش تکنیکال چگونه در ایران آغاز شد و شروع به گسترش کرد؟
تا یک دهه پیش یک انقطاع و شکاف جدی میان بازار سهام ایران و دیگر کشورها در بهرهگیری از دانش تحلیل تکنیکال وجود داشت؛ در حالی که تحلیل تکنیکال در بازارهای جهانی بهصورت گسترده مورد استفاده قرار میگرفت، در ایران تا مقطع 1383 کسانی که براساس دانش تحلیل تکنیکال معاملهگری میکردند، از 300 نفر هم تجاوز نمیکرد. در سال 1383 بود که آقای کامیار فراهانی کتابی را در این باره ترجمه کرد که با اقبال وسیعی در بازار سرمایه رو به رو شد. از آن زمان به بعد کاروان دانش تحلیل تکنیکال در ایران به راه افتاد و سال به سال گستره وسیعی را به خود اختصاص داد.
در 10 سال اخیر شاید بالغ بر 30 یا 40 کتاب در این حوزه ترجمه یا تالیف شده است و معاملهگرانی که در این سالهای بهصورت حرفهای براساس تحلیل تکنیکال معامله میکنند بیش از 20 هزار نفر در تمام بازارها که طیف وسیعی از معاملهگران بازار را شامل میشوند. در شش سال گذشته خود من بالغ بر 3700 نفر را در این حوزه آموزش دادهام. بنابراین روی سخن جناب فطانتفرد، با چنین جمعیت وسیعی از بازار است. براساس واقعیت گستره تحلیلگران تکنیکال، این سوال در ذهن همه ایجاد شده است که رییس بازار سرمایه باید چنین رویکردی را به این دسته از معاملهگران داشته باشد؟ این موضعگیری نشان میدهد که ایشان حداقل شناخت را از تحلیل تکنیکال ندارند. در حالی که دانش تحلیل تکنیکال جای خود را در بازارهای جهانی کاملا باز کرده است و در این بازارها چارتیستها با ضریبی از خطا سطوح ورود و خروج به یک سهم را بسیار راحت مشخص میکنند و معاملهگران و برنامهریزان بازارهای جهانی هم کاملا این واقعیت را پذیرفتهاند. البته ریشههای سخن جناب فطانت فرد بازمیگردد به یک سوء فهم ریشهدار در بازار سرمایه که تحلیل تکنیکال را خط خطی کردن نمودار مینامند.
شاید بخشی از این اشکال به خود تحلیلگران تکنیکال باز گردد. کسانی که به نام تکنیکالیست در بازار یا شبکههای اجتماعی و وبلاگها تحلیل میزنند و حتی گاهی متاسفانه این تحلیلها را به فروش میگذارند تنها با الفبای این دانش آشنا شدهاند و تحلیلهایشان با خطاهای زیادی توأم است. شاید کثرت این اشتباهها باعث شده است که در بازار چنین تلقیای به وجود بیاید که دانش تکنیکال از اساس اشتباه است. چرا هیچ نهاد یا کانونی وجود ندارد تا به این حجم انبوه تحلیلها که گاه بیپایه هستند، رسیدگی و نظارت داشته باشد؟
بله قبول دارم که در تحلیل تکنیکال به راحتی میشود دست به توجیه زد و در این شکی نیست. متاسفانه به دلیل اینکه متولیان بازار سرمایه دانش تحلیلتکنیکال را به رسمیت نمیشناسند، هیچ سازو کاری به وجود نیامده است که بتوان تحلیل فنی و حرفهای را از تحلیل افراد تنبلی که صرفا برای توجیه نظرات و ذهنیات خود نمودارها را توجیه میکنند جدا کرد.
البته حتما نباید سازمان بورس پیشگام باشد. چرا خود تکنیکالیستهای کشور وچهرههای سرشناس این عرصه آستین بالا نمیزنند تا با طرد تحلیلهای ضعیف، از حیثیت تحلیل تکنیکال دفاع کنند؟ یا یک کانون و انجمنی را برای ساماندهی این منظور تاسیس کنند؟
من تجربهای در این باره داشتم که شاید جالب باشد. زمانی تصمیم گرفتم تا نمایندگی کنفدراسیون تکنیکال دنیا را بگیرم. کار این کنفدراسیون این بود که بهصورت مستقیم دورههای تحلیلتکنیکال را در ایران برگزار میکرد به این معنا که خود آنها برای ما متد تعریف میکردند که بر این اساس تدریس کرده و به این شیوه آزمون برگزار کنید و فارغالتحصیلان از این آزمونها مورد تایید کنفدراسیون قرار میگرفتند. نکته جالب اینکه وقتی برای پیگیری موضوع اقدام کردم، هیچ نهادی نبود که به ما مجوز لازم را بدهد؛ از وزارت علوم گرفته تا وزارت تعاون و سازمان بورس. تنها پاسخی که گرفتم این بود که برای این کار باید یک نهاد غیرانتفاعی داشته باشم و راهاندازی چنین نهادی همچنان شرایط سخت و دشواری دارد که عملا برایم غیرممکن شد. مشکل پراکندگی حاکم بر حوزه تحلیل تکنیکال، این موضوع است. شرایط را بهگونهای فراهم کردهاند که در عمل امکان ایجاد مرکز هدایت و پالایش تحلیلهای تکنیکال وجود ندارد.
در مقایسه با تحلیل فاندامنتال، دانش تکنیکال امکان خطایش چند درصد است؟
در تحلیل تکنیکال، خطای بیشتری یافت میشود چرا که تعداد افرادی که در این حوزه کار میکنند بیشتر است و به نسبت تعداد آدمها خود به خود درصد خطا هم بیشتر میشود
واقعا درصد تکنیکالیستهای بازار بیشتر از فاندامنتالیستها هستند؟
بازار سرمایه بهگونهای است که بیشتر کسانی که معامله میکنند پیرو افراد حرفهای هستند. به این ترتیب تعداد افراد حرفهای تحلیل بنیادی و تکنیکال که مرجع هستند محدود است. اما دانش تحلیل تکنیکال به دلیل سادگی فراگیریش، افراد زیادی را جذب خود کرده است و فکر میکنم تعدادشان خیلی بیشتر از فاندامنتالیستهاست.
به نظر شما ما چند تکنیکالیست حرفهای و مسلط به این دانش در ایران داریم؟
شاید تعدادشان 100 نفر باشد. اما وجود جریانات تخریبی از سویی و از سوی دیگر باور غلط افرادی که در بازار پیرو دیگران هستند درباره سود صددرصدی باعث شده است تا سوءتفاهمهای زیادی درباره تحلیل تکنیکال به وجود بیاید. افراد پیرو، همین که میبینند یک تحلیلتکنیکال اشتباه از آب درآمد کل دانش تکنیکال را زیر سوال میبرند در حالی که باید برآیند یک دوره تحلیل را دید. مثلا باید ببینیم که ما طی یک تا دو سال، چند معامله موفق در مقابل چند معامله ناموفق داشتهایم. یکی از مشکلات مهم تحلیل تکنیکال این است که یک دانش وارداتی است و در برخی بخشها با واقعیات بازار سرمایه ما نمیخواند. مثلا الگوهای کندل استیک باوجود گسترش کاربرد آن در بازارهای جهانی، در بسیاری از موارد در بازارهای ما جواب نمیدهند. لطفا در مورد این محدودیتها توضیح دهید.
بورس تهران در همه بخشها چه فاندامنتال و چه تکنیکال، از بازارهای جهانی عقب است. در بازارهای آمریکا 65درصد معاملات بهصورت آپشن انجام میشود اما در بازار ما صددرصد معاملات بهصورت اسپات صورت میگیرد. در بازارهای جهانی میشود ریسک را تعریف کرد اما در بازارهای ما امکان ندارد. اگر یک مشتری درک بازارهای دوطرفه بخواهد یک سبد ریسکی برایش معین کنید، چنین عددی را نمیتوانیم به او بدهید و فقط میتوانیم به مباحث کلی مذاکرات هستهای و چالشهای اقتصادی و . وصلش کنیم. در حالی که در بازار آتی سکه، ما شاهد بازار دو طرفه هستیم، اما در بازار سهام هنوز چنین امکانی به وجود نیامده است. تحلیل تکنیکال در اصل برای بازارهای دو طرفه تعریف شده است نه یک طرفه. اگر در همین شرایط فعلی، بازار سهام ما دو طرفه بود، ارزش معاملات افزایش چشمگیری پیدا میکرد. در شرایط فعلی، با وجودی که قیمت خیلی از سهمها جذاب است ولی بازار دوطرفه نیست.
ما باید روی زمین واقعیتها راه برویم و در همین بازار با همین مشکلات و محدودیتها براساس تحلیل تکنیکال دست به معاملهگری بزنیم. با وجود این موانع، چگونه میتوانیم دانش تحلیل تکنیکال را با شرایط بومی بازار سرمایهمان تطبیق دهیم؟
موانع زیادی در این راه وجود دارد که باید در باره آن در میان تحلیلگران بحث و همفکری کرد. مثلا این موضوع که آیا باید نمودار را براساس سود تقسیمی تعدیل کرد؟ آیا باید نمودار را براساس افزایش سرمایه تعدیل کنیم؟ در بازار ایران با وجود کشش عرضه و تقاضا محدوده نوسان وجود دارد و نمیگذارند قیمت براساس عرضه و تقاضا نوسان پیدا کند. قانون حجم مبنا و بسته شدن نمادهای بورسی هم شرایط بازار ایران را به شرایط خاصی تبدیل کرده است. در بازارهای جهانی اگر نمادی بسته شود بعد از 30 دقیقه بازگشایی میشود اما در بازار ما گاه ماهها نمادی بسته میماند. اکنون نمادی وجود دارد که از سال 83 بسته است. این محدودیتها بازار ما را به بازار خاصی بدل کرده است.
می خواهم سوال شفافتری بپرسم. با وجود این موانع فکر میکنید ما از چند درصد ظرفیت تحلیل تکنیکال میتوانیم در بازارمان استفاده کنیم؟
شاید 40 درصد و در حدود 60 درصد ظرفیت آن برای ما بلا استفاده است.
وجود این موانع در بازار ایران در کدام درک بازارهای دوطرفه بخشهای تحلیل تکنیکال خودش را بیشتر نشان میدهد و تحلیلگران در کجاها باید مراقب باشند که محدودیتهای بازار آنها را به بیراهههای تحلیل نکشاند؟
یکی از موضوعاتی که خیلی حساس است، توجه به گپهای زمانی است. وقتی نمادی بعد از ماهها یا سالها باز میشود در نمودارش چیزی دیده نمیشود و این دورهها به هم چسبانده میشود. در حالی که در این دوره اتفاقاتی برای آن رخ داده است که در نمودار لحاظ نشده است. موضوع دوم این است که محدوده نوسان، اندیکاتورها را به خطا میاندازد. وقتی صف خرید یا فروش میشود اندیکاتورها دچار اشتباه میشوند.
در بحث آموزش تحلیل تکنیکال گاهی احساس میکنم که هر یک از افراد نامدار این عرصه به راه خودشان میروند و یک رویه ثابتی در تحلیل تکنیکال در این عرصه وجود ندارد. چرا؟
بله، این موضوع صحت دارد و من وقتی موضوع نمایندگی کنفدراسیون تکنیکال دنیا را پیگیری کردم به خاطر همین بود تا با شکلگیری آن، یک پیوند دوستی بین همه کسانی که در این عرصه فعال هستند ایجاد شود. واقعیت این است که تحلیلگران خیلی چشم دیدن یکدیگر را ندارند و هر کسی ساز خود را میزند و همدیگر را نفی میکنند اما در این میان اساتید برجستهای مثل مشهوری نژاد، فراهانی و صمدی و خیلی از بزرگان دیگر هم پا به عرصه گذاشتهاند که مایه امیدواری است.
البته در تحلیل تکنیکال تفاوت سبک داریم. ممکن است یک سبک تحلیلی با یک سبک دیگر در تضاد باشد اما دلیل بر باطل بودن دیگری نمیشود. در مجموع این پراکندگی در تحلیل تکنیکال ما وجود دارد و تنها نهادی که صلاحیت دارد تا این وضعیت را مدیریت کند سازمان بورس است. اما وقتی مدیر این نهاد در مورد تکنیکالیستها اینگونه صحبت میکند، جو ناامیدی ایجاد میشود. وجود چنین دیدگاهی در میان مدیران بورسی کشور نشان میدهد که تحلیلگران تکنیکال باید خودشان همت کنند و به جای اینکه یکدیگر را رد کنند با هم جمع درک بازارهای دوطرفه شوند و برای بهبود فضای تحلیل تکنیکال در ایران تلاش کنند.
یکی از تفاوتهای شما با مدرسهای دیگر تحلیل تکنیکال، تاکیدتان بر تحلیل زمانی است. اینجا شرایط مناسبی است که به مخاطبان خودتان بگویید چرا از تحلیل زمانی دفاع و آن را تدریس میکنید؟
من پاسخ شما را با طرح یک سوال و پاسخ به آن میدهم. چرا وقتی یک تحلیلگر سهمی را خرید، به طور مرتب به سایت TSEرجوع میکند؟ برای اینکه میخواهد ببیند چه زمانی سهمش به آن هدف مورد نظرش میرسد. ما عادت کردهایم که نمودار را به شکل افقی تحلیل کنیم در حالی که تحلیل عمودی مزایای فراوانی دارد. ممکن است یک تحلیلگر با تحلیل عمودی نمودار سهمی را در قیمت 100 تومان بخرد و من با تحلیل عمودی نمودار سهم را در قیمت 120 تومان بخرم و هر دو در قیمت 150 تومان بفروشیم. اما نکته این است که آن فرد این سود را در مدت شش ماه به دست آورده است و من با تحلیل زمانی با وجودی که سهم را گرانتر خریدهام در مدت دو هفته این سود را کسب کردهام.
بنابراین زمان سود کردن از قیمت سود کردن بسیار مهمتر است. ممکن است شما یک سهمی را بخرید و به مدت یک سال از قیمتی که شما خریدهاید پایینتر نرود اما ممکن است بالاتر هم نرود. هنر معاملهگر این است که سهمی را بخرد که سرعت رشد بالاتری داشته باشد. آفت بزرگ تحلیل تکنیکال این است که ما میدانیم سهم را کجا بخریم اما نمیدانیم چه زمانی باید بخریم؟ تحلیلگر اگر در زمان مناسب سهم بخرد بهتر از این است که در قیمت خوب بخرد. در بازارهای جهانی میگویند set and forget. یعنی معامله ات را ست کن و سپس فراموش کن. نباید اینگونه باشد که ما مرتب به سایت TSE نگاه کنیم که کی معامله مان به هدف مورد نظر میرسد. من طرفدار این هستم که جهان براساس یک نظمی حرکت میکند. در زندگی ما و ارگانیسم ما هم نظم خاصی وجود دارد. اینگونه نیست که ما یک روز صبح صبحانه بخوریم و فردا صبح شام بخوریم. جهان براساس نظم مشخصی حرکت میکند. بازار هم براساس همین نظم حرکت میکند. مثلا نرخ بهره در بازار آمریکا هشت سال کاهش پیدا میکند و سپس پله پله بالا میرود. آیا این موضوع اتفاقی است یا از سیکل خاصی تبعیت میکند؟ ما اگر این تحلیل زمانی را پیدا کنیم بسیار موفقتر عمل میکنیم.
شما سالهاست که در عرصه تحلیلگری هستید. می خواهم از تجربه شما استفاده کنم و بپرسم در این سالها عملکرد دانش آموختگان خودتان را که ارزیابی کردهاید، آنها بیشتر در چه بخشهایی از تحلیلتکنیکال اشتباه داشته اند؟ یعنی خطای در تحلیل بیشتر از کجاها رخ داده است؟
آفت بزرگ این تحلیلگران ابزار است. من دیدهام که اغلب پیش از آنکه درک درستی از نمودار داشته باشند بلافاصله اندیکاتور رسم میکنند. این ابزارها در بسیاری از مواقع نقش فریبندگی دارند. ما ابتدا باید درک و تحلیل درستی از نمودار داشته باشیم و سپس ابزار رسم کنیم؛ ما باید اول تحلیل درست داشته باشیم و بعد در مرحله استراتژی از اندیکاتورها استفاده کنیم.
آخرین پرسش من در مورد چشمانداز بازار در سال 94 است. ارزیابی شما در این باره چیست؟
در این باره به نظرم میتوانیم الگوی سال 1375 را اعمال کنیم. در سالهای 73 و 74 که مقارن با دولت هاشمی رفسنجانی بود تورم سنگینی در کشور داشتیم. در اواخر سال 75 شاخص کل یک سقف ساخت و بعد از آن دو سال تمام کاهشی بود. در دولت خاتمی سالهای 76 و 77 سالهای مقابله با تورم بود. بورس هر کشوری هم مخالف سیاستهای ضد تورمی است. در سالهای 77 و 78 دولت توانست رفته رفته رشد اقتصادی ایجاد کند و اقتصاد کمی نفس کشید. در سالهای 90 و 91 رشد تورم شدید بود و در سال 92 شاخص کل یک سقف ساخت. در حال حاضر دولت سیاستهای ضد تورمی دارد که اثرات منفی خاصی هم بر بازار گذاشته است. به نظر من این وضعیت در سال 94 هم ادامه خواهد داشت. البته وضعیت کمی بهتر میشود و بازدهی بازار نسبت به سال 93 اندکی بهبود مییابد اما رکود ادامهدار خواهد بود.
بنابراین نقش مذاکرات هستهای را خیلی پر رنگ نمیبینید؟
اگر خبر خوبی از دل مذاکرات هستهای بیرون بیاید یک جو خوشبینی ایجاد میکند ولی تاثیر خاصی در سوددهی شرکتها ندارد و به همین دلیل رشد پس از توافق هستهای دامنهدار نخواهد بود. به نظر من فضای کلی بورس تهران تا سال 96 فضای نوسانگیری خواهد بود و سهمی که افراد تا این سال میخرند در نهایت در هر گام 20 تا 30 درصد رشد خواهد کرد. به همین دلیل من فکر میکنم که در سال 94 تحلیل تکنیکال قدرتش را به بازار نشان خواهد داد. شما با فاندامنتال نمیتوانید نوسانگیری کنید اما تحلیل تکنیکال با ارائه ارزیابی نسبتا دقیق از نمودار به شما قدرت نوسانگیری میدهد.
برخی تحلیلها حاکی از آن است که سالهای 95 یا 96 سالهای جهش قیمت مسکن است. از نظر دورهای هم که نگاه کنید میبینید قیمت مسکن هر چهار یا پنج سال یک جهش قیمتی را تجربه میکند. فکر میکنید در صورت افزایش قیمت مسکن، بازار سرمایه بتواند نقدینگی را جذب کند؟
بحران مسکن در ایران مثل تمام دنیا از بحران مسکن آمریکا در سال 2008 آغاز شد که کماکان ادامه دارد. افزایش قیمت مسکن در سالهای گذشته بیش از توان خرید مردم بوده است. در این سالها دستمزد به اندازهای رشد نکرده است که بتواند این گپ را پر کند. در این سالها مسکن اگر رشدی هم بکند زیر تورم سالانه کشور است.
در پــایـان تــوصیــهای بــرای تکنیکالیستهایی که در ابتدای راه هستند، دارید؟
توصیه من این است که سه کتاب را حتما مطالعه کنند: معامله گر منظم، تحلیل فاندامنتال، تکنیکال یا تحلیل ذهنی اثر مارک داگلاس و کتاب جادوگران بازارهای مالی اثر جک شواگر. مطالعه این کتابها را بهشدت توصیه میکنم و معتقدم مطالب آن تاثیر مهمی در شکلگیری دید کلی معاملهگران دارد.
چه خبر از طرح حمایت از سهامداران خرد / باز هم تصمیمی عجولانه
حال که به پایان اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ نزدیک میشویم باید دید که این تصمیم چگونه اجرایی خواهد شد؟ آیا دولت جدید تصمیم فوق را اجرایی خواهد کرد یا این تصمیم نیز مانند بسیار تصمیمات و قوانین و اسناد بالادستی به فراموشخانه سپرده خواهد شد.
در اسفند ماه سال ۹۹ طرحی با عنوان حمایت از سهامداران خرد دارای سبد سهام ۱۰۰ میلیون ریال و کمتر مورد تصویب شورای عالی بورس قرار گرفت. طرحی که بر اساس آن سهامدارانی که تا اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ سهام خود را نفروشند مشمول سود ۲۵ درصدی خواهند شد و چنانچه بازدهی کمتر از این میزان باشد، جبران و مابه التفاوت آن به سهامداران پرداخت خواهد شد.
طرحی عجیب مانند برخی تصمیمات دیگر که در دوران ریزش شدید بازار صرفا برای مدیریت اذهان عمومی و بدون هیچ مبنای کارشناسی روشن اتخاذ شد، تصمیمی از جنس دامنه نوسان متقارن و. بیشتر برای فرار از فضای منفی سهامداران اتخاذ شد. حتی پس از ابلاغ این تصمیم نیز جزئیاتی از این طرح منتشر نشد. همچنین مشخص نشد نحوه پرداخت این ما به التفاوت و محاسبه آن به چه صورت خواهد بود و چگونه قرار است انجام شود. ضمن اینکه عنوان نشد که توسط چه نهادی این پرداختها صورت خواهد گرفت.
فارغ از تمامی این ابهامات در اجرای طرح حمایت از سهامداران خرد و نداشتن پیشینه کارشناسی نکته مهمی که مطرح میشود این است که اصولا تصمیماتی از این قبیل در هیچ کجای دنیا در صلاحیت و وظایف نهاد رگولاتور نیست و همچنین در تضاد با ماهیت و فلسفه بازار سهام است. درست مانند سایر ریزساختارهای بازار سهام که در ایران با استاندارد دنیا فاصله زیادی دارد.
در این خصوص نیز راهکاری که بازارهای توسعه یافته در دنیا به آن متوسل میشوند مشخص و روشن است. راهکار مدیریت ریسک در بازارهای سهام در دنیا توسعه ابزارهای مشتقه، بازار دوطرفه، تشویق به سرمایهگذاری غیرمستقیم مردم و در بعد کلان شفافیت اقتصادی و پیشبینیپذیر بودن اقتصاد در متغیرهای مهم مانند نرخ بهره و نرخ ارز است.
در این میان، وظیفه سازمان بورس اصلاح ریز ساختارها و وظیفه دولت شفاف و پیشبینیپذیر کردن اقتصاد است نه تضمین سود که در بازاری پرریسک مانند سهام عملا بیمفهوم و ناشی از درک نادرست بالاترین نهاد سیاستگذاری این بازار است.
هر چند شاید برای شورای عالی بورس که اغلب افراد آن سیاسی و با ارتباط به جای تخصص انتخاب میشوند نیز چارهای دیگر وجود نداشت و در یک اقدام بسیــار نادرست و اشتباه دولت وقت عموم مردم را به سرمایه گذاری در بازار سهام و خرید فزاینده سهام تشویق کرده بود که این تلقی را برای همگان به اشتباه ایجاد کرد که ظاهرا قرار است تا ابد این بازار صعودی بماند و این را دولت تضمین کرده است و تصمیمی این گونه برای مدیریت افکار عمومی اتخاذ شد.
حال که به پایان اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ نزدیک میشویم باید دید که این تصمیم چگونه اجرایی خواهد شد؟ آیا دولت جدید تصمیم فوق را اجرایی خواهد کرد یا این تصمیم نیز مانند بسیار تصمیمات و قوانین و اسناد بالادستی به فراموشخانه سپرده خواهد شد.
فارغ از اشتباه بودن این تصمیم که در بالا نیز به دلایل آن اشاره شد، اما برای حفظ اعتماد و اعتبار عمومی نهاد سازمان بورس و شورای عالی بورس اجرای آن به هر شکل وظیفه نهادی دولت جدید است.
کسب بیشترین بازدهی در بازار سرمایه، به کمک آموزش بورس
ورود به بازار سرمایه به جز داشتن نقدینگی، ملزومات دیگری نیز دارد. فرد سهامدار باید بازار را بشناسد. از ریسکهای آن باخبر باشد و بتواند بهترین تصمیم را برای مدیریت سرمایه خود بگیرد. همانطور که میدانید، بازار بورس به هیچ عنوان بازار بدون ریسکی نیست. این گزاره را سهامداران در دو سال گذشته – مخصوصا تازهواردان – به خوبی درک کردهاند. پس بهتر است قبل از ورود به این بازار و صرف سرمایه خود، آموزش کامل بورس را در برنامه خود بگنجانید.
در صورت آموزش کامل بورس است که فرد سهامدار میتواند پورتفوی خود را مدیریت کند. در درک بازارهای دوطرفه روزهای ریزش بازار بهترین تصمیم را بگیرد و بداند آینده بازار به کدام سمت خواهد رفت.
کارگزاری آگاه از بدو تاسیس خود سعی داشته سهامداران را از هر نظر برای ورود به بازار سرمایه آماده کند. به همین خاطر با برگزاری کلاسهای متنوع بورسی، از مبتدی تا پیشرفته چندین هزار سهامدار بورسی را آموزش داده است.
آموزش کامل بورس در دوره مقدماتی
آموزش کامل بورس نیازمند برنامهای مدون است. مشخص است که نمیشود یکشبه به تمام اطلاعات بورسی و زیر و بم بازار مسلط شد. اما میتوان با داشتن برنامهای جامع و مبنی بر اصول، گامبهگام پیش رفت.
برای ورود به بازار سرمایه نیاز است کد بورسی و شماره سجام دریافت کنید. امروزه کارگزاریها این خدمات را به صورت رایگان در اختیار مشتریهای خود قرار میدهند.
بعد از طی این مراحل، آموزش مقدماتی بورس آغاز میشود. آموزشی که شامل آموزش گامبهگام اصول اولیه سرمایهگذاری، تابلوخوانی، آشنایی با سایت TSETMC، آشنایی با سایت کدال و ابزارهای آنلاین خرید و فروش سهام مانند آساتریدر آگاه دانست.
مدرسه بورس آگاه امکان را ایجاد کرده تا بر اساس برنامهای جامع، سهامداران در کلاسهای بورسی شرکت کنند.
با شرکت در دورههای مقدماتی قراردادهای مشتقه، با مفاهیم اساسی و سازوکار بازارهای دو طرفه آشنا میشوید و تفاوتهای میان هر یک از ابزارهای مالی نوین را فرا میگیرید. همچنین با حضور در این دورهها، ضمن شناخت قسمتهای مختلف سامانه معاملاتی، با نحوه تنظیم حد سود و زیان برای معاملات خود آشنا میشوید و روشهای پیشبینی وضعیت حساب خود را میآموزید.
از طرف دیگر آشنایی با ابزارهای معاملاتی از ملزومات آغاز سرمایهگذاری در بورس است. به همین خاطر کارگزاری آگاه کلاسهای متنوعی از جمله آشنایی با ابزارهای تکنیکالی در آساتریدر، آشنایی با خدمات و دریافت وام و اعتبار در آگاه و آشنایی با جعبه ابزار معاملاتی آگاه برگزار میکند.
آموزش کامل بورس در دوره متوسطه
بعد از فراگیری مفاهیم ابتدایی و اتمام دوره مقدماتی، مدرسه بورس آگاه در دوره متوسطه آموزش را پیش میبرد. با حضور در دورههای تحلیل مدرسه آموزش بورس، فرصتهای خرید و فروش در بازار سرمایه را پیدا میکنید. یافتن فاکتورهای مناسب در معاملات یک سهم، از دغدغههای اساسی افراد تازه وارد به بازار بورس است.
علاقمندان به فعالیت در بازار مشتقه، پس از تسلط بر مفاهیم و سازوکار اجرایی معاملات مشتقه، میتوانند برای آشنایی با تحلیل بنیادی، ارزشگذاری قراردادهای مشتقه و استراتژیهای معاملاتی بازار مشتقه (آتی و آپشن)، در دورههای متوسط قراردادهای مشتقه شرکت کنند.
آموزش کامل بورس در دوره پیشرفته
همانطور که گفته شد، آموزش بورس دورههای متنوعی دارد. پس از طی کردن دورههای مبتدی و متوسطه، نیازمند آموزش در دوره پیشرفته هستید. دورههای پیشرفته نیز تحلیل بازار سرمایه را شامل میشود. به طور کلی نیز بازار بورس به دو روش تکنیکال و بنیادی مورد تحلیل قرار میگیرد.
- تحلیل تکنیکال: تحلیل تکنیکال در واقع یک استراتژی معاملاتی برای ارزیابی سرمایهگذاریها و تعیین فرصتهای معامله با تجزیه و تحلیل روندهای آماری است که از فعالیتهای معاملاتی مانند تحرکات قیمتی و حجم معاملات استفاده میکند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال میتواند بر روی هر نوع اوراق بهاداری که دارای سوابق تاریخی معاملاتی است مورد استفاده قرار گیرد. این موارد میتوانند شامل اوراق سهم، آتی، کالا، ، و سایر اوراق بهادار باشند. اما این ابزار بیشتر برای تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس استفاده میشود.
- تحلیل بنیادی: تحلیل بنیادی یا فاندامنتال روشی است که با استفاده از آن، افراد میتوانند ارزش ذاتی اوراق بهادار را با عوامل مختلف اقتصادی و درک بازارهای دوطرفه مالی محاسبه کنند. تحلیل بنیادی هر عاملی را که بر ارزش سهم تأثیر میگذارد در نظر میگیرد. در این تحلیل، از عوامل اقتصاد کلان مانند شرایط اقتصادی و وضعیت سایر بازارها تا عوامل اقتصاد خرد مانند عملکرد مدیریت شرکت، مورد توجه قرار میگیرد.
کارنامه مدرسه بورس آگاه
واحد آموزش کارگزاری آگاه از سال 1387 آغاز به کار کرده است. این واحد با برگزاری با برگزاری همایشهای آشنایی با بورس و دورههای آموزشی در تهران و سایر شهرهای ایران، گام مثبتی را در جهت ارتقای دانش سرمایهگذاران بازار سرمایه برداشته است.
از زمان تاسیس واحد اموزش بورس کارگزاری آگاه، بیش از 400 هزار نفر در دورههای متفاوت آموزشی این کارگزاری شرکت کردهاند. برگزاری 5198 دوره آموزشی و 2262 همایش رایگان ورود به بورس از جمله فعالیتهای آموزشی این مجموعه بورسی است.
آموزش بورس آگاه در تهران خلاصه نمیشود و شعبههای شهرستان این کارگزاری نیز اقدام به برگزاری کلاسهای آموزش بورس میکنند.
چکیده
آموزش بورس اولین گام برای ورود سرمایهگذار به بازار سرمایه است. وقتی فرد سهامدار آموزش کامل بورس را بگذراند و از تمام زوایای بازار مطلع شود؛ میتواند برای سرمایهگذاری در این بازار اقدام کند.
آموزش کامل بورس میتواند پیشدرآمد یک سرمایهگذاری موفق باشد. کارگزاری آگاه سعی داشته با شناسایی نقاط ضعف سهامداران، بهترین دورههای بورسی را برای آموزش متقاضیان در نظر بگیرد.
چرخه بازار و فازهای بازار را بشناسید
حتما تا کنون واژه چرخه را شنیده اید و با کاربردهای آن آشنا هستید. چرخه در همه جا قابل مشاهده است از تغییر فصول و مراحل مختلف زندگی گرفته تا چرخه بازارهای مالی انواعی از چرخهها (Cycles) در اطراف ما وجود دارد. این چرخهها در هر جزء خود اغلب تحت تأثیر عوامل بیشماری قرار دارند و هر چرخه بر حرکات قیمت در بازار تأثیر میگذارد. درک چگونگی عملکرد این حرکات میتواند به معاملهگر برای شناسایی فرصتهای جدید در معاملات و کاهش ریسک کمک کند.
در ادامه، با کمک مقالاتی از وبسایتهای گاپیتریدرز و تریدبرینز، با چهار مرحلهی اصلی چرخه قیمت در بازار ارزهای دیجیتال و به طور عمومی بازارهای مالی آشنا خواهید شد.
انواع مراحل چرخهی قیمت در بازار
حرکات قیمت در بازار غالباً تصادفی و پیچیده به نظر میرسد. ممکن است قیمت در روزهای معینی بالا رود یا کاهش پیدا کند. برای یک فرد تازه وارد، این حرکات اغلب گیجکننده هستند و ممکن است شبیه به قمار به نظر برسند.
واقعیت این است که چرخههای قیمت به روشهای مشابه حرکت کرده و مراحلی یکسان را طی میکنند. هنگامی که یک سرمایهگذار این مراحل را درک کند، دیگر بازارها چندان تصادفی به نظر نخواهند رسید. معاملهگر میتواند هر مرحله را تشخیص دهد و سبک معاملاتی خود را بر این اساس تغییر دهد. چهار مرحلهی چرخهی قیمت را به طور شماتیک در نمودار زیر مشاهده میکنید.
چهار مرحلهی مختلف چرخههای قیمتی
فاز انباشت
این مرحله از چرخه میتواند برای یک دارایی مشخص یا کلیت بازارها شکل بگیرد. همانطور که از نام این مرحله پیداست، از روند مشخصی برخوردار نیست و به صورت دورهای از تراکم و انباشتگی قیمت در نمودار نمایان است. هنگامی که معاملهگران شروع به انباشت داراییهای خود میکنند، قیمت در یک محدوده و بین دو سطح شروع به نوسان میکند. این جابهجایی مالکیت تا زمانی ادامه پیدا خواهد کرد که یکی از این دو سطح شکسته شود.
فاز انباشت از مراحل چرخهی قیمت
فاز انباشت (Accumulation) همچنین به عنوان دورهی پایهگذاری قیمت شناخته میشود؛ زیرا بعد از یک روند نزولی و قبل از صعود قرار دارد. با توجه به اینکه در این مرحله بازار روند خاصی را دنبال نمیکند، میانگینهای متحرک در این دوره سیگنال معتبر صادر نخواهند کرد.
چگونه در این فاز معامله کنیم؟
مرحلهی انباشت ممکن است چند هفته یا چند ماه طول بکشد. بنابراین از این زمان برای مطالعهی بازار و پیشبینی زمان مناسب برای ورود استفاده کنید. دامنهی نوسانات قیمت در این دوره اندک است و به ویژه برای معاملهگران روزانه سودآور نیست. بنابراین تا قبل از تأیید روند بازار، پیشنهاد نمیشود معاملات بزرگ انجام دهید. یک محرک بنیادی مانند افزایش ارزش بازار یا حجم معاملات، میتواند قیمت را از این مرحله خارج کند. با خروج قیمت از این فاز و شروع روند صعودی، شاهد رشد سقف و کفهای قیمتی خواهیم بود.
فاز روند صعودی
همانطور که فاز انباشت با مقاومت قیمت در برابر تغییرات تعریف میشود، فاز صعودی با حرکت قیمت به بالای سطوح مقاومت شناسایی میشود. خروج از فاز انباشت منجر به ورود حجم بالایی از سرمایه میشود؛ زیرا معاملهگرانی که در مرحلهی انباشت خارج از بازار بودند، به طرز تهاجمی شروع به خرید داراییها میکنند. با پیشرفت فاز صعودی، شاهد شکل گرفتن روند در قیمتها هستیم. با آغاز درک بازارهای دوطرفه سرمایهگذاری معاملهگران جدید، حرکات قیمت افراد بیشتری را به بازار جلب میکند. در نهایت، این عوامل موجب شکلگیری روند صعودی در قیمت و قدرت گرفتن آن خواهد شد تا زمانی که قیمت وارد فاز بعدی شود.
چگونه در این فاز معامله کنیم؟
این فاز بهترین زمان برای درآمدزایی یک معاملهگر است. حرکت و مومنتوم (تکانه یا اندازه حرکت) زیادی وجود دارد که برای معاملهگران موقعیتهای مناسبی فراهم میکند. به هر نزول قیمت در این دوره به دید اصلاح و فرصتی برای خریداری دارایی یا سهام نگاه میشود. با افزایش قیمت، دارایی دوباره خریداری میشود و بازار بار دیگر روند صعودی پیش میگیرد. با پیشرفت قیمت در این مرحله، نوسانات موجود در بازار به تدریج کاهش مییابد.
فاز توزیع
این مرحله به عنوان مرحلهی بازگشت قیمت نیز شناخته میشود. معاملهگرانی که در مرحلهی انباشت، دارایی موردنظر را خریداری کردهاند، در این فاز شروع به خروج از بازار میکنند. از ویژگیهای بارز این مرحله، افزایش حجم معاملات است. نکته اینجاست که در این فاز، تقاضا از عرضه فراتر نخواهد رفت و با افزایش حجم، قیمت افزایش پیدا نخواهد کرد. معمولاً اصلاحات قیمت در فاز توزیع (Distribution) رخ میدهند؛ درک بازارهای دوطرفه اما باعث تغییر روند بازار به سمت پایین نخواهند شد.
فاز انباشت از مراحل چرخهی قیمت
چگونه در این فاز معامله کنیم؟
در آغاز این مرحله به علت خروج سرمایهگذاران از بازار، نوسانات زیادی وجود دارد. این فاز فرصت مناسبی برای آغاز موقعیتهای فروش (Short) فراهم میکند. قیمت در این مرحله به سرعت به سطوح حمایت و مقاومت واکنش نشان میدهد. فاز توزیع از طریق الگوهای مشخص نموداری مانند سر و شانه، سقف دوقلو، مثلث و انواع دیگر مشخص می شود. با پیشروی در این فاز، قیمت نوسانات خود را از دست میدهد و درون یک محدوده شروع به حرکت خواهد کرد.
فاز روند نزولی
این فاز آخرین مرحله از چرخهی قیمت است که برای سرمایهگذاران بازارهای یک طرفه، خستهکننده و نامطلوب به شمار میآید. از درک بازارهای دوطرفه طرف دیگر، معاملهگرانی که در طول مرحلهی توزیع اقدام به خرید دارایی کردهاند، با عجله سعی در فروش یا بستن موقعیتهای خرید ضررده خود دارند. از آنجا که در این فاز خریداران معدودی در بازار حضور دارند، فقدان تقاضا قیمت دارایی را به پایین میکشد. با شروع تلاش قیمت برای ساختن کفهای متوالی و بالاتر، بازار دوباره به مرحلهی انباشت درک بازارهای دوطرفه خواهد رسید.
فاز انباشت از مراحل چرخهی قیمت
چگونه در این فاز معامله کنیم؟
در این مرحله، قیمت دارایی معمولاً بیشتر از حد انتظار ریزش خواهد کرد. بنابراین، سعی در گرفتن چاقوی در حال سقوط نکنید؛ چون در نهایت دستتان را خواهید برید. البته که در بازارهای دو طرفه از ریزش قیمت هم میتوان سود کرد. در هر حال با استفاده از راهبردها و استراتژیهای مناسب، در انتهای این فاز فرصتی مناسب برای خریداران فراهم خواهد شد.
تفاوت فازهای انباشت، توزیع و تحکیم
همانطور که اشاره شد، در تحلیل چرخههای بازار به صورت کلاسیک، مراحل انباشت و توزیع بررسی میشوند. گفتیم که مرحلهی انباشت، زمان ورود خریداران به بازار است. آنها داراییهای در حال سقوط را به اختیار خود درمیآورند یا به اصطلاح جمعآوری و درک بازارهای دوطرفه انباشت میکنند؛ چرا که معتقدند این روند به زودی تغییر خواهد کرد. فاز انباشت نشاندهندهی خرید دارایی یا سهام از سهامدارانی است که ایمان خود را به دارایی یا سهمی که در فاز نزولی است، از دست دادهاند.
فاز توزیع، هنگام فروش داراییهای جمعآوریشده در فاز انباشت اتفاق میافتد. با افزایش قیمتها، سهامداران دارایی خود را برای فروش ارائه میکنند. هرچه تعداد سهام بیشتری عرضه شود، ادامهی روند افزایش قیمت دشوارتر خواهد شد. این فاز، پایان روند صعودی را نشان میدهد.
در کنار این دو مرحله، فاز تحکیم یا تثبیت (Consolidation) زمانی اتفاق میافتد که روند نزولی قیمت کُند میشود. قیمت در نزدیکی یک سطحِ بهخصوص شروع به نوسان میکند و شناور میماند. این دوره خود را به شکل خوشهای باریک از نوسانات در قیمت نشان میدهد. قیمت در این فاز جهشها و اصلاحات کوچکی دارد و حرکات آن به صورت عرضی است.
تحکیم در روند نزولی نشانهای مبنی بر شکل گرفتن فاز انباشت است. در روند صعودی نیز، تحکیم به شکل یک نوار قیمتی در نمودار پدیدار میشود. در واقع در روند صعودی به این فاز تحکیم قیمت گفته نمیشود؛ اما دارای ویژگیهای مشابه است. قیمت در نهایت حرکت خود را در روند صعودی متوقف کرده و در عرض نوسان میکند. این نشانهای از شکلگیری فاز توزیع است.
جمعبندی
این نکته را به یاد داشته باشید که معامله در بازارهای مالی وابسته به ارزیابی احتمالات است نه تعیین قطعیات. شناخت هر یک از مراحل چرخهی قیمت، برای تصمیم گیری در مورد خرید و فروش دارایی امری درک بازارهای دوطرفه ضروری است. یک روش مناسب برای بررسی این مراحل، مطالعهی روند گذشته نمودار داراییها است. همچنین بررسی رفتار اندیکاتورها در هر فاز کمک شایانی به درک بهتر بازار خواهد کرد.
فاز انباشت، اولین مرحله از چرخه قیمتی است، فازی که در آن قیمت در یک محدوده نوسان میکند. در این فاز باید منتظر ماند تا روند صعودی شروع شود.
سپس قیمت وارد روند صعودی میشود، این فاز بهترین زمان برای خرید دارایی یا سهام است. سپس وارد فاز توزیع خواهیم شد که بهترین زمان برای گرفتن موقعیت شورت در بازارهای دوطرفه است.
فاز نزولی، آخرین مرحله از چرخه قیمت در بازار است. نقطه پایانی فاز نزولی بهترین زمان برای ورود مجدد به موقعیتهای خرید است.
تفاوت اصلاح و ریزش (Reversal) در روند چیست؟
یادم است در مرداد ماه سال ۹۹، در بهبهه بازار بورس ایران و زمانی که اکثر افراد فعال در بازار سرمایه نمیتوانستند از فکر خرید سهام بیرون آیند، اشخاصی بودند که اعتقاد داشتند بازار نیاز به یک اصلاح دارد زیرا بسیار فراتر از حد مجاز خود افزایش در شاخص کل مشهود بود؛ وقتی بازار در همان ماه و در ماه بعد شروع به کاهش چشمگیر در قیمت سهام و شاخص کرد، دو دسته تحلیلگر وجود داشت: دسته اول معتقد بودند این یک اصلاح است و قیمت پس از آن به روند خود خواهد برگشت و دسته بعدی که معتقد بودند به دلایلی این حرکت، شروع یک ریزش است. حرف کدام صحیح بود؟ اصلاً ریزش یا ریورسال چه تفاوتی با اصلاح دارد؟ بعدهها بعد از گذشت ۱ سال از این قضیه هنوز هم عدهای با وجود چنین اتفاقاتی که برای بورس افتاد، این دو اعتقاد را حفظ کردهاند. در این درس یاد خواهید گرفت این دو اصطلاح چه تفاوتهای چشمگیری با هم دارند. درست است که من برای درک بیشتر شما از خاطره مربوط به بورس مثالی آوردم اما مطمئناً میدانید در بازار فارکس و ارزهای دیجیتال نیز از این دست دوگانگی فراوان است. پس یکبار برای همیشه تفاوت اصلاح و ریزش را یاد بگیرید.
توجه داشته باشید که چون در بازار داخلی (بورس) اصطلاح Reversal یا بازگشت، در بین فعالان بازار با نام ریزش شناخته میشود (به دلیل یک طرفه بودن بازار). ما نیز در این مقاله برای درک بیشتر از این اصطلاح استفاده کردیم اما بهتر است درک بازارهای دوطرفه بدانید واژه صحیحتر همان ریورسال یا بازگشت است زیرا در بازار دوطرفه مثل فارکس، فیوچرز ارزهای دیجیتال و … ممکن است روند نزولی به سمت روند صعودی نیز Reverse کند.
این سناریو را تصور کنید: قیمت شروع به بالا رفتن میکند و به روند صعودی خود ادامه میدهد.
سپس شروع به کاهش میکند.
بازهم کاهش میکند.
و سپس دوباره صعود میکند.
آیا تا به حال در چنین موقعیتی قرار گرفته اید؟ مسلماً اگر چند صباحی در هر یک از بازارهای مالی فعال بوده باشید، همانطور که در ابتدای مقاله گفتم، شما هم چنین سناریو ای را در تایمفریمهای مختلف تجربه کردهاید. قطعاً شما هم گاهی از تشخیص تفاوت اصلاح و ریزش ، عاجز ماندهاید.
در این شرایط به نظر میرسد که قیمت به ما میگوید باید خرید کنیم چون یک اصلاح در کار بوده و قرار است دوباره به روند صعودی برگردیم؟ درست است؟
متاسفانه کاملاً غلط است!
آن افزایش قیمت که دیدید فقط یک اصلاح ریز بود. هیچ کس دوست ندارد که تحت تاثیر این اصلاح ریز خرید کند اما متاسفانه این اتفاق افتاده است.
متاسفانه در مثال بالا، معامله گر فارکس تفاوت بین اصلاح و ریزش را تشخیص نداده است.
معامله گر به جای اینکه صبور باشد و روند کلی نزولی را ببیند، فکر کرده است که یک Reversal یا برگشت در حال وقوع است به همین دلیل یک پوزیشن Long باز کرده است.
ببینید که چگونه تریدر بدشانس ما با یک اصلاح ریز در AUD/USD فریب خورده است.
همه اینها را گفتیم تا به سراغ اصل داستان برویم:
اصلاح روند چیست؟
یک اصلاح یا یک Correction یا یک استراحت یا پولبک و هر اسمی که روی آن میگذارید، یک حرکت موقتی قیمت بر خلاف روند است.
روش دیگر برای شناسایی آن، در پرایس اکشن به این شکل است که قیمت میتواند خلاف روند حرکت کند اما این حرکت خیلی کوتاه بوده و سریع به جهت اصلی خود برمیگردد.
دیدگاه شما