معرفی چند الگوی ادامه دهنده قدرتمند در تحلیل تکنیکال
در این مقاله قصد داریم به معرفی چند الگوی ادامه دهنده روند در تحلیل تکنیکال بپردازیم. همانطور که میدانید، روشهای بسیار زیاد و متنوعی برای بررسی نمودارها بر اساس تحلیل تکنیکال وجود دارد. تحلیلگران بر اساس هدف و استراتژی خود به انتخاب یکی از این روشها یا استفاده از چند روش به صورت همزمان میپردازند و بعد از کسب تجربۀ لازم، به این نتیجه میرسند که کدام یک از این روشها برای آنها مناسبتر و سوددهتر خواهد بود.
فارغ از اینکه از چه روش و استراتژی برای تحلیل نمودارها استفاده میکنید، باید بدانید که نمودارها بازتابدهندۀ تمامی عوامل فاندامنتال و تکنیکالی هستند که در بازۀ زمانی مورد نظر شما اتفاق افتادهاند و بر قیمت رمزارز یا دارایی مورد نظر شما تأثیر گذاشتهاند. بنابراین نمودارها یکی از اجزای اصلی و مهم در ترید و معاملهگری هستند.
الگوی ادامه دهنده (Continuation Pattern) چیست؟
همانطور که میتوان از روش پرایس اکشن یا روشهای دیگر موجود در بازارهای مالی استفاده کرد، امکان تشکیل الگوهای قیمتی در بازههای زمانی مختلف و کسب سود از آنها نیز وجود دارد. برخی از این الگوها، الگوهای بازگشتی قیمت هستند، برخی نشاندهندۀ کاهش شتاب و قدرت در نمودار و برخی جزو الگوهای ادامه دهنده روند هستند.
الگوی ادامه دهنده روند الگویی است که با تشکیل آن در میانۀ یک روند، تحلیلگران متوجه میشوند که روند موجود فعلاً ادامه خواهد داشت. بعد از تشکیل و مشاهدۀ هر یک از الگوهای ادامه دهنده، نمودار قیمت برای مدتی وارد فاز استراحتی یا فشردگی میشود و سپس بعد از خروج از آن الگو به روند قبلی خود ادامه میدهد.
در ادامه به معرفی چند الگوی ادامه دهنده روند خواهیم پرداخت.
الگوی ادامه دهنده پرچم مستطیل (Flag)
الگوی پرچم مستطیل یک الگوی ادامه دهنده روند است که بعد از روندهای بسیار قوی تشکیل میشود. فارغ از جهت روند، الگوی پرچم مستطیل از یک بدنۀ زاویهدار و شیبدار و یک میلۀ بلند تشکیل میشود. میله (Pole) پرچم نشاندهندۀ روند موجود و قدرت آن است.
بدنه (Body) یک پرچم چه نزولی باشد و چه صعودی، نشاندهندۀ استراحت بازار بعد از یک روند است. نام این الگو با توجه به شکل ظاهری و شباهتی که با پرچمهای پارچهای دارد، انتخاب شده است.
معامله بر اساس الگوی پرچم مستطیل بسیار ساده است. با توجه به مشخص بودن جهت روند قبل از ورود به بدنه الگوی پرچم مستطیل، تنها لازم است که منتظر بمانیم تا نمودار قیمت از بدنۀ پرچم خارج شود. بعد از خارج شدن نمودار قیمت از بدنۀ پرچم مستطیل، هدف قیمتی به اندازه طول میلۀ پرچم خواهد بود.
معمولاً در بدنه پرچم، 5 موج شکل میگیرد و بعد از تشکیل موج پنجم، بدنۀ پرچم رو به بیرون شکسته خواهد شد.
الگوهای ادامه دهنده پرچم مستطیل اغلب با شکستهای قدرتمندی همراه هستند. برای پیشبینی قدرت شکستها، تحلیلگران به عمق بدنه، زاویۀ شیب و تعداد موجهای موجود در بدنه توجه میکنند. هر چه شیب بدنه بیشتر باشد، شکست الگو با قدرت بیشتری صورت میگیرد.
تحلیلگران باتجربه توصیه میکنند که در صورت مشاهدۀ چنین الگوهایی، بعد از تأیید شکست و اطمینان از شکست معتبر، به پوزیشنهای جدید وارد شوید.
الگوی ادامه دهندۀ پرچم مثلث (Pennant)
الگوی ادامه دهنده پرچم مثلث بسیار شبیه به الگوی قبلی است. تنها تفاوت آن با الگوی قبلی این است که شکل آن به صورت مثلث است. این الگو نیز معمولاً در اواسط یک روند دیده میشود. یکی دیگر از تفاوتهای الگوی پرچم مثلث با الگوی پرچم مستطیل این است که نمودار قیمت در پرچم مثلث در یک محدودۀ باریک حرکت میکند و حرکات قیمتی قبلی تقریباً به صورت عمود و با زاویه خیلی کم است.
علاوه بر این، بعد از تشکیل این الگوی ادامه دهنده و ورود نمودار قیمتی به این الگو، حجم معاملات به شدت کاهش مییابد و بعد از شکست این الگو، حجم مجدداً افزایش پیدا میکند.
مواردی که گفته شد باعث میشود که این الگو از الگوهای مثلث و پرچم جدا شود. این الگو شبیه به یک مثلث کوچک است که بر یک میلۀ کشیده و بلند قرار گرفته است.
الگوی پرچم مثلث نیز از یک بدنه و یک میله تشکیل شده است و همانند الگوی پرچم مستطیل طول بدنه نشاندهنده هدف قیمتی بعد از شکست بدنه است. در این الگو نیز معمولاً بدنه بعد از تشکیل 5 موج شکسته خواهد شد.
الگوی ادامه دهنده مثلث (Triangle)
یکی دیگر از الگوهای ادامه دهنده، الگوی مثلث است. این الگو در نمودار شکلی شبیه به مثلث دارد و بسته به نوع مثلثی که تشکیل میشود، بدنهای متشکل از قلههایی با ارتفاعهای متفاوت دارد. الگوهای مثلث معمولاً در انتهای روند موجود در بازار شکل میگیرند و با توجه به جهت روند موجود، میتوانند نشانهای از ادامۀ پرقدرت یا ضعیف روند موجود باشند.
سه نوع مثلث وجود دارد که در ادامه به بررسی کلی هر یک از آنها خواهیم پرداخت: مثلث متقارن، مثلث افزایشی و مثلث کاهشی.
معمولاً در هر نقطه از یک روند که مثلث متقارنی تشکیل و مشاهده شود، نشاندهندۀ ادامهدار بودن آن روند است. این مثلث معمولاً از 6 نقطه تشکیل میشود که این تعداد برخورد، برای تشکیل بدنۀ مثلث نیز لازم است.
اینکه ادامهدار بودن یک روند بعد از تشکیل الگوهای ادامه دهنده مثلث تا چه حد قدرتمند خواهد بود، بستگی به روندی دارد که قبل از تشکیل الگوی مثلث وجود داشته است.
اگر در یک روند نزولی، یک مثلث صعودی شکل بگیرد یا در یک روند صعودی، یک مثلث نزولی تشکیل شود، از احتمال ادامهدار بودن روند موجود کاسته میشود. البته باید این موضوع با استفاده از روشها و ابزارهای دیگری نیز تأیید شود.
اما برعکس، اگر در یک روند صعودی، مثلثی صعودی شکل بگیرد یا در یک روند نزولی، مثلثی نزولی تشکیل شود، احتمال ادامهدار بودن روند بسیار قدرتمندتر از حالت قبلی است.
الگوی مثلث نیز همچون الگوهای قبلی از 5 موج تشکیل میشود. هر چه تعداد این موجها بیشتر شود، حرکتی که بعد از شکست این الگو صورت میگیرد، قدرتمندتر خواهد بود.
اگر قبل از رسیدن نمودار قیمت به محدودۀ یکسوم پایانی الگو، بدنه مثلث شکسته شود و خروج از الگو اتفاق بیفتد، حرکت بعد از آن بسیار قدرتمندتر خواهد بود. در صورتی که الگوی مثلث در دوسوم ابتدایی خود شکسته نشود و نمودار قیمت وارد محدودۀ یک سوم پایانی شود، الگو به نوعی اعتبار خود را از دست میدهد و در صورتی که به طور کل منقضی نشود، حرکت بعد از شکست این محدوده خیلی پرقدرت نخواهد بود.
سخن پایانی
در این مقاله به بررسی مفهوم الگوهای ادامه دهنده و معرفی برخی از آنها پرداختیم. توجه داشته باشید که تشکیل یک الگوی ادامه دهنده زمانبر است و ممکن است همیشه نتوانید یک الگوی ادامه دهنده را در نمودار مورد نظر خود بیابید. تشخیص الگوها نیاز به تمرین و بررسی زیاد دارد، اما بعد از اینکه یکی از این الگوها در نمودار دیده شد، میتوانید از اهداف قیمتی آن و ادامه دار بودن روند، بسته به نوع الگوی تشکیلشده، استفاده کنید و برای چگونگی معاملات خود تصمیمگیری نمایید.
نکتۀ دیگری که وجود دارد این است که ممکن است گاهی این الگوها مطابق با حالت معمول و پیشبینی شما پیش نروند و با خطا مواجه شوند. بنابراین پس الگوهای ادامه روند الگوهای ادامه روند از آنکه تأییدات لازم را با استفاده از روشهای دیگر موجود به دست آوردید، برای ورود یا خروج از یک پوزیشن معاملاتی تصمیم بگیرید.
آشنایی با الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال | بیدارز
الگوهای نموداری در این مطلب نشان دهنده این است که روندهای خنثی در طی فعالیت قیمت چیزی جز یک توقف مقطعی قیمت نیستند و پس از آن روند دوباره در همان جهت قبلی خود به حرکت ادامه می دهد. این مسئله وجه تمایز این الگوها با الگوهای قبلی (بیان شده در مطالب قبلی دسته تحلیل تکنیکال) است.
تفاوت دیگر بین الگوهای برگشت و ادامه دهنده در مدت زمان آنها است. الگوهای برگشتی معمولا برای ساخت و نمایان کردن تغییرات عمده روند بسیار طولانی تر هستند. از طرف دیگر الگوهای ادامه دهنده معمولا کوتاه تر هستند و با دقت بیشتری به عنوان الگوهای کوتاه مدت یا میان مدت طبقه بندی می شوند. به استفاده ی مداوم از اصطلاح «معمولا» توجه کنید. گاهی تفاوت یک گروه از الگوها به اندازه ی یک تار مو است. استثنائات همیشه وجود دارند. حتی گروه بندی الگوهای قیمت به دسته های مختلف گاهی اوقات دچار مشکل می شود.
مثلث ها معمولا از دسته الگوهای ادامه دار هستند، اما بعضی اوقات به عنوان الگوهای برگشتی عمل می کنند. اگرچه مثلث ها معمولا از دسته الگوهای میان مدت در نظر گرفته می شوند، اما گاهی اوقات ممکن است در نمودارهای بلندمدت ظاهر شوند و اهمیت روند اصلی را به خود اختصاص دهند. حالت دیگری از الگوهای مثلث وجود دارد که با نام تبدیل کننده آنها را می شناسند و معمولا اخطار یک سقف مهم را می دهند. حتى الگوهای سر و شانه به عنوان شناخته شده ترین الگوی بازگشتی گاهی اوقات مانند یک الگوی تحکیمی عمل می کنند.
حتی با وجود این ابهامات مقطعی الگوها به دو دسته تقسیم می شوند و چنان چه خوب تفسیر شوند می توانند اغلب مواقع به تحلیل گر کمک کنند که رفتار آیندهی بازار را به درستی تشخیص دهد.
مثلث متقارن
مثلث متقارن (یا کویل) معمولا یک الگوی ادامه است. یک مکث در روند موجود است که پس از آن روند اصلی از سر گرفته می شود. در مثال زیر، روند قبلی صعود کرده است، به طوری که درصدها از تقسیم مثلث در روند صعودی حمایت می کنند. اگر روند رو به پایین باشد، آن گاه مثلث متقارن دارای پیامدهای نزولی خواهد بود. حداقل نیاز برای یک مثلث چهار نقطهی معکوس است.
به یاد داشته باشید که برای ترسیم یک خط روند همیشه دو نکته لازم است. بنابراین، برای ترسیم دو روند هم گرا، هر خط باید حداقل در دو نقطه لمس شود. در شکل فوق، مثلث درواقع از نقطه ی ۱ آغاز می شود، که در آنجاست که ادغام در روند صعودی آغاز می شود. با این حال، قیمت ها به نقطه ی ۲ برمی گردند و سپس به نقطه ی ۳. می روند. نقطهی ۳ پایین تر از نقطه ی ۱ است. روند بالایی فقط زمانی می تواند ترسیم شود که قیمت ها از نقطهی ۳ کاهش پیدا کنند.
توجه کنید که نقطه ی ۴ از نقطه ی ۲ بالاتر است. فقط وقتی قیمت ها از نقطه ی ۴ افزایش یافته اند، می توانید خط افزایشی پایین را بکشید. در این مرحله است که تحلیل گر مشکوک می شود که آیا وی با مثلث متقارن الگوهای ادامه روند سر و کار دارد. اکنون چهار نقطه ی برگشتی (۱، ۲، ۳ و ۴) و در روند هم گرا وجود دارد. درحالی که حداقل نیاز چهار نقطه برگشتی است، بسیاری از مثلث ها شش نقطه ی برگشتی دارند، همان طور که در شکل نشان داده شده است.
آنالیز زمانی مثلث
محدودیت زمانی برای وضوح الگو وجود دارد، و آن نقطه ای است که دو خط در اوج به هم برخورد می کنند که به آن نقطه رأس می گویند. به عنوان یک قاعده ی کلی، قیمت ها باید در جهت روند قبلی در جایی بین دو سوم تا سه چهارم عرض افقی مثلث شکل بگیرند. یعنی اندازه ی افقی مثلث فاصله مابين خط قاعده در سمت چپ تا نقطه ی راس در سمت راست.
از آنجا که این دو خط باید در یک نقطه برخورد کنند، پس از کشیدن دو خط هم گرا، می توان فاصله ی زمانی را اندازه گرفت. با ورود خط روند بالا، شکست صعودی ایجاد می شود که این اخطار شروع روند است. اگر قیمتها در زیر مثلث فراتر از نقطه ی سه چهارم باقی بمانند، مثلث شروع به از دست دادن قدرت خود می کند و معمولا به این معنی است که قیمت ها همچنان به سمت اوج و فراتر از آن ادامه خواهند یافت.
بنابراین مثلث، ترکیبی جالب از قیمت و زمان را ارائه میدهد. روندهای همگرا مرزهای قیمت الگو را نشان می دهند و مشخص می کنند که در چه نقطه هایی الگو تکمیل شده است و با شکستن روند بالایی در مورد روند صعودی دوباره روند قبلی از سر گرفته می شود. اما این خطوط روند با اندازه گیری عرض الگو، زمان رخداد این حادثه را مشخص می کنند.
اگر مثلا عرض ۲۰ باشد، پس از آن زمان شکست باید بین هفته ی ۱۳ و ۱۵ اتفاق بیفتد. اخطار قطعی، زمانی صادر می شود که قیمت از یکی از خطوط روند عبور کند. گاهی اوقات یک حرکت برگشتی پس از شکست ایجاد می شود. در روند صعودی، این خط به یک خط حمایت تبدیل می شود. در روند نزولی، خط پایین پس از شکسته شدن به یک خط مقاومت تبدیل می شود. پس از شکسته شدن خط روند سطح قیمتی که در رأس قرار دارد نقش مهمی در مشخص کردن سطح حمایت و مقاومت ایجاد می کند. برای اینکه شکست مورد قبول واقع شود معیارهایی وجود دارد ک درمطالب قبلی به آنها اشاره کرده بودیم. حداقل شرط این است که قیمت پایانی خارج از خط روند باشد و به یک نفوذ در طول روز اکتفا نکند.
اهمیت حجم
با نوسان قیمت و نزدیک شدن به رأس، باید از حجم معاملات کاسته شود. این رفتار حجم در مورد همهی الگوهای هم بستگی صادق است. اما حجم همزمان با نفوذ قیمت، باید به طور چشمگیری خط روندی که الگویی را تکمیل می کند، انتخاب کند. با بازگشت مجدد روند، حرکت برگشتی باید با شدت بیشتری انجام شود.
دو نکته ی دیگر باید درباره ی حجم ذکر شود. همان طور که در مورد الگوهای برگشتی اتفاق می افتد، حجم در روند صعودی بیشتر از نزولی است. افزایش حجم برای از سرگیری روند صعودی در کلیهی الگوها امری ضروری است. نکته دوم در مورد حجم این است که، حتی اگر فعالیت تجاری در طول شکل گیری الگو کاهش می یابد، بازرسی نزدیک از حجم معمولا به این نکته می رسد که آیا حجم سنگین تر در طول مراحل افزایشی رخ می دهد یا کاهشی. به عنوان مثال، در روند صعودی، احتمالا در زمان صعود قیمت معاملات سنگین تری نسبت به نزولها انجام می شود.
روش اندازه گیری
مثلث ها روش های اندازه گیری مختلفی دارند. در مورد مثلث متقارن، چند تکنیک به طور کلی استفاده می شود. ساده ترین روش اندازه گیری ارتفاع خط عمودی در وسیع ترین قسمت مثلث (پایه) و اندازه گیری آن فاصله از نقطه شکست است. شکل، مسافت پیش بینی شده از نقطه ی شکست را نشان می دهد، این همان تکنیکی است که من ترجیح میدهم. روش دوم ترسیم خط روندی از بالای پایه (در نقطه ی A به موازات خط روند پایین است. خط کانال بالایی در روند صعودی قیمت را مشخص می کند. گاهی اوقات هم زمان با برخورد دو خط در مثلث و ایجاد نقطه ی رأس قیمت با خط روند بالا برخورد می کند.
در نمودار بالا دو روش برای اندازه گیری مثلث متقارن وجود دارد. یکی برای اطمینان از ارتفاع پایه (AB) است. پروژه ای که فاصله ی عمودی از نقطه ی شکست در C دارد روش دیگر ترسیم یک خط موازی به سمت بالا از بالای پایه (A) به موازات خط پایین در مثلث است.
مثلث صعودی
مثلث های افزایشی و کاهشی انواع مختلفی از متقارن هستند، اما پیش بینی متفاوتی دارند. شکل زیر نمونه هایی از مثلث افزایشی را نشان میدهد. توجه کنید که خط روند بالا صاف است، در حالی که خط پایین در حال افزایش است. این الگو نشان میدهد که خریداران نسبت به فروشندگان تهاجمی تر هستند.
این یک الگوی صعودی در نظر گرفته می شود و معمولا با یک شکست سیری صعودی به خود می گیرد. مثلث های افزایشی و کاهشی هردو از نظر متقارن به معنای بسیار مهمی متفاوت هستند. مهم نیست که در ساختار روند، مثلث های افزایشی یا کاهشی ظاهر می شوند، آنها پیش بینی دقیقی دارند. مثلث افزایشی منجر به صعود است و مثلث کاهشی منجر به نزول قیمت میشود. در مقابل، مثلث متقارن ذاتا الگویی خنثی است. این بدان معنا نیست که مثلث متقارن ارزش پیش بینی کنندگی ندارد.
شکل بالا مثلث افزایشی. الگو در بالای خط فوقانی تکمیل می شود. این شکست باید شاهد افزایش شدید حجم باشد. این خط مقاومت بالایی باید به عنوان حمایت در قسمت های بعدی بعد از شکست عمل کند. حداقل اندازه ی قیمت با اندازه گیری ارتفاع مثلث (AB) و پیش بینی آن فاصله به سمت بالا از نقطه ی شکست در C به دست می آید.
تکنیک های اندازه گیری
اندازه گیری هدف قیمتی مثلث افزایشی نسبتا ساده است. ارتفاع الگو را در پهن ترین قسمت آن محاسبه می کنیم و این فاصله را از نقطه ی شکست روند انجام می دهیم.
عملکرد مثلث افزایشی به عنوان یک کف
درحالی که مثلث افزایشی اغلب در روند صعودی ظاهر می شود و الگو ادامه دار در نظر گرفته می شود، اما گاهی اوقات به عنوان یک الگوی کف (تبدیل کننده) ظاهر می شود. در پایان روند نزولی امری غیرمعمول نیست که شاهد رشد مثلث افزایشی باشید. با این حال، حتی در این شرایط، تفسیر الگو افزایشی است. شکستن خط بالایی یک اخطار از کامل شدن ارتفاع است. مثلث های افزایشی و کاهشی گاهی به مثلث های راست گوشه نیز گفته می شوند.
مثلث کاهشی
مثلث کاهشی فقط یک تصویر آینه ای از مثلث افزایشی است ولی معمولا یک الگوی کاهشی در نظر گرفته می شود. به خط نزولی و خط پایین در شکل پایین توجه کنید. این الگو نشان میدهد که فروشندگان بیشتر از خریداران عجله دارند و معمولا قیمت ها را کاهش می دهد. اخطار فروش زمانی است که قیمت باعث شکست خط پایینی شود و این اتفاق عموما با افزایش حجم معاملات همراه است. تکنیک محاسبه نیز دقیقا مثل مثلث افزایشی است. باید ارتفاع الگو در سمت چپ محاسبه شود و معادل آن در نقطه ی شکست به قیمت شکست اضافه شود.
عملکرد مثلث کاهشی به عنوان یک سقف
درحالی که مثلث نزولی یک الگوی ادامه دهنده داشت و معمولا در روند نزولی یافت می شود، در مواردی غیر معمول نیست که مثلث نزولی در روند صعودی پیدا شود. هنگامی که این نوع الگو در صدر روند ظاهر می شود، تشخیص آن چندان دشوار نیست، در این حالت شکسته شدن خط پایینی الگو اخطار بازگشت روند به حالت کاهشی را صادر می کند.
الگوی حجم
الگوی حجم در هر دو مثلث افزایشی و کاهشی مشابه است به این دلیل که وقتی الگو شکل می گیرد حجم کم می شود و سپس در نقطه ی شکست افزایش می یابد. در مورد مثلث متقارن، در طول شکل گیری نمودار می تواند تغییرات ظریف را در الگوی حجم همزمان با نوسانات در قیمت خیلی زیرکانه تشخیص دهد. این بدان معناست که در الگوی افزایشی حجم در جهش های قیمت تا حد زیادی و در نقاط پایینی کم میشود. در نوع کاهشی در طی روند کاهشی حجم سنگین معاملات و زمانی که الگوهای ادامه روند قیمت ها جهش می کنند ما با کاهش حجم مواجه خواهیم بود.
فاکتورهای زمانی در الگوی مثلث
یکی از فاکتورهای نهایی که باید در مورد مثلث ها مورد توجه قرار گیرد، ابعاد زمانی است. مثلث یک الگوی میان مدت محسوب می شود، به این معنی که معمولا تشکیل آن بیشتر از یک ماه طول می کشد، اما به طور کلی کمتر از سه ماه است. مثلثی که کمتر از یک ماه طول بکشد، احتمالا الگوی متفاوتی از قبیل پرچم چهارگوش است که به زودی درباره ی آن بحث می کنیم. همان طور که قبلا نیز اشاره شد، مثلث ها در نمودارهای قیمت بلندمدت ظاهر می شوند، اما معنی اصلی آنها همیشه یکسان است.
الگوی مثلث وسیع یا پهن شونده
این الگوی قیمت بعدی یک تغییر غیرمعمول مثلث است و نسبتا نادر است. درواقع یک مثلث واژگون یا مثلث معکوس است. همهی الگوهای مثلثی که تاکنون مورد بررسی قرار گرفته اند، روندهای همگرا را نشان می دهند. شکل گیری گسترده، همان طور که از نام آن پیداست، دقیقا برعکس آنها است. همان طور که الگوی زیر نشان میدهد، روندهای مختلف درواقع با شکل گیری گسترده از یکدیگر دور می شوند و تصویری را ایجاد می کنند که مثل مثلث در حال گسترش است. همچنین به آن یک بلندگوی دستی گفته می شود.
الگوی حجم نیز در این سازه متفاوت است. در سایر الگوهای مثلثی، با افزایش باریک شدن نوسانات قیمت، حجم کاهش می یابد. در الگوی پهن شونده درست برعکس اتفاق می افتد. حجم آن به همراه نوسانات گسترده تر قیمت افزایش می یابد. این وضعیت بازاری را نشان میدهد که از کنترل خارج شده و به طور غیرعادی احساساتی است.
از آنجا که این الگو نشان دهنده ی میزان غیرمعمول مشارکت عمومی است، اغلب در صدر بازارهای اصلی اتفاق می افتد. بنابراین، الگوی در حال گسترش معمولا یک شکل نزولی است. عموما در نزدیکی پایان بازار عمدهی افزایشی ظاهر می شود. این نوع مثلث در حال گسترش معمولا در قسمت های اصلی اتفاق می افتد. این شکل سه قله ی پیاپی بالا و دو فرورفتگی رو به کاهش را نشان میدهد. این یک الگوی غیر معمول دشوار برای تجارت است و خوشبختانه نسبتا نادر است.
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
الگوهای قمیتی (Price Patterns) یا الگوهای کلاسیک شکلهای تکرارشونده در نمودار قیمت هستند. تحلیلگران تکنیکال از الگوهای قیمتی برای تشخیص نقاط برگشت و یا ادامهی روند استفاده میکنند.
فرقی نمیکند معاملهگر بازار بورس، فارکس و یا ارز دیجیتال باشید، این الگوها بسیار کارآمد هستند. کار با الگوهای قیمتی و تشخیص آنها دشوار نیست. در این مطلب قدرتمندترین الگوهای قیمتی را بررسی خواهیم کرد.
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
منظور از الگوهای قیمتی چیست؟
الگوهای قیمتی یا الگوهای نموداری پیکربندیهای تکرارشونده در نمودار قیمت هستند که با کمک خطوط روند و یا منحنیها مشخص میشوند. در تحلیل تکنیکال از این الگوها برای تشخیص محدودههای بازگشت روند و یا ادامهی آن استفاده میشود. البته باید بدانید که الگوهای تکنیکال با اندیکاتورهای تکنیکال متفاوت هستند.
از آنجایی که الگوهای قیمتی با استفاده از خطوط روند شناسایی میشوند. قبل از ورود به مبحث الگوها بهتر است کمی در مورد خطوط روند صحبت کنیم.
اهمیت خطوط روند در شناسایی الگوهای قیمتی
تحلیلگران تکنیکال از خطوط روند برای رسم مقاومتها و حمایتها استفاده میکنند. خطوط روند، خطهای صافی هستند که با اتصال مجموعهای از قلهها (سقف) یا درههای (کف) نمودار رسم میشوند. خط روند صعودی شیب رو به بالا و خط روند نزولی شیب رو به پایین دارد. خط روند افقی نیز نشاندهندهی بازار بدون روند (خنثی) است.
خطوط روند در الگوهای قیمتی تکنیکال
خطوط روند در سبکهای مختلف تکنیکال، با شیوههای متفاوتی رسم میشوند. برخی معتقدند که خطوط روند را باید از انتهای سایهی کندلها (Shadow) رسم کرد و برخی نیز خطوط روند را از انتهای بدنهی کندلها (Body) رسم میکنند.
بیشتر تحلیلگران تکنیکال معتقدند که محدودهی اصلی تحرکات قیمت در بدنهی کندلها اتفاق میافتد و سایهها دادههای خارج از محدودهی اصلی هستند. در نمودارهای روزانه بهتر است از قیمت بسته شدن کندلها استفاده کنید، زیرا این قیمت نشاندهندهی تمایل به نگهداری یا فروش در پایان روز معاملاتی است.
بهتر است حداقل از سه نقطه و یا بیشتر برای ترسیم خطوط روند استفاده کنید. خطوطی که با اتصال دو نقطه رسم میشوند اعتبار کمتری دارند.
با این مقدمهی کوتاه در مورد خطوط روند، وارد مبحث الگوهای قیمتی میشویم.
انواع الگوهای قیمتی
در یک دستهبندی کلی الگوهای قیمت به دو دسته تقسیم میشوند:
- الگوهای ادامهدهنده: نشاندهندهی وقفهای کوتاه در یک روند صعودی و یا نزولی هستند.
- الگوهای بازگشتی: تغییر روند از صعودی به نزولی و یا بالعکس را پیشبینی میکنند.
در ادامه در مورد این الگوها بیشتر سخن خواهیم گفت و مهمترین الگوهای بازگشتی و ادامهدهنده را شرح میدهیم.
الگوهای قیمتی ادامهدهنده
الگوهای ادامهدهنده در اصل یک وقفهی کوتاه در روند اصلی هستند. معمولا صعود و ریزش اوراق بهادار در یک مرحله اتفاق نمیافتد. در یک روند صعودی یا نزولی قیمت در محدودههایی استراحت میکند؛ الگوهای ادامهدهنده این محدودهها را مشخص میکنند.
تا زمانی که یک الگو تکمیل نشود، نمیتوان گفت که روند اصلی ادامه خواهد داشت یا خیر. نقطهی خروج از محدودهی الگو ادامه روند و یا معکوس شدن آن را تعیین میکند. به همین دلیل، خطوط روند باید با دقت بسیار رسم شوند تا محدودهی الگو به درستی شناسایی شود.
چند نکتهی کاربردی:
- در تحلیل تکنیکال توصیهی میشود روندها را ادامهدار فرض کنیم. به بیان دیگر فرض بر این است که یک روند ادامهدار خواهد بود، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.
- هر چه الگوها از نظر زمانی طولانیتر باشند و رفت و برگشتهای قیمت بیشتر باشد، حرکت بعدی قیمت قویتر خواهد بود.
- برای تایید الگوها میتوانید از حجم معاملات کمک بگیرید.
مهمترین الگوهای ادامهدهنده:
- پرچم سهگوش (Pennant)
- پرچم (Flag)
- کنج یا گُوِه (Wedge)
- مثلت (Triangle)
- فنجان و دسته (Cup and Handle)
الگوی پرچم سهگوش
الگوی پرچم سهگوش (Pennant) با دو خط روند که در پایان الگو همدیگر را قطع میکنند، مشخص میشود. در پرچم سهگوش یک خط روند صعودی و دیگری نزولی است. در حین تشکیل این الگو حجم معاملات کاهش مییابد و در نقطهی خروج شاهد افزایش حجم هستیم.
تصویر الگوی پرچم سه گوش penant در الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال
الگوی پرچم صعودی
الگوی پرچم صعودی (Bullish Flag) یا الگوی مستطیل صعودی با دو خط روند موازی شناسایی میشود. همانطور که از نام آنها پیداست در میانهی یک روند صعودی تشکیل میشوند. یک روند مثبت صعودی وجود دارد، سپس قیمت در یک ناحیه استراحت میکند. به بیان دیگر، پس از کمی استراحت و تشکیل الگو، روند صعودی دوباره از سر گرفته میشود. حجم در حین تشکیل الگو کاهش مییابد و پس از شکست شاهد افزایش حجم هستیم.
پرچم صعودی (Bullish Flag) – الگوی تکنیکال پرچم
الگوی پرچم نزولی
الگوی پرچم نزولی (Bearish Flag) بسیار مشابه پرچم صعودی است، با این تفاوت که در میانهی روند نزولی تشکیل میشود. اینجا نیز در یک روند نزولی یک ناحیهی تثبیت قیمت مشاهده میشود. در الگوهای پرچم نزولی نیز شاهد تغییر حجم هستیم. در هنگام تشکیل این الگو حجم کاهش و پس از شکست حجم افزایش مییابد. الگوی پرچم نزولی نیز توسط دو خط روند موازی شناسایی میشود. به شکل زیر نگاه کنید:
الگوی پرچم نزولی (Bearish Flag)
الگوی کنج (گُوِه)
کنج یا گوه (Wedge) بسیار شبیه به الگوی پرچم سهگوش است. اینجا نیز دو خط روند همگرا مشاهده میشود با این تفاوت که هر دو خط روند در یک جهت حرکت میکنند (هر دو خط یا صعودی هستند یا نزولی). الگوی کنج با شیب صعودی نشاندهندهی یک وقفهی کوتاه در روند نزولی است و بالعکس الگوی کنج نزولی در روندهای صعودی تشکیل میشود. همانند الگوی سهگوش و پرچم، در زمان تشکیل الگو حجم معاملات کاهش مییابد.
کنج در الگوی تکنیکال قیمتی (Wedge)
الگوی مثلث
الگوی مثلث (Triangle) از متداولترین الگوهای قیمتی هستند و نسبت به دیگر الگوها بیشتر مشاهده میشوند. در نمودارها سه نوع الگوی مثلث مشاهده میشود:
مثلث متقارن: بسیار شبیه به الگوی پرچم سهگوش است. زمانی شکل میگیرد که دو خط روند با جهت حرکت متفاوت به سهم هم همگرا شوند. در مثلث متقارن احتمال شکست به سمت بالا و یا پایین به یک اندازه است و باید تا زمان شکسته شدن صبر کنید.
مثلث صعودی: شامل یک خط روند افقی در بالا و یک خط روند صعودی در پایین مثلث است. در این نوع مثلث شکست خط روند به سمت بالا و در جهت صعود است.
مثلث نزولی: از یک خط روند افقی در پایین و خط روند نزولی در بالای مثلث تشکیل میشود. شکست معمولا رو به پایین و در جهت نزولی است.
تفاوتهای الگوی مثلث و پرچم سهگوش
- شکل هر دو الگو مخروطی است با این تفاوت که الگوی پرچم دارای یک میله است.
- الگوی پرچم یک الگوی کوتاهمدت است و حداکثردر چهار هفته تشکیل میشود. در حالی که تکمیل الگوی مثلث از چهار هفته تا چند سال ممکن است طول بکشد. به عبارت دیگر با عبوراز هفتهی چهارم، پرچم سهگوش تبدیل به یک مثلث تبدیل میشود.
- در الگوی پرچم شکست خط روند در نقطهی همگرایی است اما در الگوی مثلث معمولا زودتر از این نقطه شکست اتفاق میافتد.
الگوی فنجان و دسته
الگوی فنجان و دسته (Cup and Handles) یک الگوی ادامهدهندهی صعودی است. در این الگو قیمت پس از یک وقفه به روند صعودی ادامه میدهد.
در این الگو بخش فنجان شبیه یک کاسه و به شکل U است، دقت کنید که این بخش V شکل نیست. بخش دسته در اصل یک پولبک است و مشابه الگوی پرچم ساده یا پرچم سهگوش است. برای تایید این الگو باید صبر کنیم تا دسته تکمیل شود.
چارت مثال الگوی فنجان و دسته Cup and Handles
الگوهای قیمتی بازگشتی
الگوهای بازگشتی الگوهایی هستند که معکوس شدن روند را پیشبینی میکنند. با شکل گیری این الگوها روند قبلی متوقف شده و در مسیری مخالف روند جدید آغاز میشود.
الگوهای بازگشتی در سقف نشاندهندهی افزایش قدرت فروشندگان است و دلیل تشکیل الگوهای بازگشتی در کف افزایش قدرت خریداران است.
در الگوهای بازگشتی نیز همانند الگوهای ادامهدهنده هر چقدر زمان تکمیل شدن الگو طولانیتر باشد، حرکت قیمت پس از خروج از الگو بزرگتر خواهد بود.
مهمترین الگوهای بازگشتی:
- سر و شانه (Head & Shoulders)
- سقف و کف دوقلو (Double Tops & Bottoms)
- سقف و کف سهقلو (Triple Tops & Bottoms)
- گپ یا شکاف (Gap)
الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه (Head & Shoulders) در سقف و یا کف بازار تشکیل میشود. این الگو از سه موج تشکیل میشود. یک موج اولیه که با موجی بزرگتر ادامه مییابد؛ سپس موج سوم تشکیل میشود که تقریبا هم اندازه موج اول است. الگوی سر و شانه یک الگوی قدرتمند برای تشخیص تغییر روند است.
خط روندی که سه موج را به هم متصل میکند خط گردن نام دارد. خط گردن میتواند شیبدار و یا افقی باشد. هر چقدر خط گردن زاویهی کمتری داشته باشد الگو معتبرتر است.
در حین تشکیل الگوی سر و شانه حجم معاملات معمولا کاهش مییابد و پس از شکست شاهد افزایش حجم هستیم.
چارت الگوی قیمتی سر و شانه معکوس
الگوی سقف و کف دوقلو
الگوی کف و سقف دوقلو (Double Tops & Bottoms) نشاندهندهی محدوههایی است که قیمت دو تلاش ناموفق برای عبور از حمایت یا مقاومت داشته است. در سقف دوقلو یا الگوی M، بازار در موج صعودی دوم برای عبور از مقاومت ناکام میماند و روند نزولی میشود. کف دوقلو یا الگوی W، زمانی اتفاق میافتد که بازار در شکست حمایت ناموفق است و در نهایت روند صعودی میشود.
الگوهای سقف و کف دوقلو بسیار معتبر هستند. برای تایید این الگو باید تا زمان شکسته شدن خط روند صبر کنید.
چارت الگوی سقف دوقلو و کف دوقلو
الگوی سقف و کف سهقلو
الگوهای سقف و کف سهقلو (Triple Tops & Bottoms) در نمودارها کمتر مشاهده میشوند. این الگو بسیار مشابه الگوی کف و سقف دو قلو است با این تفاوت که به جای دو موج شاهد سه موج صعودی یا نزولی هستیم. پس از تکیمل سقف سهقلو، روند نزولی میشود. با مشاهدهی یک کف سهقلو باید منتظر یک روند صعودی باشیم.
برای تایید الگوهای سقف و کف سهقلو باید تا شکسته شدن خط روند منتظر بماند.
چارت الگوی کف سه قلو و سقف سه قلو
الگوی شکاف (گپ)
الگوی شکاف یا گپ (Gap) زمانی شکل میگیرد که یک شکاف قیمتی بین دو دورهی معاملاتی (ساعتی، روزانه، هفتگی و…) ایجاد شود. این شکافها یک افزایش یا کاهش قابلتوجه در قیمت هستند. شکافها اگر در ابتدا و انتهای روند باشند یک الگوی بازگشتی و اگر در میانهی روند مشاهده شوند الگوی ادامهدهنده هستند.
به عنوان مثال ممکن است سهمی در پایان یک روز معاملاتی در قیمت 1000 تومان بسته شود و روز بعدی با قیمت 1100 تومان بازگشایی شود. این اختلاف به صورت یک شکاف در نمودار قابل مشاهده است. اخبار مثبت یا مفنی در مورد سهم یا گزارشهای مالی دلایل ایجاد شکافها هستند.
سه نوع گپ اصلی وجود دارد:
- شکاف گسست (Breakaway Gap): در ابتدای روندها شکل میگیرند.
- گپ یا شکاف خستگی (Exhaustion Gap): نشان از پایان یک روند دارند.
- شکاف فرار (Runaway Gap): در میانهی یک روند مشاهد میشوند.
گپ یا شکاف در الگوهای قیمتی تکنیکال
سخن پایانی
الگوهای قیمتی معمولا در زمان استراحت قیمت تشکیل میشوند. با توجه به نوع الگو، قیمت روند قبلی را ادامه میدهد یا وارد یک روند معکوس میشود. خطوط روند در شناسایی این الگوها بسیار مهم هستند. رسم صحیح خطوط روند نیازمند تمرین و تجربه است.
برای تشخیص بهتر الگوهای قیمتی از حجم معاملات استفاده کنید. معمولا در هنگام تکمیل الگو حجم کاهش مییابد و پس از شکست خط روند حجم افزایش خواهد یافت.
تعداد الگوهای قیمتی بسیار بیشتر از موارد ذکر شده در این مطلب است. در پایان ما سایت الگوهای نموداری آقای توماس بولکوفسکی را به عنوان یک مرجع عالی به شما معرفی میکنیم.
ویدیو آشنایی با الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال و کاربرد آن
الگوهای متنوعی را میتوان در نمودارهای مالی مشاهده کرد. هریک از الگوها میتوانند نشان دهنده یک روند خاص باشند. به طوری که تحلیلگران تکنیکال با استفاده از الگوها میتوانند موقعیت بازار را تشخیص داده و به زمان صحیح ورود و خروج از معاملات دسترسی پیدا کنند. یکی از مشهورترین و شناخته شدهترین الگوهای نموداری، الگوی مستطیل است. اما این الگو شرایط و انواع مختلفی دارد. به همین خاطر در این مطلب میخواهیم بهصورت مفصل با این الگو آشنایی پیدا کنیم. آنگاه خواهیم توانست هر نوع الگوی مستطیلی را در نمودارها تشخیص دهیم. اگر شما نیز میخواهید با شناخت الگوهای نموداری به درک بیشتری از تحلیل تکنیکال برسید، حتماً با ما همراه شوید.
الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال چیست؟
الگوی مستطیل «Rectangle Pattern» یکی از انواع الگوهای ادامه دهنده در روندها است. الگوهای ادامه دهنده در برابر الگوهای بازگشتی قرار میگیرند. به طوری که پس از گذر از الگوی مستطیل، روند ادامهدار خواهد بود. الگوی مستطیل را میتوان مانند یک محدودهی مستطیلی شکل به حالت افقی در نظر گرفت که ضلع بالایی آن «خط مقاومت» و ضلع پایینی آن «خط حمایت» است. حالا روند در بین این الگوهای ادامه روند دو ضلع برای یک مدت مشخص گرفتار میشود. به طوری که گاهی خط روند به ضلع بالایی و گاهی هم به ضلع پایینی آن برخورد میکند. این روند با تشکیل چند سقف و کف متوالی بهصورت موازی ادامه خواهد داشت؛ تا این که در نهایت روند از این الگو خارج شده و به مسیر صعودی یا نزولی خود ادامه دهد.
الگوی مستطیل زمانی تشکیل میشود که عرضه و تقاضا با هم برابر باشند. بنابراین در زمان شکلگیری این الگو، نوعی توقف در روند کلی، رخ میدهد که به آن «رنج شدن» یا «تراکمی شدن» هم گفته میشود. معمولاً این نوع الگو یا پترن مستطیل در تایمفریمهای پایین، بیشتر مشاهده میشود. تشخیص بهموقع شکلگیری این الگوی ادامه دهنده میتواند سیگنالهای خرید و فروش خوبی را در اختیار تریدرها قرار دهد!
نکته:
اگر یک تریدر بتواند تشکیل الگوی مستطیل بورس، ارز دیجیتال یا حتی در فارکس و دیگر بازارهای مالی را در مسیر آن تشخیص دهد، میتواند با رسیدن قیمت به کف مستطیل، خرید کند. آنگاه با رسیدن دوباره روند به سقف الگوی مستطیلی، دارایی خود را به فروش برساند. یک تریدر میتواند این کار را تا اتمام الگوی مستطیلی ادامه دهد و از آن سود بگیرد. در ادامه به شما خواهیم گفت که چطور میتوانید با استفاده از این الگو، معاملات جدیدی را در بازار آغاز کنید و از آن سود بگیرید.
معرفی انواع الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال
الگوی مستطیل فقط به یک شکل خاص در نمودارها ظاهر نمیشود. بلکه این الگو در تکنیکال، دو نوع کلی دارد که باید آنها را بشناسید. انواع پترن مستطیل با نزولی و صعودی بودن بازار، معنا پیدا میکنند. به طوری که میتوان آنها را بهصورت زیر بررسی کرد:
گرفتار شدن روند در محدودهی دو ضلع موازی یک مستطیل، دیر یا زود به پایان میرسد. اما شکست این الگو، میتواند با شکست ضلع حمایت یا شکست ضلع مقاومت همراه باشد. الگوی مستطیل صعودی، معمولاً در طی یک روند صعودی قوی ایجاد میشود. در این الگو، خط روند، مقاومت یا حمایت را شکسته و روند را با افزایش یا کاهش قیمت همراهی میکند. در واقع، زمانی که شاهد یک روند صعودی در بازار هستیم و به ناگاه در یک رنج دچار نوسان میشود، الگوی مستطیلی ظاهر خواهد شد. در طی این الگو، بازار یک استراحت میکند. البته معمولاً شکست این الگو از سمت بالا خواهد بود.
الگوی مستطیل نزولی در برابر الگوی صعودی آن قرار میگیرد. به طوری که در روندهایی با کاهش قیمت شدید، اتفاق میاُفتد. در واقع، روند پس از طی کردن یک مسیر نزولی، در یک رنج مشخص نوسان میکند. در چنین حالتهایی باید منتظر ماند تا مستطیل بهصورت کامل تشکیل شود. آنگاه با شکست خط مقاومت یا حمایت، مسیر روند پس از الگوی مستطیل نزولی، مشخص خواهد شد.
دو نوع الگوی نامبرده، در نمودارهای مالی هر بازار میتوانند تشکیل شوند. بنابراین اگر به نمودارهای گذشته سهام، ارز یا رمزارزهای خود نگاه کنید، میتوانید مستطیلهای شکل گرفته در روند آنها را مشخص کنید. آنگاه در روندهای جاری به تشخیص این الگوها بپردازید.
کاربرد الگوی مستطیل در معامله به چه صورت است؟
الگوهای مشابه دیگری در نمودارها وجود دارند که نباید آنها را با مستطیل اشتباه بگیریم. برای نمونه میتوان به الگوی پرچم مستطیل نزولی یا صعودی اشاره کرد. الگوهای پرچم، تفاوتهای جزئی با الگوی مستطیل دارند. بنابراین به عنوان یک تریدر، باید یاد بگیرید الگوهای مستطیل صعودی و نزولی را در نمودارها تشخیص دهید. ممکن است این کار به تمرین نیاز داشته باشد؛ اما با تشخیص این الگوها میتوانید، زمان مناسب برای ورود به یک معامله یا خروج از آن را شناسایی کنید. این موضوع به معنای آغاز کردن معاملات سودده در بازار موردنظر شما خواهد بود. به همین خاطر است که این الگو در تکنیکال از اهمیت بالایی برخودار است. در واقع، یک تریدر، حتماً باید با الگوهای بازگشتی و ادامه دهنده بازار که الگوهای مستطیلی در زیرمجموعه آنها قرار میگیرد، آشنایی داشته باشد.
مراحل استفاده از الگوی مستطیل در معامله
پس از این که شما فهمیدید الگوی مستطیل چیست و چگونگی تشخیص آن روی نمودار را یاد گرفتید، حالا باید از آن در معاملات خود بهره بگیرید. طبیعتاً استفاده از این الگو میتواند معاملات استانداردتر و سودمندتری را برای شما به همراه داشته باشد. اما برای استفاده کردن از این الگو در معامله، باید با مراحل استفاده از آن، آشنایی داشته باشید. مرحله استفاده از الگوی مستطیل در معامله به قرار زیر است:
در اولین مرحله برای استفاده از الگوی مستطیل در فارکس، بورس یا هر بازار دیگر، باید ابتدا این الگو را در نمودار موردنظر خود مشخص کنید. برای این کار نموداری را پیدا کنید که وارد محدوده رنج یا تراکم شده باشد. به این معنی که در یک محدوده مشخص نوسان کند. آنگاه «حداقل دو کف و سقف متوالی که بهصورت افقی ایجاد شدهاند» را پیدا کنید. با مشخص کردن این کف و سقفها، محدودهی حمایت و مقاومت الگو مشخص خواهد شد.
پس از مشخص کردن الگوی مستطیل در انتهای روند نمودار خود، باید نقطه شکست آن را پیدا کنید. گفتیم که الگوهای مستطیل صعودی، معمولاً از سمت بالا ، خط مقاومت را شکسته و وارد محدوده صعودی میشوند. اما اگر شما با یک مستطیل نزولی سروکار دارید که در ادامهی یک شارپ نزولی شکل گرفته، باید انتظار کاهش قیمت و شکست حمایت را داشته باشید.
اگر شما با یک مستطیل صعودی سروکار دارید، میتوانید معامله خود را در نقطه مکث آخرین کف قابل مشاهده در نمودار آن آغاز کنید. اما اگر مستطیل شما نزولی است، باید معامله فروش خود را استارت بزنید. البته باز کردن معامله فروش، بدون داشتن دارایی نمودار در پرتفوی، صرفاً در بازارهای دوطرفه مانند فارکس و فیوچرز قابل انجام است.
- ایمن کردن معامله با تعیین کردن حد ضرر برای آن
برای ایمن کردن هر معامله مالی در بازارها، باید برای آنها «حد ضرر» تعیین کرد. با قرار دادن حد ضرر، از اُفت بیش از حد سرمایه خود جلوگیری خواهید کرد. این امر در معاملات باز شده از روی الگوی مستطیل هم صادق است. برای این کار باید، وسط مستطیل را به عنوان حد ضرر خود تعیین کنید. چراکه معمولاً نمودار قیمت، قبل از ادامه روند، تکانه یا نوسانهایی را تجربه کند. در این صورت، با قرار دادن حد ضرر قبل از شکست، میتوانید معامله خود را با یک نوسان کوچک پایان دهید. البته شما میتوانید حد ضرر خود را در بالای حمایت یا مقاومت مشهود موجود در الگوی مستطیل هم قرار دهید.
- تعیین حد سود در معامله با الگوی مستطیل
با توجه به اینکه شما معامله خود را با استفاده از الگوی مستطیل باز کردهاید، پس باید معامله خود را تا زمان نمودار به هدف قیمتی که به اندازه خود الگو است، برسد. شما حد ضرر خود را احتمالاً در وسط الگو قرار دادهاید. پس حد سود شما میتواند دو برابر حد ضرر باشد. نسبت ریسک به ریوارد این معامله برابر با عدد «۲» است. پس این معامله، معقول و سودده به نظر میرسد.
طی کردن ۵ مرحله اصولی فوق برای بهرهگیری از این الگو در تحلیل تکنیکال، ضروری است. البته تریدرهای حرفهایتر میتوانند جزئیات بیشتری را برای آن در نظر بگیرند یا از فیلتر الگوی مستطیل استفاده کنند. فیلتر الگوی مستطیل و فرمول الگوی مستطیلی از جمله ابزارهایی هستند که میتوانند برای تشخیص دقیقتر این الگوها و نحوه شکست آنها به تریدرها کمک کنند. شما نیز میتوانید با ارتقای دانش تحلیلی خود، از این ابزارها بهره بگیرید. البته مراحل ۵گانه فوق را میتوان کاربردیترین فرمول الگوی مستطیلی در نظر گرفت. شما نیز میتوانید به سادگی در معاملات آتی خود از این مراحل استفاده کنید.
اهمیت حد ضرر در استفاده از الگوی مستطیل
پترن مستطیل و الگوی اندینگ آن در تحلیل تکنیکال از کاربرد فراوانی برخوردار است. اما جدا از بحث الگوها، تعیین کردن حد ضرر در معاملات را میتوان یک ضرورت در نظر گرفت. برخی از اساتید حوزه مالی، معامله بدون تعیین حد ضرر را یک معامله باطل میدانند. در واقع شما با تعیین کردن حد ضرر، معامله خود را بیمه میکنید. این موضوع در مورد معامله با الگوی مستطیل هم باید حتماً رعایت شود. اگر شما در معامله خود با استفاده از این نوع الگو، حد ضرر تعیین کنید، ممکن است روند برخلاف انتظار شما حرکت کند. ما معمولاً الگوی مستطیل صعودی را با شکست مقاومت و الگوی نزولی آن را با شکست خط حمایت ارزیابی میکنیم. اما اگر انتهای مستطیل با شکست متفاوتی رقم بخورد، تعیین نکردن حد ضرر به قیمت یک زیان بزرگ برای تریدر تمام خواهد شد!
چطور میتوان به بهترین شکل از الگوی مستطیل استفاده کرد؟
برخی از افراد با راحتی و دقت بیشتری میتوانند از الگوهای مستطیلی در معاملات خود استفاده کنند. این در حالی است که برخی دیگر از این روش نتیجه چندان مطلوبی نمیگیرند. شما باید این روش را امتحان کنید تا به توانایی خود در استفاده از آن پی ببرید. البته این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که تمرین میتواند عملکرد شما را در استفاده از الگوهای نموداری ارتقا دهد. شما میتوانید استفاده از انواع الگوها را با شرکت در دورههای آموزش تحلیل تکنیکال دلفین وست استارت بزنید.
سخن آخر
شناخت الگوها در حوزه تحلیل تکنیکال قرار میگیرد. شما در هر فضای معاملاتی که فعالیت کنید، میتوانید از تحلیل تکنیکال استفاده نمایید. بنابراین شناخت الگوهای مستطیلی میتواند همیشه و همهجا به کار شما بیاید. شما میتوانید این مطلب را چند بار دیگر هم مطالعه کنید. آنگاه پس از شناخت صحیح الگوهای مستطیلی و چگونگی استفاده از آنها، میتوانید معاملات متفاوتی را در بازار موردنظر خود باز کنید. هر سؤال، ابهام، تجربه یا ایدهای در رابطه با استفاده از الگوهای مستطیلی در تحلیل تکنیکال دارید، آن را در بخش نظرات مطرح نمایید. تبادل نظر میتواند به بهبود فرآیند استفاده از این ابزارها کمک کند. پس در اسرع وقت پاسخگوی شما خواهیم بود.
برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال
شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس میشوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معاملهگرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام میپردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگیهای ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آنهاست، به گونهای که به راحتی میتوان در هر نمودار و هر تایم فریم، آنها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی میتوانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیشبینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، ۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.این الگوها به ترتیب عبارتاند از:
سر و شانه، مستطیل، کف و سقف دوقلو، کف و سقف سهقلو و پرچم.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک میکند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامهدهنده و بازگشتی تقسیم میشوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سهقلو جزء بازگشتیها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامهدهنده قرار میگیرند. طبق بررسیهای انجامشده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این میشود که در معاملهگری به دید وسیعتری دستیابید، که همین توانایی میتواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.
نکات عمومی مربوط به الگوهای قیمتی
- حین تشکیل یک الگوی نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید صحت و قدرت الگو است.
- هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیتشان، یک هدف نموداری از پیشتعیین شده دارند. میزانتحقق این انتظارات، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
- هر چه شکلگیری یک الگو مدتزمان بیشتری طول بکشد، انتظار میرود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.
- بسیاری از الگوهای نموداری ازلحاظ جزئیات شباهت زیادی به یکدیگر دارند. از اینرو به منظور تمیز دادن آنها از یکدیگر، باید به عواملی نظیر شکستهای قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.
- یکی از بهترین روشهای تشخیص شکست، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است. هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.
- برخی صاحبنظران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند، باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهشیافته و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.
۱- الگوی سر و شانه
تقریباً میتوان گفت محبوبترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثباتشده است. تشکیل این الگو میتواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاهمدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانهای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکلگیری سه قله به صورت متوالی تشکیل میشود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانهها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانههای انسان در نمودار به وجود میآید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله درهها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یکروند قوی رخ میدهد و برحسب شرایط بازار، میتواند نشانهای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریبالوقوع باشد.
تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکلگیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشاندهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش دادهاند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمتها شده و اولین قله در نمودار تشکیل میشود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقبنشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویتشده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت میکند. سپس با توجه به صعود قیمتها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهشیافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایتشده) پیش روی خود میرسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکلگیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط میکند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمتها میشوند، با این تفاوت که اینروند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروشهای خود موجب شکلگیری یکروند نزولی قوی میشوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده میشود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز میشود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان میشود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینهای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکلگیری درهها قابلتشخیص میباشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعیکننده یک سیگنال صعودی است.
۲- الگوی سقف و کف دوقلو
یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی نموداری است. به همین جهت باید در مواقع خاص یا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود، تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. بهترین عملکرد این الگو، پس از حرکات شدید و طولانیمدت قیمت است. سقف دوقلو یک سیگنال نزولی و الگوی کف دوقلو نشانهای از احتمال صعود بازار است. ازلحاظ نموداری این الگو نشاندهنده دو بار تلاش نافرجام قیمت برای ادامه حرکت اصلی است، که درنهایت با تشکیل آن انتظار میرود روند غالب تغییریافته و بازار در جهت دیگری به مسیر خود ادامه دهد. الگوی کف دوقلو ازلحاظ تئوریک نشاندهنده این است که، پس از یکروند قوی نزولی سرانجام خریداران با غلبه بر فروشندگان توانستهاند، روند بازار را به صعودی تغییر دهند. اولین فاز افزایشی پس از یکروند نزولی قوی رخ میدهد، که درنهایت با تسلط دوباره فروشندگان، بازار افت میکند. نتیجه این فعل و انفعالات تشکیل اولین دره و قله است. با نزدیک شدن به سطح حمایتی ناشی از تشکیل دره اول، دوباره خریداران دست به کار شده و قیمت تا محدوده سقف قبلی افزایش مییابد. در این مرحله با توجه به تشکیل دودره پیاپی و درنتیجه آن، وجود یک سطح حمایتی قوی، حجم معاملات به طرز قابلتوجهی افزایشیافته و با شکست ناحیه مقاومتی قله اول، تغییر روند و سیگنال صعودی تایید میشود. در سقف دوقلو، دقیقاً شرایط تشکیل الگو بالعکس حالت مذکور بوده و خاصیت آن کاهش قیمتهاست. حداقل هدف تکنیکالی این الگوی نموداری در هر دو نوع سقف و کف، به اندازه فاصله بین قله و درهها از نقطه شکست است.
۳- الگوی سقف و کف سهقلو
درصورتی که الگوی دوقلو در شکست سطوح قیمتی ناتوان باشد و فعل و انفعلات میان خریداران و فروشندگان دوباره به همان صورت تکرار شوند، الگوی نموداری مشاهدهشده را کف و سقف سهقلو مینامند. معمولاً تشکیل این الگو در نمودار، نشانه بالقوهای از احتمال تغییر روند بازار است. ازآنجا که این الگو در ابتدا کف و سقف دوقلو بوده است، پس ازلحاظ روانشناسی و خواص تکنیکالی شباهت بسیاری به آن داشته و الگوی بازگشتی محسوب میشود. فلسفه روانی این الگو، گویای سه بار تلاش ناموفق گروهی از معامله گران در راستای ادامه روند غالب بازار است. ازآنجا که تشکیل الگوی سهقلو زمان بیشتری طول میکشد، به همین دلیل میتوان استنباط نمود که، سیگنال قدرتمندتری صادر کرده و درنتیجه قیمت در جهت شکست الگو، حرکت بیشتری داشته باشد. بهطور مثال در الگوی کف سهقلو، پس از اینکه فروشندگان ناتوانی قیمت در شکست قله اول را مشاهده کنند، به این نتیجه میرسند که توان صعودی بازار کاملاً تخلیهشده و باید منتظر ادامه روند نزولی باشند. اما در ادامه و با رسیدن به سطح حمایتی، دوباره خریداران با ورود پول هوشمند به بازار موجب افزایش قیمتها میشوند و اما این بار در آستانه مقاومت سخت ناشی از قلهها، با ورود خریداران جدید و افزایش قابلملاحظه حجم معاملات در نقطه شکست، الگو تایید و روند جدیدی در نمودار شکل میگیرد. بارزترین نکته هنگام شکست نواحی نموداری این است که، بسیاری از فروشندگان با مشاهده حجم معاملات هنگام عبور از سطوح و زمان طولانی شکلگیری الگو، در صف خریداران قرار میگیرند. همانند الگوی قبل، پس از شکست انتظار میرود که، حداقل به اندازه فاصله کف و سقف الگو در نمودار، نوسان قیمتی داشته باشیم.
۴- الگوی پرچم
اولین نوع از الگوهای ادامهدهنده که به معرفی آنها میپردازیم، الگوی پرچم است. این الگو اغلب در مواقع اصلاحی پس از شکلگیری یکروند قوی در بازار به وقوع میپیوندد. تشکیل الگوی پرچم پس از یکروند پرقدرت، اصطلاحاً موجب استراحت و تجدیدقوای بازار به منظور ادامه روند اصلی میشود. با توجه به ماهیت نموداری الگوی پرچم باید توجه داشت، فقط در مواقعی که روند مشخص و قابلاطمینانی داشته باشیم، میتوان به آن استناد کرد و استفاده از این الگو در بازارهای خنثی و بدون روند به هیچوجه توصیه نمیشود. بر اساس شکل نموداری، الگوی پرچم یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که توسط یک سری حرکات اصلاحی کوچک بهصورت کانالهای افقی، مورب و یا کنج، متوقفشده و پس از مدت کوتاهی، بازار الگوهای ادامه روند دوباره به روند اصلی خود ادامه میدهد. هر چه فاز اصلاحی مدتزمان بیشتری طول کشیده و به سمت کنج سوق پیدا کند، انتظار میرود پس از شکست، حرکات قیمتی بزرگتری داشته باشیم. برعکس الگوهای بازگشتی، تشکیل پرچم صعودی، یک نشانه از افزایش دوباره قیمت و تشکیل پرچم نزولی از ادامه روند نزولی خبر میدهد. پس از شکست و تایید آن به وسیله حجم سنگین معاملات، انتظار داریم بازار حداقل به اندازه پایه پرچم، یعنی ابتدای شروع حرکت تا اولین قله یا دره تشکیلشده، تحرک قیمتی داشته باشد.
۵- الگوی مستطیل
الگوی مستطیل را میتوان نوعی پرچم دانست. اما باید میان آنها تمایز قائل شویم، زیرا ازلحاظ کارایی تفاوت بسیاری دارند. بهطور کلی این الگو نیز از نوع ادامهدهنده روند بوده و حرکتی خنثی مابین تحرکات اصلی یکروند پرقدرت محسوب میشود. زمانی که روند مشخصی قابلملاحظه باشد، در صورت مشاهده الگوی مستطیل در نمودار، میتوان بر مبنای آن تصمیمگیری نمود. ولی همانند الگوی پرچم در سایر مواقع که جهت بازار واضح نیست، کاربردی ندارد. از طرفی مستطیل به الگوهای سقف و کف چند قلو شباهت بسیاری دارد. زیرا در تمامی این اشکال نموداری، قیمت پس از حرکت در جهتی مشخص، برای مدتی در محدوده کوچکی بین حمایت و مقاومتهای افقی نوسان میکند. تشخیص دقیق این الگوها به وسیله جهت و شرایط شکست قیمت امکانپذیر است. محدوده نوسانی، محل تقابل خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن، مسیر آتی بازار را مشخص میکند. همانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیل پس از یکروند صعودی یک سیگنال افزایشی بوده و شکست کف الگو نشانه ادامه روند نزولی است.حداقل هدف قیمتی این الگو، ارتفاع مستطیل یعنی فاصله بین سقف و کفهای محدوده نوسانات است.
دیدگاه شما