الگوهای قیمتی بازگشتی؛ پترنهای کلاسیک
الگوهای کلاسیک اشکالی معنی دار تشکیل شده از امواج تغییرات قیمتی در بازار می باشند که از روی تشکیل آنها میتوان موجها یا هدف های قیمتی جدیدی را پیش بینی کرد. در استفاده از الگوها حتما باید تا تشکیل کامل الگو صبر کرد و در نقطه صحیح و پیش بینی شده وارد شد. حتی برای کم کردن احتمال زیان و بالا بردن سود روش هایی وجود دارد که با مدیریت سرمایه بتوان از الگوها بیشترین استفاده و کمترین خطرات را متوجه شد. قبل از تشکیل هیچ الگویی آنرا تکمیل شده فرض نکنید و پس از تکمیل نیز در صورتی که قصد معامله بر اساس الگو را دارید زمان و قیمت مناسب را با شک و تردید از دست ندهید. از ایرادات دیگری که عموما معامله گران مبتدی آشنایی با الگوهای بازگشتی مرتکب می شوند این است که پس از تشکیل الگو و از دست رفتن قیمت ورود مناسب، وارد بازار می شوند. این مساله خطر بسیاری را برای معاملات و سرمایه ایشان در بر دارد بنابراین اگر با تاخیر به نمودار نگاه می کردید یا الگویی را تشخیص دادید که زمان ورودش از دست رفته بود به هیچ عنوان وارد بازار نشوید.
اصول استفاده ازالگوی سر و شانه Head and shoulders Patern
الگوی سر و شانه یا همان Head and Shoulder یکی از معروف ترین الگوهای کلاسیک در بازارهای سرمایه می باشد. این الگو در انتهای یک روند رخ می دهد و روند صعودی را به نزولی و روند نزولی را به صعودی تبدیل می کند.
همانطور که در شکل مشاهده می شود اولین نشانه ایجاد این الگو با شکسته شدن خط روند صعودی به وجود می آید. پس از شکسته شدن خط روند روند نزولی (موجCD) تا حدود قیمت کف یا سقف قبلی که قیمت در محدوده نقطه B بازگشته بوده می رود و از آنجا روند صعودی جدید کوتاه مدتی آغاز می شود. غالبا این روند جدید در نقطه E به محدوده خط روند قبلی که مترادف با نقطه A باشد می رسد و روند جدیدی را آغاز می کند. رد شدن قیمت از خط گردن که امتداد نقاط B و D می باشد نشانگر تغییر جهت روند از حالت صعودی به نزولی یا بالعکس است. نقطه ورود به معامله مناسب بازگشت قیمت برای لمس خط گردن در نقطه G می باشد. در عین حال در بازارهایی مثل مبادلات ارز که فراریت بالا است بسته شدن شمع پشت خط گردن (امتداد B و D) گواهی بر ورود به معامله است.
در صورت آغاز معامله در نقطه G حد ضرر این معامله کمی بیشتر از نقطه C می باشد. حد سود اولیه در این معامله فاصله بزگترین قله یا دره که سر الگو باشد را تا خط گردن اندازه گرفته و به همین میزان انتظار داریم بازار با شکست خط روند در خلاف روند قبلی پیش روی نماید. حد سود دوم این معامله نیز نقطه آغاز روند قبلی می باشد که می توانیم انتظار داشته باشیم بازار تا نقطه آغاز روند قبلی پیش روی نماید.
در زیر نمونه ای از الگوی سر و شانه را می بینید که با شکسته شدن خط گردن در امتداد خطوط B و D بازار یکبار دیگر در نقطه G خط گردن را لمس کرده و سپس به سمت هدف های قیمتی حد سود اول و دوم پیش روی کرده که هر دو این هدف های قیمتی لمس شده است.
اصول استفاده آشنایی با الگوهای بازگشتی ازالگوی Double Top and Bottom
الگوی سقف دوقلو یا الگوی کف دوقلو نیز در انتهای روند صعودی یا روند نزولی تشکیل می شود. در این الگو دو قله داریم که دره ای بین این دو قله ایجاد شده است. تفاوت این الگو با الگوی سر شانه بدین صورت می باشد که سر(قله میانه) را نداریم. با شکسته شدن دره بین دوقله میتوان انتظار داشت که روند تغییر پیدا کند. اغلب موارد با شکسته شدن دره بین دوقله قیمت دوباره به خط دره (نقطه E) باز می گردد اگر چه در بازارهای با فراریت بالا مانند مبادلات ارز امکان برنگشتن قیمت به امتداد دره بین دو قله نیز وجود دارد.
حد ضرر این معامله کمی بیشتر از نقاط A و C می باشد. حد سود اولیه به اندازه فاصله نقاط A یا C تا B می باشد و حد سود دوم از تا نقطه آغاز روند می باشد.
در شکل زیر نمونه ای از الگوی سقف دوقلو را می بینید که با شکسته شدن امتداد خط B بازار یکبار دیگر در نقطه E به این محدوده قیمت رسیده و سپس به روند نزولی خود ادامه داده است. شایان ذکر است دسترسی به هدف قیمتی حد سود اول در شکل زیر نمایان است.
اصول استفاده ازالگوی Triple Top and Bottom
الگوی سه سقف و الگوی سه کف تشابه بسیاری با الگوی سقف های دوقلو و کف های دوقلو دارد با این تفاوت که به جای دو قله یا دو دره سه قله و سه دره ایجاد شده است. این الگو نیز در انتهای روند ایجاد می شود و شاهد سه سقف یا سه کف در نقاط A، C و E هستیم. دو دره در بین این سقف ها وجود دارد و با شکسته شدن دره ها(نقاط B و D) می توان انتظار داشت بازار از حالت صعودی به نزولی تبدیل شود.
در شکل زیر نمونه ای از الگوی سقف سه قلو را مشاهده می کنید که با شکسته شدن امتداد خطوط B و D بازار یکبار دیگر در نقطه G این خط را لمس کرده و سپس به روند نزولی جدیدی را در پیش گرفته است.
اصول استفاده ازالگوی ۱,۲,۳
الگوی ۱۲۳ (یا ABC) بسیار شبیه به الگوی سقف و کف دوقلو می باشد. با این تفاوت که سقف یا کف دوم به سقف یا کف پیش از خود نمی رسد. با رد شدن قیمت از محدوده بین دو سقف یا دو کف(خط شانه) که در امتداد نقطه B می باشد میتوان انتظار داشت که جهت روند تغییر یابد. حد ضرر معامله ورودی به این الگو آشنایی با الگوهای بازگشتی با لحاظ مقداری فاصله از نقطه A می باشد. حد سود اول این معامله به اندازه فاصله نقطه A تا B از نقطه شکسته شدن نقطه B می باشد حد سود دوم این معامله نیز نقطه آغاز روند اصلی قبلی است.
در زیر نمونه ای از الگوی ABC را می بینید که با شکسته شدن نقطه B روند نزولی بازار تبدیل به روند صعودی می شود. هر دو هدف قیمتی حد سود اول و دوم در این شکل این مثال دیده می شود.
آصول استفاده از الگوی لوزی Diamond Patern
الگو لوزی نیز در انتهای روند به وجود می آید. بعد از یک روند صعودی یا نزولی در ابتدا شاهد سقف و کف های کوچک هستیم. به مرور دامنه حرکت سقف و کف ها بزرگتر می شود دوباره در اواخر الگوی اندازه سقف و کف ها بزرگتر می شود. با شکسته شدن سقف یا کف الگو وارد معامله می شویم. حد ضرر معامله ورودی از طریق این الگو با لحاظ مقداری فاصله از بالاترین سقف در حالت صعودی و با لحاظ مقداری از پایین ترین کف در حالت نزولی قرار می گیرد. حد سود اول به اندازه فاصله بزرگترین سقف و کف داخل الگو می باشد و حد سود دوم محدوده آغاز روند است.
نمونه الگوی الماس در بازار مبادلات ارز غالبا کم پیدا می شود با این حال می توانید نمونه ای را در نمودار زیر ببینید که با شکسته شدن امتداد خط گردن عمیقترین دره بازار به هدف قیمتی حد سود اول رسیده است.
اصول استفاده ازالگوی وی V
الگوی “وی” V با شکسته شدن خط روند تکمیل می شود و میتوان وارد معامله شد. شاخصه اصلی این الگو بازگشت ناگهانی قیمت می باشد و بازگشت های داخل الگو بسیار کوتاه و موقت است. مشخصه دیگر الگوی V شیب زیاد موج آخر حرکت روند قبلی می باشد و بازگشت ها معمولا با همان زاویه ای بر می گردد که بازار با آن شیب حرکت اصلی را آغاز کرده است. حد ضرر در این الگو زیر نقطه زیرین یا رویین V می باشد و حد سود اضافه شده اندازه فاصله نقطه ورود تا نقطه آغاز الگوی V می باشد. در شکل خطوط قرمز رنگ اندازه و هدف قیمتی گرفتن حد سود را به ما نشان می دهند.
الگوهای برگشتی کلاسیک دیگری نیز در بازار وجود دارد که فعلا در بحث ما نمی گنجد و عمومیت و استفاده زیادی ندارد.
در زیر آخرین مثال که الگوی V باشد را می بینید. با شکسته شدن خط روند قبلی بازار از حالت نزولی تبدیل به صعودی شده و هدف قیمتی حد سود نیز تحقق پیدا کرده است.
الگوهای هارمونیک - قسمت 2
در " قسمت اول " این مقاله به معرفی 3 الگوی پرکاربرد AB=CD ، گارتلی و پروانه پرداختیم. در این قسمت با 3 الگوی پرکاربرد دیگر آشنا میشویم.
الگوی خفاش (Bat)
این الگو مانند سایر الگوهای هارمونیک، یک الگوی بازگشتی چهار موجی می باشد که بر اساس نسبت های خاص فیبوناچی تشکیل می شود. استراتژی معاملاتی الگوی BAT، نسبت پاداش به ریسک بسیار مناسبی را جهت معامله ایجاد می کند و این علت محبوبیت این الگو می باشد. نقطه ورود و خروج به معامله در این الگو نقطه D می باشد که سطح 88.6% فیبوناچی بازگشتی موج X-A است.
الگوی خفاش صعودی
در این الگو A بالاترین نقطه و X پایین ترین نقطه است. نقطه C از نقطه A پایین تر است و نقطه D که بازگشت از این ناحیه رخ میدهد کمی بالاتر از X قرار میگیرد و در واقـع مـوج XA به اندازه ۰/۸۸۶ درصد خود را اصلاح می کند . در این الگو AB=CD نیست و از الگوی جانشین بهره برده شده است. به شکل زیر توجه کنید:
حد ضرر در این الگو کمی پایین تر از نقطه X قرار میگیرد که مـیتـوان بـر طـبـق آن وارد یک معامله با نسبت سود به زیان خوب شد. به مثالی در این زمینه توجه کنید:
الگوی خفاش نزولی
تمامی موارد گفته شده برای این الگو در حالت نزولی نیز صادق است. زمانی که قیمت به ناحیه بازگشتی (PRZ) میرسد باید در ابتدا علائمی از برگشت مشاهده شود و سپس وارد معامله شویم. به شکل زیر توجه کنید :
حد ضرر در این حالت، کمی بالاتر از نقطه X قرار میگیرد. به مثالی در این زمینه توجه کنید :
الگوی خرچنگ (Crab)
این الگو نیز یکی از الگوهای قدرتمندی است که در بازار تشکیل میشود. در این الگو نیز از اعداد فیبوناچی جانشین استفاده شده است. بازگشت در این الگو نیز از نقطه D اتفاق می افتد. این الگو نیز مانند سایر الگوهای هارمونیک از الگوهای بازگشتی هستند و میتوانند تغییر جهت احتمالی قیمت را به ما نشان دهند که با ترکیب ساختار الگو و نسبتهای فیبوناچی، نواحی بالقوه بازگشت قیمت در نمودار شناسایی میشوند. الگوی Crab با توجه به حرکت شارپی از CD از دیگر الگوها متمایز میشود.
الگوی خرچنگ صعودی
در این الگو A در بالاترین نقطه قرار میگیرد. قیمت پس از تصحیح کامل از نقطه X عبـور کرده و در نقطه D بازگشت را آغاز میکند. با اینکه الگوی AB=CD جانشین در آن تشکیل میشود ولی این الگو نیز یکی از الگوهای قدرتمند است. به شکل زیر توجه کنید:
در صورتی که اعداد فیبوناچی دیگری در ناحیه بازگشتی قرار بگیرند بر اعتبار این الگو افزوده می شود. به مثالی در این زمینه توجه کنید:
الگوی خرچنگ نزولی
همان گونه که در شکل می بینید A در این الگو پایین ترین نقطه است و نقطه C کمی بالاتر از نقطه A قرار گرفته است.
پس از اصلاح کامل و رسیدن قیمت به نقطه X ، قیمت از این ناحیه عبور نموده و در نقطه D ناحیه بازگشتی را شکل می دهد. به مثالی در این زمینه توجه کنید:
الگوی کوسه (Shark)
آخرین الگو از الگوهای هارمونیک، الگو هارمونیک کوسه می باشد. الگو کوسه حالت خاصی از الگو هارمونیک XABCD است با این تفاوت که نقطه C فراتر از نقطه A قرار می گیرد، یعنی میزان ریتریس در موج BC به قدری زیاد است که تمام موج AB را اصلاح نموده و وارد محدوده ریتریسهای خارجی می شود. این الگو همانند سایر الگوهای هارمونیک در انتهای روند شکل گرفته، نشانگر پایان روند قبل از الگو و بازگشت روندی جدید میباشد. به همین علت استراتژیهای معکوس و معاملات بازگشتی برای تحلیلگران این حوزه ارجحیت دارد. فراوانی الگوی هارمونیک کوسه کمتر از سایر الگوهای هارمونیک بوده، به همین علت کمتر از سایر الگوهای هارمونیک دیده میشود.
الگوی کوسه صعودی
در ابتدای الگوی کوسه صعودی قیمت از نقطه X به سمت نقطه A رشد خواهد کرد. حرکت بعدی یک اصلاح از نقطه A تا نقطه B است که این اصلاح در نسبت ۰/۳۸۲ تا ۰/۷۸۶ موج XA قرار دارد. بعد از این اصلاح، قیمت به اندازه خط BC صعود خواهد کرد که نقطه C در سطوح اصلاحی ۱/۱۳ تا ۱/۶۱۸ موج AB قرار گرفته است. سپس شاهد افت قیمت به وسیله خط CD بوده که نقطه D در سطح اصلاحی ۱/۶۱۸ تا ۲/۲۴ موج BC قرار خواهد گرفت. این نقطه همچنین در نسبت ۰/۸۸۶ موج XA قرار دارد.
در الگو کوسه صعودی نقطه D را میتوان ابتدای روند پرقدرت صعودی به شمار آورد و در این نقطه با ارسال سفارش خرید وارد معامله شد. در صورت عبور نقطه D از تراز ۰/۸۸۶ میتوان انتظار داشت چارت قیمت از تراز اصلاحی ۱/۱۳ موج XA، صعود خود را شروع کند. در نتیجه نقطه D جدید به روی تراز اصلاحی ۱/۱۳ موج XA قرار خواهد گرفت. حد ضرر این الگو را میتوان کمی پایینتر از نقطه D در نظر گرفت. به مثالی در این زمینه توجه کنید:
الگوی کوسه نزولی
در ابتدای الگوی کوسه نزولی قیمت از نقطه X به سمت نقطه A شروع به افت خواهد کرد. حرکت بعدی یک اصلاح در خلاف جهت روند از نقطه A تا نقطه B است که این اصلاح در نسبت ۰/۳۸۲ تا ۰/۷۸۶ موج XA جای دارد. بعد از این اصلاح، قیمت به اندازه خط BC کاهش پیدا خواهد کرد که نقطه C در سطوح اصلاحی ۱/۱۳ تا ۱/۶۱۸ موج AB قرار گرفته است. حرکت بعدی قیمت یک صعود به وسیله خط CD است که نقطه D در سطح اصلاحی ۱/۶۱۸ تا ۲/۲۴ موج BC، قرار خواهد گرفت. این نقطه همچنین در نسبت ۰/۸۸۶ موج XA قرار دارد.
در این الگو نقطه D ابتدای روند پرقدرت نزولی است. در صورت عبور چارت قیمت از تراز ۰/۸۸۶ انتظار داریم چارت قیمت از تراز اصلاحی ۱/۱۳ موج XA، شروع به نزول کند که میتوان این تراز را، نقطه D جدید در نظر گرفت. همانطور که میدانید امکان کسب سود از افت قیمت، در بازارهای دوطرفه وجود دارد. در نتیجه با مشاهده الگوی کوسه نزولی در بازارهای دوطرفه میتوان با ارسال سفارش فروش در نقطه D وارد معامله شد و در قیمتهای پایینتر با ارسال خرید از معامله خارج شد. حد ضرر این الگو را میتوان کمی بالاتر از نقطه D در نظر گرفت. به مثالی در این زمینه توجه کنید:
برگرفته از " کتاب معاملات هارمونیک " - نوشته اسکات م. کارنی
۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای بازگشتی که هر تریدر باید بداند!
در این مقاله ، ما در مورد پنج الگوی بازگشتی بسیار قدرتمند و قابل اطمینان در بازار های بورس بحث و کنکاش خواهیم کرد. به طور کلی ، الگوهای بازگشتی پتانسیل بسیار بالایی در ارائهی نسبت ریسک به ریوارد (risk-reward) مطلوب دارند. لذا خواهیم آموخت که چطور از طریق شناسایی این الگوها معاملات پر بازده ای را تجربه کنیم.
الگوهای بازگشتی در واقع تغییر جهت از بازارهای افزایشی به بازارهای نزولی و بالعکس را نشان می دهند. ما می توانیم جهت پیش بینی حرکات آینده از این الگوها استفاده کنیم و همچنین در مواقع لازم معاملات را به شکل باز یا بسته قرار دهیم.
الگوهای بازگشتی سر و شانه چیست؟ (Head & Shoulders)
الگوهای Head & Shoulders جزو الگوهای بازگشتی بسیار منحصر به فرد می باشند. آن ها یک ساختار نموداری هستند که توسط سه قله ی قیمتی ایجاد می شوند. دو قله در قسمت پهلو یا کناره ها که اغلب دارای ارتفاع یکسانی هستند، و قله ی دیگر در وسط و بالاترین نقطه قرار دارد.
آن ها قدرتمندترین الگوهای بازگشتی در بازار بورس محسوب می شوند. این الگوها دقیقاً از نام خود تبعیت می کنند به این صورت که دارای یک سر (Head) در وسط، و دو شانه (Shoulders) در کناره های خود می باشند. در روند های صعودی ، قیمت، یک قله را تشکیل می دهد که درواقع همان شانه سمت چپ می باشد.بعد از آنکه اصلاحات فنی انجام شد ، قیمت یک قله ی بالاتری را به عنوان Head یا سر شکل می دهد.
در آخر نیز ، قیمت یک سطح بیشینه ی کاهشی(lower high) ایجاد می کند که شانه راست مجموعه می باشد. خطی که هر سه دره را به هم متصل می کند ، خط گردن یا Neckline نامیده می شود. تأیید این الگو پس از آنکه Neckline شکسته شد، صورت می گیرد. لحظه ای که Neckline شکسته می شود درواقع یک سیگنال بازگشتی نیز تولید می شود و دقیقاً لحظه ای است که شما باید به دنبال پوزیشن یا موقعیت خرید یا فروش باشید.
به مثال زیر توجه کنید :
الگوهای بازگشتی bearish، سر و شانه های معکوس
الگوهای بازگشتی دو قله ودره چیست؟ (Double Top & Bottom)
الگوهای دو قله و دو دره هر دو جزو الگوهای بازگشتی هستند.الگوهای دو قله در اغلب اوقات پس از یک روند صعودی قابل توجه و مفید رخ می دهند. در روند های صعودی ، قیمت، همیشه قله های افزایشی و یا کمینه های افزایشی (higher low) را ایجاد می کند.
این الگوهای اصطلاحاً دوقلو توسط دو قله با ارتفاع یکسان تشکیل می شوند. موقعیت دو قله با ارتفاع یکسان، پس از آنکه یک روند صعودی رخ داد، نشان دهنده ی این است که خریداران در وضعیت از دست دادن قدرت خرید خود هستند.
پایین ترین و آخرین سطح بین دو قله trigger line نامیده می شود. این الگوهای بازگشتی تنها زمانی تکمیل می شود که خط تریگر(trigger line) بریک اوت (breakout) شود. زمانی که این اتفاق می افتد، درواقع سیگنالی برای ما خواهد بود تا به تغییرات قیمت جهت رسیدن به موقعیت فروش توجه داشته باشیم.
دو دره (double bottom) دقیقاً برعکس الگوی دو قله عمل می کنند و معمولاً پس از روندهای نزولی مورد توجه قرار می گیرند. در روندهای نزولی ، قیمت دره های کاهشی (lower bottoms) و ارتفاع های کاهشی (lower heights) را ایجاد می کند.
در الگوهای بازگشتی دو دره ، قیمت، دو دره در یک سطح ایجاد می کند و فروشندگان موفق به ایجاد دره های کاهشی (lower bottom) نمی شوند. این حالت نشان می دهد که فروشندگان قدرت خود را از دست داده اند و فرصتی پیش می آید تا یک روند معکوس یا بازگشتی به وجود آید.
این الگوها زمانی تکمیل می شوند که خط تریگر (trigger line) ،که بین دو دره قرار دارد، توسط قیمت شکسته شود.آشنایی با الگوهای بازگشتی
وقتی این موقعیت ایجاد می شود ما باید به دنبال وضعیت خرید باشیم.
مثال ها :
الگوهای کازیمودو چیست؟ (Quasimodo Pattern)
Quasimodo قطعاً یکی از بهترین و قدرتمندترین الگوهای بازگشتی جهت شناسایی روندهای معکوس هستند.
به طور نسبی ، الگوی Quasimodo یک متد و روش منظمی را در بین تریدرهایی که از طریق تحلیل تکنیکال فعالیت می کنند، ایحاد کرده است.مانند الگوهای بازگشتی قبلی که در مورد آن صحبت کردیم ، Quasimodo اگر بعد از یک روند صعودی یا نزولی رخ دهد ، قطعاً فرصت های خوبی را برای شما مهیا می کنند.
ساختار الگوی Quasimodo چندان پیچیده نیست. روند صعودی یا uptrend ، سبب ایجاد قله های افزایشی(higher peak) و کمینه های افزایشی (higher low) می شود. سپس ، از آخرین پیک، قیمت کاهش پیدا کرد و یک شکل کمینه ی کاهشی (lower low) را ایجاد کرد. کمینه ی کاهشی نشان می دهد که روند از حالت صعودی به حالت نزولی تغییر پیدا کرده است.
معمولاً سطح ورود، آخرین پیک قیمت خواهد بود. روند نزولی قیمت یک کمینه کاهشی(lower low) و پیک های کاهشی (lower peaks) ایجاد می کند. سپس ،از آخرین دره، قیمت یک بیشینه ی افزایشی (higher high) جدید را ایجاد می کند. این بیشینه ی افزایشی که بعد از تعداد زیادی بیشینه ی کاهشی رخ می دهد نشان می دهد که مومنتوم قیمتی از نزولی به صعودی تغییر کرده است.
مثال ها:
الگوهای کندل استیک پوششی چیست؟ (engulfing candlestick)
این الگوها توسط دو کندل تشکیل می شوند. الگوهای بازگشتی صعودی پس از یک روند نزولی نمایان می شوند، شروع آن با یک کندل نزولی می باشد که توسط یک کندل بزرگ صعودی دنبال می شود که کندل نزولی را پوشش می دهد. کندل صعودی پوشاننده (bullish engulfing candle) باید بالاتر از کندل های بیشینه ی قبلی بسته یا close شود. این حالت نشان می دهد که خریداران آماده ی فعالیت شدند و ما باید به دنبال ایجاد یک تنظیم قیمت جهت شکل دادن موقعیت خرید باشیم.
یک الگوی کندل پوشاننده نزولی (bearish engulfing candle) پس از روندهای بالا رونده و صعودی ایجاد می شوند. اولین کندل در این ساختار کندل صعودی می باشد و کندل دوم یک کندل نزولی است که کندل صعودی را پوشش داده است. کندل نزولی پوشاننده باید در زیر کندل های کمینه قبلی بسته شود.
زمانی که این حالت رخ می دهد ، ما باید به دنبال تنظیم قیمت جهت فراهم کردن موقعیت فروش باشیم.
مثال ها
کندل پوشاننده ی صعودی
کندل پوشاننده نزولی
الگوهای کندل استیک چیست؟ (pin bar)
ساختار یک پین بار (pin bar) صعودی با یک دم بلند در قسمت پایین شروع می شود ، که به آن wick یا”فتیله” می گویند. دم باید حداقل ۲/۳ از کل اندازه کندل باشد که به معنی سایه کاهشی (lower shadow) نیز هست.
سپس ، یک بدنه کوچک که ناحیه ای بین قیمت باز و بسته قرار دارد و در بعضی از آنها نیز یک دم کوچک در بالای آن وجود دارد. وقتی پس از یک روند نزولی این نوع ساختار شکل می گیرد ، نشان دهنده ی آن است که به زودی یک روند بازگشتی رخ می دهد. در نتیجه ، ما باید به دنبال تنظیم قیمت جهت ایجاد موقعیت خرید باشیم.
ساختار یک Pin bar نزولی دقیقاً برعکس مورد قبل است ، این قسمت با دم بلند در بالا ،و در برخی موارد یک بدنه و دم کوچک در پایین است. زمانی که الگوی نزولی Pin Bar بعد از یک روند صعودی رخ می دهد ، ما باید شروع به جستجوی تنظیمات قیمت جهت ایجاد موقعیت فروش کنیم.
مثال ها
پین بار نزولی و پین بار صعودی
آشنایی با 3 نوع اصلی الگوهای چارت | Chart Patterns
الگوهای چارت یا Chart Patterns ابزاری مهم در معاملات فارکس، سهام، رمزارزها و دیگر بازارهای مالی هستند که باید به عنوان بخشی از استراتژی تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار بگیرند. الگوهای چارت نقش مهمی در پیدا کردن روند بازار و پیشبینی حرکات آینده آن دارند و برای تمام تریدرها از مبتدی تا حرفهای مورد نیاز هستند.
تعداد زیادی از این الگوهای تکنیکال وجود دارند که هرکدام از آنها سیگنالی را به معاملهگر میدهد. اما قبل از اینکه با الگوهای چارت آشنا شوید، باید انواع آنها را بشناسید و بدانید که هر نوع از آنها چه سیگنالی را ممکن است به شما بدهد. بنابراین در این پست تجارت آفرین 3 نوع اصلی از الگوهای چارت را معرفی میکنیم و شما را با عملکرد هر کدام از این انواع آشنا خواهیم کرد.
الگوهای چارت بازگشتی یا Reversal
الگوهای بازگشتی، آن دسته از الگوها هستند که به تریدر اعلام میکنند روند جاری در حال تغییر مسیر است.
اگر یک الگوی نمودار بازگشتی در طول یک روند صعودی تشکیل شود، به این معنی است که روند صعودی معکوس خواهد شد و قیمتها به زودی کاهش خواهند یافت.
درمقابل، اگر یک Chart Patterns بازگشتی یا Reversal در طول یک روند نزولی مشاهده شود، نشان می دهد که روند قیمتها معکوس میشود و به زودی صعودی خواهند شد.
در اینجا به 6 الگوی چارت بازگشتی اشاره میکنیم که آنها را قبلا در ویدئوی آموزش تحلیل تکنیکال بصورت تصویری نیز توصیح دادهایم. این 6 الگوی چارت عبارتند از:
برای ترید کردن با این الگوهای چارت، تنها کافی است که سفارش خود را با کمی فاصله از خط گردن یا Neckline و در جهت روند جدید قرار دهید. سپس نقطه خروج یا کسب سود خود را در ارتفاعی هم اندازه طول سازنده روند مشخ کنید. در شکل بالا میتوانید نقطه ورود و هدف را تماشا کنید.
به عنوان مثال، اگر یک Double bottom می بینید، یک سفارش با موقعیت خرید در بالای جایی که Neckline تشکیل شده قرار دهید و به دنبال آن نقطه خروج خود را نیز در بالای الگو و به اندازه فاصله قیمت پایین تا Neckline قرار دهید.
همانطور که همیشه اشاره میکنیم، برای مدیریت سرمایه حتما حد ضرر خود را بلافاصله مشخص کنید. برای شناسایی Stop Loss می توانید از اندیکاتور ATR استفاده کنید.
برای آشنایی بیشتر با تحلیل تکنیکال و اندیکاتورهای فارکس ویدئوهای آموزشی کانال یوتیوب تجارت آفرین را دنبال کنید.
الگوهای چارت ادامه روند یا Continuation
الگوهای چارت ادامه دهنده روند یا Continuation آن دسته از پترن ها هستند که به تریدر اعلام میکنند روند جاری ادامه پیدا خواهد کرد.
به این نوع Chart Patterns الگوهای تثبیت روند یا Consolidation Patterns هم گفته میشود. زیرا این الگوها نشان میدهند که روند جاری پس از یک توقف یا استراحت کوتاه در همان جهت قبلی ادامه خواهند یافت.
روندها اغلب در یک مسیر مستقیم به سمت بالا یا پایین حرکت نمیکنند. همیشه در مسیر یک روند اصلاحاتی یا Correction بوجود میاید. این اصلاحات به معنی تغییر روند نیستند و تنها مکثی کوتاه در مسیر ادامه روند هستند.
در اینجا به 6 الگوی چارت ادامه روند اشاره میکنیم. همچنین باید به این نکته اشاره کنیم که الگوهای Wedge یا کنج هم در الگوهای چارت بازگشتی و هم Chart Patterns ادامه روند تشکیل میشوند، اما شکل تشکیل شدن این دو الگو با هم متفاوت است، بنابراین به این تفاوت دقت کنید.
برای ترید کردن با استفاده از الگوهای ادامه روند باید سفارش خود را در بالا یا پایین الگوی تشکیل شده و در مسیر روند اصلی قرار دهید. برای هدف قرار دادن نقطه خروج در Wedgeها و Rectangleها میتوانید حداقل به اندازه خود الگو هدف را قرار دهید.
در الگوهای Pannant یا پرچمها، میتوانید به اندازه دسته پرچم و در مسیر روند نقطه هدف و خروج خود را در نظر بگیرید. در عکس بالا میتوانید این موضوع را بخوبی متوجه شوید.
در الگوهای چارت ادامه روند، اغلب Stop Loss یا حد ضرر معامله را در بالا یا پایین الگوی تشکیل شده و به اندازه یک ATR میتوان قرار داد.
الگوهای چارت دوطرفه یا Bilateral
الگوهای دوطرفه یا Bilateral کمی پیچیدهتر از دو Chart Patterns قبلی هستند. دلیل این پیچیدگی سیگنال نا مشخصی است که این نوع الگو به تریدرها نشان میدهد. در این نوع الگوها روند قیمتها ممکن است به هر دو طرف حرکت کند.
در این نوع Pattern با شکل هندسی مثلث سروکار داریم. پس زمانیکه این الگوها را مشاهده کردیم یعنی روند ممکن است به سمت بالا یا پایین مثلث بدون در نظر گرفتن روند اصلی حرکت کند.
در اینجا به 3 Chart Patterns دوطرفه اشاره میکنیم.
برای استفاده از این نوع الگو شما باید هر دو سناریو را در نظر بگیرید و دو سفارش خرید و فروش در بالا و پایین الگوی تشکیل شده تعریف نمایید. سپس وقتیکه یکی از این سفارشها انجام شد میبایست سفارش دیگر را متوقف کنید. مشکل دیگری که در این الگو ممکن است با آن روبرو شوید شکستهای کاذب یا False Breakout است. بنابراین در این نوع الگوها باید نقاط توقف ضرر یا Stop Loss خود را بسیار هوشمندانه انتخاب کنید که در صورت بروز شکست کاذب دچار ضرر بالایی نشوید.
سئوالات متداول
دقیق ترین الگوهای چارت کدام هستند؟
شاید بتوان الگوی سر و شانه یا Head and Shoulder pattern را دقیق ترین الگوی چارت دانست. از لحاظ آماری الگوی سر و شانه و سر و شانه معکوس بهترین سیگنال ها را در بازارهای مالی میدهند و تقریباً 85 درصد مواقع به هدف پیشبینیشده خود میرسند. الگوی معمولی سر و شانه با دو نوسان بلند (شانه ها) با یک قله بالاتر (سر) بین آنها مشخص می شود.
همچنین الگوی سرو شانه معکوس با دو دره پایین (شانه های معکوس) و یک دره پایین تر (سر معکوس) بین آنها در پارت ظاهر میشود.
چند الگوی چارت در کل وجود دارد؟
به نقل از ویکی پدیا، بطور کلی 42 الگوی چارت شناخته شده وجود دارد که می توانیم آنها را به الگوهای ساده و پیچیده تقسیم کنیم. برخی از الگوها از ترکیب تعداد محدودی شمع بوجود میایند ولی برخی دیگر از تعداد زیادی شمع در کنار یکدیگر ساخته میشوند.
آیا الگوهای چارت در فارکس کار میکنند ؟
در بازار فارکس روشها و استراتژیهای معاملاتی متعددی وجود دارد که همگی از الگوهای قیمت برای یافتن ورودیها و سطوح توقف استفاده میکنند. الگوهای چارت در فارکس، که شامل سر و شانه ها، مثلث ها و غیره می شود، ورودیها، توقفها و قیمتهای هدف را در الگویی ارائه می کنند که به راحتی قابل مشاهده است. با خواندن این پست با انواع الگوهای چارت آشنا شوید.
کدام الگوهای چارت راحت تر و بیشتر قابل تشخیص هستند؟
اغلب الگوهای معرفی شده در این پست در چارت ها قابل تشخیص هستند اما برخی از آنها بیشتر در بازارها دیده میشوند. برای مثال الگوی پرچم، چه صعودی و چه نزولی در بازارهای روندی بصورت مکرر و پشت سر هم دیده میشود. همچنین الگوی کنج نزولی و کنج صعودی که الگوهای چارت بازگشتی به حساب میایند نیز برروی چارت بسیار دیده میشوند. این الگوها در بازه های زمانی کوتاه مدت بسیار دیده میشوند.
در مقابل الگوی سر و شانه معمولی و معکوس با وجود اینکه دقت و کارایی بسیار بالایی دارند، ولی کمتر در بازار قابل رویت هستند و اغلب در بازه های زمانی بلند دیده میشود. بنابراین چنانچه میخواهید معاملات بیشتری انجام دهید و سیگنالهای ورود و خروج بیشتری دریافت کنید میبایست الگوهایی که بیشترین تناوب و تکرار را در بازار و برروی چارت دارند را به خوبی بیاموزید.
انواع الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال چطور به کار میروند؟
اگر میخواهید یک تحلیلگر حرفهای بازارهای مالی باشید باید بتوانید الگوهای قیمتی (Price Patterns) را بشناسید. این الگوها در تحلیل تکنیکال به شما کمک میکنند نقاط ادامه روند یا برگشت را دقیقتر شناسایی کنید. به طور کلی الگوهای قیمتی به ۴ دسته از جمله الگوهای کلاسیک، الگوی الیوت، الگوی هارمونیک و الگوهای شمعی ژاپنی تقسیم میشوند. در این مقاله هر کدام را به اختصار توضیح خواهیم داد. با مدرسه تحلیل همراه باشید.
مقدمهای بر الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
- در تحلیل تکنیکال، می توان از الگوهای قیمتی در جهت تایید روند جاری قیمت یا به عنوان یک هشدار مبنی بر تغییر روند از صعود به نزول یا بلعکس استفاده کرد.
- طبق تعریف، یک الگوی قیمت یک پیکربندی قابل تشخیص از حرکت قیمت است که با استفاده از یک سری خطوط روند و یا منحنیها شناسایی میشود.
- هنگامی که یک الگوی قیمت سیگنالی مبنی بر تغییر جهت روند بدهد، به عنوان الگوی برگشتی محسوب میشود.
- از طرفی پس از یک الگوی ادامهدهنده روند در جهت قبلی خود ادامه پیدا میکند.
- برخی از الگوهای ادامه دهنده به عنوان یک مکث کوتاه در میان روندها محسوب میشوند.
- تحلیلگران تکنیکال با استفاده از الگوهای قیمت به بررسی حرکات فعلی و پیشبینی حرکات آتی بازار میپردازند.
الگوهای کلاسیک تکنیکال
یکی از روشهای پایه در تحلیل تکنیکال استفاده از روش تحلیل کلاسیک است.
خطوط روند در تحلیل تکنیکال
- از آنجایی که الگوهای قیمت با استفاده از یک سری خطوط و یا منحنیها شناسایی میشوند، درک خطوط روند و نحوه ترسیم آنها مفید است.
- خطوط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک میکند تا مناطق حمایت و مقاومت را در نمودار قیمت شناسایی کنند.
- اینها خطوط مستقیمی هستند که با اتصال پیوتهای کف در روند صعودی (خط روند صعودی) و یا پیوتهای سقف در روند نزولی (خط روند نزولی) روی نمودار ترسیم می شوند.
- نحوه ترسیم خطوط روند میتواند متفاوت باشد، برخی از انتهای سایهی کندلها (Shadow) رسم مینمایند و برخی از انتهای بدنهی کندلها (Body) رسم میکنند.
- در نمودارهای روزانه، تحلیلگران اغلب از قیمت های بسته شدن استفاده می کنند، نه از اوج یا پایین، برای ترسیم خطوط روند، زیرا قیمت های بسته شدن نشان دهنده معامله گران و سرمایه گذارانی است که مایل به حفظ موقعیت در یک شب یا در تعطیلات آخر هفته یا بازار هستند.
انواع الگوهای قیمتی
به طور کلی الگوهای قیمتی کلاسیک به دو دسته تقسیم میشوند.
1- الگوهای ادامه دهنده:
الگوهای ادامهدهنده یک اصلاح یا مکث قیمت است که در میانه روندها شکل میگیرد و پس از آن روند به حرکت قبل خود ادامه میدهد.
2- الگوهای برگشتی:
الگوهای برگشتی مشابه الگوهای ادامه دهنده اصلاح یا مکث قیمتی در میان روندها هستند. با شکل گیری این الگوها، قیمت در جهت خلاف روند قبل حرکت میکند.
الگوهای ادامه دهنده
- یک الگوی ادامه دهنده را میتوان به عنوان یک مکث کوتاه در طول یک روند غالب در نظر گرفت، اصطلاحآٓ زمانی که گاوها در طول یک روند صعودی نفس خود را میگیرند، یا زمانی که خرسها در طول یک روند نزولی برای لحظهای استراحت میکنند.
- در زمان تشکیل الگوهای قیمتی هیچ راهی برای تشخیص الگوی ادامهدهنده با الگوی برگشتی از قبل وجود ندارد.
- به این ترتیب، باید توجه دقیقی به خطوط روند مورد استفاده برای ترسیم الگوی قیمت داشت.
- پس باید دقت کنید که آیا نمودار قیمت قادر است از خط آشنایی با الگوهای بازگشتی مقاومتی و یا حمایتی عبور کند.
- تحلیلگران تکنیکال معمولاً توصیه میکنند که فرض کنیم روند جاری تا زمان تغییر روند ادامه خواهد داشت.
- به طور کلی، هرچه زمان تشکیل الگو بیشتر باشد، و حرکت قیمت در داخل الگو بزرگتر باشد، پس از خروج قیمت از الگو حرکت پر شتابتر خواهد بود.
متداولترین الگوهای ادامه دهنده
رایجترین الگوهای ادامهدهنده اینها هستند:
- مثلث: مثلث با استفاده از دو خط روند همگرا ساخته شدهاند.
- پرچم: پرچمها با دو خط روند موازی یا همگرا ترسیم شدهاند.
- کنج: کنجهایی که با دو خط روند همگرا ساخته شدهاند که هر دو به سمت بالا یا پایین زاویه دارند.
- مستطیل: در حقیقت کانال افقی است که نشان دهنده یک بازار خنثی است.
الگوهای قیمتی برگشتی
- در این الگوها، نمودار قیمتی بعد از طی روند مشخصی در طول بازه زمانی، روند آن متوقف و یا خنثی میشود و یا در جهتی مخالف روند قبلی خود، روند حرکتی جدیدی را در پیش خواهد گرفت.
- در الگوی بازگشتی امکان دارد که یک روند نزولی به روند صعودی قبلی برگردد و یا یک روند صعودی به یک روند نزولی تبدیل شود.
- به واقع در الگوی بازگشتی، نقطه عطفی در نمودار به وجود میآید که روند بعدی را تحت تأثیر خود میگذارد.
متداولترین الگوهای برگشتی
در اینجا میخواهیم درباره رایجترین الگوهای برگشتی توضیح دهیم.
الگوی سر و شانه (Head & Shoulders)
شکل زیر الگوی برگشتی سر و شانه در سهام شرکت ملی صنایع مس ایران با نماد فملی است. شاهد افزایش حجم معاملات در زمان شکست خط گردن هستیم.
دو قله (Double Tops & Bottoms)
سه قله (Triple Tops & Bottoms)
تئوری امواج الیوت و الگوهای قیمتی
- در تحلیل تکنیکال یک نظریه به نام تئوری امواج الیوت وجود دارد که برای توصیف حرکت قیمت در بازارهای مالی استفاده میشود.
- این نظریه توسط رالف نلسون الیوت پس از مشاهده و شناسایی الگوهای موج فرکتال تکرار شونده شناسایی شده است.
- امواج را میتوان در تمام حرکات قیمت سهام شناسایی کرد. سرمایه گذارانی که تلاش میکنند از روند بازار سود ببرند را میتوان سوار بر موج توصیف کرد.
آشنایی با تئوری امواج الیوت
- این نظریه توسط رالف نلسون الیوت در دهه 1930 ارائه شد.
- پس از اینکه الیوت به دلیل بیماری مجبور به بازنشستگی شد، به چیزی نیاز داشت تا وقت خود را مشغول کند و شروع به مطالعه 75 سال نمودارهای سالانه، ماهانه، هفتگی، روزانه و خودساخته ساعتی و 30 دقیقهای در شاخصهای مختلف کرد.
- این نظریه در سال 1935 زمانی که الیوت پیشبینی عجیبی از پایین بودن بازار سهام انجام داد، شهرت یافت.
- از آن زمان تاکنون به یک عنصر اصلی برای هزاران مدیر پورتفولیو ، معاملهگران و سرمایهگذاران خصوصی تبدیل شده است.
- او دقت کرد که در نظر داشته باشد که این الگوها هیچ نوع اطمینانی در مورد حرکت قیمت در آینده ارائه نمیکنند، بلکه در به نظم بخشیدن به احتمالات برای اقدامات آتی بازار هستند.
- امواج الیوت را میتوان همراه با سایر اشکال تحلیل آشنایی با الگوهای بازگشتی تکنیکال، از جمله شاخصهای تکنیکال، برای شناسایی فرصتهای خاص مورد استفاده قرار داد.
- معاملهگران ممکن است در یک زمان معین تفسیرهای متفاوتی از ساختار موج الیوت بازار داشته باشند.
امواج الیوت چگونه کار میکنند
بعضی از تحلیلگران تکنیکال با استفاده از تئوری امواج الیوت سعی میکنند از الگوهای موجی در بازار سهام سود ببرند. این فرضیه میگوید که حرکت قیمت سهام را میتوان پیشبینی کرد زیرا آنها در تکرار الگوها ایجاد میشود. این تئوری دو نوع مختلف از امواج را شناسایی میکند:
امواج حرکتی
امواج اصلاحی
با توجه به تئوری امواج الیوت هر سیکل حرکتی شامل ۸ موج است. موج حرکتی شامل ۵ موج و موج اصلاحی هم شامل ۳ موج است.
الگوهای هارمونیک در بازارهای مالی
- الگوهای هارمونیک، الگوهای قیمت با فرم هندسی هستند که با استفاده از اعداد فیبوناچی برای تعیین نقاط چرخش دقیق قیمت در نمودارها مشخص میشود.
- برخلاف سایر روشهای رایج معاملاتی، معاملات هارمونیک تلاش میکند تا حرکات آتی را پیشبینی کند.
- از الگوهای معروف یا متداول این سبک، میتوان به گارتلی(Gartly)، پروانه (butterfly)، کوسه (shark)، خفاش (Bat) و خرچنگ (Crab) اشاره کرد.
هندسه و اعداد فیبوناچی
- الگوهای هارمونیک بر اساس این فرض است که رفتار قیمت بصورت یک فرم هندسی در قالب الگو و نسبتهای فیبوناچی تکرار میشوند.
- ریشه روششناسی نسبت اولیه یا برخی از مشتقات آن (0.618 یا 1.618) است.
- ن سبتهای مکمل عبارتند از: 0.382، 0.50، 1.272، 2.0، 2.24، 2.618، 3.14 و 3.618.
- ن سبت اولیه تقریباً در تمام ساختارها و رویدادهای طبیعی و محیطی یافت میشود.
- از آنجایی که این الگو در سراسر طبیعت و در جامعه تکرار میشود، این نسبت در بازارهای مالی نیز دیده میشود که تحت تأثیر محیطها و جوامعی هستند که در آن معامله میکنند.
- با مشاهده الگوهای هارمونیک با ابعاد و شکل های مختلف در نمودار قیمت، معاملهگران میتوانند نسبتهای فیبوناچی را روی الگوها اعمال کنند. در مرحله بعدی آنها به دنبال این هستند که بتوانند حرکات آتی را پیشبینی کنند.
مسائل مربوط به هارمونیک
- ممکن است یک معاملهگر غالباً الگویی را آشنایی با الگوهای بازگشتی ببیند که شبیه یک الگوی هارمونیک است، اما سطوح فیبوناچی الگو را تایید نکند، بنابراین الگو را از نظر رویکرد هارمونیک، غیرقابل اعتماد میکند.
- این میتواند یک مزیت باشد، زیرا مستلزم آن است که معاملهگر صبور و منتظر تنظیمات ایدهآل باشد.
- الگوهای هارمونیک میتوانند مدت زمان حرکت قیمت را بسنجند. اما میتوان از آنها برای جداسازی نقاط معکوس نیز استفاده کرد.
- این خط زمانی رخ می دهد که یک معاملهگر در منطقه معکوس وارد و در ادامه الگوی نقض شود.
- وقتی این اتفاق میافتد، معاملهگر میتواند در معاملهای گرفتار شود که روند به سرعت در جهت خلاف معامله او حرکت کند.
- بنابراین، مانند همه استراتژی های معاملاتی، مدیریت ریسک باید لحاظ شود.
- دقت کنید که این الگوها ممکن است در الگوهای دیگر هم وجود داشته باشند.
- همچنین ممکن است که الگوهای غیرهارمونیک هم در بافت الگوهای هارمونیک وجود داشته باشند.
- اینها میتوانند برای کمک به اثربخشی الگوی هارمونیک و افزایش عملکرد ورود و خروج استفاده شوند.
- چندین موج قیمت نیز ممکن است در یک موج هارمونیک وجود داشته باشد (به عنوان مثال، یک موج CD یا موج AB). قیمت ها دائما در حال چرخش هستند.
- بنابراین، بررسی نمودار قیمت در تایم فریم بالاتر مهم است.
- ماهیت فراکتال بازارها اجازه میدهد که این نظریه در تایم فریمهای متفاوت اعمال شود.
الگوهای کندلی یا شمعی ژاپنی
نمودارهای کندل استیک ابزاری تکنیکالی هستند که با توجه به ۴ قیمت اصلی، دادهها را در بازههای زمانی متعدد نمایش میدهند. قدمت نمودارهای شمعی ژاپنی به تاجران برنج ژاپنی در قرن هجدهم برمیگردد. نمودارهای شمعی ژاپنی نسبت به نمودارهای میلهای و خطی سادهتر و مفیدتر هستند. کندلها الگوهایی میسازند که جهت قیمت را پس آشنایی با الگوهای بازگشتی از تکمیل پیشبینی میکنند.
استیونیسون در کتاب محبوب خود در سال 1991، «تکنیکهای نمودار شمعی ژاپنی»، الگوهای شمعدانی را به دنیای غرب آورد. بسیاری از تاجران حالا میتوانند دهها مورد از این الگوها را شناسایی کنند که نامهای مختلفی به صورت زیر دارند:
الگو پوشش ابر سیاه
ستاره صبحگاهی
ستاره شامگاهی
الگوی پوشا
الگوی نافذ
علاوه بر این، الگوهای تک میله به صورت زیر در دهها استراتژی معاملاتی بلندمدت و کوتاه گنجانده شدهاند.
مرد به دار آویخته
الگوهای پرایس اکشن
در سبک تحلیلی پرایس اکشن، الگوهای مورد استفاده برای شناسایی نواحی برگشت قیمت، همان الگوهای شمعی ژاپنی در نواحی حمایت و مقاومت هستند.
اگرچه ذات اصلی پرایس اکشن با تحلیل تکنیکال یکسان است، ولی در گذر زمان تعدادی از افراد تحلیلگر و معاملهگر موفق پرایس اکشنی شروع به آموزش استراتژی شخصی خود در زمینه این سبک تحلیلی کردند. امروزه هرکدام از این سبکها به نام این افراد شناخته میشوند. از اصلیترین استراتژیهای شناختهشده در زمینه تحلیل و معامله پرایس اکشن، متعلق به این ۴ نفر است:
- لنس بگز (Lance Beggs):نام استراتژی پرایس اکشن لنس با نام YTC یا مربی معاملهگری شما (Your Trading Coach) است.
- گالن وودز (Galen Woods):استراتژی وودز TSR یا بررسی ستاپهای معاملاتی (Trading Setups Review) نام دارد.
- ال بروکز (Al Brooks) : ال بروکز استراتژی خود را آشنایی با الگوهای بازگشتی در ۴ کتاب با نامهای معامله با پرایس اکشن (Trading Price Action) ارائه کرد.
- یک سیستم شرکتی به نام RTM یا Read The Market:استراتژی RTM نیز به همین نام RTM شناخته میشود.
کلام آخر
یکی از روشهای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی بررسی الگوهای قیمتی است. به طور کلی الگوهای قیمتی شامل الگوهای کلاسیک (الگوهای قیمتی)، الگوی الیوت، الگوی هارمونیک و الگوهای شمعی ژاپنی، الگوی پرایس اکشن هستند. آیا شما هم تجربه کار با این الگوهای قیمتی را داشتهاید؟ به نظر شما کدام یک از الگوهای قیمتی بهتر از بقیه است؟ لطفا نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
سوالات متداول
الگوهای قیمتی به طور روندهای بازارهای مالی هستند که به صورت نمودارهای مختلف نمایش داده میشوند.در تحلیل تکنیکال، می توان از الگوهای قیمتی در جهت تایید روند جاری قیمت یا به عنوان یک هشدار مبنی بر تغییر روند از صعود به نزول یا بلعکس استفاده کرد.
به طور کلی الگوهای قیمتی به ۴ دسته از جمله الگوهای کلاسیک، الگوی الیوت، الگوی هارمونیک و الگوهای شمعی ژاپنی تقسیم میشوند.
منابع
“Introduction to Technical Analysis Price Patterns”, Investopedia, 2022.
“What Is the Elliott Wave Theory?”, Investopedia, 2022.
“Harmonic Patterns in the Currency Markets”, Investopedia, 2022.
“The 5 Most Powerful Candlestick Patterns”, Investopedia, 2022.
دیدگاه شما