مفهوم دقیق نقدینگی بازار


به مثال زیر دقت کنید:در روند نزولی هم ماجرا به صورت فوق پیش می رود.

اندیکاتور MFI

هر فعالیتی در بازار سرمایه نیازمند کسب دانش و آگاهی خاص خود است. در بورس، مفاهیم مختلفی وجود دارد که هرکدام در معاملات ما نقش مهمی را بازی می‌کنند. ما دراین‌بین با شاخص‌ها و تحلیل‌های گوناگونی مواجه هستیم که در آنها اندیکاتور ها همیشه موردتوجه تحلیل گران و معامله گران بورس بوده‌اند. در اینجا می‌خواهیم به بررسی اندیکاتور MFI که برای شناسایی پول هوشمند کاربرد دارد بپردازیم که یکی از شاخص‌های مورداستفاده در تحلیل‌های بورسی محسوب می‌شود.

آنچه که در سرفصل‌های این مقاله به آن خواهیم پرداخت:

اندیکاتور MFI یا شاخص جریان نقدی چیست؟

کاربردهای اندیکاتور MFI در تحلیل تکنیکال سهام

فرمول محاسبه اندیکاتور شاخص جریان نقدینگی یا همان MFI

آموزش کار با اندیکاتور MFI و شیوه معامله با آن

مقایسه اندیکاتور جریان پول (MFI) و اندیکاتور قدرت نسبی (RSI)

ترکیب MFI با سایر اندیکاتورها

اندیکاتور MFI یا شاخص جریان نقدی چیست؟

این اندیکاتور، مخفف کلمه لاتین Money Flow Index به معنی شاخص جریان نقدینگی است. در بازار سرمایه، جریان ورود پول با حجم بالا، همواره نشانه مثبت برای افزایش تقاضا و میل برای خرید بوده که این خود برای تصمیم‌گیری در خرید و فروش سهام بسیار کارآمد خواهد بود.

شاخص جریان نقدینگی ( MFI ) دقیقاً این میزان ورود و خروج پول پُرحجم در بازار را ارزیابی می‌کند و خروجی آن، به‌عنوان یک شاخص در نظر مفهوم دقیق نقدینگی بازار گرفته می‌شود. شاخص جریان نقدینگی، یک اسیلاتور تکنیکالی است که از داده‌های قیمت و حجم برای شناسایی سیگنال‌های خرید یا فروش در یک دارایی یا سهم استفاده می‌کند. همچنین برای تشخیص واگرایی‌ هایی که نشان از تغییر روند قیمتی می‌دهند، استفاده می‌شود. در این شاخص، اسیلاتور بین صفر تا 100 حرکت می‌کند.

این شاخص به نحوی می‌گوید ورود جریان نقدینگی به بازار و یا سهم خاصی، می‌تواند رشد قیمتی و بالعکس با خروج نقدینگی از بازار، افت قیمتی پیدا کند.

2-amfi.png

کاربردهای اندیکاتور MFI در تحلیل تکنیکال سهام

اندیکاتورها در تحلیل سهام بازار بورس نقش مهمی دارند. از اندیکاتورها معمولاً برای معامله سهم و یا نوسان گرفتن استفاده زیادی می‌شود. تحلیل اندیکاتور MFI هم برای بسیاری از تحلیل گران، شاخص مهمی است تا بتوانند با استفاده از داده‌های آن، معاملات خود را منطقی و حساب شده انجام دهند یا در مواقعی، از سهم، نوسان بگیرند و حفظ سود کنند. در واقع می‌تواند معیاری باشد بر میزان تمایل و یا بی اشتیاقی بازار بر روی سهم خاصی که آن را مدت‌هاست زیر نظر گرفته‌ایم.

کاربردهایی که برای اندیکاتور MFI می‌توانیم در اینجا ذکر کنیم:

سیگنال خریدوفروش MFI :

هنگامی‌که تقاضا برای خرید و جریان ورود نقدینگی رو به افزایش باشد، شاخص اندیکاتور عدد بالایی را نشان می‌دهد و این به معنی تمایل به خرید در بازار است و به‌نوعی می‌تواند سیگنال خرید برای معامله گران باشد. از طرفی وقتی تمایل زیاد مفهوم دقیق نقدینگی بازار برای فروش با حجم بالا در بازار بورس اتفاق می‌افتد، جریان خروج نقدینگی در بازار رخ‌داده است که در این صورت شاخص اندیکاتور MFI عدد پایینی را نشان می‌دهد که به معنی تمایل بیش از حد به فروش است و این احتمال را دارد که سیگنال فروش در بازار باشد.

طبق تعریف، در طی روند صعودی و ورود جریان پول، احتمالاً سیگنال‌های خرید و به همین ترتیب در طی روند نزولی بیش از حد، سیگنال‌های فروش ایجاد می‌شود تا زمانی که خط روند اشباع فروش شکسته شود و دوباره شاخص اندیکاتور به سمت اعداد بالا حرکت کند که دوباره سیگنال برای خرید به وجود می‌آید.

3-amfi.jpg

واگرایی و همگرایی MFI :

از کاربردهای مهم شاخص اندیکاتور MFI ، تشخیص واگرایی و همگرایی است که تحلیل گران از آن در تحلیل سهام استفاده می‌کنند.

واگرایی در تحلیل سهام هنگامی رخ می‌دهد که قیمت سهم و شاخص اندیکاتور در خلاف جهت روند خود حرکت کنند. به‌واقع وقتی قیمت سهم افت می‌کند ولی شاخص اندیکاتور تمایل به تغییر روند کاهشی به افزایشی دارد، واگرایی اتفاق می‌افتد که از مفاهیم مهم بازار سرمایه به شمار می‌رود. پس شاخص اندیکاتور MFI می‌تواند در تشخیص واگرایی نقش بسیار مهمی داشته باشد.

شاخص اندیکاتور در تشخیص واگرایی، عدد مختلفی را نشان می‌دهد. واگرایی مثبت هنگامی اتفاق می‌افتد که سهم با کندل مثبت و حجم بالا معامله شود که نشان از رشد قیمتی سهم خواهد بود. هر زمانی که در تشخیص واگرایی، شاخص اندیکاتور کاهش پیدا کند، احتمال کاهش قیمتی و افت ارزش سهم بیشتر می‌شود.

خط روند در MFI :

اندیکاتور MFI می‌تواند سیگنالی برای نشان‌دادن تغییر خط روند باشد به‌نحوی‌که با استدلال روی این خط روند به ما در جهت خریدوفروش سهم کمک کند. مثلا شکستن خط روند از سطوح پایین‌به‌بالا می‌تواند دید خوبی از سهم به ما بدهد و سود خوبی از معامله نصیب ما کند.

فرمول محاسبه اندیکاتور شاخص جریان نقدینگی یا همان MFI

در تحلیل هر اندیکاتوری، نیاز به محاسبه و فرمول‌های خاص خود داریم. اندیکاتور MFI با میزان حجم، رابطه مستقیمی دارد. در محاسبه اندیکاتور MFI نیاز به داشتن پارامترهای مختلفی هستیم.

ابتدا برای به‌دست‌آوردن قیمت تایپیکال، ملزوم به دانستن "قیمت بسته شدن سهم"، "بالاترین قیمت"، "پایین‌ترین قیمت" هستیم که به‌واقع با فرمول زیر قابل محاسبه است.

در قدم بعدی باید میزان جریان نقدینگی را محاسبه کنیم. برای این کار ما جریان نقدینگی را به سه دسته تقسیم می‌کنیم.

جریان نقدینگی مثبت: هنگامی رخ می‌دهد که قیمت تایپیکال نسبت به روز گذشته بالاتر باشد.

جریان نقدینگی منفی: هنگامی اتفاق می‌افتد که قیمت تایپیکال کمتر از روز گذشته باشد.

جریان نقدینگی خنثی: هنگامی رخ می‌دهد که قیمت تایپیکال تغییری نسبت به‌روز گذشته نداشته باشد.

به‌این‌ترتیب، حجم ضربدر قیمت تایپیکال به‌دست‌آمده، برابر است با جریان نقدینگی.

در قدم بعدی باید نسبت نقدینگی را محاسبه نماییم که به‌صورت زیر محاسبه می‌شود.

نسبت نقدینگی برابر است با نسبت جریان نقدینگی مثبت به جریان نقدینگی منفی

در قدم پایانی، نوبت به محاسبه شاخص MFI است که بنا بر تعریف برابر است با:

capture۴.png

آموزش کار با اندیکاتور MFI و شیوه معامله با آن

همان‌طور که تا حدودی اشاره کردیم، شاخص اندیکاتور MFI بین صفر تا صد در نوسان است. این سطح می‌تواند در تصمیم‌گیری ما برای خرید یا فروش سهم کمک ویژه‌ای کند. معمولاً وقتی عدد اندیکاتور از سطح 80 بالاتر می‌رود، اشباع بیش از حد جریان نقدینگی رخ می‌دهد که اصطلاحاً اشباع خرید می‌گوییم. در این زمان باید احتیاط کرد چرا که هر لحظه احتمال تغییر روند به‌واسطه اشباع زیاد وجود خواهد داشت.

به همین ترتیب زمانی که سطح اندیکاتور به 20 نزدیک‌تر می‌شود، اشباع بیش از حد فروش رخ می‌دهد. در این حالت هر تغییر روند شاخص به سمت سطوح بالاتر، احتمال تغییر روند سهم از افت قیمت به افزایش قیمت را بالاتر می‌برد.

اندیکاتورها راهگشای ما در معاملات بورسی هستند. این شاخص می‌تواند در تعیین نقاط حمایتی سهم که اصولا خرید در آن ناحیه ریسک کمتری برای ما دارد و نقاط مقاومتی سهم که خرید در آن ناحیه ریسک معامله را بالاتر می‌برد، کمک فراوانی به ما کند.

نحوه استفاده از اندیکاتور MFI به‌گونه‌ای است که احتمالات موجود در روند سهم را می‌توان با شناسایی نقاط اشباع خریدوفروش مشخص کرد. همچنین تعیین سطوح آن در معاملات ما بسیار تأثیرگذار می‌باشد.

طبق شکل زیر هر زمانی که سهم با حجم بالایی معامله شده و اشتیاق به خرید یا فروش بالا رفته، اندیکاتور از خود واکنش نشان داده و سطوح آن بالا و پایین شده است. کندل های بلند سبزرنگ نشان از تمایل جریان نقدینگی به سمت افزایشی و کندل های بلند قرمزرنگ نشان از تمایل به روند کاهشی می‌باشد؛ بنابراین آگاهی از نحوه کار اندیکاتور MFI نقش مؤثری در معاملات ما خواهد داشت.

3-bmfi.jpg

نماد کلر پارس :

یک نمونه از جهش های اندیکاتور MFI به دلیل قفل شدن در صف فروش و کاهش شدید حجم و سپس جمع شدن صف فروش و افزایش ناگهانی حجم نسبت به 14 روز گذشته است که در تصویر زیر قابل مشاهده می باشد.

mfi2.jpg

مقایسه اندیکاتور جریان پول (MFI) و اندیکاتور قدرت نسبی (RSI)

بسیاری بر این عقیده هستند که اندیکاتور MFI شباهت زیادی به اندیکاتور RSI دارد. چرا که هر دو می‌توانند اشباع خرید و اشباع فروش در روند سهم را تشخیص دهند. با این تفاوت که در اندیکاتور MFI ، حجم معاملات از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است یعنی این اندیکاتور می‌تواند حجم را در نظر بگیرد و در عدد شاخص خود تأثیرگذار باشد.

RSI حرکت بازار را از طریق سرعت و تغییر در حرکت قیمت دنبال می‌کند به‌طوری‌که رفتار قیمت را به شکل کامل مورد ارزیابی قرار می‌دهد برخلاف اندیکاتور MFI که با دقت بیشتری فشار خرید و فروش را بر اساس نوسانات حجم معاملات مشخص می‌کند.

شکل زیر، شاخص هر دو اندیکاتور را برای نمودار قیمتی سهم (صنعتی و معدنی چادرملو) در بازه زمانی مشخص، نشان می دهد:

4-amfi.jpg

ترکیب MFI با سایر اندیکاتورها

در تحلیل سهم‌ها معمولاً پیش می‌آید که انواع اندیکاتورها با هم ترکیب شوند. ترکیب این اندیکاتور با دیگر اندیکاتورها مثل RSI و یا MACD ، می‌تواند استراتژی بسیار مناسبی برای معامله ما باشد چرا که این اندیکاتورها هر یک قدرت روند را در سهم بررسی می‌کنند و سیگنال‌های خریدوفروش جذابی را برای سهم‌ها صادر می‌کنند.

هرکدام از اندیکاتورها در دسته‌بندی خاصی قرار می‌گیرند. به‌عنوان‌مثال اندیکاتور MFI در دسته‌بندی اندیکاتورهای حجمی و اندیکاتور RSI در اندیکاتورهای حرکتی می‌باشند.

این ترکیب به ما این امکان را می‌دهد تا روند سهم‌ها را در چند بُعد زیر نظر بگیریم به‌طوری‌که در تحلیل، مکمل هم بکار بروند. مطابق شکل زیر نمونه‌ای از ترکیب اندیکاتورها را می‌بینیم که داده‌های تأثیرگذاری را برای تحلیل گران و معامله گران ارائه می‌نماید.

جمع‌بندی:

اندیکاتور MFI از شاخص‌های مهم در تحلیل روند سهام بورسی می‌باشد و کاربردهای خاصی در تصمیم‌گیری معامله گران برای خرید و فروش دارد. ما در این مقاله سعی کردیم تا در مورد این اندیکاتور صحبت کنیم و به ساختار و عملکرد آن بپردازیم و به شکلی توضیح دادیم که چطور می‌تواند در تعیین سیگنال‌های خرید و فروش مؤثر باشد.

معامله در بورس جدای از اینکه جذابیت خاص خود را داراست، نیاز به شناخت دقیق و آگاهی نسبی از مفاهیم دارد که باید طی زمان آنها را آموزش دید. کارگزاری اقتصاد بیدار دراین‌خصوص آماده ارائه خدمات آموزشی و تحلیلی است که برای اطلاع از آنها کافی است با مشاورین و متخصصین آن در ارتباط باشید.

مفهوم و آموزش ICT

قانون کلی معامله گری و تجارت چه در فارکس و چه در بازارهای دیگر بسیار ساده است:”در کف بخرید و در سقف بفروشید”. (و برعکس آن در فروش استقراضی) قاعدتا ما این را میدانیم، اما برای رسیدن به مرحله نهایی که همان عمل کردن به این مفهوم است راه زیادی داریم.

همانطور که میدانیم نظام عرض و تقاضا بر اساس نیت افراد حاضر در بازار شکل می گیرد. پس ارزان خریدن و گران فروختن، بخشی از دستاوردهای پی بردن به این ذهنیت است.

ما همواره تلاش می کنیم تا عرضه و تقاضا را بر روی چارت و به وسیله ی الگوهای قیمتی پیدا کنیم تا رفتار معامله گران را متوجه شویم. مفهومی که به صورت عامیانه به آن پرایس اکشن می گوییم.

پرایس اکشن در حقیقت عرضه و تقاضا و ذهنیت آینده ی قیمت را جستجو می کند و ردپایی که بانک ها، موسسات و پول های قدرتمند در قیمت به جا می گذارند را دنبال می کند .

در واقع سبک های مختلف عرضه و تقاضا با روش های مختلف در حال جستجوی رفتار قیمت و ذهنیت پول های بزرگ و ارزشمند بازار است .

RTM و ICT چیست؟

به عنوان مثال از سبک آر تی ام (RTM) به عنوان مهندسی معکوس رفتار بانک ها یاد می کنند، یا سبک ( آی_سی_تی) ICT ، تمرکز اصلی خودش را بر روی نقدینگی بازار می گذار و سطوحی که مارکت میکر (بازارگردان) پس از جمع آوری نقدینگی و شکار معامله گران خرد از طریق برخورد قیمت با استاپ لاس آنها جستجو می کند را، ارزیابی می کند!

به عبارتی، نواحی انجام معامله توسط مارکت میکرها را با توجه به ردّ پایی که از خودشان به جا می گذارند جستجو می کند.

این مطلب که می شود دست بانک ها و مارکت میکرها را خواند، اگر چه ممکن است همواره خیلی دقیق نباشد ولی به واقعیت نزدیک است و با رعایت احتیاط های لازم، می توان به آنها تا حد مشخصی اتکا کرد.

یک مفهوم کلیدی که هر پرایس اکشن کار در شروع ماجرا باید یاد بگیرد ساختار قیمت است. قیمت سه کار بیشتر نمی تواند انجام دهد یا روند صعودی داشته باشد، یا نزولی باشد و یا در جا بزند که اصطلاحا به آن تریدینگ رنج می گوییم.

BMS چگونه بوجود می آید؟

در روند صعودی، قیمت سقف و کف های بالاتر از هم می زند و به نظر خریداران احترام می گذارد که به آن ناحیه تقاضا نیز می گوییم. طبیعتا ادامه روند صعودی به شرط شکسته شدن سطوح و کشف قله های جدید ادامه پیدا می کند.

در روندهای نزولی قاعدتا کف ها و سقف های پایین تر از هم ایجاد می شود که در این مرحله قیمت به نظر فروشندگان احترام می گذارد که به آن محدوده عرضه می گوییم.ادامه ی روند نزولی منوط بر شکسته شدن کف قبلی است.

اما در بازارهای رنج (نوسانی) قیمت در حال نوسان است. برای پیدا کردن و یا تشخیص روند در مواقعی که بازار رنج است باید به کف ها و سقف ها دقت کنیم. با شکستن کف و یا سقف تریدینگ رنج، روند بازار مشخص می شود. این شکستن کف و سقف در جهت روند را شکست ساختاری بازار یا اصطلاحا بی. ام. اس می نامیم که با نماد BMS نشان می دهیم.

به مثال زیر توجه کنید:

در اینجا سقف و کف های بالاتر را مشاهده می کنیم. اگر کف یا سقف شکسته شود روند ما در تایم تحلیلی که انتخاب کرده ایم، به ترتیب نزولی و یا صعودی خواهد بود و تا نقض مسله و کشف شواهد جدید ادامه خواهد داشت .

با توجه به تصویر بالا اگر سقف بالاتری زده شود، روند ادامه پیدا خواهد کرد (کف بالا تر نیز تشکیل شود) اما اگر آخرین کف شکسته شد، نشان دهنده پایان روند می باشد .

اگر بخواهیم تحلیلی تر به چارت نگاه کنیم قبلا گفته بودیم که روند صعودی به خریداران احترام می گذارد و در جهت تقاضا حرکت می کند. وقتی کف بالاتر شکسته می شود، یعنی خریداران متوقف شده اند و قدرتشان کاهش پیدا کرده است و روند در تایم مورد نظر( ۱ ساعت، ۴ ساعت، روزانه )که قبلا انتخاب کرده اید، متوقف شده است.

آموزش ICT

به مثال زیر دقت کنید:در روند نزولی هم ماجرا به صورت فوق پیش می رود.

به صورت کلی ادامه دار بودن روند را، مشروط به کشف سقف های بالاتر توسط قیمت در روند صعودی و یافتن کف های پایین تر در روند نزولی میدانیم.

اگر حالت فوق شکل نگرفت، یعنی در روند صعودی سقف های بالاتری را شاهد نبودیم، روند را یک روند ضعیف در نظر می گیریم و تغییر و ماهیت ساختاری را مشاهده می کنیم.(تغییر ماهیت ساختاری یا همان choch)

در مباحث قبل گفتیم که ادامه دار بودن روند مشروط بر شکسته شدن کف های پایین تر در روند نزولی و سقف های بالاتر رد روند صعودی است. این روند در جایی باید به اتمام برسد، تا روند دیگری شروع شود. هر گاه در روندی ضعف ایجاد شد ما تغییر ماهیت روند را در پیش داریم.

آموزش ICT

به شکل زیر توجه کنیید:در اینجا روند صعودی می باشد که طبیعتا سقف و کف های بالاتری را دنبال خواهد کرد و بعد از شکسته شدن روند، اصلاح خواهیم داشت که در تایم های پایین تر، این اصلاح را به شکل یک روند نزولی خواهیم دید، در مفهوم دقیق نقدینگی بازار صورتی که این یک اصلاح در تایم بالاتر بوده است.

برای همه ما به کرات اتفاق افتاده که در زمان لایو بازار که آینده بازار مشخص نیست غافل گیر شده ایم و اصلاح بازار را در تایم بالاتر را با برگشت روند اشتباه بگیریم. پس برای رفع این اشتباه همیشه در جهت ساختار بزرگتر تصمیم بگیریم و در تایم های کوچکتر وارد بازار شویم .

در تایم های پایین تر اگر دقت بیشتر به خرج دهیم، می مفهوم دقیق نقدینگی بازار توانیم پایان اصلاح روند را متوجه شویم.

آموزش ICT

به عنوان مثال در اینجا ما روند نزولی را در تایم بالاتر شاهد هستیم. در تصویر پایین قسمت علامت گذاری شده،(که اصلاح روند نزولی در تایم بالاتر هست) زا در تایم پایین تر بررسی میکینم.

آموزش ICT

آموزش ICT

در این تصویر، در قسمت علامت گذاری شده، اصلاح روند صعودی در تایم پایین تر را شاهد هستیم

در اینجا اصلاح روند صعودی در تایم پایین ضعیف رخ داده است و ساختار روند تغییر کرده است. ما همواره باید منتظر پایان اصلاح و ادامه روند غالب باشیم و بعد از تغییر ساختار بازار و در یک موقعیت مناسب وارد بازار شویم.

تا اینجا ساختار بازار و شرایط صعود و نزول را برای شما توضیح داده ایم. حال در ادامه مقاله می خواهیم این قضیه را به صورت عملی برسی کنیم.

در لایو بازار ساختار را چگونه تحلیل کنیم؟

به خاطر داشته باشد که همیشه در لایو بازار با نوسانات زیادی مواجه هستیم .

آموزش ICT

در تصویر بالا در یک روند نزولی هستیم و یک حرکت باعث تغییر روند شده است (کف پایین تری ثبت نشده است). ما سقف روند را به عنوان سقف جدید و کف ایجاد شده را به عنوان کف ساختار در نظر می گیریم. با این دید که، پس از هر حرکت در بازار، اصلاحی صورت می گیرد، باید به برگشت و اصلاح قیمت دقت کنیم . اگر این اصلاح باعث شکست سقف ساختار شود، تغییر ماهیت روند را داریم و اگر شکسته نشود، روند به نزول خود ادامه خواهد داد.

به چارت زیر توجه کنید:

آموزش ICT

برای اطمینان بیشتر از تغییر روند، بهتر است، بدنه کندل ها را برسی کنیم چرا که شدو ها ممکن است درگیر استاپ هانت شوند. ( جمع کردن نقدینگی)

وقتی روند ساختار را تشخیص دادیم بدون هیچ پیش بینی به بازار نگاه می کنیم و منتظر می مانیم تا قیمت، سقف و کف ساختار را بشکند. وقتی شکسته شد، روند ما در تایمی که در آن تحلیل انجام می دهیم ( تایم روزانه، ساعتی یا دقیقه) صعودی و یا نزولی خواهد بود. نقطه ورود و خروج در کف ها و سقف هاست، بنابرین کف ها و سقف ها خیلی مهم هستند و ما در این دو نقطه دنبال ستاپ های معاملاتی هستیم. اصل تصمیم گیری قیمت در کف ها و سقف هاست.

بعد از شکست ساختار، چه نوع ساختاری را باید در نظر بگیریم؟

بعد از شکست ساختار، انتهای لگ و یا حرکتی که باعث تغییر روند و ساختار شده را در نظر می گیریم.

سپاس گزاریم از اینکه این مقاله را تا انتها مطالعه کرده اید و موفقیت شما در معامله‌گری و تمام مراحل زندگی را خواستاریم.

مارکت کپ یا ارزش بازار (Market Cap) چیست؟

آشنایی با مفهوم مارکت کپ

ارزش بازار یک شاخص ساده و مستقیم است و نشان می‌دهد که بازار ارزهای دیجیتال چه وسعتی دارد. این شاخص به شما کمک می‌کند که تصمیم‌های هوشمندانه‌تری برای سرمایه‌گذاری بگیرید. در این مقاله، مارکت کپ (Market Cap) یا همان ارزش بازار و ۳ رمزارز برتر در این شاخص را بررسی می‌کنیم.

مارکت کپ چیست؟

ارزش بازار یا Market Capitalization، ارزش نقدی یک شرکت یا یک دارایی است. در بازار ارز دیجیتال، مارکت کپ ارزش کل توکن‌ها یا کوین‌های استخراج شده ضرب‌ در قیمت نقدی آن مثل دلار یا ریال است.

برای مثال، یک رمزارز با داشتن حدود ۱۰ میلیون توکن یا کوین، به ارزش هر توکن معادل ۱۰ دلار، ارزش بازاری معادل ۱۰۰ میلیون دلار دارد. این رقم می‌تواند بزرگی یک بازار و حجم سرمایه در گردش آن را نشان دهد. مارکت کپ می‌تواند به خریدار نشان دهد که رمزارز مد نظرش یک گزینه خوب برای سرمایه‌گذاری هست یا خیر.

تغییر قیمت توکن و تغییر ارزش بازار

درحالی‌که ارزش بازار می‌تواند ارزش یک پروژه، یک شرکت یا یک رمزارز را نشان دهد، مهم است که بدانید این همان ورودی پول به بازار نیست. یعنی لزوماً این مقدار پول در بازار رمزارز در حال گردش نیست. چرا که ازیک‌طرف ممکن است کوین‌های مرده یا گم شده وجود داشته باشد و از طرف دیگر، این ارزش خیلی به قیمت ارز بستگی دارد. پس یک تغییر کوچک در بازار، می‌تواند تا حد زیادی روی مارکت کپ اثر بگذارد.

مثال قبلی را در نظر بگیرید: اگر هر توکن ۱۰ دلار باشد، عملاً ورود چند میلیون دلار می‌تواند قیمت هر توکن را مثلاً به ۱۵ دلار برساند. این تغییر کوچک در ارزش توکن، ارزش بازار را از ۱۰۰ میلیون دلار به ۱۵۰ میلیون دلار می‌رساند. این رشد حجم بازار به این معنی نیست که ۵۰ میلیون دلار نقدینگی جدید وارد بازار شده است. تنها تقاضای بازار بالاتر رفته و برای مثال ۵ میلیون دلار باعث شده است که ارزش بازار ۵۰ درصد افزایش پیدا کند.

نقدینگی در بازار به چه معناست؟

نقدینگی در بازار

حجم بازار اساساً مربوط به تعداد دارایی‌های مبادله شده در یک دوره مشخص است؛ اما نقدینگی به معنای میزان سرعت ترید ارز دیجیتال بدون توجه زیاد به قیمت است.

به بیان ساده، برای تغییر یک بازار با حجم بالا، به مقدار زیادی نقدینگی نیاز است تا تناسب میان عرضه و تقاضا را تغییر داد؛ بنابراین، اگر یک نهنگ بخواهد بازار را به سمت خاصی سوق دهد، با بالاتر بودن حجم بازار کار سخت‌تری دارد. وقتی تغییرات ناگهانی بازار یک توکن باارزش بازار بالا سخت‌تر و زمان‌بر باشد، سرمایه‌گذاری در آن کار منطقی‌تری است.

در مقابل، بازارهایی که حجم بازار کوچک‌تری دارند، بیشتر تحت تاثیر ورود ناگهانی حجم مشخصی نقدینگی قرار می‌گیرند، در نتیجه، سرمایه‌گذاری در آن ریسک بیشتری دارد.

مارکت کپ کل (Total Market Cap) چیست؟

مارکت کپ کل

ارزش بازار کل یا Total Market Cap، اطلاعات بازار یک دسته از رمزارزها مانند بیت کوین، اتریوم، ریپل و لایت‌کوین است. این شاخص کمک می‌کند که تصویری کامل‌تر و واقعی‌تر از نحوۀ عملکرد رمزارزها داشته باشیم. هرچه مارکت کپ کل بالاتر برود، یعنی رویکرد مردم نسبت به رمزارزها بهتر شده و امکان رشد این بازار فراهم است.

یک شاخص دیگر برای بررسی (به‌خصوص برای آلت‌کوین‌ها)، کل تعداد توکن‌های رمزارز است. رمزارزهایی مانند بیت کوین، در عرضه خود محدودیت دارند. برای مثال، تنها ۲۱ میلیون واحد بیت کوین وجود خواهد داشت. در مقابل، آلت‌کوینی مانند ریپل ۱ میلیارد واحد عرضه خواهد شد و اتریوم محدودیت عرضه کل ندارد.

کوین‌هایی که میزان عرضه کمتری دارند، به‌خاطر محدودیت بیشتر، قیمت بیشتری هم خواهند داشت. فارغ از همۀ عوامل دیگر مانند تکنولوژی بلاک چین، حریم خصوصی، سابقۀ رمزارز و غیره، در مقایسه ریپل و بیت کوین، ریپل به طور طبیعی قیمت بسیار کمتری خواهد داشت.

هنگام ارزیابی رمزارزها فقط به قیمت کوین دقت نکنید. مثلاً اگر بیت کوین کش ۵۰۰ دلار و ریپل ۴ دلار بود، بنا را بر این نگذارید که حتماً بیت کوین کش ارز بهتری است. حجم بازار به شما نشان می‌دهد سرمایه در گردش رمزارز در کل بازار چقدر است و چقدر بین مردم اعتبار دارد.

شاخص حجم معاملات روزانه (Volume) چیست؟

حجم معاملات

حجم معاملات بازار در روز (۲۴ ساعت) یک شاخص دیگر برای سنجش بزرگی بازار یک رمزارز در بازار ارزهای دیجیتال است. یعنی هر رمزارز چقدر به دلار تبدیل و معامله شده است. حجم معاملات روزانه می‌تواند میزان پول در گردش در طول ۲۴ ساعت در بازار یک رمزارز را نشان دهد. بالاتر رفتن حجم معاملات روزانه یک کوین تأثیر زیادی بر قیمت لحظه‌ای آن و نوسان بیشتر قیمت در طول روز دارد.

۳ رمزارز معروف با بالاترین مارکت کپ

رمزارزهایی که مارکت کپ بالایی دارند، تقریباً معروف‌ترین رمزارزها هستند. بیت کوین، اتریوم و تتر رتبه اول تا سوم جدول مارکت کپ را در بازار ارزهای دیجیتال در اختیار دارند. در ادامه، توضیح مختصری دربارۀ هر رمزارز خواهیم داد.

بیت کوین

btc

بیت کوین با داشتن مارکت کپ کل به ارزش ۶۲۸.۸۹۶.۵۷۷.۰۹۶ میلیارد دلار در حال حاضر بزرگ‌ترین سهم را در بازار ارزهای دیجیتال دارد. امروزه بیشترین حجم معامله بیت کوین در دنیا در صرافی‌های بایننس، هوبی گلوبال و بای‌بیت انجام می‌شود.

بیت کوین یک رمزارز غیرمتمرکز است که در سال ۲۰۰۸ توسط شخصی به نام ساتوشی ناکاموتو معرفی شد. خود بیت کوین در سال ۲۰۰۹ شروع به کار کرد. زمان نوشتن این مقاله قیمت بیت کوین ۳۵,۷۷۴.۵۱ دلار و حجم معاملات روزانۀ آن ۴۳.۵۹۸.۷۲۰.۹۶۴ دلار است. بیت کوین در شاخص حجم معاملات روزانه، رتبه دوم را بعد از تتر دارد.

اتریوم

Ethereum

اتریوم در واقع یک شبکه بلاک چین است که رمزارز اصلی آن اتر نام دارد. اتر در حال حاضر در بازار با همان نام اتریوم شناخته می‌شود.

مارکت کپ اتریوم امروز به ۲۸۹.۷۷۶.۱۹۶.۷۴۳ میلیارد دلار رسیده است. این رمزارز رتبه دوم بزرگی مارکت کپ کل را بین حدود ۱۰۰ رمزارز شناخته شده دارد. قیمت روز اتریوم ۲.۳۹۹ دلار و حجم معاملات روزانه آن ۲۴.۲۳۷.۷۱۲.۶۹۴ دلار است. رتبه اتریوم در شاخص حجم معاملات روزانه سوم و بعد از بیت کوین است.

usdt

تتر رتبه سوم مارکت کپ را در بازار ارزهای دیجیتال از آن خودکرده است. این رمزارز نسخه دیجیتالی دلار آمریکا است و هر توکن آن حدوداً یک دلار ارزش دارد. تتر از جمله رمزارزهایی است که پشتوانه واقعی دلاری دارند و این رمزارز تلاش می‌کند ارزش خود را برابر با دلار حفظ کند.

مارکت کپ تتر به‌اندازه ۸۳.۲۱۱.۷۰۴.۹۳۸ دلار آمریکا و حجم معاملات روزانه آن حدود ۸۴.۰۴۰.۱۴۹.۲۸۱ دلار است. تتر، با داشتن این حجم از معامله در روز، رتبه اول را در این شاخص بین ارزهای دیجیتال به خود اختصاص داده است.

معرفی سایت coinmarketcap

وب‌سایت کوین مارکت کپ

وب‌سایت CoinMarketCap یک مجموعه فعال و به‌روز برای به‌دست‌آوردن اطلاعات دربارۀ مارکت کپ ارزهای دیجیتال مهم و فعال در دنیا است. این وب‌سایت اطلاعات کامل ۱۰۰ کوین و توکن برتر دنیا را در خود دارد. وب‌سایت کوین مارکت کپ در سال ۲۰۱۳ شروع به کار کرد. در سال ۲۰۲۰ مجموعه بایننس این وب‌سایت را خرید. در حال حاضر، نشریات معتبر خبری، تریدرها و حتی دولت‌ها از این وب‌سایت به‌عنوان منبع معتبر اطلاعات بازار ارزهای دیجیتال استفاده می‌کنند.

اهمیت مارکت کپ در سرمایه‌گذاری چقدر است؟

چقدر شاخص مارکت کپ یا همان ارزش بازار در سرمایه‌گذاری روی یک کوین اثرگذار است؟ بسیاری از کارشناسان معتقدند که این شاخص می‌تواند گمراه‌کننده باشد. ترس از سرمایه‌گذاری روی کوین‌هایی با حجم بازار کم یا بیش از حد امیدوار بودن به کوین‌هایی با حجم بازار بالا، شاید سرمایه‌گذاران را ناامید کند.

در واقع ارزش بازار به خریدار نشان می‌دهد که برای سرمایه‌گذاری در یک ارز دیجیتال باید چقدر ریسک کند. هرچه مارکت کپ بزرگ‌تر باشد، ریسک سرمایه‌گذاری در آن کمتر خواهد بود. چرا که این رمزارزها دوره رشد را گذرانده و در حال حاضر به ثبات نسبی و حداقلی رسیده‌اند.

در مقابل سرمایه‌گذاری روی رمزارزهایی با مارکت کپ کوچک‌تر یک فرصت برای رشد سریع و شارپی اصل سرمایه خواهد داشت. رمزارزهای جدید با مارکت کپ کوچک هنوز فرصت رشد بیشتری دارند و اگر اهل ریسک باشید، گزینه‌های خوبی برای سرمایه‌گذاری هستند. چرا که ازیک‌طرف امکان سوددهی فراوان دارند و از طرف دیگر ممکن است به شکل ناگهانی ارزش خود را از دست بدهند.

مارکت کپ می‌تواند به ما یک دید کلی، خارج از هیاهوی بازار ارائه کند. به‌خصوص در مورد آلت‌کوین‌ها این نگاه خارج از هیاهو، بسیار سرنوشت‌ساز است و تصمیمات دقیق و آگاهانه از همین نگاه آغاز می‌شوند. تمام نکاتی که گفته شد تنها می‌تواند قسمتی از ریسک‌ها و فرصت‌های سرمایه‌گذاری را نشان دهد و برای سرمایه‌گذاری با ریسک کمتر، باید عوامل دیگر را هم در نظر گرفت.

مارکت کپ تنها یک بخش از روش سرمایه‌گذاری است!

ارزش بازار مانند هر شاخص دیگری، تنها یک سهم در تصمیم‌گیری شما برای سرمایه‌گذاری روی یک ارز دیجیتال دارد. همیشه قبل از ورود به بازار یک رمزارز، شاخص‌ها و عوامل مختلف مؤثر را بسنجید و تنها یک شاخص را مدنظر قرار ندهید. بااین‌حال، هنگام ورود به بازار یک رمزارز، بزرگی مارکت کپ می‌تواند خیالتان را از بابت ادامه کار رمزارز حداقل برای چند سال آینده راحت کند. هرچه این حجم بیشتر باشد، احتمال ازبین‌رفتن کوین بسیار کاهش می‌یابد.

ارزش بازار- به ارزش کل تمام سهام یک دارایی اشاره دارد. با ضرب قیمت یک سهم در تعداد کل سهام موجود آن محاسبه می‌شود.

ارزش بازار به سرمایه گذاران این امکان را می‌دهد که یک سهم را بر اساس میزان ارزشی بودن آن توسط مردم اندازه گیری کنند. هر چه ارزش بالاتر باشد، دارایی آن تضمین‌شده‌تر است.

برای محاسبه ارزش بازار یک شرکت، تعداد سهام موجود را در ارزش بازار فعلی یک سهم ضرب کنید.

قیمت تنها یک راه برای اندازه گیری ارزش یک ارز دیجیتال است. سرمایه‌گذاران از ارزش بازار برای بیان داستان کامل‌تر و مقایسه ارزش بین ارزهای دیجیتال استفاده می‌کنند.

نقدینگی (Liquidity) و دارایی نقدپذیر (Liquid Asset) چیست؟

فرقی نمی‌کند که در کدام یک از بازارهای مالی سرمایه‌گذاری کرده‌اید، شما همیشه نیاز دارید در سریع‌ترین زمان ممکن سرمایه خود را به دارایی نقد تبدیل کنید تا بتوانید هزینه‌های زندگی و شرایط اضطراری احتمالی را پوشش دهید، اما باید در نظر داشته باشید برخی دارایی‌ها راحت‌تر از سایر دارایی‌ها به پول نقد تبدیل می‌شوند یا در اصطلاح نقدینگی دارند.

درواقع می‌توان نقدینگی را شبیه یک طیف در نظر گرفت که در انتهای آن دارایی‌های غیرنقدی قرار دارند که ارزش‌گذاری و فروش نقدی آن‌ها بسیار سخت است. برای درک بهتر مفاهیم نقدینگی ( Liquidity ) و دارایی نقدپذیر ( Liquid Asset ) تا پایان این مطلب همراه ما باشید.

نقدینگی ( Liquidity ) در ارزهای دیجیتال به چه معناست؟

نقدینگی در ارز دیجیتال یا دیگر بازارهای مالی به فرایندی گفته می‌شود که در آن یک توکن به پول نقد یا دارایی دیجیتالی دیگر تبدیل می‌شود، بدون آنکه بر قیمت تأثیر بگذارد؛ به عبارت دیگر Liquidity نشان‌دهنده سلامت کلی بازار است.

بنابراین به‌عنوان مثال هرچه یک کریپتو نقدینگی بیشتری داشته باشد، نوسان کمتر و پایدارتری دارد. درواقع اگر Liquidity بالا باشد، می‌توانید مطمئن باشید که خریدار یا فروشنده‌ای برای شما در هر لحظه وجود خواهد داشت. در حال حاضر، ارزهای فیات بیشترین نقدینگی را در سطح جهان دارند؛ زیرا هرکس به‌دنبال پول نقد رایج هر کشوری باشد، به‌راحتی به آن دست پیدا خواهد کرد. دقیقاً به همین دلیل است که بازار فارکس، بیشترین میزان Liquidity در سطح جهان را دارد.

در ادامه به مفهوم لیکویید در ارز دیجیتال می‌پردازیم. در بازار ارزهای دیجیتال، 3 نوع liquid وجود دارد:

۱- نقدینگی دارایی یا لیکوئیدبودن یک ارز زمانی است که برای یک دارایی به‌ویژه، خریدار و فروشنده وجود داشته باشد.

۲- منظور از Liquidity صرافی زمانی است که makers و takers و جفت‌های معاملاتی موردنظر برای استفاده وجود داشته باشند.

۳- نقدینگی بازار، شامل نقدینگی دارایی و صرافی است که موجب شکل‌گیری یک بازار سالم می‌شود.

نقدینگی چه اهمیتی دارد؟

نقدینگی چه اهمیتی دارد؟

پل کروگمن ( Paul Krugman )، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2008، می‌گوید: «اهمیت Liquidity برای بازارها همان روغن برای موتور خودروهاست». نقدینگی راه نجات بازار ارزهای دیجیتال است؛ زیرا ریسک سرمایه‌گذاری را کاهش می‌دهد و مهم‌تر از همه، در تعریف استراتژی خروج به‌موقع شما از بازار کمک می‌کند؛ به همین دلیل حضور در بازارهایی با درصد نقدشوندگی بالا، اهمیت زیادی برای معامله‌گران دارد.

کاهش احتمال دست‌کاری بازار

به‌عنوان یک فناوری نوپا، ارزهای رمزنگاری‌شده در حال حاضر مسیر مشخصی ندارند. ممیزی این بازار به‌سختی انجام می‌شود و به همین دلیل افرادی زیادی از این موضوع و با دست‌کاری بازار، شرایط را به نفع خود تغییر می‌دهند. با این حال، ماهیت نقدشوندگی زیاد ارزهای دیجیتال با عملکرد برتر، آن‌ها را در برابر دست‌کاری‌های بازار بسیار مقاوم می‌کند؛ درنتیجه شرایط برای کنترل بازار برای سرمایه‌داران کلان، سخت‌تر می‌شود.

ثبات قیمت و نوسانات کمتر

سرمایه‌گذاران باتجربه، بازارهایی با Liquidity بالا را باثبات‌تر و با نوسانات کمتر می‌دانند؛ چراکه هرچه لیکوییدتی بازار بیشتر باشد، یعنی فعالیت‌های تجاری بیشتری در آن در حال انجام است و این یعنی تعادل بین خریدار و فروشنده به‌خوبی برقرار است.

بنابراین هر زمان در حال فروش یا خرید هستید، چندین نفر دیگر مایل به انجام برعکس عملیات تجاری هستند. این روند به ثابت نگه‌داشتن قیمت و کاهش نوسانات کمک شایانی می‌کند. در بازارهایی با نقدشوندگی بالا افراد می‌توانند بدون تجربه نوسان قیمت یا لغزش زیاد، ورود و خروج به‌موقع از موقعیت‌های مختلف داشته باشند.

برای مثال، اگر می‌خواهید ارزهای دیجیتال با لیکوییدتی بسیار بالا مانند بیت کوین را بخرید، یافتن یک فروشنده آسان‌تر خواهد بود؛ زیرا تعداد علاقه‌مندان و سرمایه‌گذاران این ارز بسیار زیاد است؛ بنابراین عرضه و تقاضا در حالت تعادل خواهند بود. این بدان معناست که قیمت ارزهای دیجیتال در برابر نوسانات معاملات بزرگ پایدار و مقاوم خواهد بود؛ درحالی‌که در بازارهایی با نقدشوندگی کم، فعالیت نهنگ‌ها به‌سادگی می‌تواند شرایط بازار را تغییر دهد.

تحلیل آسان رفتار معامله ‌ گران

تعداد فعالان بازار و علاقه‌مند به یک ارز دیجیتال، معمولاً میزان نقدشوندگی یک بازار را تعیین می‌کند. مشارکت‌کنندگان بیشتر منجر به نقدینگی بیشتر می‌شوند. سفارش‌های خرید و فروش بیشتر سبب ایجاد اسپرد محدودتر (تفاوت بین قیمت پیشنهادی و درخواستی) می‌شود و نوسانات را به حداقل می‌رساند.

این عوامل به ایجاد نمودارهای فنی دقیق برای تعریف رفتار معامله‌گران و جهت‌گیری بازار کمک می‌کند؛ بنابراین تحلیل بازار، پیش‌بینی‌های دقیق و تصمیم‌گیری آگاهانه برای معامله‌گران آسان‌تر خواهد بود.

افزایش سرعت انجام معاملات

علاوه بر تجربه کاربری عالی و راحت، Liquidity در ارز دیجیتال نیز برای تریدرها برای به حداکثر رساندن سود بسیار مهم است. همان‌طور که پیش از این گفته شد، هرچه میزان لیکوییدتی یک بازار بیشتر باشد، یعنی تعداد افرادی که به خرید یا فروش تمایل دارند، بیشتر است، اما این موضوع برای تریدرها چه سودی دارد؟

در طول نوسانات شدید بازار، تریدرهایی که در این دارایی‌ها سرمایه‌گذاری کرده‌اند، وقتی بازار برخلاف موقعیت آن‌ها حرکت می‌کند، به‌راحتی می‌توانند از بازار خارج شوند؛ بدون آنکه متحمل ضرر زیادی شوند. درمقابل، دارندگان دارایی‌های غیر نقد شونده تا زمانی که خریدار علاقه‌مندی پیدا نکنند، در معاملات گرفتار خواهند مفهوم دقیق نقدینگی بازار شد، حتی اگر بازار علیه آن‌ها باشد.

در مقابل، در دارایی‌هایی که نقدشوندگی کمی دارند، انجام سفارش فروشندگان تا زمانی که خریدار مناسبی پیدا نشود، به تعویق می‌افتد.

نقدینگی چه کمکی به تعریف اثر بازار می‌کند؟

لیکوییدتی

منظور از تأثیر بازار، تغییر قیمت ناشی از ترید (خرید و فروش) یک دارایی است. همان‌طور که گفته شد، نقدینگی سبب افزایش ثبات و کاهش نوسانات بازار می‌شود؛ به این معنا که تعداد معامله‌گران بیشتر با ثبات و نوسانات کمتر در بازار برابر است، اما دلیل این امر چیست؟

در بازاری با لیکوییدتی بالا، دارایی‌ها بین شرکت‌کنندگان بیشتری در بازار توزیع می‌شود؛ بنابراین وقتی تریدری تصمیم می‌گیرد از موقعیت معامله‌شده خارج شود، تنها بخش کوچکی از دارایی را می‌فروشد و این بر قیمت بازار تأثیری نخواهد داشت.

بازار غیر نقدشونده یا بازاری که لیکوییدتی کمی دارد، به این معناست که افراد کمتری به مشارکت علاقه‌مند هستند که سبب می‌شود تعداد محدودی قسمت عمده‌ای از دارایی‌ها را در اختیار داشته باشند؛ بنابراین وقتی یک تریدر می‌خواهد از موقعیت خارج شود، احتمالاً مقدار زیادی از دارایی را می‌فروشد و این امر به‌طور قابل‌توجهی بر بازار تأثیر می‌گذارد و سبب بی‌ثباتی و کاهش قیمت دارایی می‌شود.

نحوه اندازه‌گیری نقدینگی ارزهای دیجیتال

مفهوم لیکوییدشدن ارز دیجیتال برخلاف سایر اصطلاحات ارزهای دیجیتال، مقدار ثابتی ندارد؛ به همین دلیل محاسبه میزان نقدینگی یک بازار یا صرافی، کار مشکلی است. با این حال، چند شاخص برای تعیین Liquidity تخمینی یک بازار وجود دارد.

  • حجم معاملات، تعداد کل دارایی‌های دیجیتالی است که در یک صرافی ارز دیجیتال در یک دوره زمانی معامله می‌شوند. این شاخص جهت و رفتار فعالان بازار را تعیین می‌کند. حجم معاملاتی بالا به معنای فعالیت‌های تجاری (خرید و فروش)، نقدینگی و کارایی بیشتر بازار است.
  • اسپرد درخواست/ پیشنهاد تفاوت بین بالاترین قیمت پیشنهادی (فروش) و کمترین قیمت درخواستی (خرید) در دفتر سفارش‌هاست. هرچه اسپرد کمتر باشد، می‌تواند لیکوییدتی صرافی‌های ارزهای دیجیتال را افزایش دهد و درنتیجه به شکل‌گیری قیمت‌ها و نمودارهای پیش‌بینی دقیق‌تری منجر شود.

دارایی نقدپذیر ( Liquid Asset ) چیست؟

لیکوییدتی

دارایی‌های نقدپذیر دارایی‌هایی هستند که به‌راحتی می‌توان آن‌ها را با پول نقد مبادله کرد. در ادامه به برخی از این دارایی‌ها اشاره شده است:

پول نقد

پول نقد، اولین دارایی با بیشترین میزان نقدشوندگی است. علاوه بر نگهداری ارزهای فیزیکی و دستگاه‌های خودپرداز، از طریق حساب سپرده و جاری و برنامه‌های پرداخت همتا به همتا می‌توان به پول نقد دسترسی داشت.

اوراق قرضه

اوراق قرضه معمولاً بسیار با ثبات و نقدشوندگی بالا هستند که از سوی دولت حمایت و پشتیبانی می‌شوند؛ درنتیجه اگر قبل از اینکه به سود کامل برسند به پول آن‌ها نیاز دارید، می‌توانید فوراً به‌صورت نقدی در بازار ثانویه آن‌ها را بفروشید. برخی سرمایه‌گذاران اوراق قرضه می‌خرند و آن‌ها را تا زمان سررسید نگه می‌دارند.

اما بازار ثانویه برای معاملات اوراق قرضه گسترده است؛ به این معنا که بسیاری از انواع مفهوم دقیق نقدینگی بازار اوراق قرضه در دسته سرمایه‌گذاری با نقدشوندگی بالا قرار می‌گیرند. مانند هر اوراق بهادار، ممکن است درنهایت اوراق قرضه را کمتر از آنچه برای خرید آن‌ها پرداخت کرده‌اید، بفروشید.

گواهی سپرده سرمایه‌گذاری ( Certificates of deposit )

گواهی‌های سپرده سرمایه‌گذاری می‌توانند APY های بالاتری در مقایسه با حساب‌های پس‌انداز به دست آورند، اما معمولاً محدودیت‌های برداشت سخت‌تری نیز دارند. در بیشتر موارد اگر بخواهید به وجهی که در مؤسسه‌های مالی سپرده‌گذاری کرده‌اید، زودتر از موعد سررسید دسترسی داشته باشید، باید جریمه‌ای پرداخت کنید.

گفتنی است می‌توان به وجه موجود در برخی از حساب‌های سپرده‌گذاری دسترسی داشت، اما این مدل از حساب‌ها معمولاً نرخ بهره سالانه کمتری دارند.

سهام در دسته دارایی نقدپذیر قرار می‌گیرد؛ زیرا می‌توان به‌سرعت آن‌ها را در بازار بورس فروخت و به دارایی نقدی تبدیل کرد. معمولاً در عرض چند روز پول نقد ناشی از فروش را دریافت می‌کنید. همان‌طور که در بالا ذکر شد، ممکن است درنهایت سهام بورس را مانند اوراق بهادار کمتر از آنچه برای آن پرداخت کرده‌اید، بفروشید.

صندوق‌های قابل معامله در بورس ( ETF )

ETF ها صندوق‌های سرمایه‌گذاری هستند که مانند سهام در مبادلات عمومی معامله می‌شوند و به‌راحتی می‌توان آن‌ها را فروخت به دارایی نقد تبدیل کرد. درحالی‌که صندوق‌های قابل معامله در بورس ریسک کمتری در مقایسه قبا سهام و اوراق قرضه دارند، اما درصورت نیاز سریع به پول خود، ممکن است مجبور شوید ETF ها را با ضرر بیشتری در مقایسه با دو دارایی دیگر بفروشید.

صندوق سرمایه‌ گذاری مشترک

صندوق سرمایه‌گذاری مشترک تنوع زیادی دارد، اما تنها یک بار در روز می‌توان آن را معامله‌ کرد. این ویژگی سبب می‌شود Liquidity آن‌ها کمی کمتر از سهام و ETF ها باشد.

فلزات گران‌ بها

فلزات گران‌بها نیز می‌توانند در دسته دارایی نقدپذیر قرار بگیرند. در برخی کشورها مانند ایران، سرمایه‌گذاری در فلزات گران‌بها مانند طلا و نقره بسیار رایج است، اما چالشی که درباره این نوع دارایی‌ها مطرح است، نحوه نگهداری و تبدیل آن‌ها به پول نقد است؛ به همین دلیل نسبت به دیگر انواع دارایی مطرح‌شده در این مقاله، نقدشوندگی کمتری دارند.

نقدینگی بازار خوب است یا بد؟

بازارهای مالی به نقدینگی کافی در بازار نیاز دارند تا اطمینان حاصل شود معامله گران می‌توانند به‌طور سریع دارایی‌ها را به پول نقد یا دیگر انواع دارایی تبدیل کنند. سطوح بالای Liquidity باز و بسته‌شدن سریع موقعیت‌ها را آسان‌تر می‌کند و به کاهش قیمت پیشنهادی منجر می‌شود. این شرایط مساعد تنها سبب افزایش تعداد فعالان بازار می‌شود که به نوبه خود بر میزان Liquidity می‌افزاید.

زمانی که بازار نقدینگی نداشته باشد، خرید یا فروش کالا دشوار می‌شود؛ بنابراین یا باید مدت زیادی منتظر بمانید تا طرف مقابل برای خرید دارایی شما حاضر شود یا به‌طورکلی از معامله خود صرف‌نظر کنید. در یک بازار غیر نقد شونده، خریداران و فروشندگان نمی‌توانند درباره قیمت بازار به توافق برسند که معمولاً به افزایش قیمت پیشنهادی و مفهوم دقیق نقدینگی بازار هزینه‌های اجرایی بالاتر منجر می‌شود.

نمونه‌هایی از نقدینگی

همان‌طور که گفته شد، علاوه بر وجه نقد، برخی اشکال سهام نیز می‌توانند نقدشوندگی بالایی داشته باشند؛ برای مثال در بازار بورس می‌توانید سهامی را که Liquidity بیشتری دارد، به‌سادگی شناسایی کنید. این نوع دارایی‌ها معمولاً به مقدار زیاد معامله می‌شوند و در میان سرمایه‌گذاران محبوب هستند. گاهی اوقات ممکن است صدها هزار یا حتی میلیون‌ها از این سهام معامله شوند. این حجم بالای تجارت به نقدشوندگی بالای این مفهوم دقیق نقدینگی بازار سهام کمک می‌کند.

پیش از این گفته شد علاوه بر پول نقد و سهام، گواهی سپرده و حساب‌های سپرده‌گذاری نیز دارای نقدشوندگی بالایی هستند. درواقع می‌توانید برای مدتی کوتاه روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنید و سپس به‌راحتی آن‌ها را به پول نقد تبدیل کنید. درباره سهام و اوراق قرضه بورسی نیز به همین صورت است.

خلاصه مطلب

بازار ارزهای دیجیتال در مقایسه با دیگر بازارهای مالی، نوسانات قیمتی بیشتری دارد؛ به همین دلیل سرمایه‌گذاران باید هنگام انجام معاملات، دقت بیشتری داشته باشند. اگرچه معیارهایی مانند ارزش بازار، اسپرد درخواست/ پیشنهاد، دفترهای سفارش و موارد دیگر وجود دارد که به شما در انجام بهتر معاملات بیشتر کمک می‌کنند، درک مفهوم Liquidity در ارز دیجیتال، برای موفقیت در این حوزه ضروری است.

دارایی نقدپذیر ( Liquid Asset ) شامل وجوه نقد و سایر دارایی‌هایی است که می‌توانند به‌سرعت بدون از دست دادن ارزش به پول نقد تبدیل شوند.

نقدینگی و تورم، لزوم درک دقیق روابط اقتصادی

فرشاد پرویزیان

به تازگی چالش جذابی برخلاف رویه علمی حوزه اقتصاد پولی مطرح شده که کمبود نقدینگی در کشور را عامل تورم معرفی می‌کند! چندین دهه از کشف رابطه مقداری پول در اقتصاد گذشته است.

در این نظریه که به رابطه مقداری پول معروف است، گفته می‌شود: حجم کل نقدینگی ضرب در سرعت گردش آن در اقتصاد با ارزش پولی کل کالاها و خدمات تولید شده در اقتصاد برابر است.

حال برخی دوستان نسبتی با عنوان نقدینگی به تولید ناخالص داخلی را تعریف کرده و این نسبت را در اقتصادهای مختلف مقایسه کرده و می‌گویند در اقتصادهای با نرخ تورم پایین، این نسبت بزرگتر است، یعنی نقدینگی بیشتری وجود دارد. در این‌جا باید چندین نکته اساسی را بیان کنم:

۱-این رابطه به مفهوم تابع نیست بلکه صرفا به معنای اتحاد ریاضی یعنی برابری مقداری دو طرف اتحاد است که مقدار تولید، ناشی از مقیاس اقتصادی، در کوتاه مدت به راحتی قابل افزایش نیست، با افزایش نقدینگی در طرف راست رابطه، حفظ اتحاد، لاجرم منجر به تغییر سطح عمومی قیمت‌ها و یا همان تورم می‌شود.

۲-نکته استدلالی دیگر این‌که اگر حجم نقدینگی، زیاد و موجب تورم است، چرا بنگاه‌های اقتصادی، دچار کمبود نقدینگی و مشکلات سرمایه در گردش هستند و نتیجه می‌گیرند مشکل تورم ناشی از نقدینگی نیست.

در این‌جا باید توجه کرد خود نقدینگی موجود ایجاد تورم نمی‌کند، بلکه افزایش نقدینگی موجب تورم می‌شود. و نکته ظریف مستتر در این داستان، سرعت گردش پول است. ‌

۳-نگاه تکنیکال به رابطه مقداری پول از جهات متعددی قابل چالش است. فراموش نکنید مبنای زیرساختی تحلیل‌های تکنیکال مبتنی بر چند فرض اساسی از جمله رفتار عقلایی و کارایی بازارها یعنی بهره‌مندی همه فعالان از اطلاعات یکسان و نبود پدیده عدم تقارن اطلاعاتی و یا همان رانت اطلاعاتی است. شما نمی‌توانید در بازارهای غیرکارا با نادیده گرفتن این اصلی‌ترین فرض، با محاسبات عددی تکنیکال، توصیه سیاستی کنید.

۴- برخی با نگاهی شاید شبه تکنیکال رابطه مقداری پول را با نادیده گرفتن موضوع اتحاد، به صورت نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی بیان کرده و در مقایسه نسبی این مقدار در اقتصادهای مختلف نتیجه گرفته اند هرجا حجم نقدینگی بیشتر است، نرخ تورم پایین‌تر است و می‌گویند نقدینگی پایین موجب تورم است و نه نقدینگی بالا و لذا لزوم کنترل نقدینگی را به مکتب مخرب نئولیبرالی شیکاگو ارجاع می‌دهند.

بیایید به رابطه بیان شده توسط دوستان دقت کنیم، حجم نقدینگی تقسیم بر تولید ناخالص داخلی همان حجم نقدینگی بخش بر مقدار تولید ضرب در قیمت مقادیر تولیدی است.

این بازی با رابطه مقداری پول و در حقیقت رابطه صحیح به معنای محاسبه سرعت گردش پول است. دوستان شاید مفهوم پیچیده سرعت مبادلات در اقتصاد را نادیده گرفته اند که در ارتباط موثر با سازمان‌های پولی و مالی و کارکرد و کارایی و کارآمدی بازارهای مختلف است.

مقدار کل تولید نیز در اقتصاد صرفا یک عدد نیست و فناوری و درجه پیچیدگی در اقتصاد را درون خود مستتر دارد. در نظرگرفتن هم‌زمان نکات چندگانه فوق بیانگر این است که حجم نقدینگی که نه، بلکه تغییر آن؛ موجب تورم یعنی تغییر سطح عمومی قیمت‌ها می‌شود و در اقتصادهای مورد بررسی دوستان که کمبود نقدینگی را عامل تورم دانسته اند بهتر است به این نکات و پیش فرض توجه شود.

البته در حوزه نظریه اقتصاد پولی باید گفت در جایی ممکن است حتی کاهش حجم نقدینگی (که البته رابطه تیلور یعنی برابری نرخ بهره اسمی با محموع نرخ بهره واقعی بعلاوه نرخ تورم نیز باید مورد نظر باشد) در شرایطی حسب میزان نرخ بهره واقعی و تناسب نرخ اسمی با نرخ تورم جاری، ممکن است به علت ناکامی بنگاه‌ها به نقدینگی مورد نیاز، خود موجب گرانی قیمت تمام شده پول و در نتیجه افزایش قیمت تمام شده محصول یعنی بروز تورم و یا حتی بروز ابرتورم شود که در اینجا باید به مهمترین چالش اقتصاد کشور یعنی بیان شده یعنی جاری نبودن یک پارادایم مشخص در اقتصاد بر‌گردیم.

براستی کارکرد نرخ بهره در اقتصاد را دقت کرده ایم؟ اصلا فرمول را کنار بگذارید و منکر قانون تیلور شوید و نوعی رابطه نئولیبرالی بخوانیدش؛ آیا در شرایط تورم ۴۰ درصدی شما حاضرید تسهیلات دریافتی حتی با نرخ تسهیلات ۳۰ درصدی را به بانک بازگردانید؟ این یعنی ریسک بالای نقدینگی، منجمد شدن دارایی‌های بانکی و اجبار شبکه بانکی به سمت بنگاه داری به جای بانکداری، که اضافه کنید تسهیلات تکلیفی و اجباری را که دوباره موجب خلق نقدینگی و ادامه جریان تورمی می‌شود. علاوه کنید روابط غیر شفاف و انواع رشوه و فساد را که بتواند از چنین شبکه بانکی وام‌های هزاران میلیاردی بگیرد و عوارض و تبعات اجتماعی این فساد را نیز تحلیل کنید.

یکبار بهتر نیست پارادیم مورد قبول خود را واضح و شفاف تعریف و بر اساس همان دیدگاه فرادستی، متغیرهای اقتصادی را به واقع علمی مدیریت کنیم؟ چنین دیدگاهی را قبول ندارید؟ علم ریاضی و آمار و اقتصادسنجی را که قبول دارید. به تحقیق تجربی پرداخته و سطح اطمینان تحلیل‌های خود را اثبات کنید.

۵-عده ای معتقدند مشکل در ناتوانی هدایت نقدینگی است. بپذیرید نقدینگی اصلا جایی نمی‌رود بلکه در شبکه بانکی فقط بر روی کاغذ از نام یک صاحب حساب به نام صاحب حساب دیگر سند می‌خورد. در این باره یادداشت‌های قبلی بنده کاملا بیانگر داستان و مشکل در نگاه مکانیکی به نقدینگی است. نقدینگی همواره نزد بانک است.

می‌گویید بانک‌ها باید نقدینگی را در اختیار بخش‌های تولیدی قرار دهند. پس چرا هدایت در همه این سال‌ها موجب بهبود تولید نشده است؟ شاید ایراد در این است که مفهوم نقدینگی را با سرمایه اشتباه گرفته ایم. مفهوم نقدینگی با سرمایه گذاری متفاوت است. همه مشاهدات تجربی آیا به طرز معناداری بیانگر تاثیر پول‌پاشی و یا هدایت پولی در بهبود اوضاع تولید بوده است؟ یکبار بپذیریم شبکه بانکی دچار نابسامانی و درگیر انواع ریسک‌های اقتصادکلان است که لابی‌های گسترده دریافت وام نیز به این معضلات افزوده شده است.

۸-ممکن است این شیوه استدلال را در چارچوب مدل بهینه‌سازی ریاضی مورد استفاده نیوکلاسیک‌ها بدانند، آیا به شیوه اقتصاد اتریشی می‌توانید راه حل بیان کنید؟ آیا به شیوه اقتصاد مختلط با تاکید بر نقش مهم و بایسته دولت در موارد شکست بازار، راه حلی برای مشکلات موجود اقتصادی دارید؟ آیا می‌توانید مفهوم دقیق نقدینگی بازار نظام بانکی را بگونه ای اصلاح عملیاتی کنید که برمبنای نرخ بازدهی طرح‌ها و بانکداری به واقع اسلامی و نه صرفا عملیات بانکی بدون ربای فعلی در اقتصاد نقش آفرینی کند؟ به گمانم بهتر است گاهی دقت کنیم ممکن است برخی پامنبری‌هایمان هم ممکن است اندکی قدرت تحلیل داشته باشند و یک پاردایم را شفاف بپذیریم و به افراد و کارشناسان برچسب سیاسی نزنیم و همگی برای حل مشکلات اقتصادی کشور هم‌صدا و هم‌داستان تلاش کنیم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.