اقتصاد ما
● ریسک نقدینگی چیست؟
دوگونه نقدینگی وجود دارد: نقدینگی بازار (Market Liquidity)، شاید نقدشوندگی بازار مفهوم مورد نظر را بهتر برساند و نقدینگی تامین مالی (Funding liquidity). نقدشوندگی بازاری یک اوراق بهادار خوب است اگر به راحتی بتوان آن را معامله نمود، به بیان دیگر شکاف بین قیمتهای دستورات خرید و فروش وارده برای آن (Bid-asu Spread) کم باشد، نوسانات شدید نداشته، و انعطاف قیمتیاش بالا باشد و البته همچنین کسب اطلاعات در مورد آن آسان باشد (از جمله از طریق بازارهای OTC).همچنین نقدینگی تامین مالی یک بانک یا سرمایهگذار مناسب ارزیابی میشود، اگر منابع مالی کافی بهواسطه سرمایه خود یا وامهای وثیقهای در اختیار داشته باشد. (Collateralized Loans به وامهایی گفته میشود که وامگیرنده در ازای دریافت آن داراییهای را به عنوان تضمین وام به وثیقه نزد بانک میسپارد ). با در نظر داشتن این دو تعبیر، معنای ریسکنقدینگی آشکار میگردد.ریسک نقدینگی (نقدشوندگی) بازار عبارت است از خطر بدتر شدن وضعیت نقدینگی بازار هنگامی که فرد احتیاج به معامله داراییاش دارد.ریسک نقدینگی تامین وجوه عبارت است از خطر عدم توانایی معاملهگر در تامین مالی وضعیت خود (خرید، یا نگهداری) و در نتیجه اجبار به رها نمودن آن.برای مثال یک «صندوق سرمایهگذاری کمریسک» که از اهرمهای مالی استفاده نموده است (Hedge Fund اصولا به صندوق سرمایهگذاری مشترکی گفته میشود که برای بالا بردن بازدهی خود از روشهای مصون ماندن از ریسک استفاده میکند) در صورتی که دیگر نتواند از بانک وام بگیرد، باید اوراق بهادار خود را بفروشد. یا اگر از دید بانک بنگریم، سپردهگذاران ممکن است منابع خود را از بانک خارج کنند و بانک نیز نتواند از سایر بانکها وام گرفته یا از طریق انتشار اوراق قرضه برای خود منابع مالی تامین کند.
هماکنون با ریسک شدید نقدینگی بازار و تامین مالی روبهروییم نقدینگی اساسا در طی زمان و از بازاری به بازار دیگر فرق میکند، در شرایط فعلی ما با ریسک شدید نقدینگی بازار روبهرو هستم. حادترین نوع ریسک نقدشوندگی بازار آن است که معاملهگران هماکنون در بازارهایی نظیر بازار اوراق بهادار دارای پشتوانه دارایی (Securities Market Asset – backed و اوراق قرضه قابل تبدیل Convertible Bonds) اوراق قرضهای که قابلیت تبدیل به سهام عادی یا ممتاز را دارند) در حال ترک بازارند (دستور خریدی وجود ندارد!) ما با ریسک بسیار بالای تامین مالی نیز مواجهیم، بانکها با کمبود سرمایه روبهرو بوده و در نتیجه مجبورند معاملاتی که به سرمایه احتیاج دارند را کاهش دهند، همچنین مجبورند میزان سرمایهای که به سایر معاملهگران از جمله صندوقهای سرمایهگذاری کم ریسک وام میدهند را کاهش دهند، که در نتیجه آن این صندوقها اکنون با الزام حداقل سرمایه (منظور در اینجا مقدار پول یا اوراق بهاداری است که موسسات برای اخذ وام باید در حساب خود نگه دارند) بالاتری روبهرو هستند. به طور خلاصه، اگر بانکها نتوانند منابع مالی برای خود تامین کنند، به طریق اولی نمیتوانند این کار را برای مشتریانشان نیز انجام دهند.این دوگونه نقدینگی با یکدیگر مرتبط بوده و در قالب چرخه نقدینگی یکدیگر را تشدید مینمایند، کمبود منابع، میزان معاملات را کاهش میدهد، کاهش معاملات، نقدینگی (نقدشوندگی) بازار را تضعیف میکند که به نوبه خود باعث افزایش الزام حداقل مانده سرمایه در حسابها و در نتیجه مدیریت ریسک سختگیرانهتر میشود؛ این امر نیز مشکل تامین مالی را دامنزده و جریان همینطور ادامه مییابد.
● ریسک نقدینگی و قیمت داراییها
اوراق بهاداری که توان نقدشوندگیاش پایین باشد، باید حداقل بازدهی (Required Return) بالاتری داشته باشد تا جبران هزینههای معاملاتی سرمایهگذاران را بنماید. از آنجا که نقدینگی بازار ممکن است در آینده که فرد تصمیم میگیرد دارایی خود را به فروش برساند تضعیف شده باشد، ریسک نقدینگی بازار، آنگونه که پیشتر در مورد آن بحث نمودیم، پدیدار خواهد شد. حال چون سرمایهگذاران تمایل دارند که در ازای ریسک بالاتر پاداش بیشتری به آنها داده شود، وجود ریسک نقدینگی بازار، حداقل بازدهی موردنظر آنها را بالا میبرد. مدلهای قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAMP) که برای عامل نقدینگی تعدیل شده باشند، به خوبی نشان میدهند که چگونه در این جریان ضریب بتای نقدینگی به ضریب بتای استاندارد بازار افزوده خواهد شد. طبق این نظریه، و همانطور که در بازارهای کنونی شاهد آنیم، افزایش حداقل بازدهی موردنظر به علت بالا رفتن ریسک نقدینگی بازار منجر به کاهش همزمان قیمتها خواهد شد.
● ریسک نقدینگی و بحران حاضر: چرخه نزولی نقدینگی
تیر خلاص به بحران فعلی توسط ترکیدن حباب بخش مسکن و افشاگریهای موسسات مالی بدهکار شلیک شد. این امر ضرر و زیان عظیم بانکها و مشکلات تامین منابع مالی را به دنبال داشت که خود زمینهساز به وجود آمدن تسلسلهای سیستماتیک نقدینگی شدند. با وخیمشدن اوضاع ترازنامه بانکها، آنها مجبور به بازپرداخت بدهیهایشان (De-Leverage) شده و در نتیجه: شروع به فروش داراییها کردند، به ذخیره پول نقد روی آورند و مدیریت ریسک خود را سختگیرانهتر نمودند. و همین اقدامات بازار وامدهی بین بانکی را تحت فشار گذاشت (که عملکرد آن معمولا با اسپرد (Ted Spreed)ت TED سنجیده میشود)، زیرا همه سعی داشتند وقوع اختلالات چندجانبه را به حداقل برسانند. مشکلات تامین نقدینگی منابع مالی بانکها خیلی زود گسترش یافت. سایر سرمایهگذاران، به ویژه آنها که مثل صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک، بسیار به دریافت وام بسته بودند، با تمایل کمتر بانکها به وامدهی، یا افزایش حداقل سرمایه مورد نیاز در حسابها، یا نهایتا ورشکستگی برخی مثل «لمان برادرز»، بیشتر و بیشتر با ریسک عدم تامین مالی روبهرو شدند.وقتی بانکهایی نظیر «بیر استرنز» و لمان برادرز وضعیتشان متزلزل گشت، مشتریان آنها با دو خطر مواجه شدند: از دست رفتن سرمایه، یا راکد شدن آن در جریان فرآیند ورشکستگی؛ به همین جهت مشتریان شروع به خروج سرمایهها و اصلاح موقعیتشان کردند که نهایتا منجر به پدیده گریز از بانکها (bank run) شد. بحران نقدینگی تامین مالی طبیعتا به از بین رفتن نقدشوندگی بازار منجر گشت؛ شکاف میان درخواستهای خرید و فروش در چندین بازار افزایش یافت، و میزان و حجم قیمتها و معاملات پیشنهادی به واسطه کمبود سرمایه معاملهگران پایین آمد. فقدان نقدشوندگی در بازار، در کنار چشمانداز تشدید ریسک نقدینگی، سبب وحشت سرمایهگذاران شده و در نتیجه به کاهش قیمتها به ویژه برای داراییهایی که توان نقدشوندگی پایین داشتند، انجامید.این همان چرخه نزولی نقدینگی است که در شکل زیر به تصویر درآمده است.
● بحران به سایر انواع دارایی گسترش مییابد
بحران تاکنون در حال گسترش میان انواع داراییها و بازارها در سطح جهان بوده است. تاکنون شاهد سقوط سنگین برخی ارزها بودهایم به این دلیل که معاملهگران انجام معاملات حمایتی برای این ارزها را متوقف ساخته یا اعتقاد خود ریسک بازار چیست؟ را به ارزهای ضعیف از دست دادهاند. به عنوان نمونهای از شدت بحران نقدینگی میتوان به «برابری نرخ بهره پوشش داده شده که مهمترین موقعیت آربیتراژی در حجیمترین بازار دنیا (بازار ارز) میباشد – اشاره کرد، که هماکنون حتی برای ارزهای عمده نیز برقرار نیست. این امر باید بدان معنا باشد که هیچ کس نمیتواند آربیتراژ کند زیرا هیچ کس نمیتواند بدون وثیقه وام بگیرد، و از طرفی هیچ کس چیزی برای وثیقه گذاشتن ندارد و هیچ کس نیز مایل به پرداخت وام نیست – به هر حال لازمه آربیتراژ، پرداخت وام و استقراض هر دو با هم است.همچنین افزایش ریسک و عدم نقدشوندگی منجر به تشدید بیثباتی شده، و لذا حداقل سرمایه لازم در حسابها را بالا برده است. از این ها گذشته همبستگی میان انواع داراییها نیز از آنجا که اکنون همه چیز برپایه نقدینگی مبادله میشود افزایش یافته است.
● بحران به «مین استریت» (MAIN STREET) گسترش مییابد
بدون شک، بحران در حال بر جای گذاردن آثار مهمی بر بخش واقعی اقتصاد است، قیمت املاک صاحبان مسکن کاهش یافته، دسترسی مصرفکنندگان به منابع وام و اعتبار کمتر شده، و شرکتهای مین استریت (شرکتهای تولیدی کوچک و متوسط) با هزینه بالاتر تامین سرمایه از طریق حقوق صاحبان سهام و همین طور استقراض مواجهند، تقاضا برای کالاهای آنها کاهش یافته، بیکاری بیشتر شده و غیره.
چه چیز میتواند – و چه چیز نمیتواند – بحران نقدینگی را حل کند؟
اگر مشکل «چرخه نقدینگی» باشد، برای حل آن باید نقدینگی وام دهی بازیگران اصلی بازار، یعنی بانکها، را افزایش دهیم. ساختار سرمایه بانکها باید با فراهم آوردن سرمایه جدید تغییر یابد، حقوق صاحبان سهام قبلی رقیق شده، و در صورت امکان ارزش اسمی بدهیهای قبلی کاهش پیدا کند. برای این منظور میتوان از طریق تصویب سریع ورشکستگی موسساتی که دارای ریسک سیستماتیک هستند برای مثال آن موسساتی که باعث ایجاد چرخههای نقدینگی میشوند وارد عمل شد.گذشته از این، ما باید تامین مالی بازارها و سطح اعتماد را با گسترش تضمینهای بانکی بهبود بخشیده و شمار بیشتری را از تخفیفات فدرال رزرو بهرهمند سازیم (منابع با وثیقه را با مارجینهای معقولی ارائه کنیم)، و همچنین کارکرد بازار اسناد تجاری را تضمین نماییم. علاوه بر این، مدیریت ریسک باید ریسکهای سیستمی ناشی از چرخههای نقدینگی را شناسایی کند، و مقررات نیز باید به جای موسسات انفرادی کل سیستم را مدنظر قرار دهند. اگر تنها یک چیز از بحران حاضر فراگرفته باشیم، آن این است که انجام معاملات در بورسهای سازمان یافته با سیستم تسویه مرکزی بهتر از معاملات اوراق مشتقه در بازار فرا بورس است، زیرا معامله مشتقات سبب افزایش وابستگیهای متقابل، پیچیدگیها، ریسکهای چند جانبه و کاهش شفافیت میشود. به طور ساده، وقتی سهام میخرید، مالکیت شما بر این که آن را از چه کسی خریدهاید بستگی ندارد. در صورتی که هنگامی که سهامی مصنوعی (synthetic stock) را از طریق ابزار مشتقه میخرید، مالکیت شما به اینکه آن را از چه کسی خریدهاید بستگی پیدا میکند این وابستگی میتواند حتی بعد از آنکه سهام مربوطه را فروختید نیز ادامه پیدا کند. (اگر آن را از طریق بانک دیگری به فروش برسانید). بدینترتیب، زمانی که افراد اعتماد خود را به بانک طرف معاملهشان از دست دهند، شروع به رها کردن موقعیت خود (خرید، نگهداری) در اوراق مشتقه نموده و در نتیجه باعث آسیب دیدن ساز و کار تامین مالی بانک و شکلگیری چرخه نقدینگی مورد اشاره میشوند.
● ممنوعیت «فروش استقراضی» فکر خوبی نیست
(«فروش استقراضی» یا Short Selling، نوعی معامله ریسک بازار چیست؟ است که در آن فرد با پیشبینی کاهش قیمت اوراق بهادار خاصی در آینده مقداری از آن را از کارگزار قرض گرفته و میفروشد؛ به این امید که بعدا آن را با قیمت پایینتر خریده و به کارگزار بازگرداند و بدینطریق منتفع شود ) برخی معتقدند که برای حل بحران و جلوگیری از وقوع دوباره حوادثی اینچنینی در آینده، سیاستگذاران باید «فروش استقراضی» را ممنوع کرده و بر دادوستد سهام مالیات وضع کنند. به اعتقاد من هیچ یک از این دو، اقدام مناسبی نیست. اول آنکه، افرادی که از فروش استقراضی استفاده میکنند با خود اطلاعات جدیدی به بازار میآورند، نقدینگی را افزایش داده و حبابهای قیمت را کاهش میدهند (به خاطر داشته باشید که حباب مسکن آغازگر بحران کنونی بود)، لذا ممانعت از فعالیت آنها ضمن آنکه بسیار پرهزینه است، مشکل کلی تامین مالی را نیز حل نخواهد کرد. هر چند ممنوع نمودن فروشهای استقراضی جدید موسسات مالی را میتوان در صورت وجود خطر معاملات غارتگرانه توجیه نمود، ولی با این حال از آنجا که استفادهکنندگان از فروش استقراضی در هنگام به مشکل خوردن بنگاههای مسالهدار اولین کسانی هستند که سپر بلا میگردند، این توجیه به ندرت قابل قبول است.
● وضع مالیات توبین (Tobin Tanes) طرح خوبی نیست؟
همچنین وضع مالیات بر مبادلات سهام به چند دلیل مشکلزا است، مهمتر از همه به این دلیل که معاملات را از فضای رسمی به دنیای مشتقات منتقل کرده و در نتیجه باعث افزایش ریسک سیستماتیک میشود. عمدهترین دلیل حمایت از این مالیات آن است که گفته میشود چنین مالیاتی به جلوگیری از شکلگیری حباب قیمتی کمک مینماید، ولی تقریبا هیچگونه شواهد تجربی برای تایید صحت این ادعا در دست نیست. به عنوان مثال، در انگلستان مالیات بر معامله سهام ۵/۰درصد و بر معاملات املاک و مستغلات حتی بالاتر از آن (تا ۴درصد) میباشد، با این حال حباب بخش مسکن انگلیس جزو بزرگترینها بود. از آن گذشته، با توجه به شرایط راکد و بیثبات بازار سهام، بهنظر نمیرسد که هماکنون زمان مناسبی برای اعلام مالیاتهای معاملاتی باشد، در حالی که قرار است این مالیاتها برای جلوگیری از حبابهای قیمتی آینده دور به کار روند. برای رویت مشکل، تنها کافی است به آنچه که به واسطه مالیاتهای معاملاتیاش بر انگلستان گذشت نگاهی داشته باشیم. در این کشور به دنبال وضع مالیات بر معاملات سهام سرمایهگذاران حرفهای نظیر «صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک» به جای معامله مستقیم سهام به معامله از طریق مشتقات روی آورده و بدین ترتیب مقررات را دور زدند (در حالی که سرمایهگذاران حقیقی چارهای جز پرداخت این مالیات نداشتند). در انگلستان، به ویژه صندوقهای کمریسک از طریق معاملات جبرانی (swap) با دیگر شرکایشان، مثلا بانکهای سرمایهگذاری، از پرداخت مالیات معاملاتی شانه خالی میکنند. جای شک نیست که اگر در ایالات متحده نیز چنین مالیاتی وضع میشد، همین ترفندها به کار گرفته میشدند.
این امر وابستگیهای چندجانبه و ریسک سیستماتیک را افزایش داده و باعث وخیمتر شدن وضعیت چرخههای مدیریت ریسک آنگونه که پیشتر شرح دادیم میگردد.مشکل جدی دیگر وضع چنین مالیاتی اثر آن بر کاهش نقدینگی بازار است، این پدیده به واسطه انتقال فعالیتهای معاملاتی به خارج از کشور، یا بازارهای دیگر یا حتی حذف آنها به وقوع خواهد پیوست. اما مهمتر از همه مشکلاتی است که این مالیات برای ثبات برای ثبات نظام مالی به وجود میآورد، اثر آن بر افزایش هزینه تامین سرمایه بنگاههای «مین استریت» (بنگاههای تولیدی) به واسطه بالا بردن ریسک نقدینگی در بازارهای مالی آمریکا چشمگیر خواهد بود. به راستی اگر سرمایهگذاران- داخلی و بینالمللی- مجبور باشند برای «خرید» مالیات بپردازند و از طرفی دریابند که نقدشوندگی سهامشان در آینده کاهش خواهد یافت، سهام موجود در بازارهای ایالات متحده جذابیت خود را برای آنها از دست خواهد بود. همین امر تامین سرمایه برای شرکتهای آمریکایی را مشکلتر میسازد و همانطور که میدانیم اهمیت «وجود توان تامین سرمایه» تمام مساله بحران حاضر است.
● نتیجهگیری
ریسک نقدینگی (نقد شوندگی) بازار، محرک مهم قیمت اوراق بهادار، مدیریت ریسک و سرعت آربیتراژ است و «نقدینگی تامین مالی» بانکها و سایر واسطههای مالی، محرک مهم ریسک نقدینگی بازار است. بحرانهای نقدینگی از طریق چرخههای نقدینگی گسترش مییابند؛ در چرخههای نقدینگی ضرر و زیان، افزایش حداقل سرمایه حسابها، سختگیرانهتر شدن مدیریت ریسک و افزایش بیثباتی به نوبه خود یکدیگر را تقویت میکنند. در هنگام وقوع این پدیده، کسانی که بهطور سنتی تامینکننده نقدینگی بودند خود تبدیل به متقاضیان نقدینگی میشوند، سرمایههای جدید به کندی وارد بازار شده و قیمتها کاهش یافته و به جای اول خود باز میگردند.
ارزش در معرض ریسک چیست؟
ارزش در معرض ریسک یک تکنیک آماری است که برای اندازه گیری و تعیین میزان ریسک مالی در یک شرکت و یا پرتفوی سرمایه گذاری در یک دوره زمانی مشخص استفاده میشود. ارزش در معرض ریسک توسط مدیران ریسک برای اندازه گیری و کنترل سطح ریسکی که شرکت متعهد شده است، مورد استفاده قرار میگیرد. شرکت ها معمولاً ریسک و بازده ناشی از روشهای مختلف را در نظر میگیرند. وظیفه مدیران ریسک این است که مطمئن شوند ریسک شرکت از حدی که میتواند ضررهای یک نتیجه بدتر احتمالی را تحمل کند، بیشتر نباشد.
توضیحاتی در مورد ارزش در معرض ریسک
بهطورکلی میتوان گفت ارزش در معرض ریسک بیشترین مقدار زیان مورد انتظار را در یک افق زمانی مشخص در سطح اطمینانی معین اندازهگیری مینماید و با ۳ متغیر اندازه گیری میشود: میزان ضرر و زیان بالقوه، احتمال رخداد ضرر و زیان بالقوه و بازه زمانی. برای مثال، یک شرکت سرمایه گذاری ممکن است اعلام کند ارزش در معرض ریسک روزانه خرید و فروش پرتفوی شرکت در سطح اطمینان ۹۵ درصد، ۱۰۰ میلیون تومان است. بهعبارتدیگر، تنها در پنج مورد از صد معامله روزانه ممکن است ضرر و زیانی بیش از ۱۰۰ میلیون تومان رخ دهد؛ بنابراین این معیار چگونگی مواجهه شرکت ها و مؤسسات را با ریسک بازار بهطور خلاصه نشان میدهد و آن را با معیار نقدی (ریالی یا تومانی) نشان میدهد.
روش های اندازه گیری ریسک
برای فردی که قصد سرمایهگذاری در هر نوع سرمایهگذاری و در هر نوع بازاری دارد اولین قدم مطمئن میتواند آشنایی با ریسک باشد. وقتی ریسک را بشناسید راحتتر و با استرس هرچه کمتر میتوانید به مدیریت و سودگیری سرمایه خود مشغول شوید اما در صورتی که کورکورانه و بدون آگاهی وارد این مسیر شوید متاسفانه باید بگویم احتمال اینکه مشمول زیان شوید کم نیست. این مقاله را برای آگاهی دادن به شما درباره اندازه گیری ریسک تهیه کردهایم، امیدواریم از آن نهایت بهره را ببرید.
فهرست عناوین مقاله:
ریسک چیست؟
ریسک تعاریف ساده تا پیچیده زیادی دارد، به طور خلاصه به احتمال اینکه چقدر نتیجه یک عمل میتواند زیانبار باشد ریسک گفته میشود. از سلامتی گرفته تا معاملات مالی کسر نسبت نتایج زیانبار به کل نتایج ریسک نامیده میشود، البته ریسک در تعریفی دیگر میتواند به دست آمدن سود کمتر از آن سودی باشد که انتظارش را داشتید. از دیدگاهی تخصصیتر ریسک انحراف معیار نرخ بازدهی است. اگر به خصوص درباره عوامل ریسک سرمایهگذاری صحبت کنیم میتوان به نوسانات اقتصادی اشاره کرد که باعث تغییر در قیمت سهامها، ارزش محصولات، نرخ ارز و نرخ بهره و غیره میشود. در ادامه با انواع روش اندازه گیری کردن ریسک آشنا خواهید شد.
انواع اندازه گیری ریسک
ریسک سیستمی و غیرسیستمی
در یک دستهبندی کلی و ابتدایی باید تعیین کنیم ریسک جز ریسک سیستمی یا ریسک غیر سیستمی است. ریسک سیستمی قابل دستکاری نیست اما ریسک غیرسیستمی را میتوان از بین برد. ریسک سیستمی ناشی از تحولات گسترده بازار و اقتصاد کشور است و هر چقدر یک کشور از نظر اوضاع سیاسی متغییرتر باشد بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرد و ریسک افراد آن جامعه برای سرمایهگذاری بیشتر است. ریسک غیرسیستمی زیرمجموعه سازمانهای خاص است و قابلیت تغییر بیشتری دارد. نظریهای با عنوان پرتفولیو وجود دارد که به وسیله آن ریسک غیرسیستمی را میتوان از بین برد.
ریسک بازار
وقتی به طور غیرمنتظره قیمت محصولات یا نرخها تغییر میکنند این ریسک به طور مطلق (سنجیده با پول) یا به طور نسبی به شاخص معین ایجاد میشود. در اندازه گیری ریسک نسبی بر اساس انحراف از شاخص اعمال صورت میگیرد. این ریسک دارای زیرمجموعههای کوچکتری هم میشود مثل:
ریسک کالا: ریسک سرمایهگذاری درباره محصولاتی مثل محصول کشاورزی یا فلزات ساختمانی و… .
ریسک ارزی: مربوط به مسائل خارجی موثر روی آن.
ریسک اوراق بهاداری که دارای درآمد ثابت هستند. مانند ابزار حساس به نرخ بهره.
ریسک سهام: به بازار سهام ربط دارد.
ریسک اعتباری
این ریسک در صورتی است که شرایط یکی از طرفین قرارداد جوری دستخوش تغییرات میشود که نمیتواند به تعهدات ذکر شده در مفاد قرارداد عمل کند. معمولا در قراردادهایی مثل وام، اوراق مشتقه که عرضهکننده نتواند مبلغ را به سهامدار بازگرداند و اوراق قرضه بیشتر شاهد این ریسک هستیم.
ریسک نقدینگی
در بعضی از انواع سرمایهگذاری مثل اوراق مشتقه توان نقدینگی بالا یک مزیت محسوب میشود اما همیشه ممکن است بنا بر عرضه و تقاضا و حتی به دلیل وجود همین اوراق مشتقه اوضاع بازار به طور ناگهانی تغییر کند و محل سرمایهگذاری قادر نباشد مبلغ را به سهامدار تحویل دهد پس مجبور میشود برای نقدینگی خود محصولاتش را پایینتر از قیمت اصلی به بازار بفروشد.
ریسک عملیاتی
همان طور که از اسم متوجه شدید این ریسک شامل خطایی است که افراد یا سیستمهای ناسالم یا یک سری عملکردهای داخل سازمانی اشتباه ناشی میشود. برای اندازه گیری ریسک باید سازمانها و قیمتگذاری ها، پرداخت مبالغ و تسویه حسابها همگی به دقت بررسی شوند. باید دید که این شرکتهای سرمایهگذاری از چه سیستمی استفاده میکنند و اعتبار آن و تمامی فاکتورهای عملکردی دیگر برای اندازه گیری کردن ریسک بازنگری شوند.
ریسک نرخ بهره
خیلی رویداد رایجی است و هنگام تغییرات خیلی شدید نرخ بهره ایجاد میشود. این ریسک بر جنبههای مختلف بازار تاثیر میگذارد.
ریسک تورم در اندازه گیری ریسک
علت این ریسک نوسانات قیمت است. فرض کنید شما سهمی خریداری کردهاید که انتظار دارید ۳۰ درصد به شما سود برساند و نرخ تورم ۸ درصد است، اگر این نرخ به ۲۰ درصد افزایش پیدا کند ممکن است سود مدنظر شما دیگر ارزشی برای ادامه سرمایهگذاری نداشته باشد.
ریسک مالی
مربوط به میزان بدهی شرکتهای عرضهکننده است، وقتی شرکتی بدهی بالایی داشته باشد ریسک آن بیشتر و احتمال ورشکستگی آن بیشتر است. پس قبل از سرمایهگذاری در هر شرکتی به طور کامل درباره آن تحقیق کنید.
روشهای اندازه گیری ریسک
برای اندازه گیری کردن ریسک از شاخص و فرمولهای خاص استفاده میشود. برخی از انواع شاخص عبارتند از: شاخص بتا، نیم انحراف معیار، انحراف معیار، نیم واریانس، واریانس، متوسط قدرمطلق انحرافات و ارزش در معرض خطر. دو روش اندازه گیری داریم که یکی قدیمی و دیگری جدیدتر است. انحراف معیار: اندازه گیری کردن ریسک کل یک دارایی با یک پرتفوی یا سبد سهام است و طبق این فرمول محاسبه میشود:
برای حساب کردن انحراف معیار به منظور اندازه گیری ریسک از بازدهها استفاده میشود.
شاخص بتا: روش اندازهگیری ریسک سیستمی در اوراق بهادار است. این ریسک را مثل سایر ریسکهای سیستمی با متنوعسازی میتوان اندکی کاهش داد. معمولا شاخص بتا غیرسیستمی/ بازار مساوی یک است و مقادیر بالاتر از ۱ نشاندهنده ریسک بسیار بالا و در صورت موفقیت سود بالا است. متقابلا شاخص بتا کمتر از ۱ ریسک کمتری دارند و متعاقبا در صورت موفقیت و ضرر نکردن سود کمتری دارند.
روش قدیمی اندازه گیری ریسک
شامل معیارهای آنالیز گپ، تحلیل سناریو، اندازه گیری ریسک مشتقه و آنالیز دیرش است.
- آنالیز گپ: این روش ساده است اما تنها روی تغییرات نرخ تمرکز دارد و مناسب نوسانات بازار مدرن نیست. در این روش در یک بازه زمانی مشخص میزان نرخ درآمد به نرخ بهره پیشبینی میشود، همین دارا بودن افق زمانی یک عامل محدود کننده است و به قیمت واقعی دارایی و بدهی توجه نمیشود.
- تحلیل سناریو: همان طور که از اسم پیداست در این روش انواع سناریو فرض شده و بر طبق هر یک ریسک محاسبه میگردد. متاسفانه صحت این پیشبینیها تایید شده نیست و محاسبات به نسبت زمانی که این روش کاربرد داشته است به شدت پیچیدهتر شدهاند.
- ریسک اوراق مشتقه:
کاربرد اوراق مشتقه و همچنین دلیل بهوجود آمدن آنها کاهش ریسک سرمایهگذاری در شرکتهایی با ریسک بالای سهام است اما همچنان برای تغییرات کوچک مناسب هستند و تغییرات بزرگ را نمیتوانند پوشش دهند. شاخصهای اندازه گیری کردن ریسک این اوراق شامل:
- پارامتر دلتا: تغییراتی که به ازای تغییر در اوراق اصلی نسبت به قیمت اوراق مشتقه بهوجود بیاید.
- پارامتر گاما: تغییر در پارامتر دلتا به ازای تغییری که در اوراق اصلی بهوجود بیاید.
- پارامتر رو: تغییراتی که به ازای تغییر در نرخ بهره در قیمت مشتقه ایجاد شود.
- پارامتر وگا: تغییراتی که به ازای تغییر در حجم در قیمت مشتقه ایجاد شود.
- پارامتر تتا: شاخص اندازه گیری ریسک که به ازای تغییر به ازای زمان در قیمت مشتقه ایجاد شود.
۴. آنالیز دیرش
شاخصی بسیار بهتر از آنالیز گپ است. بنا بر میانگین مقدار نقدینگی حساب میشود و به ارزش خالص دارایی تمرکز دارد. همچنان این روش هم امروزه نمیتواند کاربردی داشته باشد زیرا محاسبات پیچیدهتر شدهاند.
روشهای جدید اندازه گیری ریسک:
- تئوری پورتفولیو (نظریه سبد سهام مدرن): نوع سرمایهگذاری به اسم تخصیص دارایی تاکتیکی در این تئوری استفاده میشود و با آن در سهام، اوراق بدهی و پول نقد سرمایهگذاری میکنند تا ریسک کاهش پیدا کرده و به تعادل بیشتری برسد واژهی پرتفوری به معنی سبد سرمایهگذاری است و گزینههای پیش پای خریدار میگذارد که هم بتواند سود خود را دریافت کند و هم ریسک کمتری برایش به ریسک بازار چیست؟ ارمغان بیاورد.
در اصل مجموعهای از گزینهها به نحو خاص پیش روی خریدار قرار میگیرد و بیشتر تمایل و علاقه آنها نیز برای انتخاب تا حدی مشخص است این گونه اندازه گیری کردن ریسک صورت میگیرد و بازار تجزیه و تحلیل میشود. البته این روش پیچیدهتر از توضیحات فوق است. طبق آخرین تحقیقات نشان میدهد اگر تنوع سبد خرید بالاتر از ۱۶ باشد و انواع اوراق بهادار در آن موجود باشد ریسک غیرسیستمی به حد ریسک سیستمی میرسد.
- ارزش در معرض ریسک (سرمایه در معرض خطر): کاربرد آن در اندازه گیری ریسک داراییهای مالی است مثل سهام و کالا و… . برای توزیع نرخ بازدهی از آن استفاده میشود و به کل برای اندازه گیری امروزه کاربرد گستردهای دارد. ۲ روش محاسبه دارد: روش پارامتری و غیرپارامتری.
A. روش پارامتری برای اندازه گیری فرضیاتی دارد مثل توزیع نرمال داشتن بازده دارایی و خطی بودن رابطه بین ریسک بازار و ارزش دارایی. و با این فرمول قابل اندازه گیری است: Var=M.ZaQT80.5
VAR= ارزش در معرض ریسک، M= ارزش بازار دارایی، a = سطح اطمینان، Q = انحراف معیار، T= طول دوره زمانی محاسبه بازده
این شاخص بسیار مناسبی برای پیشبینی سرمایهگذار است چون حتی در صورت ضرر، از پیش آماده جبران خسارتها و عمل به تعهدات خود در قراداد خواهد بود این معیاری الزامی برای استفاده در بانکها برای تعیین کفایت سرمایه است.
B. روش غیرپارامتری: سادهترین روش غیرپارامتری روش تاریخی است. این روش فرض میکند رفتار بازدهی و سود مالی همانند رفتار گذشته آنها است و دقیقا احتمال بازده جدید تابع پارامترهای پیشین است پس از تئوری پرتفوی اقدام به محاسبه میکند و ریسک را اندازه میگیرد.
فرمول روش پارامتری در این روش هم استفاده میشود با این تفاوت که انحراف معیارش با روش تاریخی حساب خواهد شد. به ترتیب محاسبه دارای این مراحل است: مشخص کردن دارایی مالی پایه، عواملی که بر دارایی مالی اثر دارند همانند نرخ بهره و نرخ ارز، سپس در صورتی که تنها یک دارایی در میان باشد سهام مورد نظر بر پایه دادههای تاریخی باید حساب شوند و دوره محاسبه بازده به طور دقیق تعیین میگردد.
حال اگر تنها یک دارایی در میان نباشد و جمعی از داراییها باشند باید تاریخچه تاریخی که مورد استفاده پرتفوی است به روزرسانی شود. مشکل این روش داشتن فرض یکسان به گذشته و آینده است که خیلی نمیتوان روی آن حساب کرد. یکی دیگر از روشهای غیرپارامتریک اندازه گیری کردن ریسک روش مونت کارلو است، در این روش نیازی به فرض کردن اینکه توزیع بازده نرمال است نداریم و برای ابزارهایی با تابع غیر خطی کاربرد دارد. مونت کارلو به جای بهرهگیری از تاریخ از نمونههای تصادفی و شبیهسازی شده بسیاری که از توسط رایانه ساخته شدهاند، استفاده میکند.
مراحل این روش به این ترتیب هستند: تعیین کردن تمام فرآیندهای احتمالی و پارامترهای موثر در متغییرهای مالی، شبیهسازی کردن قیمت برای تمامی متغییرها، تکرار مراحل قبلی به اندازهای که شبکه توزیع پرتفوری ساخته شود، محاسبه ارزش در معرض ریسک ریسک بازار چیست؟ با فرمول خاص.
شاخصها و پارامترهایی که اشاره کردیم چه مواردی هستند؟برای اندازه گیری ریسک بنا بر استفاده رایج در سازمانها برای استفاده غیرمالی معمولا یکی از این موارد هستند:
EaR (مالیات در معرض ریسک است): حداکثر کاهش مالیاتی که در مقایسه با هدف از پیش تعیین شده با واسطه تاثیر اندازه گیری کردن ریسک بازار در یک بازه مشخص و سطح اطمینان خاص اندازه گیری میشود.
EPSAR (سود هر سهم در معرض ریسک است): در صورتی که ریسک بازار چیست؟ مبنای مورد استفاده مبنی بر سود و سهم باشد سود هر سهم از روش محاسبه با بیشترین مقدار کاهش EPS نسبت به EPS هدف و تاثیر ریسک بازار به جریان مالیات اندازه گیری میشود.
CFAR (به جریان نقد در معرض ریسک گفته میشود): بیشترین مقدار کاهش جریانهای نقدی خاص نسبت به هدف از پیش تعیین شده با واسطه ریسک بازار است که در دوره مشخص با سطح اطمینان خاص برای اندازه گیری کردن ریسک استفاده میشود.
سخن پایانی
شاید در ابتدا مطالب فوق پیچیده به نظر برسند و واقعا هم همین طور است اما نیازی نیست به تمامی مسائل ریاضی آن مسلط شوید، اگر هرکدام از مفاهیم را جداگانه مطالعه کنید و درباره آنها اطلاعات به دست بیاورید به شما دیدگاهی خواهد داد که روی تصمیمگیری شما تاثیر مثبت میگذارد و کمتر در معرض ریسک و ضرر قرار خوهید گرفت. قبل از سرمایهگذاری درباره عرضه کننده تحقیق کنید و در صورتی که دارای بدهی زیادی است یا در بازاری فعالیت میکند که تورم شدید سرمایه شما را تهدید میکند بهتر است درباره آن تجدید نظر کنید و یا با خرید اوراق مشتقه از ریسک سرمایهگذاری خود بکاهید.
سوالات متداول اندازه گیری ریسک
مراحل مدیریت ریسک چیست؟
اولین مرحله از مدیریت ریسک در بازار ارزهای دیجیتال، مشخص کردن هدف است. در مرحله بعد باید ریسک و خطر شناسایی شود. سپس با ارزیابی ریسک باید مشخص شود که معامله گر قصد دارد به ریسک چه واکنشی نشان دهد. در آخر نیز باید بر تمامی مراحل قبلی نظارت شود.
مزیت استفاده از مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک باعث میشود که معامله گر در هنگام نوسانات شدید یا اتفاقات و حوادث بازار مالی واکنش هیجانی نداشته باشد و تصمیمگیریهای درستی داشته باشد. گاهی اوقات در زمان بروز خطرات یا اشتباه بودن پیش بینی، ممکن است معاملهگر نتواند از استراتژی درست کمک بگیرد. برای حل این مشکل میتوان از مدیریت ریسک استفاده کرد.
ریسک بازاری چیست؟
با کمک ریسک بازاری معامله گر قادر است به گونهای برنامهریزی کند که در تمامی معاملات خود در بازار ارزهای دیجیتال یک حد ضرر مشخص کند. بنابراین نه تنها با انجام معاملات جایگاه قبلی خود را از دست نخواهد داد، بلکه به جایگاه بالاتری جابجا میشود.
مهم ترین اقدام برای بررسی میزان ریسک چیست؟
برای بررسی میزان ریسک و خطا تمامی اخبار و اطلاعات روز مربوط به ارزهای دیجیتال را مورد بررسی قرار دهید. همین طور مشخص کردن سقف و کف قیمتی نیز به معاملهگران کمک میکند که میزان ریسک را بهتر بررسی کنند.
ریسک در سرمایه گذاری چیست؟
زمانی که در مورد سرمایهگذاری و راههای آن صحبت میکنیم٬ یکی از اولین مسائلی که در ذهن شما تداعی میشود میزان ریسک این برنامهها است. در این زمینه اتفاقا حق با شما است.
شاید بپرسید چرا؟ پاسخ این است که اگر قبل از هر تصمیمی جوانب مختلف آن را در نظر بگیرید احتمالا با گذر زمان اصطکاک کمتری متوجه سرمایه شما خواهد شد. دلیل دیگری که در مورد اهمیت این مسئله میتوان بیان کرد این است که هرچه بیشتر در مورد احتمالات مختلف بدانیم در زمان مواجهه با آنها اقدامات بهتری در پیش خواهیم گرفت.
اگر بخواهیم در مورد ریسک صحبت کنیم در ابتدا باید بدانید که هر نوعی از سرمایهگذاری شامل درجههای مختلفی از ریسک میشود. سرمایهگذاری در بورس٬ انواع اوراق قرضه٬ صندوقهای سرمایهگذاری و صندوقهای قابل معامله در بورس٬ همگی این قابلیت را دارند که ارزش خود را از دست بدهند. حتی ممکن است در صورتی که شرایط بازار نامساعد شود٬ این داراییها تمام ارزش خود را از دست دهند.
ریسک از دست دادن داراییها حتی میتواند شامل سرمایهگذاریهای محافظهکارانه و بیمه هم باشد. چرا که ممکن است در طول زمان به اندازه کافی درآمد نداشته باشند تا با افزایش هزینههای ناشی از تورم همگام شوند. به هرحال بهتر است در مورد ریسک بیشتر بدانیم و در مرحله اول باید بتوانیم آن را تعریف کنیم
ریسک چیست؟
با شروع فرایند سرمایهگذاری٬ ریسک هم به دنبال آن خواهد آمد. به زبان سادهتر ریسک هرگونه عدم اطمینان است که سرمایهگذاری شما را تحت تاثیر قرار میدهد. ریسک میتواند بر رفاه مالی شما تاثیر منفی بگذارد.
به عنوان مثال ممکن است ارزش سرمایه شما به دلیل شرایط بازار (همان ریسکهای بازاری که در آن فعال هستید) افزایش یا کاهش یابد.
در مثالی دیگر میتوان گفت که تصمیمات سازمانی مانند گسترش حوزههای کاری جدید یا ادغام با شرکتهای دیگر میتواند بر ریسک سرمایهگذاری شما را در آن سازمان تاثیر بگذارد و ارزش آن را افزایش یا کاهش دهد.
اگر صاحب یک سرمایهگذاری بینالمللی هستید٬ رویدادهای داخل کشورهای مشترک در سرمایهگذاری میتواند روی آن تاثیرگذار باشد. ریسکهای سیاسی و ریسکهای ارزی در این مثال میتواند بر سرمایه شما اثر بگذارد.
انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد. برای مثال اینکه سرمایهگذاری خود را چقدر آسان یا چقدر سخت میتواندی به پول نقد تبدیل کنید٬ ریسک نقدینگی نامیده میشود. یکی دیگر از عوامل ریسک این است دارایی خود را در چند سبد سرمایهگذاری کردهاید.
واضح است اگر همه داراییتان در یک واحد سهام سرمایهگذاری کنید٬ در صورت کاهش ارزش آن سهام ضرر بزرگتری شامل حالتان خواهد شد و ریسک بیشتری میکنید. اما باز هم اگر بخواهید بک تعریف به خصوص از ریسک داشته باشید٬ به طور خلاصه میتوانیم بگوییم ریسک احتمال وقوع یک نتیجه مالی منفی است که برای شما از اهمیت بالایی برخوردار است.
چند مفهوم کلیدی در مورد ریسک
چندین مفهوم کلیدی وجود دارد که بهتر است در مورد ریسکهای سرمایهگذاری درک کنید.
سطح ریسک مرتبط با یک سرمایهگذاری یا طبقه دارایی خاص معمولا با سطح بازدهی که سرمایهگذاری ممکن است در آینده به دست آورد٬ ارتباط مستقیم دارد. اما آیا منطق خاصی برای توضیح این مسئله وجود دارد؟ بله!
منطق پشت ارتباط این است که آن دسته از سرمایهگذاران که تمایل به پذیرش ریسک سرمایهگذاریهای پرخطر دارند و به صورت بالقوه سرمایه خود را از دست میدهند٬ باید برای رسسک خود پاداش دریافت کنند.
در زمینه سرمایهگذاری٬ پاداشها امکان بازدهی را بالا میبرد. در بین انواع مختلف سرمایهگذاری٬ سرمایهگذاریهای ریسک بازار چیست؟ سهامی بالاترین بازدهی را در بلندمدت داشته اند. پس از آن اوراق قرضه شرکتی٬ اوراق خزانه و معادلهای نقدی و برنامههای پسانداز بانکی هستند.
در مقابل این بازدهیهای نسبتا بالا همیشه ریسکهای بیشتر وجود دارد. یعنی سهام به عنوان یکی از طبقات دارایی ریسک بیشتری از دیگر انواع سرمایهگذاریهای یاد شده دارد. در این جا سود بیشتر برنامههای سرمایهگذاری سهامی به عنوان پاداشی در مقابل ریسک بالای آن در نظر گرفته میشود.
- فراموش نکنید که استثنا بسیار زیاد است
اگرچه سهام در طول تاریخ بازدهی بالاتری نسبت به اوراق قرضه و سرمایهگذاریهای نقدی داشته است (البته در سطح بالاتری از ریسک)٬ اما همیشه اینطور نیست که سهام نسبت به اوراق قرضه عملکرد بهتری داشته است. همه این انواع سرمایهگذاری که پیش تر در مورد آنها صحبت کردیم دارای ریسک هستند اما بازدهی و سطح ریسک هر نوع به شرایط بازار٬ شرایط اقتصادی و نحوه به کارگیری سرمایهگذاریها وابسته است و میتواند نتایج متفاوتی را رقم بزند.
بنابراین بهتر است قبل از سرمایهگذاری بدانید که ریسک فقط به نوع سرمایهگذاری انتخابی شما وابسته نیست. متغیرهای بسیاری در ریسک سرمایهگذاری شما دخیل هستند.
- میانگینها و نوسانات
شاید بپرسید از چه راهی میتوانیم در مورد ریسک بهتر تصمیمگیری کنیم؟ در پاسخ این سوال میتوان گفت که میانگین وضعیت دارایی در دورههای زمانی سابق میتواند راهنمای خوبی در مورد میزان ریسک آن باشد. با بررسی میانگینها تا حدودی میتوانید بررسی کنید که این مسیر برای اهداف و شرایط شخصی شما مناسب است یا خیر.
با ریسک بازار چیست؟ این حال باز هم اگر یک سبد سهامی متنوع و گسترده را برای طولانی مدت در اختیار داشته باشید٬ هیچ تضمینی وجود ندارد که نرخ بازدهی این سبد با میانگین دورههای زمانی قبل شباهت داشته باشد.
اگر بخواهیم یک عامل تعیینکننده دیگر برای بازگشت سرمایه به شما معرفی کنیم٬ میتوان به زمان درست خرید یا فروش سهام اشاره کرد. در این مورد حتما شما هم مثل «کم بخر و گران بفروش» را شنیدهاید. اما خوب است بدانید که بسیاری از سرمایهگذاران دقیقا برعکس این مثل عمل میکنند.
حتی ممکن است با کاهش قیمت یک سهم واحد دو سهامدار به میزان متفاوتی ضرر کنند. میپرسید چطور؟ اگر نفر A یک سهام یا سهامی از یک صندوق سرمایهگذاری را زمانی که بازار گرم است و قیمت بالایی دارد بخرد٬ در زمان کاهش قیمت (که به هر علتی ممکن است اتفاق بیفتد) در مقایسه با نفر B که همان سهم را با قیمت پایینتر خریدهاست ضرر بیشتری را متحمل خواهد شد.
در این وضعیت میانگین بازدهی سالیانه برای نفر A کمتر از بازدهی نفر B خواهد بود و بهبودی او نیازمند زمان بیشتری است.
- زمان میتواند مانند یک شمشیر دو لبه عمل کند.
گذر زمان در سرمایهگذاری میتواند به نفع شما و یا به ضررتان تمام شود. اما چطور ممکن است یک متغیر تا این حد تاثیرات متفاوتی بر سرمایه داشته باشد؟ با بررسی دادههای تاریخی به وضوح میتوان دید که نگهداری یک سبد گسترده از سهمهای مختلف در یک دوره زمانی طولانی به طور قابل توجهی شانس شما را برای از دست دادن اصل سرمایهتان کاهش میدهد.
با این حال دادههای پیشین نباید باعث گمراهی شما به عنوان یک سرمایهگذار شود و گمان کنید سرمایهگذاری در دورههای زمانی طولانی ریسک کمتری دارد. برای مثال فرض کنید یک سرمایهگذار ۱۰۰۰۰دلار در یک سبد سهان با تنوع گسترده سرمایهگذاری میکند و ۱۹ سال بعد شاهد رشد آن به ۲۰۰۰۰ دلار است.
سال بعد پرتفوی سرمایهگذار ۲۰درصد از ارزش خود (یا ۴۰۰۰دلار) را به علت رکود بازار از دست میدهد. در نتیجه در پایان یک دوره ۲۰ ساله٬ سرمایهگذار به جای پرتفوی ۲۰۰۰۰دلاری که پس از ۱۹ سال در اختیار داشت؛ صاحب یک سبد ۱۶۰۰۰دلاری است. پول به دست آمد اما نه به اندازه فروش سهام در سال قبل!
به همین دلیل است که سهام همیشه در دسته سرمایهگذاریهای پرریسک طبقهبندی میشود. حتی در بلندمدت هم سهام در دسته سرمایهگذاری پرریسک است و هرچه بیشتر آن را نگه دارید نمیتوانید بگویید که ایمنتر شده است.
تا اینجا در تلاش بودیم تا شما را با مفهوم ریسک و عوامل گسترده موثر بر آن آشنا کنیم. برای جلوگیری از آسیبهای شدید ریسک به سرمایهتان بهتر است با دانش کافی وارد بازار سرمایهگذاری شوید یا این کار را به متخصصین بسپارید.
اپلیکیشن نزدیک برای شروع فرایند سرمایهگذاری میزان ریسکپذیری شما را اندازه گرفته و سبذ سرمایهگذاری شما را متناسب با محدودیتها و ویژگیهای خودتان تنظیم میکند. فرایند سرمایهگذاری در نزدیک کاملا هوشمند و ساده و در راستای اهداف شما است. در تمام مراحل سرمایهگذاری نزدیک شماییم!
مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال چیست؟
مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال چیست؟ بحث مدیریت سرمایه از مباحث مهم سرمایه گذاری و معاملات در بازار ارزهای دیجیتال به شمار میاد. به طور کلی، مدیریت سرمایه به این معناست که معامله و سرمایه گذاری رو به چه شکلی انجام بدیم تا کمترین ریسک رو داشته باشه و بتونیم بیشترین بازدهی رو در زمانی معقول از سرمایمون بدست بیاریم.
یکی از فاکتورهای مهمی که دوام ما رو در بازار پرریسک و نوسانی ارزهای دیجیتال تضمین میکنه و کمک میکنه تا آهسته اما پیوسته رشد کنیم، اصول مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال هستش. با آموزش مدیریت سرمایه، به سادگی میشه سرمایه های خودمونو در بازار رمزارز مدیریت کنیم. بدین ترتیب در زمان نزول بازار سرمایه مون کمترین آسیب رو متحمل میشه و در مقابل زمان صعودی بودن بازار بیشترین میزان سود رو از بازار خواهیم گرفت.
در ادامه با مفهوم مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال، چگونگی مدیریت سرمایه، مدیریت ریسک و . آشنا خواهید شد اما قبل از همه نگاهی کوتاه به تعریف سرمایه گذاری داشته باشیم.
سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال چیست؟
در سال های اخیر، کریپتوکارنسی و روش های سرمایه گذاری در ارزدیجیتال یکی از مهمترین مباحث مطرح در جهان شده. امروزه بیشتر افرادی که علاقمند به تکنولوژی و اهل ریسک هستن، به سرمایه گذاری ارز دیجیتال روی آوردن. هر چند برخی افراد معتقدن که ارزهای دیجیتال هرگز تا اون حد بزرگ نمیشه که بتونه یک اقتصاد ریسک بازار چیست؟ کامل رو شکل بده اما در دنیای واقعی چیزی که درباره رشد ارزهای دیجیتال می ¬بینیم، برخلاف این نظریه هستش.
در علم اقتصاد سرمایه گذاری، تخصیص منابع مالی به یک یا چند دارایی مختلف، به امید به دست آوردن منابع با ارزشتر در آینده تعریف شده. در این صورت اگه قیمت دارایی افزایش پیدا کنه، سرمایه تخصیص داده شده هم به همون نسبت بیشتر میشه. سرمایه گذاری ارزهای دیجیتال نیز به همین ترتیب تعریف میشه. یعنی تبدیل منابع مالی به ارز دیجیتال برای رسیدن به سود. دلایل بسیار زیادی برای اهمیت سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال وجود داره، مانند سادگی و شفافیت اون، تبدیل شدن ارز دیجیتال به پول آینده و . .
از اونجایی که سرمایه گذاری با هدف کسب سود بیشتر در آینده انجام میشه، همیشه با سطح خاصی از ریسک همراه هستش. یعنی این احتمال وجود داره که با یک سرمایه گذاری نادرست روی رمزارزی، نه تنها هیچ سودی بدست نیاد، بلکه ارزش سرمایه کاهش یافته و یا حتی کلا از بین بره. مانند اکثر سرمایه گذاری ها، دارایی های رمزنگاری شده هم با ریسک های زیادی همراه و در مقابل دارای سودهای بالقوه ی زیادی هم هستش.
پس استفاده از اون به میزان ریسک پذیری و دانش معامله گر بستگی داره. لذا برای سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال آشنایی با ویژگی های اون خیلی مهمه. اینجاست که مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال پا به میدان میزاره. اما مدیریت سرمایه چیه و به چه شکلی انجام میشه؟
مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال چیست؟
معامله شاخصه ی اصلی هر بازار مالی و به زبان ساده همون خرید و فروش هستش. اگه در بازار ارزهای دیجیتال خرید و فروش به صورت درست انجام بشه، میتونه سود زیادی برای معامله گر همراه داشته باشه و گوش شیطون کر اگه روش انجام معامله درست نباشه، میتونه ضررهای زیاد و بعضا غیر قابل جبران رو به معامله گر تحمیل کنه. داشتن مدیریت سرمایه در معاملات ارزهای دیجیتال یکی از عادات معاملاتی خوبی هستش که هر تریدر باید اونو با قلب و ذهنش تمرین کنه تا از موفقترین های این حوزه بشه.
سرمایه های دیجیتالی هم دقیقا مثل سایر سرمایه ها، بسیار ارزشمندن و باید با استفاده از یک استراتژی مدیریت سرمایه مناسب، از اون ها به بهترین شکل نگهداری کرد. مدیریت سرمایه مبحث بسیار تخصصی و پیچیده ایست و نمیشه برای همه یه نسخه پیچید. در واقع، عوامل زیادی در این مسئله دخیل اند و هر کس با توجه به اونها باید روش مناسب مدیریت سرمایه خودشو انتخاب کنه.
به طور کلی، مدیریت سرمایه به این معناست که چگونه معامله و سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال انجام بدیم تا کمترین ریسک رو برای ما داشته باشه و بتونیم بیشترین بازدهی در زمانی معقول از سرمایه ی خودمون کسب کنیم. به زبان ساده تر مدیریت سرمایه، عبارت است از یک استراتژی مالی که نحوه ی سرمایه گذاری بر روی دارایی های ارز دیجیتال گوناگون رو تعیین می کنه. مدیریت سرمایه، زمان ورود تریدر به معامله، مقدار حجم خرید و نقطه خروج اون از معامله رو تعیین خواهد کرد.
با مدیریت سرمایه درست در بازار ارزهای دیجیتال ریسک معاملات تا حد زیادی کم میشه و کاربر با آرامش بیشتر و استرس کمتر در بازار فعالیت میکنه. در واقع معامله گر با مدیریت سرمایه میتونه بین فشار و تلاطم بازار ارزهای دیجیتال، به آرامی در مسیر از قبل تعیین شده حرکت کنه. همچنین مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال، میزان ریسکی که بایستی برای انجام یک معامله به خصوص پذیرفته بشه و حتی میزان ضرر مربوطه رو تعیین میکنه.
مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال چگونه صورت می گیرد؟
بحث مدیریت سرمایه، یکی از مهمترین مباحثی هستش که باید در سرمایه گذاری و معاملات خود در بازار ارزهای دیجیتال مد نظر داشته باشیم. برای اینکه مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال داشت، باید ابتدا هدف از سرمایه گذاری تعیین و بازه ی زمانی برای رسیدن به این هدف مشخص بشه. در مرحله ی بعدی میزان ریسک سنجیده و حد تحمل ریسک در بازار ارزهای دیجیتال تعیین بشه.
توجه به این نکته مهمه که در بازارهای مالی هر چه ریسک بالاتری داشته باشیم، احتمال سود و ضررهامون هم بیشتر میشه. قاعده کلی در معاملات کریپتو این است: بیش از توان خود برای از دست دادن، ریسک نکنین. با توجه به این نکات بهترین کار اینه که یک بازه ی زمانی معقول رو برای سرمایه گذاری انتخاب و هدف گزاری واقع گرایانه با توجه به بودجه مون انجام بدیم.
با مدیریت سرمایه درست در ارز دیجیتال ریسک معاملات تا حد زیادی کم میشه و معامله گر با آرامش بیشتر و استرس کمتر در بازار فعالیت میکنه. با داشتن استراتژی درست برای ورود به بازار در شرایط های مختلف امنیت مالی بیشتری تجربه خواهد شد.
برای مدیریت سرمایه در ترید و هولد روش های متفاوتی وجود داره که باید با توجه به اهداف و خصوصیات فردی، بهترین روش انتخاب بشه. در مقاله ی بهترین روش مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال مفصل به این موضوع پرداخته شده. در واقع وقتی از مدیریت سرمایه در بازار رمزارزها صحبت میشه، منظور همان مدیریت ریسک، مدیریت اصل سرمایه و نهایتا مدیریت سبد رمزارزهاست. هر یک از این موارد میتونه اثرات زیادی بر مدیریت سرمایه در این بازار داشته باشه. در ادامه در مورد هر کدوم از این موارد صحبت خواهد شد:
• مدیریت ریسک
ریسک به معنای احتمال رخداد اتفاقات منفی در فعالیت های مربوط به بازار و بخشی از ترید و معامله در بازار رمز ارزهاست. ریسک شانس ایجاد یک خروجی نامطلوب در معامله که ضرردهی رو به دنبال داره تعریف میشه. مدیریت ریسک فرایند مستندسازی تصمیمات نهایی اتخاذ شده و شناسایی و به کارگیری معیارهایی هستش که میتوان از اونها جهت رسوندن ریسک تا سطحی قابل قبول استفاده کرد.
مدیریت ریسک در تمامی محیط های مالی مانند بازار رمزارزها بسیار مفید هست. به زبان ساده تر، مدیریت ریسک به مراحل شناسایی، تحلیل و پاسخ به عوامل خطرساز گفته میشه. بروز این عوامل خطرساز می تونه تریدر یا معامله گر رو تحت تاثیر خودش قرار بده و باعث ایجاد ضررهای جبران ناپذیری بشه. مدیریت ریسک در دراز مدت تاثیرگذار خواهد بود. به عنوان یک قاعده ی کلی "هیچگاه نباید بیشتر از اونچه توانش رو دارین ریسک کنین".
• مدیریت اصل سرمایه
یکی از نکات مهم در مدیریت سرمایه در بازار ارهای دیجیتال تاثیر زیادی داره، مدیریت اصل سرمایه هستش. در مدیریت اصل سرمایه مهمترین مسئله اینه که ضرری متوجه اصل سرمایه نشه. اولین نکته برای رسیدن به این منظور این هستش که باید قبل از ترید کردن در بازار ارزهای دیجیتال تحقیقات کاملی در مورد نوع صرافی داشت و سراغ صرافی هایی رفت که معتبرن و برای مبادله رمزارزهای خود مشکلی ندارن. در این بین صرافی ارز دیجیتال ایران بایننس یکی از صرافی های معتبر ایرانیه که تونسته اعتماد کاربران زیادی رو جذب کنه. نکته ی بعدی انتخاب کیف پول مناسب برای ذخیره ارزهای دیجیتال برای در امان ماندن رمزارزها از هرگونه خطر سرقت.برای مطالعه بیشتر می تونید به مقاله 10 نکته مهم سرمایه گذاری در بازار ارز های دیجیتال مراجعه کنید.
• مدیریت سبد رمزارزها
مدیریت سبد ارز دیجیتال مهمترین پارامتر در مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال به حساب میاد. به این شکل که ارزهای مختلفی در سبد رمزارز خود داشته و سرمایه گذاری ها رو در مدت زمان های متنوع دسته بندی کنیم. از سرمایه گذاری بلند مدت چند ساله گرفته تا نوسان گیری روزانه. این روش مدیریتی ست که یک معامله گر با تجربه برای مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال در نظر میگیره که البته درصد سرمایه گذاری ها در هر تایم فریم مختلف بنا به ریسک گریزی و ریسک پذیری هر فردی متفاوت هست.
عوامل موثر درمدیریت سرمایه بازار ارز دیجیتال
همونطور که گفته شد مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال، میزان ریسکی هستش که باید برای انجام یک معامله پذیرفته و میزان ضرر احتمالی هم مشخص بشه. در این قسمت قصد داریم عوامل موثر در مدیریت سرمایه بازار ارزهای دیجیتال رو بررسی کنیم:
• مشخص کردن میزان ریسک پذیری سرمایه گذار
در علم اقتصاد، ریسک پذیری به این شکل تعریف میشه: میزان تغییر پذیری در بازده یک سرمایه گذاری که سرمایه گذار، آمادگی تحمل آن را دارد. ریسک پذیری در اصل میزان سرمایه ای هستش که سرمایه گذار آمادگی از دست دادن اون رو داره. یک معامله گر یا سرمایه گذار باید بخشی از پولشو وارد بازار کنه که در صورت صفر شدن آسیبی به حیات مالی اون نزنه و بتونه به سادگی زندیگیشو ادامه بده.
ریسک پذیری سطوح مختلفی داره: ریسک پذیری محافظه کارانه که این گروه به صورت معمول تازه واردهای دنیای تریدری هستن که ترجیح میدن روی دارایی های تثبیت شده سرمایه گذاری کنن. ریسک پذیری متوسط، دسته ای هستن که در افق زمانی میان مدت، دارایی های دیجیتالی بدون ریسک رو مورد معامله قرار میدن و دسته ی آخر سطوح ریسک پذیری، ریسک پذیری تهاجمی هستش. معامله گرانی که منابع و تجربه کافی برای تجزیه و تحلیل عمیق بازار رو دارن، می تونن در بازارهای تهاجمی و با ریسک بالا فعالیت های بسیاری داشته باشن.
• پایبندی به استراتژی معاملاتی که تنظیم شده
داشتن استراتژی معاملاتی مناسب و پایبند بودن به اون از عوامل بسیار تاثیرگذار در بحث مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال هستش. بسیاری از تریدرهای مبتدی، زمانی که با شرایط تهاجمی بازار مواجه میشن، برنامه خودشونو کنار میزارن و وارد معاملاتی میشن که جزء ضرر چیز دیگه ای نصیبشون نمیشه.
لازمه که هر معامله گر قبل از وارد شدن به بازار استراتژی مشخصی داشته باشه. به این صورت که نقاط خروج رو به وضوح تعیین کنه. تا زمانی که در معامله یا معاملات خود دچار ضرر شدید، حد ضرر خودشو به منظور بازپس گیری زیان متحمل شده، عوض نکنه. همچنین می بایست همه سطوحی رو که قصد داره در اونها برای ورود به معامله اقدام کنه رو هم تعیین و حجم معامله رو برای هر یک از این نقاط مشخص کنه.
• متنوع سازی، راهی برای کاهش ریسک
یکی دیگه در عوامل موثر در مدیریت سرمایه، ایجاد ریسک بازار چیست؟ تنوع دارایی ها به منظور مدیریت ریسک های سرمایه گذاری هستش. با سرمایه گذاری روی دارایی های مختلف، در واقع ریسک سرمایه گذاری تا حدود زیادی کنترل خواهد شد. واقعیت اینه که دارایی های متنوع، در بلند مدت از سود بیشتر و بهتری برخوردارن. البته زمانی تنوع سازی مفید واقع میشه که دارایی های انتخاب شده کاملا به یکدیگر ارتباطی نداشته باشن.
مدیریت سرمایه در بازار اررزهای دیجیتال نوعی استراتژی مالی به حساب میاد که هدف اون افزایش سود و کاهش ضرر و در واقع حداکثر کردن کارایی سرمایه هستش. بنابراین در مدیریت سرمایه تعادل باید حفظ بشه. البته تنها آگاهی از مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال کافی نیستش و باید این آموخته ها رو به کار ببندیم تا بتونیم نتایج مثبت و شگفت انگیز اون رو در معاملات خودمون ببینیم.
تهیه یک استراتژی مدیریت سرمایه در معاملات کریپتوکارنسی کار بسیار ساده و آسانیست. با این وجود، سختترین بخش کار، مقید ساختن خود به اجرای مداوم اون استراتژی هستش. موفق و پرسود باشید
دیدگاه شما