حاشیه سود خالص


نتيجه نهايي عملكرد يك شركت يا بهتر بگوييم سود خالص آن اولين معياري است كه بيشتر سرمايه گذاران در رابطه با سوددهي يك شركت مدنظر قرار مي دهند متاسفانه توجه محض به عوايد و سودهاي خالص يك شركت، بسيار اغواكننده مي تواند باشد

شناسایی مدیریت سود از طریق تغییر در گردش دارایی‌ها و حاشیه سود

هدف این پژوهش، شناسایی مدیریت سود از طریق تغییر درگردش دارایی­ها و حاشیه سود در شرکت‌های پذیرفته شده حاشیه سود خالص در بورس اوراق بهادار تهران است. جهت شناسایی مدیریت سودرو به بالا و رو به پایین از مدل­های حاشیه سود/گردش دارایی­ها و مدل اقلام تعهدی غیرعادی طبق مدل تعدیل شده جونزاستفاده شده است. نمونه آماری پژوهش شامل133 شرکت طی سال­های1383 تا1390 است. جهت آزمون فرضیه­های پژوهش از آزمون­های همبستگی، برابری میانگین شامل آزمون t و ولچ و مدل رگرسیونی تلفیقی/ترکیبی استفاده شده است.
نتایج پژوهش نشان می­دهد افزایش حاشیه سود و کاهش گردش دارایی­ها به طورهمزمان نمی­تواند نشانه مدیریت سود رو به بالا باشد و کاهش حاشیه سود و افزایش گردش دارایی­ها هم به طورهمزمان نمی­تواند مدیریت سود رو به پایین را نشان دهد. همچنین مدل اقلام تعهدی غیرعادی نسبت به مدل تشخیصی حاشیه سود/گردش دارایی­ها محتوای اطلاعاتی مربوط­تر و بیش­تری در شناسایی مدیریت سود دارد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Recognition of Earnings Management Using Changes in Asset Turnover and Profit Margin

نویسندگان [English]

  • ahmad bahrami 1
  • mohsen dastgir 2

The aim of this research is to recognize earnings management of the firms listed in Tehran Stock Exchange using changes in asset turnover (ATO) and profit margin (PM). ATO/PM model and Jones adjusted abnormal accruals model have been used to recognize upward and downward earnings management. Statistical population contains 133 firms during 2004-2011. The correlations tests, the mean equality tests such as t-student & Welch, and also panel/pooled regression models have been used to test the research hypotheses. Findings indicate that contemporaneous increases in PM and decreases in ATO cannot be as a recognizer of upward earnings management, and also contemporaneous decreases in PM and increases in ATO cannot be as a recognizer of downward earnings management. Also, results show that Jones adjusted abnormal accruals model as compared to ATO/PM model has incremental and greater relative information content in recognition of earnings management.حاشیه سود خالص

کلیدواژه‌ها [English]

  • earnings management
  • asset turnover
  • profit margin
  • abnormal accruals items model

اصل مقاله

شناسایی مدیریت سود جهت ارزیابی عملکرد جاری، پیش­بینی سودآوری آتی و همچنین تعیین ارزش شرکت برای استفاده­کنندگان از صورت‌های مالی از اهمیت به­سزایی برخوردار است. با این وجود، اغلب شناسایی و تشخیص مدیریت سود مشکل و زمان­بر است به­ویژه درمواردی که این مقوله با انگیزه­ی آشکاری انجام نشده است. تحقیقات دانشگاهی، معیارهای مختلفی را جهت شناسایی مدیریت سوداستفاده کرده­اند (جانسن و همکاران، 2012، 221). بیشتر ان‌ها، مدل­های اقلام تعهدی وتجزیه کل اقلام تعهدی به اقلام تعهدی عادی و غیرعادی را برای شناسایی مدیریت سود استفاده کرده‌اند. مک نیکولز (2000) بر این باور است در رابطه با نحوه رفتاراقلام تعهدی درغیاب اقلام تعهدی اختیاری، تئوری‌ها و نظریه­های محدودی وجود دارد. فیلدز و همکاران (2001) معتقدند استفاده از مدل­های اقلام تعهدی موجود در رابطه با شناسایی مدیریت سود منجر به مشکلات جدی را در تفسیر نتایج به دنبال دارد.

در تجزیه و تحلیل دوپونت، بازده دارایی­های شرکت قابل تفکیک به دو جزء گردش دارایی­ها و حاشیه سود است و ادبیات تحلیلی صورت‌های مالی به طور گسترده­ای در بررسی سودآوری و تغییرات آن به این مدل و تجزیه آن پرداخته است (وایت و همکاران، 2003؛ پالپوو همکاران، 2004؛ استیکنی و همکاران، 2004؛ لاندهولم و اسلوان (2004) و پن­من، 2007).

در این پژوهش به منظور شناسایی و تشخیص مدیریت سود به پیروی ازجانسن و همکاران (2012) از تجزیه وتحلیل دوپونت استفاده می­شود به این علت که فروش یک عامل و محرک اصلی سرمایه­گذاری و سود شرکت است از اینرو خالص دارایی­های عملیاتی منعکس در ترازنامه وخالص سود عملیاتی منعکس درصورت سودو زیان شرکت باید رابطه مستقیمی با دارایی­ها داشته باشد. به علاوه، تغییر در گردش دارایی­ها و حاشیه سود به طور معکوس و در جهت مخالف هم می­تواند نشان‌های از مدیریت سود باشد. بطورکلی مدیریت سود رو به بالا حاشیه سود را افزایش گردش دارایی­ها را کاهش می‌دهد. این در حالی است که مدیریت سود رو به پایین حاشیه سود را کاهش و گردش دارایی­ها را افزایش می‌دهد. (جانسن و همکاران، 2012).

در این پژوهش، افزایش حاشیه سود و به طور هم­زمان کاهش گردش دارایی­ها نشان‌های از مدیریت سود رو به بالا و کاهش حاشیه سود و به طور هم­زمان افزایش گردش دارایی­ها نشان‌های از مدیریت سود رو به پایین است.

از آن­جایی که مدیریت سود به­طور مستقیم قابل مشاهده نیست، نمی­توان به­طور مستقیم آزمون­هایی را به منظور تعیین اعتبار معیار تشخیصی اجزای مدل دوپونت در شناسایی مدیریت سود، انجام داد. اگرچه می­توان به نتایج پژوهش­های پیشین استناد کرد که نشان داده­اند معیار دوپونت با سناریوهای مدیریت سود دراتباط است.

مدیران به عنوان تهیه کنندگان صورت‌های مالی بر وضعیت مالی شرکت اشراف دارند و از سطح آگاهی بیش­تری در مقایسه با استفاده کنندگان صورت‌های مالی برخوردارند (کردستانی و امیربیگی، 1387) افزایش اطلاعات مدیران راجع به روش‌ها و دستورالعمل­های حسابداری و همچنین انعطاف پذیری اصول و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری انگیزه­های بیش­تری در مدیران جهت ارائه تصویری مطلوب از وضعیت مالی واحد تجاری از طریق پدیده­ای به نام مدیریت سود پدید آورده است (جوادیان کوتنایی، 1379).

زهرا و همکاران (2005) بیان می­کنند اعمال اختیاری مدیران از طریق مدیریت سود می­تواند زمینه را برای پنهان کردن ارزش واقعی دارایی­ها و وضعیت مالی شرکت فراهم آورد و عواقب منفی برای ذینفعان بخصوص سهامداران، کارکنان، جامعه، شهرت مدیران ­و امنیت شغلی آنان به­همراه داشته باشد.

با توجه به مطالب ذکر شده و نادیده گرفته شدن مدل تشخیصی دوپونت جهت شناسایی مدیریت سود در بازارهای سرمایه ایران و همچنین احتمال به خطرافتادن منافع ذی­نفعان دراثر رفتارهای مدیریت سود، این مطالعه بر آن است از طریق تغییر در گردش دارایی­ها و حاشیه سود به شناسایی مدیریت سود در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بپردازد.

سؤال اصلی این پژوهش این است که آیا مدل حاشیه سود/گردش دارایی­ها قادر به تشخیص مدیریت سود در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می­باشد یا خیر؟

آیرتس و همکاران (2013) در پژوهشی با عنوان «توجیه مدیریت سود و مدیریت سود تحت محدودیت­های نهادی مختلف» با بررسی 162شرکت از چهار کشور انگلستان، استرالیا، امریکا و کانادا به این نتیجه رسیدند همگرایی دقیق و نزدیکی بین استفاده از توضیحات سود و جهت و شدت مدیریت اقلام تعهدی وجود دارد.

جانسن و همکاران (2012) در پژوهشی با عنوان «شناسایی مدیریت سود با استفاده از تغییر در گردش دارایی­ها و حاشیه سود» به این نتیجه رسیدند افزایش حاشیه سود و کاهش گردش دارایی­ها به طورهمزمان نشانه مدیریت سود رو به بالا و کاهش حاشیه سود و افزایش گردش دارایی­ها هم به طورهمزمان نشانه مدیریت سود رو به پایین است. همچنین مدل اقلام تعهدی غیرعادی نسبت به مدل تشخیصی حاشیه سود/گردش دارایی­ها محتوای اطلاعاتی کم­تری در شناسایی مدیریت سود دارد.

هان و همکاران (2010) در پژوهشی با عنوان «بررسی مقایسه­ای اثرات فرهنگ ملی بر مدیریت سود « بین کشورهای مختلف به این نتیجه رسیدند از بین ارزش­های فرهنگی، اجتناب از عدم اطمینان نسبت به آینده و فردگرایی، قدرت توضیحی بالایی برای توجیه رفتارهای مدیریت سود بین کشورها دارند. همچنین فرهنگ ملی و ساختار سازمانی از عوامل مهم توجیه­کننده رفتارهای مدیریت سود می­باشند.

نیکومرام وهمکاران (1388) درپژوهشی باعنوان «ارزیابی مدل­های مبتنی براقلام تعهدی برای کشف مدیریت سود» به ارزیابی 9 مدل کشف مدیریت سودپرداختندوبه این نتیجه رسیدندکه درکل، مدل­های مبتنی برروش‌های برآوردرگرسیونی ازتوان بیش­تری نسبت به سه مدل هیلی، دی آنجلو و تعدیل­ شده­ی دی­آنجلو برخوردارند. از میان روش‌های رگرسیونی، روش اصلی جونز (1991) از توان کم­تری برای تبیین مدیریت سود برخوردار بود. در مورد ویرایش­های بعدی مدل جونز، ویرایش تعدیل­شده­ی جونز (1995) و مدل ساده­ی دی­چاو (2002) و مدل جامع دی­چاو (2002) و نسخه­های تورم­زدایی شده­ی آن توان قابل قبولی برای کشف مدیریت سود داشتند.

جبارزاده کنگرلویی و همکاران (1389) در پژوهشی با عنوان «بررسی رابطه مدیریت سود شرکت‌های گروه (تلفیقی) با بازده سهام شرکت اصلی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» به این نتیجه رسیدند مدیریت سود شرکت‌های گروه (تلفیقی) با بازده سهام شرکت اصلی رابطه مستقیم معکوس اما معنی داری دارد.

خواجوی و همکاران (1390) در پژوهشی با عنوان «بررسی رابطه بین مدیریت سود و مسئولیت­پذیری اجتماعی شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» به این نتیجه رسیدند بین مسئولیت­پذیری اجتماعی شرکت و مدیریت سود رابطه منفی وجود دارد.

آقایی و ناظمی ارکانی (1391) در پژوهشی به بررسی تأثیر کیفیت حسابرسی بر مدیریت سود در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج نشان داد شرکت‌هایی که حسابرس آن‌ها متخصص صنعت است سطح مدیریت اقلام تعهدی اختیاری پایین­تری دارند.

بزرگ اصل و غفارپور (1391) درپژوهشی با عنوان «مقایسه الگوهای پیش­بینی اقلام تعهدی برای تشخیص مدیریت سود» به مقایسه پنج الگوی رایج برای شناسایی مدیریت سود شامل الگوهای دی­آنجل (1985)، جونز (1991)، تعدیل­شده جونز (1995)، سابرامانیام (1996) و گومز و همکاران (2000) پرداختند و به این نتیجه رسیدند الگوی تعدیل­شده جونز (1995) توان بیش­تری در شناسایی مدیریت سود شرکت‌های بورسی دارد.

به پشتوانه ادبیات نظری و پیشینه پژوهش، سه فرضیه اصلی زیر تدوین شد:

1- افزایش حاشیه سودوکاهش گردش دارایی­هابه طور همزمان نشانه مدیریت سود رو به بالا است.

2- کاهش حاشیه سودوافزایش گردش دارایی­هابه طورهمزمان نشانه مدیریت سودروبه پایین است.

3- مدل تشخیصی حاشیه سود/گردش دارایی­ها در مقایسه با مدل اقلام تعهدی غیرعادی محتوای اطلاعاتی مربوط­تر و بیش­تری در شناسایی مدیریت سود دارد.

متغیرهای استفاده شده در این پژوهش ونحوه محاسبه آن‌ها به شرح ذیل است:

: تغییر در حاشیه سود

: میزان حاشیه سود (نسبت سود عملیاتی به فروش)

: تغییر در گردش دارایی­ها

: مدیریت سود رو به بالا در سال برای شرکت در صورتی که در سال مذکور، تغییر در حاشیه سود، مثبت و تغییر در گردش دارایی­ها، منفی باشد و در سال گذشته مدیریت سود رو به پایین وجود نداشته باشد، مقدار 1 و در غیر اینصورت مقدار صفر را اختیار می‌کند.

: مدیریت سود رو به پایین در سال برای شرکت در صورتی که در سال مذکور، تغییر در حاشیه سود، منفی و تغییر در گردش دارایی­ها، مثبت باشد و در سال گذشته مدیریت سود رو به بالا وجود نداشته باشد، مقدار 1 و در غیر اینصورت مقدار صفر را اختیار می‌کند.

5. مدیریت سود بر اساس اقلام تعهدی غیرعادی: برای اندازه­گیری مدیریت سود رو به بالا و رو به پایین بر اساس اقلام تعهدی غیرعادی از مدل تعدیل شده جونز استفاده شد (بولو و حسینی، 1386، 79):

: جمع اقلام تعهدی : مبلغ ناخالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات

: جمع دارایی‌ها : تغییرات درآمد طی سال تا

: تغییرات حساب­ها و اسناد دریافتنی طی سال­های تا

اقلام تعهدی مدیریت شده برای هر شرکت از طریق رابطه زیر و با استفاده از ضرائب برآوردی رابطه 5 در سطح هر شرکت محاسبه شد:

: اجزای مدیریت شده اقلام تعهدی که معادل جمع اقلام تعهدی اختیاری است. در صورتی که رقم مزبور مثبت باشد، شرکت مدیریت سود رو به بالا و در صورتی که این رقم منفی باشد، شرکت مدیریت سود رو به پایین داشته است.

: ارزش بازار حقوق صاحبان سهام

: کل ارزش بازار : تعداد سهام

: نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام

: ارزش بازار حقوق صاحبان سهام : ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام

: نسبت سود عملیاتی به متوسط خالص دارایی­های عملیاتی

: متوسط خالص دارایی­های عملیاتی : سود عملیاتی

:نسبت خالص دارایی­های عملیاتی به فروش

: خالص دارایی­های عملیاتی : میزان فروش

جامعه و نمونه آماری

جامعه آماری این پژوهش شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و دوره زمانی پژوهش از سال 1383 الی 1390 می‌باشد. نمونه آماری نیز با لحاظ شرایط زیر انتخاب شد:

1- تا پایان اسفند ماه سال 1382 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده و سال مالی آن منتهی به پایان اسفند ماه باشد.

2- خالص دارایی­های عملیاتی شرکت در سال جاری و سال گذشته منفی نباشد.

2- شرکت‌ها نبایستی سال مالی خود را در طی دوره‌های مورد نظر تغییر داده باشند.

3- شرکت موردنظرطی دوره پژوهش فعالیت مستمرداشته وسهام آن موردمعامله قرارگرفته باشد.

4- اطلاعات مالی در دوره زمانی 1383 الی 1390 را به طور کامل ارائه کرده باشد.

5- جزء شرکت‌های سرمایه­گذاری و واسطه­گری مالی نباشند.

بر این اساس، 133 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شد.

این پژوهش از نوع «علّی» یا «پس از وقوع» است. همچنین از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از نظر روش اجرا در زمره پژوهش­های همبستگی قرار دارد. داده­های پژوهش از طریق بانک‌های اطلاعاتی بورس اوررق بهادار تهران و نرم افزار ره­آورد نوین جمع­آوری شده است.

به منظور آزمون فرضیه اول و دوم، از میزان همگرایی و همبستگی بین مدیریت سود در دو مدل حاشیه سود/گردش دارایی­ها و مدل اقلام تعهدی غیرعادی و برای آزمون فرضیه سوم پژوهش از مدل رگرسیونی زیراستفاده شده است. (جانسن، رامنات و یون، 2012):

آزمون فرضیه اول

برای آزمون فرضیه اول از آزمون همبستگی و برابری میانگین استفاده شده است.

آمار توصیفی و توزیع فروانی تشخیص مدیریت سود رو به بالا طبق دو مدل حاشیه سود/گردش دارایی­ها و اقلام تعهدی غیرعادی در نگاره (1) ارائه شده است. نتایج نشان می­دهد مدل حاشیه سود/گردش دارایی­ها در بین 1064 سال شرکت، تنها 65 سال-شرکت (معادل 061/0 سال-شرکت‌های مورد بررسی) را مدیریت سود رو به بالا تشخیص داده است. این در حالی است که مدل اقلام تعهدی غیرعادی حدود 426 سال-شرکت (معادل 400/0 سال-شرکت‌های مورد بررسی) را مدیریت سود رو به بالا تشخیص داده است. همچنین نتایج ضریب تغییرات نیز نشان می‌دهد مدل اقلام تعهدی غیرعادی در مقایسه با مدل حاشیه سود/گردش دارایی­ها در تشخیص مدیریت سود رو به بالا دارای ضریب تغییرات و پراکندگی کم­تر و در نتیجه ثبات و پایداری بیش­تری می‌باشد و قابلیت آن در تشخیص مدیریت سود رو به بالا در مقایسه با مدل حاشیه سود/گردش دارایی­ها، بالاتر است.

نگاره (1): آمار توصیفی مدیریت سود رو به بالا طبق دو مدل در سطح کل شرکت‌ها

حاشیه سود خالص

در این گزارش روند فروش، حاشیه سود ناخالص و سود خالص شرکت‌ها از ابتدای سال 1398 مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.

با پایان مهرماه، مهلت شرکت‌ها برای ارسال صورت‌های مالی شش‌ماهه حسابرسی نشده به اتمام رسید. در این گزارش‌ها شاهد اصلاح یک‌واحدی P/E ttm بازار بودیم. با این که در برخی از نمادها شاهد گزارش‌های بسیار جذابی بودیم، به‌‌دلیل قطعی برق و اختلالات زنجیره تامین، برخی از گزارش‌ها کمتر از انتظار یا برابر با انتظار بازار بودند. همین موضوع سبب ایجاد فشار نسبی بر روی بازار سهام شد.

در ادامه گزارش شرکت‌هایی را برسی می‌کنیم که لقب سوپر گزارش برای آن‌ها شایسته است. به‌طوری که این گزارش‌ها توانستند روند کلی معاملات سهام خود را دستخوش تغییر کنند.

ملی صنایع مس ایران - فملی

نماد "فملی" که چهارمین شرکت بازار سرمایه از لحاظ ارزش بازار است موفق به ثبت عملکردی خارق‌العاده در تابستان شد. فروش شرکت در تابستان 21هزارمیلیارد تومان گزارش شد. این در حالی است که در فصل بهار تنها موفق به فروش 13500میلیاردتومانی شده بود و فروش فصل تابستان رشد بیش از 60درصدی را نسبت به فصل ابتدای سال نشان می‌دهد. فروش فصل تابستان نسبت به فصل متناظر (مدت مشابه سال گذشته) نیز رشد بیش از 120درصدی را در ارزش فروش نشان می‌داد.

علی‌رغم افزایش فروش شرکت در این فصل، شاهد افت اندک 6درصدی در حاشیه سود ناخالص بودیم. همچنین حاشیه سود که در فصل ابتدایی سال 76درصد گزارش شده بود، در این فصل به 70درصد کاهش یافت. اما باز هم نسبت به فصل متناظر حاشیه سود بیش از 5درصد رشد را نشان می‌دهد.

سود هر سهم شرکت نیز در این فصل 768 ریال گزارش شد که نسبت به فصل ابتدای سال بیش از 62درصد رشد را نشان می‌داد. نسبت به مدت مشابه سال گذشته نیز شاهد رشد 147درصدی سود خالص شرکت بودیم که عملکرد مطلوب و قابل‌تاملی به‌نظر می‌رسد.

در ادامه می‌توان روند فروش، حاشیه سود ناخالص و سود خالص شرکت را از ابتدای سال 98 مشاهده کرد.

فروش فملی

آهن و فولاد ارفع - ارفع

این شرکت تولیدکننده شمش فولادی که ظرفیت 800هزارتنی شمش فولاد را دارا است فروشی خیره‌کننده را در تابستان به ثبت رساند. فروش شرکت که در فصل ابتدایی سال 1673میلیارد تومان ثبت شده بود در ادامه و در فصل بهار به 2743میلیارد تومان رسید و رشد بیش از 64درصدی را نسبت به ابتدای سال نشان داد. نسبت به فصل متناظر نیز که 1473میلیارد تومان فروش را ثبت کرده بود بیش از 86درصد رشد در ارزش فروش را شاهد بودیم.

حاشیه سود ناخالص نیز به مشابه فصل بهار گزارش شد و شرکت توانست 30درصد از فروش خود را به سود ناخالص تبدیل کند. سود خالص نیز 872میلیارد تومان گزارش شد که نسبت به 468میلیارد تومان فصل قبل و 555میلیارد تومان مدت مشابه سال گذشته به‌ترتیب رشد 86درصدی و 57درصدی را نشان می‌داد. سود به ازای هر سهم نیز در این فصل 727 ریال گزارش شد.

عملکرد خیره‌کننده این شرکت در سایه قطعی برق در تابستان رخ داد. البته بخشی از فروش شرکت نیز ناشی از فروش موجودی بود که این موضوع را باید در تحلیل خود مدنظر قرار داد.

در ادامه می‌توان روند فروش، حاشیه سود ناخالص و سود خالص را در فصول قبلی مشاهده کرد.

سود ارفع

چدن‌سازان - چدن

نماد "چدن" در تابستان 161میلیارد تومان از محصولات خود را به فروش رساند. اما در فصل بهار تنها 108میلیارد تومان فروش را گزارش کرد که با احتساب این موضوع شرکت رشد بیش از 60درصدی را نسبت به فصل ابتدای سال نشان می‌دهد. نسبت به فصل متناظر نیز فروش شرکت بیش از 115درصد رشد را نشان می‌داد که عملکرد قابل تحسینی است. حاشیه سود ناخالص شرکت نیز نسبت به فصل ابتدای سال تغییر چندانی نشان نداده و 53درصد گزارش شد.

سود خالص شرکت نیز از 49میلیارد تومان فصل بهار به بیش از 89میلیارد تومان رسید که رشد 82درصدی را نشان می‌هد. نسبت به تابستان سال گذشته اما 43درصد کاهش را نشان می‌دهد؛ اما باید این موضوع را به یاد داشت که بیش از 125 میلیارد تومان از سود سال قبل غیر قابل تکرار بوده و ناشی از فروش سرمایه‌گذاری‌ها بوده است.

در ادامه می‌توان روند فروش، حاشیه سود ناخالص و سود خالص شرکت را از ابتدای سال 98 مشاهده کرد.

فروش چدن

پلیمر آریا ساسول - آریا

"آریا" در تابستان موفق به فروش بیش از 6700میلیارد تومان محصول شد. این در حالی است که کل فروش شرکت در بهار سال جاری تنها 4729میلیارد تومان گزارش شده بود. به عبارت دیگر فروش شرکت در تابستان بیش از 42درصد نسبت به فصل قبل رشد داشته است. نسبت به فصل متناظر نیز (که شرکت موفق به فروش 3685میلیاردتومانی شده بود) فروش شرکت بیش از 82درصد رشد را نشان می‌دهد. حاشیه سود ناخالص نسبت به فصل قبل تنها یک‌درصد تغییر داشت و از 50درصد بهار به 51درصد رسید.

سود خالص شرکت در بهار 4155میلیارد تومان گزارش شد که نسبت به فصل گذشته و فصل متناظر به‌ترتیب 77درصد و 56درصد رشد را نشان می‌داد. سود هر سهم نیز در دو فصل ابتدای سال به بیش از 700 تومان رسیده است. این نکته نیز قابل‌توجه است که شرکت در کل سال گذشته 1200 تومان سود به ازای هر سهم محقق کرده بود.

در ادامه می‌توان روند فروش، حاشیه سود ناخالص و سود هر سهم شرکت را از ابتدای سال 98 مشاهده کرد.

فروش آریا ساسول

پتروشیمی خراسان - خراسان

بزرگترین تولیدکننده کریستال ملامین کشور فصل تابستان خود را با فروش 1226میلیاردتومانی به پایان رساند. در بهار همین سال موفق به فروش 838میلیارد تومان محصول شده بود که با در نظر گرفتن آن فروش شرکت در تابستان سال جاری نسبت به فصل قبل بیش از 46درصد رشد داشته است. نسبت به فصل متناظر نیز که فروش شرکت 367 میلیارد تومان گزارش شده بود رشد بیش از 233درصدی را شاهد هستیم که رشد قابل‌توجهی است. حاشیه سود شرکت نیز با افت دو درصدی نسبت به بهار رو‌به‌رو بود و 68درصد گزارش شد.

سود خالص شرکت نیز از 547میلیارد تومان تابستان به 808میلیارد تومان رسید که رشد بیش از 48درصدی را نشان داده و نشان‌دهنده عملکرده خیره‌کننده شرکت است. نسبت به مدت مشابه سال گذشته که سود خالص 266میلیارد تومان بود هم رشد 202درصدی را در سود خالص شاهد هستیم.

در ادامه می‌توان روند فروش، حاشیه سود ناخالص و سود خالص شرکت را از ابتدای سال 98 مشاهده کرد.

سود خراسان

پتروشیمی قائد بصیر - شبصیر

"شبصیر" در فصل تابستان موفق به فروش 623میلیاردتومانی شد. فروش شرکت تنها 20درصد نسبت به تابستان رشد داشت اما به‌واسطه افزایش 52درصدی حاشیه سود ناخالص شاهد ثبت یک عملکرد خیره‌کننده توسط شرکت بودیم. حاشیه سود ناخالص شرکت از 30درصد فصل بهار به 58درصد در تابستان رسید.

سود خالص نیز که در تابستان 157میلیارد تومان گزارش شده بود در ادامه فصل بهار به بیش از 300میلیارد تومان رسید که رشد بیش از 91درصدی را نسبت به فصل قبل نشان می‌دهد. نسبت به مدت مشابه سال گذشته نیز شاهد رشد 300درصدی سود خالص بودیم که در نوع خود بی‌سابقه است.

در ادامه می‌توان روند فروش، حاشیه سود ناخالص و سود خالص شرکت را از ابتدای سال 98 مشاهده کرد.

فروس شبصیر

نفت بهران - شبهرن

شاهد ثبت عملکردی خارق‌العاده از این تولیدکننده روانکار در فصل تابستان بودیم. فروش شرکت که در فصل گذشته 1820میلیارد تومان گزارش شده بود در این فصل به بیش از 2839میلیارد تومان رسید. تابستان سال گذشته نیز شاهد ثبت فروش 1403میلیاردتومانی از شرکت بودیم. بنابراین نسبت به فصل قبل و مدت مشابه سال گذشته فروش شرکت به‌ترتیب 56 و 102درصد رشد را نشان می‌دهد. حاشیه سود ناخالص نیز در این فصل از 27درصد فصل گذشته به 31درصد رسیده است. اما نسبت به مدت مشابه سال گذشته شاهد رشد 24درصدی حاشیه سود ناخالص بودیم.

سود خالص شرکت در این فصل و فصل قبل و مدت مشابه سال گذشته به‌ترتیب 884میلیارد تومان و 500میلیارد تومان و 335میلیارد تومان گزارش شد که به‌ترتیب شاهد رشد 47درصدی و 77درصدی سود خالص شرکت نسبت به فصل قبل و مدت مشابه سال گذشته بودیم.

در ادامه می‌توان روند فروش، حاشیه سود ناخالص و سود خالص شرکت را از ابتدای سال 98 مشاهده کرد.

سود شبهرن

سیمان فارس نو - سفانو

این تولیدکننده سیمان که ظرفیت تولید یک‌میلیون‌تنی سیمان را دارا است توانست در فصل تابستان فروش 120میلیاردتومانی را رقم بزند. فروش شرکت در فصل اول سال جاری 92میلیارد تومان گزارش شده بود که این موضوع نشان‌دهنده رشد 32درصدی فروش شرکت نسبت به فصل بهار است. در تابستان سال گذشته فروش شرکت 82میلیارد تومان گزارش شده بود. با در نظر گرفتن این موضوع فروش شرکت نسبت به مدت مشابه سال گذشته بیش از 50درصد جهش داشته است. حاشیه سود ناخالص نسبت به مدت مشابه سال گذشته و همچنین فصل قبل به‌ترتیب بیش از 23درصد و 40درصد رشد داشته است.

سود خالص شرکت نیز در این فصل 96میلیارد تومان گزارش شد که نشان‌دهنده رشد 159درصدی نسبت به فصل اخیر و رشد 113درصدی نسبت به فصل مشابه سال گذشته است.

البته بخشی از سود شرکت ناشی از برگشت ذخایر مالیاتی است که در فصل‌های آتی تکرار نخواهد شد.

در ادامه می‌توان روند فروش، حاشیه سود ناخالص و سود خالص شرکت را از ابتدای سال 98 مشاهده کرد.

سود سفانو

داروسازی اکسیر - دلر

این شرکت تولیدکننده دارو در عملکردی خیره‌کننده موفق به ثبت فروش 845میلیاردتومانی در تابستان شد که نشان‌دهنده رشد 165درصدی نسبت به فصل ابتدایی سال است. قابل ذکر است که فروش شرکت در مدت مشابه سال گذشته 276میلیارد تومان گزارش شده بود که با در نظر گرفتن آن فروش شرکت در فصل جاری رشد بیش از 206درصدی را نسبت به مدت مشابه سال گذشته نشان می‌دهد.

سود خالص شرکت نیز در این فصل 349میلیارد تومان گزارش شد. در فصل اخیر و مدت مشابه سال گذشته به‌ترتیب شاهد گزارش سود خالص 105میلیاردتومانی و 106میلیاردتومانی بودیم که به‌ترتیب نشان‌دهنده رشد 232درصدی و 231درصدی نسبت به فصل قبل و مدت مشابه سال گذشته است.

در ادامه می‌توان روند فروش، حاشیه سود ناخالص و سود خالص شرکت را از ابتدای سال 98 مشاهده کرد.

فروش دلر

سیمرغ

نماد "سیمرغ" توانست در فصل تابستان فروش 439میلیاردتومانی را ثبت کند که نسبت به فروش فصل قبل بیش از 59درصد رشد را نشان می‌دهد. همچنین این مقدار نسبت به مدت مشابه سال گذشته رشد بیش از 147درصدی را تجربه کرده است.

حاشیه سود ناخالص شرکت نیز از 25درصد در فصل بهار به بیش از 40درصد در این فصل رسیده است که رشد بیش از 60درصدی را نشان می‌دهد. سود خالص شرکت نیز در این فصل 156میلیارد تومان گزارش شد که نسبت به فصل اخیر و مدت مشابه سال گذشته به‌ترتیب 178درصد و 524درصد رشد را نشان می‌دهد.

در ادامه می‌توان روند فروش و حاشیه سود ناخالص و سود خالص شرکت را از ابتدای سال 98 مشاهده کرد.

سود دلر

صنایع کاشی و سرامیک سینا - کساوه

این تولیدکننده کاشی و سرامیک توانست در فصل تابستان فروش 224میلیاردتومانی را رقم زند که نسبت به فصل حاشیه سود خالص بهار و فصل تابستان سال گذشته به‌ترتیب با رشد 56درصدی و 53درصدی مواجه شود. حاشیه سود ناخالص شرکت نیز که در فصل اخیر 30درصد بود به 41درصد افزایش یافت که نشان‌دهنده رشد 36درصدی در حاشیه سود ناخالص است. سود خالص شرکت نیز در این فصل 87میلیارد تومان گزارش شد که نسبت به فصل قبل رشد 142درصدی را نشان می‌دهد. در فصل تابستان سال گذشته نیز شاهد ثبت سود خالص 76میلیاردتومانی بودیم که در این صورت سود خالص شرکت در این فصل نسبت به مدت مشابه سال گذشته کمتر از 14درصد رشد را نشان می‌دهد.

در ادامه می‌توان روند فروش، حاشیه سود ناخالص و سود خالص شرکت را از ابتدای سال 98 مشاهده کرد.

فروش کساوه

جمع‌بندی

در این مقاله گزارش‌ نمادهایی که با رشد بالای سودآوری همراه بودند، مورد بررسی قرار گرفت. این نمادها فملی، ارفع، چدن، آریا، خراسان، شبصیر، شبهرن، سفانو، دلر، سیمرغ و کساوه بودند. در این بررسی هرکدام از نمادها از لحاظ روند فروش، حاشیه سود ناخالص و سود خالص شرکت را از ابتدای سال 1398 مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. بدیهی است که این بررسی تنها برای آگاهی بیشتر سرمایه‌گذاران از گزارش‌های شش‌ماهه این شرکت‌ها بوده و بیانگر خرید یا فروش سهام این شرکت‌ها نیست.

چرا از نسبت هاي حاشيه سود استفاده مي كنيم؟

چرا از نسبت هاي حاشيه سود استفاده مي كنيم؟

نتيجه نهايي عملكرد يك شركت يا بهتر بگوييم سود خالص آن اولين معياري است كه بيشتر سرمايه گذاران در رابطه با سوددهي يك شركت مدنظر قرار مي دهند متاسفانه توجه محض به عوايد و سودهاي خالص يك شركت، بسيار اغواكننده مي تواند باشد و هميشه تصويري دقيق از عملكرد شركت ارائه نخواهد داد و تكيه […]

نسبت هاي حاشيه سود

نتيجه نهايي عملكرد يك شركت يا بهتر بگوييم سود خالص آن اولين معياري است كه بيشتر سرمايه گذاران در رابطه با سوددهي يك شركت مدنظر قرار مي دهند متاسفانه توجه محض به عوايد و سودهاي خالص يك شركت، بسيار اغواكننده مي تواند باشد

و هميشه تصويري دقيق از عملكرد شركت ارائه نخواهد داد و تكيه بر اين مقادير به تنهايي، ميتواند عواقب بدي را به همراه داشته باشد.در مقابل نسبت*هاي حاشيه سود قادر هستند كه ديدگاه عميق*تري به كارآيي مديريت در اختيار سرمايه*گذاران قرار دهد. اين نسبت ها به جاي در نظر گرفتن اينكه مديريت شركت، چه ميزان از دارايي ها، سهام و سرمايه گذاري هاي شركت به دست آورده، مقدار پولي را كه شركت از تمام درآمدها حاصل از «فروش محصولات» دارايي ها و سرمايه گذاري ها به دست خواهد آورد، مورد توجه قرار مي*دهد.

حاشيه ها به بيان ساده، عوايدي هستند كه به صورت نسبت يا درصدي از فروش شركت، بيان مي شوند. اين درصد سرمايه گذاران را قادر مي سازد كه سوددهي شركت ها را به مقايسه بگذارند كه اعداد و ارقام بدست آمده از صورت هاي مالي شركت ها، چنين توانايي را ندارند.

يك مثال در اين زمينه مي تواند بسيار روشن گر باشد. در اولين فصل سال 2003، شركت سازنده كامپيوترهاي شخصي Dell از 175 ميليارد دلار فروش خود، سودي برابر 749 ميليون دلار كسب كرد. رقيب اصلي اين شركت، يعني شركت HP نيز از فروش 9/19 ميليارد دلاري خود، 990 ميليون دلار سود به دست آورد. مقايسه سود اين دو شركت به شما ثابت مي كند كه HP بهتر ازDell به سود رسيده است. اما آيا اين مقايسه مي تواند حرفي پيرامون سوددهي و كارآيي اين دو شركت داشته باشد؟

اگر به حاشيه سود يا به عبارتي عوايدي كه از هر دلار حاصل از فروش شركت به دست مي آيد توجه كنيد خواهيد ديد كه Dell به ازاي هر دلار، 65 سنت به دست آورده و اين در حالي است كه همين نسبت براي شركت HP كمتر از 5 سنت است اين اختلاف چندان زياد نيست اما همين نكته، يكي از دلايلي است كه ارزش بازار Dell بيشتر از HP است.

فروش كل/ بهاي تمام شده كالاي فروش رفته - فروش = حاشيه سود ناويژه
فروش كل/سود قبل از كسر ماليات (سود عملياتي) = حاشيه سود عملياتي
فروش كل / سود خالص پس از كسر ماليات= حاشيه سود خالص

در بحث حاشيه سود با سه دسته متفاوت روبرو هستيم: حاشيه سود ناويژه، حاشيه سود عملياتي، حاشيه سود خالص حاشيه سود ناويژه

حاشيه سود ناويژه، سوددهي شركت را با در نظر گرفتن هزينه هاي فروش يا بعبارتي بهاي تمام شده كالاي فروش رفته بيان مي كند. به عبارتي بيان مي كند كه كارآيي مديريت در بكارگيري منابع و نيروي كار در چه سطح است.

براي مثال، شركتي كه فروشي معادل يك ميليون دلار و بهاي تمام شده كالاي فروش رفته 600 هزار دلار داشته باشد در نتيجه حاشيه سود ناويژه شركت برابر 40 درصد است.

شركت هايي با حاشيه سود ناويژه بالا، منابع زيادي در دست دارند تا در زمينه هاي ديگر از جمله طرح و توسعه يا بازاريابي صرف كنند. پس روندهاي نزولي در حاشيه سود ناويژه را جدي بگيريد زيرا مي تواند نشان دهنده مشكلات آتي شركت در سوددهي باشد. روند منفي و مداوم حاشيه سود ناويژه ممكن است نشان دهنده عدم كارآيي مديريت در مهار افزايش اقلام تشكيل دهنده بهاي تمام شده كالاي فروش رفته باشد. البته توجه داشته باشيد كه حاشيه سود ناويژه براي هر صنعت، متفاوت است. پس همه را به يك چشم نگاه نكنيد.

حاشيه سود عملياتي

با در نظر گرفتن سود شركت قبل از كسر ماليات، حاشيه سود عملياتي منعكس*كننده موفقيت مديريت شركت در ايجاد سود از عمليات جاري شركت است.

اين نسبت نشان دهنده اين واقعيت است كه به ازاي هر واحد پولي، از فروش، چه ميزان سود عملياتي (سود پس از كسر هزينه هاي عملياتي) عايد شركت شده است. نسبت هاي بالاي حاشيه سود عملياتي نشان دهنده توفيق مديريت در كنترل هزينه هاي شركت و يا پيشي گرفتن رشد فروش شركت به رشد هزينه هاي آن است.

حاشيه سود عملياتي در عين حال امكان مقايسه سوددهي شركت هايي كه معمولاً هزينه هاي عملياتي و بهاي تمام شده كالاي فروش رفته را افشا نمي كند، براي سهامداران فراهم كند. اين نسبت معمولاً قابل اتكاتر به شمار مي آيد. زيرا كمتر مورد دستكاري توسط حقه هاي حسابداري قرار مي گيرد.

به طور طبيعي به علت اينكه اين نسبت شامل تمام هزينه ها از جمله هزينه هاي فروش و هزينه هاي عملياتي است، مقدار آن از حاشيه سود ناويژه كمتر است.

حاشیه سود

حاشيه سود خالص

سود خالص شركت، پس از كسر ماليات به دست مي آيد و به عبارتي سود قابل تقسيم شركت لقب مي گيرد. پس اين نسبت سود خالص شركت را با فروش كل مقايسه مي كند و نتيجه نهايي مديريت را به نمايش مي گذارد.

همانند دو نسبتي كه قبلاً توضيح داده شد، اين نسبت هم از صنعتي به صنعتي ديگر در تغيير است. با مقايسه حاشيه هاي سود خالص و ناويژه يك شركت، مي توان درك خوبي از هزينه هاي غيرتوليدي، غير عملياتي و غير مستقيم مانند هزينه هاي مالي، اداري و بازاريابي فراهم مي كند.

براي مثال، شركت هاي هوايي بين المللي مانند British Airline حاشيه سود ناخالص در حدود پنج درصد دارند و حاشيه سود ناخالص آن ها در حدود چهار درصد است. در مقابل شركت هاي هوايي كوچك تر و داخلي تر از حاشيه سود ناويژه 29 درصد و حاشيه سود داخل يك صنعت خاص هم تفاوت عمده اي وجود دارد.

در عين حال در صنايع نرم افزاري، شاهد حاشيه سود ناويژه 90 درصدي هستيم كه رقم بسيار بالايي است كه البته حاشيه سود خالص آن به حدود 27 درصد مي رسد كه نشان دهنده هزينه هاي بالاي بازاريابي و اداري و در مقابل هزينه هاي عملياتي پايين است.

زماني كه يك شركت حاشيه سود بالايي دارد، نشان دهنده اين است كه در عرصه رقابت خود از نقاط قوتي برجسته تر نسبت به سايرين برخوردار است. شركت هايي كه از حاشيه سود خالص بالاتري برخوردارند امنيت بيشتري در مواجهه با موقعيت هاي سخت دارند و شركت ها با حاشيه سود پايين، در دوران افول بازار، وضعيت تاسف باري را پشت سر خواهند گذاشت.

نتيجه گيري

تحليل حاشيه هاي سود شركت ها، ابزار مفيدي براي درك سوددهي آن هاست. اين نسبت ها اثربخشي مديريت شركت را در كسب سود، شكار فرصت ها در بازار در حال افول و دفع خطرات و اشتباهات را آشكار مي سازند. اما مانند ساير نسبت هاي مالي، حاشيه هاي سود نمي*توانند معيار مطلقي براي تصميم گيري باشند و اثر بخشي آن ها به نسبت درك صحيح از وضعيت صنعت و شركت مورد توجه، در تغيير است.

کاهش حاشیه سود خالص «لبوتان» در سه ماهه نخست سال جاری

شرکت گروه صنعتی بوتان بهار 1401 را با تحقق سود خالص 32 درصدی به پایان برد.

کاهش حاشیه سود خالص «لبوتان» در سه ماهه نخست سال جاری

به گزارش پایگاه خبری بااقتصاد، شرکت گروه صنعتی بوتان با نماد معاملاتی لبوتان در بهار امسال به درآمد عملیاتی 992.9 میلیارد تومانی با بهای تمام شده 824.7 میلیارد تومانی که هر دو 25 درصد نسبت به دوره مشابه سال قبل رشد داشته‌اند دست یافته است.

سود خالص شرکت با 26 درصد رشد و سود عملیاتی با 9 درصد رشد نسبت به بهار قبل به ترتیب به 168.1 میلیارد تومان و 115.4 میلیارد تومان رسیده‌اند.

لبوتان در سه ماهه نخست سال جاری قادر به شناسایی سود خالص 32.1 میلیارد تومانی که 9 درصد در قیاس با دوره مالی مشابه در سال 1400 افت داشته شده ‌و همچنین سود محقق شده به ازای هر سهم با سرمایه جدید 250 میلیارد تومانی برابر با 12.9 تومان گزارش شده است.

حاشیه سود ناخالص برابر با سال گذشته و برابر 17 درصد و حاشیه سود خالص از 4 درصد به 3 درصد کاهش داشته است.

بازدهی عملیاتی صنایع بورسی چقدر است؟

مقایسه ۳۱ صنعت بورسی کشور از نظر ۴ شاخص مهم سودآوری در سال ۹۹ نشان می‌دهد که حاشیه سود عملیاتی ۴ صنعت هتل و رستوران، خرده‌‌‌فروشی، سایر مواد معدنی و مخابرات بیشترین فاصله را با حاشیه سود ناخالص آنها داشته است.

بازدهی عملیاتی صنایع بورسی چقدر است؟

  • چند نکته درباره کاربردهای حاشیه سود
  • وضعیت صنایع مورد بررسی
  • بازده دارایی

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از دنیای اقتصاد، حاشیه سود عملیاتی این ۴ صنعت حدود ۱۰ واحد درصد یا بیشتر از این مقدار کمتر سود ناخالص آنها گزارش شده است. این فاصله عمدتا به دلیل هزینه‌‌‌های عمومی، اداری و فروش و سایر هزینه‌‌‌های عملیاتی دیگر یا آن‌طور که در صنعت هتل و رستوران مشاهده شده به علت هزینه‌‌‌های جذب نشده به وجود آمده است.

یکی از شیوه‌‌‌های معمول برای اندازه‌‌‌گیری درآمد و همین‌طور کارآیی مدیریت، استفاده از شاخص حاشیه سود است، سهامداران و مدیران به طور دقیق روند تغییرات این شاخص را طی زمان رصد و آن را در ارتباط با دیگر شرکت‌ها و صنایع مشابه مورد مقایسه قرار می‌دهند. حاشیه سود یکی از نسبت‌های سودآوری است که برای بررسی وضعیت مالی و سودسازی شرکت‌ها از آن‌‌‌ کمک گرفته می‌شود. این پارامتر هم‌‌‌چنین می‌تواند بیانگر توانایی شرکت در مدیریت هزینه‌‌‌ها باشد و به همین دلیل از معیارهای مهم در تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری است. حاشیه سود خود به دسته‌‌‌های مختلفی تقسیم می‌شود: حاشیه سود خالص و عملیاتی، حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود قبل از مالیات، از جمله انواع حاشیه سود به شمار می‌‌‌روند.

حاشیه سود ناخالص، درصد درآمد را پس از کسر هزینه کالاهای تولیدی فروخته شده، نشان می‌دهد. هزینه کالاهای فروخته شده، هزینه‌ای است که یک شرکت برای تولید کالا و خدماتی که به فروش می‌رساند، صرف کرده است. حاشیه سود عملیاتی هم از تقسیم رقم سود عملیاتی بر فروش یا درآمدهای عملیاتی به دست می‌‌‌آید و در صورتی که هزینه‌‌‌های عملیاتی، مالی و مالیات را از مجموع درآمد شرکت کسر کنیم، سود خالص به دست می‌‌‌آید. یعنی با کسر تمامی هزینه‌‌‌ها از سود شرکت، سود خالص به دست می‌‌‌آید.

چند نکته درباره کاربردهای حاشیه سود

طبیعتا همه کسانی که در بازار سرمایه فعال هستند از کاربردهای شاخص‌‌‌ حاشیه سود اطلاع دارند، اما در این ارتباط با توجه به هدف گزارش حاضر که مقایسه حاشیه سودهای صنایع مختلف است، باید ابتدا به چند نکته توجه کرد. پیش از هرچیز لازم است گفته شود که کوچک یا بزرگ بودن حاشیه سود صنایع مختلف به طور حتمی و مطلق نمی‌تواند نشانه‌ کارآیی یا عدم‌کارآیی آنها باشد. مثلا برخی شرکت‌ها اقدام به فروش اجناس گران‌قیمت می‌کنند و سود بالایی به دست می‌‌‌آورند. در مقابل، شرکت‌هایی که کالاهایی اساسی تولید می‌کنند، نیازمند استخدام نیروی کار بیشتر و برخورداری از فضای بزرگ‌تری هستند. این شرکت‌ها موجودی کالای بیشتری دارند و هزینه سربار نیز در آنها به نسبت بالاست. در این شرکت‌ها ممکن است درآمد بالا اما حاشیه سود آنها پایین باشد. بنابراین در اقتصاد ممکن است برای برخی صنایع حاشیه سود ۱۰ تا ۱۱ درصد سود خوبی قلمداد شود ولی در برخی صنایع دیگر حاشیه ۴۰ تا ۵۰ درصد هم با توجه به پارامترهایی مانند نوع محصول، سطح تکنولوژی، نوع قیمت‌گذاری و امثالهم پایین محسوب شود. بنابراین لازم است که حاشیه سود شرکت‌هایی مورد مقایسه قرار گیرند که با یکدیگر مشابهت داشته باشند. اما برای برآورد این منظور ابتدا لازم است که حاشیه سود صنایع مختلف را در کشور داشته باشیم که به عنوان معیاری برای تعیین سطح شرکت‌ها مورد استفاده قرار گیرد.

برای تحلیلگران و فعالان بازار بسیار اهمیت دارد که نسبت‌‌‌های سودآوری مخصوصا حواشی سود صنایع مختلف در اقتصاد یک کشور را به صورت تقریبی در ذهن داشته باشند که در صورت تغییرات فصلی این متغیرها بتوانند نگاهی دقیق‌‌‌تر به عوامل و زمینه‌‌‌های آن داشته باشند. چراکه تمام اهداف مدیریتی در سطح یک شرکت تا کل اقتصاد به دنبال افزایش درآمد و همزمان کاهش هزینه‌‌‌هاست؛ عملیاتی که در نهایت خود را در حاشیه سود نشان می‌دهد.

معمولا از حاشیه سود ناخالص زمانی استفاده می‌شود که بخواهیم شرایط تولید یک کالای خاص را بررسی کنیم. حاشیه سود عملیاتی هم برای ارزیابی یک صنعت و حاشیه سود خالص هم برای بررسی یک شرکت خاص بسیار کارآمد خواهد بود. با این سه شاخص سودسازی علاوه بر اینکه می‌توان شرکت‌های مختلف را با یکدیگر مقایسه کرد، عملکرد خود یک شرکت را می‌توان به دو صورت مورد ارزیابی قرار داد. ابتدا می‌توان به صورت طولی و با عملکرد سنوات گذشته خود مقایسه کرد، علاوه بر این روش دوم که بسیار هم برای تحلیلگران اهمیت دارد، مقایسه حاشیه سودهای مختلف یک شرکت است، مخصوصا در شرایطی که تفاوت بین سه شاخص حاشیه سود عدد بزرگی باشد. به عنوان نمونه معمولا در شرکت‌هایی که در یک صنعت یکسان فعال هستند، انتظار می‌رود حاشیه سود ناخالص و عملیاتی مشابهی داشته باشند، اما اگر در بین آنها شرکتی حاشیه سود عملیاتی بسیار کمتر از ناخالصی داشته باشد، می‌توان حدس زد که در بخش هزینه‌های عمومی به صورت بی‌رویه و غیرصرفه‌‌‌جویانه عمل می‌کند. این بخش هزینه‌‌‌ها شامل حمل‌‌‌ونقل، تبلیغات، دستمزد کارکنان ستادی و پاداش‌‌‌ها می‌شود. ممکن است بیشتر شرکت‌های یک صنعت به طور کامل با چنین وضعیتی دست‌‌‌به‌‌‌گریبان باشند و در این زمینه‌‌‌ها معمولا حساسیت بالاتری نسبت به شرکت‌های دولتی و خصولتی وجود دارد.

اما لازم است به موارد دیگری هم توجه کنیم؛ ممکن است دو صنعت مشابه مانند اوره‌‌‌سازها و متانول‌‌‌سازها از نظر حاشیه سود ناخالص برابر باشند، اما حاشیه سود عملیاتی بسیار متفاوتی داشته باشند. معمولا در صنعت اوره بین این دو شاخص تفاوت چشمگیری وجود ندارد، اما برعکس شرکت‌های تولیدکننده متانول حاشیه سود عملیاتی کمتری نسبت به حاشیه سود ناخالص دارند. در چنین مواردی باید اقلام هزینه‌‌‌سازی که بین این دو حاشیه سود قرار دارند جست‌وجو کنیم. یکی از این اقلام بسیار مهم «هزینه‌های اداری و فروش» است که یکی از مولفه‌‌‌های آن را «هزینه حمل‌‌‌ونقل» تشکیل می‌دهد. هزینه حمل متانول با فروشنده است، اما اوره‌‌‌سازها چنین هزینه‌‌‌ای ندارد. در برخی از صنایع نیز بین دو حاشیه سود ناخالص و عملیاتی فاصله زیادی وجود دارد. یکی از این صنایع خودرو است که زیان عملیاتی بالای آن را می‌توان به هزینه‌های اداری و فروش مرتبط دانست.

وضعیت صنایع مورد بررسی

مقایسه ۳۱ صنعت بورسی کشور از نظر شاخص‌‌‌های سودسازی، نشان می‌دهد که بیشتر این صنایع در سال ۹۹ با افزایش حاشیه سود مواجه بودند. علت این امر هم به افزایش نرخ‌هایی مربوط است که شرکت‌ها در سال گذشته تجربه کردند که در مقابل بهای تمام شده آنها در بخش‌‌‌هایی مانند دستمزدها ثابت مانده بود. با این وجود سایه شیوع بیماری کرونا کاملا بر عملکرد برخی صنایع مشهود است؛ گروه هتل و رستوران با حاشیه سود عملیاتی منفی ۳۹ درصد در سال ۹۹ مواجه بوده است. این گروه از دو سهم «حاشیه سود خالص سمگا» و «گکوثر» تشکیل شده که در این گزارش وضعیت «گکوثر» مورد بررسی قرار گرفته است. هتل پارسان کوثر اصفهان با اینکه حاشیه سود ناخالص ۴/ ۱۴درصدی داشته است، اما به دلیل بخش «سایر هزینه‌‌‌ها» ۲/ ۱۰میلیارد تومان به زیانی به میزان یک‌سوم کل بهای تمام‌شده درآمدهای عملیاتی رسیده است. «سایر هزینه‌‌‌ها» آن‌طور که در بخش یادداشت‌های توضیحی این شرکت آمده مربوط به هزینه‌‌‌های جذب نشده شرکت است. مبنای محاسبه این بخش تفاوت میانگین سطح اشغال این هتل در ۴ سال گذشته (۷۱ درصد) نسبت به سطح اشغال برای سال ۹۹ (۳۰ درصد) بوده است. به طور متوسط از کل ۲۲۵ اتاق این هتل، در سال ۹۹ تنها ۶۸ اتاق به صورت روزانه مورد استفاده قرار گرفته است.

در مقابل برخی صنایع مانند بیمه بیشترین سود را از سال کرونایی برده‌‌‌اند. حاشیه سود عملیاتی این صنعت از ۳ درصد در سال‌های ۹۶ و ۹۷ به رقم ۶ درصد در سال ۹۸ و به ۴/ ۲۲درصد در سال ۹۹ رسیده است. حاشیه سود خالص این صنعت بالاتر از دو شاخص سوددهی دیگر قرار دارد که علت این موضوع هم به ماهیت این صنعت در سرمایه‌گذاری حق‌‌‌بیمه‌‌‌ها و استفاده از درآمدهای آن برمی‌‌‌گردد. به طور کلی در صنایع دیگر معمولا حاشیه سود ناخالص پایدارتر از دیگر شاخص‌‌‌ها مخصوصا سود خالص است ولی چنین موضوعی در صنعت بیمه تا حدودی متفاوت‌‌‌تر است.

آنچه در این بررسی‌‌‌ها جالب توجه است حاشیه سود عملیاتی ۴ صنعت هتل و رستوران، خرده‌‌‌فروشی، سایر مواد معدنی و مخابرات بوده که بیشترین فاصله را با حاشیه سود ناخالص آنها داشته است. حاشیه سود عملیاتی این ۴ صنعت حدود ۱۰ واحد درصد یا بیشتر از این مقدار کمتر سود ناخالص آنها گزارش شده است.

بازده دارایی

بررسی میزان و درصد سود، معیار مهمی در تحلیل بنیادی است، اما برای ارزیابی شرکت‌ها نمی‌توان فقط به این شاخص توجه کرد، چراکه نسبت‌‌‌های حاشیه سود به جای آن‌‌‌که میزان دارایی‌‌‌ها، سهام و سرمایه‌گذاری‌‌‌های شرکت را تخمین بزنند، میزان پولی را در نظر می‌‌‌گیرند که شرکت از فروش محصولات و دارایی‌‌‌ها و سرمایه‌گذاری‌‌‌ها به دست خواهد آورد.

یکی از شاخص‌‌‌های سوددهی مهم، بازده دارایی (ROA) است که از نسبت سود خالص به میانگین کل دارایی‌ها به دست می‌‌‌آید. نرخ بازده دارایی، رابطه بین حجم دارایی‌های شرکت و سود را تعیین می‌کند. اگر یک شرکتی بر سرمایه‌گذاری‌های خود بیفزاید (البته برحسب کل دارایی‌ها) ولی نتواند به تناسب، مقدار سود پس از کسر مالیات خود را افزایش دهد، نرخ بازده کاهش می‌یابد. بنابراین افزایش حجم سرمایه‌گذاری شرکت، به خودی خود باعث بهبود وضع مالی سهامداران نمی‌شود. این شاخص توانایی شرکت در تحصیل نرخ مناسبی از بازدهی را نشان می‌دهد به همین دلیل برای فعالان بازار سرمایه نرخ بازدهی دارایی یک شرکت در مقایسه با متوسط صنعت اهمیت دارد.

همان‌طور که در رابطه با شاخص‌‌‌های حاشیه سود گفتیم، نمی‌توان نرخ مطلوب بازده دارایی‌ها را هم مشخص کرد، زیرا این نرخ از صنعتی به صنعت دیگر تفاوت دارد. مثلا، نرخ بازده دارایی‌ها در شرکت‌های با تکنولوژی بالا بسیار بیشتر از خواربارفروشی‌ها یا تولیدکنندگان کالاهای مصرفی است. در مطالعات انجام شده پیشین ‌سه نقطه حداقلی، هدف و عملکرد بالا را برای ROA پیشنهاد کرده‌‌‌اند:

حداقل: اگر ROA پایین‌تر از ۵ درصد باشد، بقای کل شرکت زیر سوال می‌رود.

هدف: بین ۸ تا ۱۰درصد به این معنی است که شرکت سود مناسبی را ایجاد می‌کند و قادر به سرمایه‌گذاری در تکنولوژی جدید و در ادامه آن بهبود وسایل و تجهیزات و توسعه مراکز فروش است.

عملکرد بالا: وقتی که ROA از مرز ۲۰درصد بگذرد، این شرکت به عنوان یک واحد اقتصادی نمونه معرفی می‌شود.

در این گزارش هم نرخ بازده سرمایه ۳۱ گروه صنعتی بورسی مورد ارزیابی قرار گرفته است. بررسی‌‌‌ها نشان می‌دهد سه گروه کانی‌‌‌های فلزی، مواد شیمیایی (پتروشیمی‌‌‌ها) و تولید کود و ترکیبات نیتروژنی (اوره‌‌‌سازها و. امثالهم) بیشترین بازده دارایی را ثبت کرده‌‌‌اند. البته باید به این موضوع هم اشاره کرد که دارایی‌‌‌های یادشده با هزینه تمام شده در ترازنامه شرکت‌ها به ثبت می‌‌‌رسند و ممکن است بسیاری از آنها به دلیل عدم‌تجدید ارزیابی دارایی ارقامی غیرواقعی‌‌‌ را دربرگیرند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.