نکته : همیشه سعی کنید گزارش های خود را خارج از شیت های دیتابیس ایجاد کنید تا ناخواسته تغییراتی در اطلاعات خود ایجاد نکنید.پس توصیه می کنم تا حدامکان از گزینه 3 یعنی New Worksheet استفاده کنید.
پیوت مینور و ماژور در بورس و تحلیل تکنیکال
پیوت مینور و پیوت ماژور در اصل دو نقطه محوری در تحلیل تکنیکال به شمار می روند، که برای تعیین سطح قیمت مهم هستند. بیشتر تحلیلگرانی که در بازار بورس فعالیت می کنند، پیش از انجام معاملات خود به تحلیل این دو نقطه پیوت در نمودار توجه می کنند. تا سطح مقاومت و پشتیبانی را در تحلیل به دست آورند.
در میان تمامی اصطلاحاتی که لازم است پیش از ورود به بازار بورس در مورد آنها اطلاعات بدست آوریم، اصطلاحاتی همچون پیوت مینور و ماژور بسیار مهم است. این دو نقطه در واقع مهمترین نقاط در تحلیل تکنیکال به شمار می روند.
برای معامله گران بازار بورس ضروری است که بدانند محورها چه هستند و چگونه می توان آنها را تشخیص داد. پیوت ها نقاطی هستند که در بازار تغییر قیمت می دهند. از صعودی به نزولی و نزولی به صعودی و غیره. که این محورها، خود به انواع مختلفی تقسیم شده و استفاده می شوند. پیوت مینور و ماژور دو محور در میان محورهای پیوت هستند.
ما در برخی موارد با نقاط مهمی در قیمت سهام ها رو به رو می شویم، و در برخی مواقع دیگر با نقاط کم اهمیت تر. از این رو لازم است معامله گران بدانند، که نباید بر روی محورهای جزئی تمرکز کنند. پیوت مینور و ماژور و دیگر پیوت ها را با استفاده از ابزار های دیگر تحلیل تکنیکال همچون الگوها، چنگال اندروز، خط روند و … می توان مشاهده کرد.
انواع پیوت های تحلیل تکنیکال کدامند؟
پیوت هایی که در تحلیل های بازار بورس به کار برده می شوند، دو دسته هستند. پیوت مینور و پیوت ماژور. هر یک از این دو نقطه در اصل معنای خاصی در تحلیل دارند. پیش از ان که بیشتر با این دو نقطه مهم در تحلیل تکنیکال آشنا شویم، باید نکته ای را بیان کنیم.
هر دو پیوت مینور و ماژور در واقع در تحلیل، نسبی می باشند. یعنی در زمان های مختلف، با یکدیگر متفاوت خواهند بود. برای این که بتوانید بهترین زمان را برای بررسی این دو نقطه انتخاب کنید، لازم است از استراتژی های معاملاتی خود بهره مند شوید.
این دسته از پیوت ها، در واقع نشان دهنده تغییر جهت های اصلی نمودار بوده، و در انتهای روند ها قرار می گیرند. تحلیل گرانی که به دنبال رسیدن به تحلیل اصلی هستند، بیشتر به نقاط پیوت ماژور توجه می کنند. در نهایت نیز باید بیان نماییم که بیشتر ابزارهای تحلیل تکنیکال، بسته به پیوت های ماژور ترسیم می شوند.
این نوع پیوت بیشتر بر روی نقاط و جهت های کوچک و فرعی تمرکز دارد. از این رو در انتهای اصلاح ها محاسبه نقاط پیوت Pivot قرار می گیرد. تحلیل گران با تمرکز بر روی پیوت مینور، روند های کوچک را نوسان گیری می نمایند. اصولا این دسته از پیوت ها، مناسب برای استفاده در ابزارهای اصلی تکنیکال نمی باشند.
اهمیت شناخت پیوت های تحلیل تکنیکال در چیست؟
برای این که بتوانید در بازار بورس به بهترین شکل ممکن سرمایه گذاری نمایید، باید با پیوت و انواع آن آشنا شوید. از این رو شناخت پیوت مینور و ماژور نیز که به عنوان دو دسته مهم پیوت های تحلیل تکنیکال به شمار می روند، بسیار حائز اهمیت است.
در صورتی که شخصی قادر نباشید این دو نقطه را بر روی نمودار کندل های تحلیل تکنیکال شناسایی کند، بدون شک به پاسخ مناسبی از انجام این تحلیل دست نخواهد یافت. که این مسئله خود به تنهایی می تواند در انجام معامله به سرمایه گذار ضرر و زیان زیادی وارد کند.
چگونه می توان نقاط اصلی را برای انجام معاملات در پیوت مینور و ماژور شناسایی کرد؟ این شاید اصلی ترین سوالی باشد که همه ما درگیر آن هستیم. اما اجازه دهید ابتدا بپرسیم پیوت چیست؟ پیوت ها در واقع نقاطی هستند، که نمودار قیمت در آنها تغییر می یابد. اگر به تصویر زیر دقت کنید، می توانید به راحتی پیوت ماژور و پیوت مینور را مشاهده کنید.
نقاط اصلی محوری هستند. زیرا آنها تمایل دارند، که تقریباً سطح حمایت و مقاومت ایجاد کنند یا اینکه خودشان سطح مهم جدیدی را به وجود آورند. توجه به این نکات است که خریداران و فروشندگان لازم است در زمان انجام تحلیل تکنیکال به آن بسیار توجه نمایند.
در تصویر بالا شما با دو نوع پیوت ماژور و مینور روبرو هستید. نقاطی که به رنگ سبز مشخص شده اند، در واقع پیوت ماژور در تحلیل تکنیکال می باشند. در حالی که نقاط به رنگ نارنجی، پیوت مینور به شمار می روند.
جوانب مثبت و منفی توجه به پیوت مینور و ماژور
بدون شک توجه به هر کدام از این نقاط، می تواند جوانب مثبت و منفی را برای تحلیلگر به همراه داشته باشد. از جمله مهمترین این جوانب باید به موارد زیر اشاره نماییم:
- مزایای معاملات نوسان با استفاده از تحلیل تکنیکال: همانطور که ما در ابتدای این مقاله مشخص کردیم، چندین چیز وجود دارد که این استراتژی تجاری را برای معامله گران جذاب می کند. از این میان مجموعه و ذهنیت با پتانسیل درآمد بالا، دو مقوله مهمی هستند که ما فراموش کرده ایم. هر دوی این مقوله ها بسیار مهم هستند.
- معایب تجارت نوسان با استفاده از تحلیل تکنیکال: با این حال اگر سبک تجاری شما یک راهکار عالی برای برداشتن گام مناسب است، اقدام سریع برای رسیدن به نتیجه مثبت، می تواند به سرعت به نتیجه منفی تبدیل شود. مانند تمام سبک های تجاری، جوانب مثبت تنها جوانب مثبتی هستند اگر آنها متناسب با تجارت و سبک ذهنی شما نباشند، می توانند نتیجه معکوس به بار آورد.
نحوه محاسبه نقاط محوری یا پیوت ها در تحلیل تکنیکال
محاسبه پیوت مینور و ماژور به عنوان دو نقطه محوری برای برخی از افراد خسته کننده است. اما معامله گرانی هستند که هنگام ارائه تنظیمات کوتاه مدت تجاری، این روش را بسیار مطمئن می دانند. از سوی دیگر نیز اخبار یا رویدادهای اقتصادی و خرید و فروش نیز می تواند با تنظیمات روزانه و با استفاده از نقاط محوری ترکیب شده و نتیجه مطلوبی را برای معامله گر به ارمغان آورد.
به طور کلی می توانیم بگوییم که، معامله گران برای تغییر محدوده قیمت بالقوه، و پیش بینی قیمت بعدی، معمولا به نقاط محوری همچون پیوت مینور و ماژور نگاه می کنند. معامله گران با تماشا کردن این دو نقطه، می توانند در این خصوص اطلاعات به دست آورند که آیا سود یا زیان بیشتری در شرف وقوع است یا خیر؟
فرمول های نقاط پیوت مینور و ماژور، همراه با نقاط محوری روز، سطوح پشتیبانی و مقاومت را ایجاد می کنند. فرمول اصلی با بدست آوردن میانگین بالا، پایین و نزدیک به قیمت قبلی، نقطه محوری را در تحلیل تکنیکال بدست می آورد.
از این رو، اولین سطح پشتیبانی با ضرب نقاط پیوت مینور و ماژور در دو، و سپس کسر بالاترین حد، محاسبه می شود. اولین سطح مقاومت نیز با ضرب این نقاط در دو و سپس کم کردن کمترین حد، محاسبه می شود. شاید برای بسیاری از افراد عادی، محاسبه این نقاط کار دشواری باشد.
اما تحلیلگرانی که سالها در بازار بورس حضور داشته و برای سرمایه گذاری موفق از تحلیل های مختلف همچون تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال و … استفاده کرده اند، به راحتی می تواند سطح پشتیبانی و مقاومت را در پیوت مینور و ماژور محاسبه کنند.
شاید نحوه محاسبه این دو نقطه با یکدیگر متفاوت باشد، اما چندان با روش های دیگر تفاوتی ندارند. در بهترین حالت، انواع مختلف پیوت مینور و ماژور فقط در محلی که سطح قیمت ترسیم می شود متفاوت است. پس رفتار قیمت، صرف نظر از این نقاط محوری مورد استفاده، تغییر نمی کند.
تمام نقاط محوری از همان مفهوم محور یا نقطه میانی پیروی می کنند که سپس با سه سطح پشتیبانی و مقاومت دنبال می شود. بسته به اینکه از کدام بستر معاملاتی استفاده می کنید، می توانید سطح پشتیبانی و مقاومت را تا پنج درجه بالاتر نیز پیدا کنید.
نحوه شناسایی پیوت ماژور
اگر به تحلیل تکنیکال در بازار توجه نمایید، شاهد تغییر جهت های بسیاری خواهید بود. بیشتر معامله گران برای ان که بتوانند بازار معاملاتی مورد نظر خود را تحلیل کنند، به جای پیوت مینور، به پیوت ماژور توجه می کنند. زیرا این پیوت ها از پایه ای ترین نقاط در تحلیل به شمار می روند.
در صورتی که شخصی قادر نباشد به درستی این پیوت ها را شناسایی نماید، تحلیل درستی انجام نخواهد داد و در نتیجه در انجام معامله با شکست مواجه خواهد شد. بهترین روش برای شناسایی پیوت ماژور و پیوت مینور تمرین و کسب تجربه است.
اما به طور کلی برای این که بتوانید پیوت ماژور را در تحلیل شناسایی کنید، می توانید از دو روش استفاده نمایید:
روش اول: روند جدید سطح قیمتی، باید تا ۳۸% روند قبلی را اصلاح نموده باشد. در صورتی که این مقدار کمتر از ۳۸% باشد، پیوت ماژور نبوده و پیوت مینور است. برای این که اصلاح ۳۸% رو بتوانید تشخیص دهید، می توانید از ابزار های فیبوناچی اصلاحی تحلیل تکنیکال استفاده کنید.
روش دوم: در این روش باید به تغییر فازهای اندیکاتور مک دی توجه نمایید. برای این که بتوانید پیوت ماژور را در تحلیل مورد شناسایی قرار دهید، ابتدا باید یک فاز مثبت و سپس یک فاز منفی در اندیکاتور مک دی انتخاب نمایید.
پس از ان پایین ترین یا بالاترین سطح قیمت را در قیمت مورد نظر تعیین نموده، و آن را به عنوان پیوت ماژور در نظر بگیرید. این دو روش راهکاری عالی و ساده هستند که به تشخیص پیوت های مینور و ماژور کمک می کنند. البته این مسئله را نیز در نظر داشته باشید که استفاده از هر دو روش به صورت همزمان، برای این که پیوت مینور و پیوت ماژور را شناسایی نمایید لازم و ضروری است.
استفاده از نقاط پیوت در معاملات فارکس
ابزاری که سطح هایِ احتمالیِ حمایت [۱] و مقاومت [۲] را برای معامله گرانِ فارکس فراهم می کند و به آنها کمک می کند تا ریسک را کاهش دهند، نقطه ی پیوت [۳] یا نقاط پیوت و مشتقاتِ آن می باشد.
استفاده از نقاط عطف مانندِ حمایت و مقاومت به تعیینِ زمانِ ورود به بازار، و مکانِ قرار دادنِ توقف ها و حد سودها، کمک می کند.
با این حال، بسیاری از معامله گرانِ مبتدی به اندیکاتورهای تکنیکال [۴] نظیرِ واگرایی- همگراییِ میانگینِ متحرک (MACD) [۵] و شاخصِ قدرتِ نسبی (RSI) [۶] توجه بسیار زیادی می کنند.
این اندیکاتورها، با وجود اینکه مفید هستند، نمی توانند نقطه ای را شناسایی کنند که ریسک را تعریف می کند. ریسکِ نامعلوم می تواند به اخطارهای کسری سرمایه [۷] منجر شود، اما ریسکِ محاسبه شده، احتمال موفقیت را در طی بلند مدت، به طور قابل توجهی بالا می برد.
در این مقاله، ما درباره ی این موضوع بحث می کنیم که چرا ترکیب نقاط پیوت و ابزارهای سنتیِ تکنیکال، نسبت به ابزارهای تکنیکال به تنهایی، قدرتمند تر می باشد، و فایده ی نقاط پیوت را در بازار فارکس نشان می دهیم.
نقاط پیوت ۱۰۱
نقطه ی پیوت برای نشان دادنِ یک تغییر در گرایش بازار و برای تعیینِ روندهایِ کلی در طی یک فاصله ی زمانی استفاده می شود، مثل اینکه آنها محور هایی باشند که معاملات در آنجا به بالا یا پایین، نوسان می یابند.
نقاط پیوت که در اصل توسطِ معامله گران بورس [۸] در مبادلات فیوچرز یا آتی [۹] و سرمایه ی شناور [۱۰] استفاده می شدند، اکنون بیشتر در رابطه با سطح های حمایت و مقاومت، برای محاسبه نقاط پیوت Pivot تائید روند و به حداقل رساندنِ ریسک، مورد استفاده قرار می گیرند.
مانند شکل هایِ دیگرِ تحلیلِ خطِ روند [۱۱] ، نقاطِ پیوت بر روابطِ مهمِ بینِ سقف، کف و قیمت های پایانی [۱۲] معامله در بین روزهای معاملاتی، تمرکز می کند؛ یعنی ، قیمت های روزِ قبلی برای محاسبه ی نقطه ی پیوت برای روز معاملاتی فعلی استفاده می شوند.
با اینکه آنها می توانند تقریبا برای هر ابزار معاملاتی به کار برده شوند، در بازار فارکس (FX)، مخصوصا در زمانِ معامله ی جفت ارزهای معاملاتی، به طور فوق العاده ای مفید می باشند.
بازارهای فارکس دارای نقدینگی بالایی می باشند و با حجم بسیار بالایی در آنها معامله انجام می شود که تاثیر دستکاریِ بازار را کاهش می دهد که در غیر این صورت ممکن است از پیش بینی های سطح های حمایت و مقاومتِ ایجاد شده توسطِ نقاط پیوت، جلوگیری کند.
سطح های حمایت و مقاومت
درحالیکه نقاط محوری بر اساس محاسباتِ خاص شناسایی می شوند تا به تعیینِ سطح های مقاومت و حمایتِ مهم کمک کنند، خودِ سطح های حمایت و مقاومت بر مکان های عینیِ بیشتری تکیه می کنند تا به تعیین فرصت های احتمالیِ شکستِ معاملاتی کمک کنند.
خطوط حمایت و مقاومت یک ساختار نظری می باشد که برای نشان دادنِ عدم تمایلِ ظاهریِ معامله گران برای پیشرفتِ قیمتِ دارایی [۱۳] ، فراتر از نقاط خاص، استفاده می شود.
اگر به نظر رسد که معاملهی صعودی [۱۴] قبل از توقف و بازگشت / یا معکوس شدن، تا یک سطحِ پایدار افزایش یابد، گفته می شود که معامله به سطح مقاومت رسیده است.
اگر به نظر رسد که معامله ی نزولی [۱۵] قبل از اینکه دوباره به طور مداوم به سمت بالا حرکت کند، در یک نقطه ی قیمتِ خاص به کف برخورد کند، گفته می شود که معامله به سطح حمایت رسیده است.
معامله گران، از طریقِ سطح های شناسایی شدهی حمایت و مقاومت، به عنوانِ نشانهای از توسعهی روندهای جدید و شانس دست یافتن به سود سریع، به دنبالِ شکسته شدنِ قیمت ها می باشند. تعداد زیادی از استراتژیهای معاملاتی، بر خط های حمایت / و مقاومت تکیه می کنند.
محاسبه ی پیوت ها
چندین فرمولِ مشتق وجود دارد که به ارزیابی نقاط پیوتِ حمایت و مقاومت بینِ جفت ارزها در بازار فارکس، کمک می کنند. می توان این مقادیر را در طول زمان دنبال کرد تا در مورد احتمال گذشتنِ قیمت ها از سطح های معین، قضاوت کرد. محاسبه با قیمت های روزِ قبل شروع می شود:
نقطه ی پیوت فعلی = سقف (قبلی)+ کف (قبلی )+ قیمت پایانی [۱۶] (قبلی) ۳
سپس می توان از نقطه ی پیوت برای محاسبه ی سطح حمایت و مقاومتِ تخمین زده شده برای روز معاملاتی فعلی، استفاده کرد.
- مقاومت ۱= (۲* نقطه ی پیوت ) – کف (دوره ی قبل)
- حمایت ۱= (۲x نقطه ی پیوت ) – سقفِ (دوره ی قبل)
- مقاومت ۲= (نقطه ی پیوت – حمایت ۱ ) + مقاومت ۱
- حمایت ۲= نقطه ی پیوت – ( مقاومت ۱- حمایت ۱ )
- مقاومت ۳ = (نقطه پیوت – حمایت ۲) + مقاومت ۲
- حمایت ۳= نقطه پیوت – (مقاومت ۲- حمایت ۲)
برای درکِ کاملِ اینکه نقاط پیوت چقدر خوب می توانند کار کنند، آمارهای جفت ارز EUR/USD (یورو/ دلار آمریکا) را جمع آوری کنید تا متوجه شوید که فاصله ی هر کف و سقف از هر سطحِ مقاومت (R1, R2, R3) و محاسبه نقاط پیوت Pivot حمایت (S1, S2, S3) محاسبه شده، چقدر می باشد.
برای اینکه خودتان محاسبه کنید:
- نقاط پیوت، سطح های حمایت و مقاومت را برای x روز محاسبه کنید.
- نقاط پیوت حمایت را از کفِ قیمتِ واقعی روز کم کنید (قیمت کف – S1 ، قیمت کف – S2، قیمت کف– S3).
- نقاط پیوت حمایت را از سقف قیمت واقعی روز کم کنید (سقف قیمت- R1، سقف قیمت – R2، سقف قیمت – R3).
- میانگین را برای هر تفاضل، محاسبه کنید.
نتایج از زمانِ آغازِ معامله با یورو (۱ ژانویه، با اولین روز معاملاتی در ۴ ژانویه ۱۹۹۹)
- کف واقعی، به طور میانگین، ۱ پیپ پایین تر از سطح حمایت ۱ می باشد.
- سقفِ واقعی، به طور میانگین، ۱ پیپ پایین تر از سطح مقاومتِ ۱ می باشد.
- کف واقعی، به طور میانگین، ۵۳ پیپ بالاتر از سطح حمایت۲ می باشد.
- سقفِ واقعی، به طور میانگین، ۵۳ پیپ پایین تر از سطح مقاومتِ ۲ می باشد.
- کف واقعی، به طور میانگین، ۱۵۸ پیپ بالاتر از سطح حمایت ۳ می باشد.
- سقفِ واقعی، به طور میانگین ، ۱۵۹ پیپ پایین تر از سطح مقاومتِ ۳ می باشد.
قضاوت احتمالها
آمار نشان می دهد که نقاط پیوت محاسبه شده ی S1 و R1، یک معیار مناسب برای قیمت سقف و کفِ واقعیِ روز معاملاتی می باشند.
یک گام عقب تر می رویم، ما تعداد روزهایی را محاسبه کرده ایم که کف، نسبت به S1، S2 و S3 پایین تر بود و تعداد روزهایی که سقف نسبت به R1 ، R2و R3 بالاتر بود.
نتیجه: از زمان آغاز معامله با یورو از ۱۲ اکتبر ۲۰۰۶ ،۲۰۲۶ روز معاملاتی می باشد.
- کفِ قیمتِ واقعی، ۸۹۲ برابر، یا ۴۴ % از مواقع، نسبت به S1 پایین تر می باشد.
- سقف قیمت واقعی ۸۵۳ برابر، یا ۴۲% از مواقع، نسبت به R1 بالاتر می باشد.
- کفِ قیمتِ واقعی، ۳۴۲ برابر، یا ۱۷ % از مواقع، نسبت به S2 پایین تر می باشد.
- سقف قیمت واقعی ۳۵۴ برابر، یا ۱۷% از مواقع ، نسبت به R2 بالاتر می باشد.
- کفِ قیمتِ واقعی، ۶۳ برابر ، یا ۳ % از مواقع ، نسبت به S3 پایین تر می باشد.
- سقف قیمت واقعی ۵۲ برابر ، یا ۳% از مواقع، نسبت به R3 بالاتر می باشد.
این اطلاعات برای یک معامله گر مفید می باشند؛ اگر شما بدانید که در ۴۴% مواقع، جفت ارز از S1 پایین تر رفته است، با دانستنِ اینکه آن احتمال به نفعِ شما می باشد، می توانید یک حد ضرر را با اطمینان در پایین S1 قرار دهید. علاوه براین، شما ممکن است حد سود را درست در پایینِ R1 قرار دهید چون می دانید که سقف قیمت در آن روز، فقط ۴۲ % مواقع، از R1 فراتر رفته است. همچنین، این احتمالات با شما هستند.
با این وجود، درک این موضوع مهم است که اینها احتمال هستند و قطعی نیستند. به طور میانگین، سقف قیمت، ۱ پیپ زیر R1 قرار دارد و ۴۲% مواقع از R1 فراتر می رود. این نه به این معناست که سقف قیمت چهار روز از ۱۰ روزِ بعدی از R1 بیشتر می شود، و نه به این معنی است که سقف قیمت همیشه ۱ پیپ پایین تر از R1 باقی می ماند.
نقطه ی قوتِ این اطلاعات در این حقیقت نهفته است که شما می توانید با اطمینان، از قبل، سطوح احتمالیِ حمایت و مقاومت را اندازه گیری کنید، نقاط عطف را برای تعیین محل توقف ها و حدها داشته باشید، و از همه مهمتر، درحالیکه خودتان را در موقعیتِ سود دهی قرار می دهید، ریسک را محدود کنید.
به کار بردن اطلاعات
نقطه ی پیوت و مشتقات آن، سطوح احتمالیِ حمایت و مقاومت می باشند. مثالِ زیر، یک راه اندازی (یا ست آپ) را نشان می دهد که از یک نقطه ی پیوت به همراه نوسان گر نمای [۱۷] مشهور RSI استفاده می کند.
برای کسبِ اطلاعات بیشتر ” مومنتوم و شاخصِ قدرتِ نسبی [۱۸] ” و “آشنایی با نوسان گر نماها – بخش ۲: RSI [۱۹] “را مشاهده کنید.
واگرایی RSI در سطح حمایت / یا مقاومت
این معمولا یک معامله با نسبت سود به زیان بالا می باشد. زیان (یا ریسک) بر اساسِ آخرین سقف (یا کف برای یک خرید)، به خوبی تعریف شده است.
نقاط پیوت در مثالهای بالا با استفاده از داده های هفتگی محاسبه می شوند.
مثال بالا نشان می دهد از ۱۶ تا ۱۷ آگوست، R1 به عنوانِ مقاومتِ قابل اطمینان (اولین دایره ) در نقطه ی ۱٫۲۸۴۵ حفظ شده است، و واگرایی RSI نشان می دهد که حرکت صعودی، محدود شده است.
این نشان می دهد که، که در شکستِ پایینِ R1 با یک توقف در آخرین سقف و یک حد [۲۰] در نقطه ی پیوت، که اکنون سطحِ حمایت می باشد، یک فرصت برای اقدام به فروش وجود دارد:
- فروش استقراضی [۲۱] در نقطه ی ۲۸۵۳
- توقف در آخرین سقف در نقطه ی ۲۸۸۵
- حد در نقطه ی پیوت در ۲۷۸۴
اولین معامله ۶۹ پیپ سود با ۳۲ پیپ زیان کسب کرده است. نسبتِ سود به زیان ، ۲٫۱۶ بود .
هفته ی بعد ، دقیقا همین تنظیمات مشابه انجام شده. هفته با افزایش قیمت [۲۲] به بالاتر از R1 در نقطه ی ۱٫۲۹۰۸ شروع شد، که با واگراییِ نزولی نیز همراه بود.
سیگنالِ فروش با نزول به پایینِ R1 در نقطه ای ایجاد شده است که ما می توانیم با یک توقف در آخرین سقف و یک حد در نقطه ی پیوت (که اکنون سطح حمایت می باشد) ، فروش استقراضی انجام دهیم:
- فروش استقراضی در نقطه ی ۲۹۰۷
- توقف در آخرین سقف در ۲۹۳۹
- حد در نقطه ی پیوت در ۲۸۰۲ .
این معامله ۱۰۵ پیپ سود و فقط ۳۲ پیپ زیان، داشته است. نسبتِ سود به زیان ۳٫۲۸ بود.
قوانین راه اندازی (ست آپ) [۲۳]
برای معامله گرانی که خرسی (یعنی فروشنده) هستند و در بازار اقدام به فروش می کنند، روشِ تنظیمِ نقاط پیوت نسبت به معامله گر گاوی (یعنی خریدار) که اقدام به خرید می کند، تفاوت دارد.
- واگراییِ نزولی را در نقطه ی پیوت شناسایی کنید، چه در R1 ، R2 یا در R3 (که معمولا در R1 متداولتر می باشد).
- وقتی که قیمت به پایین نقطه ی عطف کاهش یافت (می تواند نقطه ی پیوت R1, R2, R3 باشد )، یک پوزیشن فروش[۲۴] را با یک حد ضرر در آخرین سقفِ نوسان[۲۵] ، باز کنید.
- یک دستور حد (حدِ سود) را در سطح بعدی قرار دهید. اگر در سطح R2 اقدام به فروش کرده اید، هدف اول شما R1 می باشد. در این صورت ، سطح مقاومت قبلی، به سطح حمایت تبدیل می شود و برعکس.
برای فروش ها
- واگراییِ نزولی را در نقطه ی پیوت شناسایی کنید، چه در R1 ، R2 یا در R3 (که معمولا در R1 متداولتر می باشد).
- وقتی که قیمت به پایین نقطه ی عطف کاهش یافت (می تواند نقطه ی پیوت R1, R2, R3 باشد )، یک پوزیشن فروش[۲۶] را با یک حد ضرر در آخرین سقفِ نوسان[۲۷] ، باز کنید.
- یک دستور حد (حدِ سود) را در سطح بعدی قرار دهید. اگر در سطح R2 اقدام به فروش کرده اید، هدف اول شما R1 می باشد. در این صورت ، سطح مقاومت قبلی، به سطح حمایت تبدیل می شود و برعکس.
برای خریدها
- واگراییِ صعودی را در نقطه ی پیوت شناسایی کنید، چه در S1، S2 یا در S3 (که معمولا در S1 متداولتر می باشد).
- وقتی که قیمت به بالای نقطه ی عطف افزایش یافت (می تواند نقطه ی پیوت S1, S2, S3 باشد )، یک پوزیشنخرید[۲۸] را با یک حد ضرر در آخرین کفِ نوسان[۲۹] ، باز کنید.
- یک دستور حد (حدِ سود) را در سطح بعدی قرار دهید. اگر در سطحS2 اقدام به خرید کرده اید، هدف اول شما S1 می باشد…سطح حمایت قبلی، به سطح مقاومت تبدیل می شود و برعکس.
نتیجه نهایی
نقاط پیوت در جهتِ معامله ی بازار تغییر می کنند، وقتی که به طور متوالی در نمودار رسم شوند، می توان از آنها برای شناساییِ روندهایِ کلیِ قیمت استفاده کرد.
آنها از اعداد مربوط به سقف، کف و قیمت های پایانی استفاده می کنند تا سطح حمایت یا مقاومت را در آینده ی نزدیک ارزیابی کنند.
نقاطِ پیوت ممکن است متداولترین اندیکاتورهای راهنما یی باشند که در تحلیل تکنیکال از آنها استفاده می شود.
نقاط پیوت بسیار متفاوتی وجود دارند، که هر یک فرمولهای خود یا فرمولهای مشتق خود را دارند، اما فلسفه ی معاملاتیِ ضمنیِ آنها، مشابه می باشد.
نقاط پیوت وقتی که با ابزارهای تکنیکال دیگر ترکیب می شوند، می توانند نشان دهند که چه زمانی سیل عظیم و ناگهانیِ معامله گران، به طور همزمان وارد بازار می شود.
این جریان های ورودی اغلب به شکست ها و فرصت هایی برای کسب سود برای معامله گرن فارکس که دامنه ی محدودی را برای خود تعیین کرده اند، منجر می شود.
نقاط پیوت به آنها این امکان را می دهد تا حدس بزنند از کدام نقاط مهم قیمت باید برای ورود، خروج یا تعیینِ حد ضرر، استفاده کنند.
نقاط پیوت می توانند برای هر تایم فریمی محاسبه شوند.
یک معامله گر روزانه می تواند از داده های روزانه برای محاسبه ی نقاطِ پیوت هر روزاستفاده کند، یک معامله گر سویینگ می تواند از داده های هفتگی برای محاسبه ی نقاط پیوت برای هر هفته استفاده کند و یک معامله گر پوزیشن می تواند از داده های ماهانه برای محاسبه ی نقاط پیوت در آغاز هر ماه استفاده کند.
سرمایه گذاران حتی می توانند از داده های سالیانه استفاده کنند تا سطح های مهم را برای سال پیش رو، تخمین بزنند.
تحلیل و فلسفه ی معاملاتی صرفنظر از تایم فریم، یکسان باقی می ماند.
یعنی، نقاط پیوت محاسبه شده به معامله گر می گوید که در دوره ی پیش رو، سطح حمایت و مقاومت در کجا قرار می گیرند، اما معامله گر همیشه باید آماده ی فعالیت باشد – چون هیچ چیز در معامله گری مهم تر از آمادگی نیست.
پاورقی ها:
[۵] moving average convergence divergence (MACD)
[۶] relative strength index
[۷] margin call به معنای بسته شدن اجباری معاملات توسط بروکر در صورت رسیدن زیان به سطح معینی میباشد.
[۱۴] bull trading یا معامله ی گاوی
[۱۵] bear trading یا معامله ی خرسی
[۱۶] Close: قیمت پایانی ، یا قیمت بسته شدن معامله
[۱۷] Oscillator: اسیلاتور یا نوسان گر نما
[۱۸] “Momentum and the Relative Strength Index”
[۱۹] “Getting to Know Oscillators – Part 2: RSI.”
[۲۳] Setup ست اپ، تنظیمات،
جهت دریافت پی دی اف این کتاب لطفا نام خود را به همراه آدرس ایمیلتون از طریق فرم زیر ارسال کنید تا فورا لینک دانلود برای شما ایمیل شود
محاسبه نقاط پیوت Pivot
اندیکاتور پیوت پوینت یک اندیکاتور تحلیل تکنیکال است، که برای تعیین روند کلی بازار در بازه های زمانی مختلف استفاده می شود. پیوت پوینت خود صرفاً میانگین بالاترین قیمت و پایین قیمت روزانه و قیمت بسته شدن روز معاملاتی قبل می باشد. اگر تصور کنیم در روز بعد، معاملات بالای اندیکاتور پیوت پوینت باشد، نشاندهنده احتمال روند صعودی است، در حالی که معاملات زیر پیونت پوینت نشاندهنده احتمال روند نزولی می باشد.
پیوت پوینت مبنای این اندیکاتور پیوت پوینت است، که شامل سایر سطوح حمایت و مقاومت نیز می شود که بر اساس محاسبه پیوت پیش بینی می شوند. همه این سطوح به معامله گران کمک می کند تا ببینند قیمت کجا می تواند حمایت یا مقاومت را بشکند. به طور مشابه، اگر قیمت در این سطوح حرکت کند، به معاملهگر اجازه میدهد بداند که قیمت در آن جهت پیش می رود. پیوت پوینت یک اندیکاتور تحلیل تکنیکال روزنه است که برای شناسایی روندها و الگوهای برگشتی عمدتاً در بازارهای سهام، کالاها و بازار فارکس استفاده میشود. اندیکاتور پیوت پوینت برای تعیین سطوح حمایتی و مقاومتی استفاده میشوند که در آن احساسات بازار میتواند از صعودی به نزولی تغییر کند و بالعکس. معاملهگران روزانه نقاط محوری را برای تعیین سطوح ورود، توقفها و کسب سود محاسبه میکنند.
خط بالا نشان دهنده بالاترین قیمت از روز معاملاتی قبل است، خط پایین نشان دهنده کمترین قیمت از روز معاملاتی قبل است و
بسته شدن نشان دهنده قیمت بسته شدن از روز معاملاتی قبل می باشد.
نحوه محاسبه اندیکاتور پیوت پوینت
اندیکاتور پیوت پوینت را می توان به نمودار اضافه کرد و سطوح به طور خودکار محاسبه و نشان داده می شوند. در اینجا نحوه محاسبه آنها آورده شده است، با توجه به اینکه نقاط محوری عمدتاً توسط معامله گران روزانه معامله می کنند(در طول روز معامله باز می کنند و می بندند) استفاده می شود و بر اساس بالاترین قیمت، پایین ترین و بسته شدن روز معاملاتی قبلی است.
اگر صبح چهارشنبه است، از بالاترین قیمت، پایین ترین و بسته شدن روز معاملاتی روز سه شنبه برای ایجاد سطوح پیوت برای روز معاملاتی چهارشنبه استفاده کنید :
- پس از بسته شدن بازار، یا قبل از باز شدن بازار روز بعد، بالاترین قیمت و پایین ترین قیمت روز و همچنین بسته شدن آخرین روز معاملاتی قبلی را بیابید.
- مقادیر بالاترین قیمت، کمترین قیمت و قیمت بسته شدن را جمع کنید و بر سه تقسیم کنید.
- این قیمت را در نمودار به صورت P علامت بزنید.
- هنگامی که P شناخته شد، S1، S2، R1 و R2 را محاسبه کنید. بالا و پایین در این محاسبات مربوط به روز معاملاتی قبل است.
اندیکاتور پیوت پوینت به شما چه می گوید؟
اندیکاتور پیوت پوینت یک اندیکاتور برای گرفتن معامله کوتاه مدت است برای معاملات سهام و بازار فارکس هستند. برخلاف میانگین های متحرک یا نوسانگرها، ثابت هستند و در طول روز در قیمت های یکسانی باقی می مانند. این بدان معنی است که معامله گران می توانند از سطوح برای برنامه ریزی معاملات خود از قبل استفاده کنند.
برای مثال، معاملهگران میدانند که اگر قیمت به زیر اندیکاتور پیوت پوینت سقوط کند، احتمال دارد اکثر معامله گران اقدام به فروش کنند. برعکس، اگر قیمت بالاتر از پیوت پوینت باشد، آنها خرید خواهند کرد. S1، S2، R1 و R2 می توانند به عنوان قیمت های احتمالی برای چنین معاملاتی و همچنین سطوح حد ضرر استفاده شوند.
ترکیب نقاط اندیکاتور پیوت پوینت با سایر اندیکاتورها یک روش معمول در معامله گران است. پیوت پوینت که با میانگین متحرک دوره 50 یا 200 دوره (MA) یا سطح گسترش فیبوناچی همپوشانی یا همگرایی دارد، به سطح حمایت / مقاومت قویتری تبدیل میشود.
اندیکاتور پیوت پوینت در کنار اندیکاتور فیبوناچی Retracements
اندیکاتور پیوت پوینت و اندیکاتور فیبوناچی Retracements هر دو خطوط افقی را برای مشخص کردن خطوط حمایتی و مقاومتی رسم می شوند. اندیکاتور فیبوناچی به این دلیل مفید است که می توان آن را بین هر دو نقطه قیمت مهم مانند بالاترین قیمت و یک کمترین قیمت رسم کرد.
بنابراین، سطوح اندیکاتور پیوت پوینت و فیبوناچی Retracements و ارتباط آنها بین نمودار قیمت را متوجه شد. پس از انتخاب سطوح، خطوط درصدهایی از محدوده قیمت انتخاب شده مشخص کنید. در مقابل، نقاط محوری از درصد استفاده نمی کنند و بر اساس اعداد ثابت تعیین شده، بالاترین قیمت، پایین ترین قیمت و بسته شدن قیمت روز قبل هستند.
سطوح اندیکاتور پیوت پوینت با اندیکاتور فیبوناچی ابتدا با محاسبه نقاط محوری کف تعیین می شود. سپس محدوده روز قبل را با سطح فیبوناچی متناظر آن ضرب کنید. اکثر معامله گران در محاسبات خود از اصلاحات 38.2%، 61.8% و 100% استفاده می کنند. در نهایت، ارقامی را که به دست می آورید به نقطه محوری و voila اضافه یا کم کنید، سطوح نقطه محوری فیبوناچی خود را دریافت کرده اید!
استفاده از اندیکاتور پیوت پوینت برای معاملات برگشتی
بیایید نگاهی به نمودار نگاهی کنیم تا معاملات برگشتی را با استفاده از اندیکاتور پیوت پوینت ببینیم. در نمودار زیر 15 دقیقه ای EUR / USD را مشاهده می کنید. در اینجا ما می بینیم که EUR / USD در طول روز یک رالی قوی داشته است. می بینیم که EUR / USD با فاصله گرفتن از اندیکاتور پیوت پوینت باز شد است و قیمت قبل از توقف اندکی در R1 حرکتی قوی داشت است.
در نهایت، خط مقاومت شکست و 50 پیپ بالا رفته است! اگر قدرتمند پیش می رفتید، حرکت اولیه را می گرفتید و طوری جشن می گرفتید که انگار جام جهانی را برده اید. از سوی دیگر، اگر راه مطمئن را انتخاب کرده بودید، یک تاجر کوچکی که سود کمی گرفته اید. قیمت پس از شکستن R1 دوباره برگشت نکرده است. در واقع همین اتفاق هم برای R1 و هم R2 رخ داد! توجه داشته باشید که چگونه خریداران تلاش کردند که EUR / USD تا R3 را نیز به پیش ببرند.
همچنین، مشاهده کنید که چگونه این جفت ارز در اواخر روز معکوس شده است و از R3 گذشت. فرصتی برای تست مجدد مقاومت تبدیل شده به مقاومت وجود داشت.
نحوه استفاده از اندیکاتور پیوت پوینت برای اندازه گیری احساسات بازار
یک راه دیگر برای گنجاندن نقاط محوری در استراتژی معاملات فارکس شما وجود دارد و آن استفاده از آن برای سنجش احساسات بازار است. این به این معنی است که می توانید تشخیص دهید که آیا معامله گران تمایل بیشتری به خرید یا فروش جفت ارز دارند.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که مراقب اندیکاتور پیوت پوینت باشید. شما می توانید با آن مانند خط 50 یاردی یک زمین فوتبال آمریکایی رفتار کنید. بسته به اینکه توپ (در این مورد قیمت) در کدام سمت قرار دارد، می توانید تشخیص دهید که خریداران یا فروشندگان دست بالا را دارند. اگر قیمت از نقطه اندیکاتور پیوت پوینت به سمت بالا شکسته شود، نشانه آن است که معامله گران نسبت به این جفت ارز مثبت هستند و شما باید شروع به خرید کنید.
در اینجا نمونهای از اتفاقی است که وقتی قیمت بالاتر از اندیکاور پیوت پوینت باقی ماند. در این مثال، می بینیم که EUR / USD گپ ایجاد شده و بالای پیوت پوینت باز شد. سپس قیمت بالاتر و بالاتر رفت و از تمام سطوح مقاومت عبور کرد. اکنون، اگر قیمت از پیوت پوینت به پایین شکسته شود، باید شروع به فروش جفت ارز کنید.
قرار گرفتن قیمت زیر نقطه محوری نشان دهنده احساسات نزولی خواهد بود و فروشندگان می توانند معامله فروش داشته باشند.
اندیکاتور پیوت در فارکس
در همه بازههای زمانی، بدون استثنا، سطوح حمایت و مقاومت از اهمیت بالایی برخوردار هستند. با این حال، معاملهگران تازه کار اغلب در شناسایی آنها دچار مشکل میشوند و سطوح پیوت بهعنوان یک راه حل موثر برای حل این مشکل خواهند بود.
اندیکاتور پیوت به محاسبه خودکار مرزهایی برای ثبت معاملات و یا حدود سود و زیان در بازار فارکس یاری رسان هستند. در تحلیل تکنیکال ، تعیین خطوط حمایت و مقاومت مقولهای کانلاً ذهنی است که در قیمتهای مختلف و به روشهای متفاوت ترسیم میشود. اما سطوح ارائه شده توسط اندیکاتور پیوت براساس فرمول معینی انجام شده و تفسیر ثابتی دارند.
تعاریف سطوح پیوت
در ترجمه تحتاللفظی، کلمه پیوت به معنای بازگشت است. در بازار نقاط بازگشت قیمت را محاسبه نقاط پیوت Pivot نقاط پیوت مینامند و بسیاری از استراتژیهای معاملاتی بر پایه محاسبه همین نقاط شکل گرفته است. بیش از نیم قرن است که بزرگترین معاملهگران بازار از این سیستم محاسباتی سود میبرند. همچنین برای معاملهگران عادی که در بازههای زمانی روزانه معاملات خود را انجام میدهند نیز سطوح پیوت کمکهای چشمگیری را ارائه داده و نقاط ورود احتمالی معاملات را نشان میدهند. استفاده از محاسبات این سطوح در معاملات سود مناسبی را به همراه خواهد داشت.
حتی تغییرات دائمی بازار فارکس نیز بر اثربخشی پیوتها در معاملات خللی ایجاد نمیکند (علیرغم آنکه سالها از کشف آن میگذرد و به نسبت شیوه قدیمی به شمار میآید). اندیکاتور های بیشمار پیوت که با توسعه فناوری کامپیوتری ایجاد شدهاند، کار معاملهگران را بسیار سادهتر از قبل کردهاند. نیاز به محاسبات پیچیده ریاضی که قبلاً با دست انجام میشد از بین رفته است.
با این حال، برای درک کاملتر از ماهیت سطوح بازگشتی، بهتر است از جزئیات نحوه محاسبه و نمایش آنها در چارتهای قیمتی آگاه باشید.
اندیکاتور پیوت، سطوح را با استفاده از فرمولهای زیر محاسبه میکند:
- R1 = 2 * نقطه پیوت – پایینترین قیمت
- R2 = نقطه پیوت + (بالاترین قیمت – پایینترین قیمت)
- R3 = بالاترین قیمت + 2 * (نقطه پیوت – پایینترین قیمت)
این نحوی محاسبه سه سطح مقاومت است. در چارت قیمت، سطوح مقاومت در بالای سطح پیوت واقع شدهاند که محاسبه آنها مطابق با گذشته بازار (چارت روزانه) انجام میشود. توجه داشته باشید که مقدار بالاترین و پایینترین قیمت با توجه به قیمتهای کندلهای قبلی در نظر گرفته میشود.
- نقطه پیوت = (بالاترین قیمت + پایینترین قیمت + قیمت بسته شدن کندل) / 3
بر این اساس، محاسبه سه سطح حمایت با توجه به فرمولهای زیر انجام میشود:
- S1 = 2 * نقطه پیوت – بالاترین قیمت
- S2 = نقطه پیوت – بالاترین قیمت – پایینترین قیمت
- S3 = پایینترین قیمت – 2 * (بالاترین قیمت – نقطه پیوت)
معاملهگری با استفاده از نقاط پیوت
بخش قابل توجهای از معاملهگران از پیوتها در معاملات کوتاه مدت، اسکالپینگ و در بازههای زمانی پایینتر از تایم فریم 30 دقیقه استفاده میکنند. این اندیکاتور به ندرت در بازههای زمانی بلند مدت به کار برده میشود.
معاملهگران با تجربه، تنها تکیه بر سیگنالهای این اندیکاتور را برای ورود به معاملات مناسب نمیدانند. با این حال، با محاسبه نقاط عطف، کمک خوبی در تصمیمگیری صحیح به معاملهگران خواهد کرد.
تصویر بالا به وضوح نحوه استفاده از نقاط ذکر شده را در انجام معاملات نشان میدهد. با در اختیار داشتن چنین اطلاعاتی، شما میتوانید کمترین حد زیان را تنظیم کنید، زیانهای احتمالی را کاهش داده و تعداد معاملات سودآور خود را افزایش دهید. همانطور که در چارت بالا میبینید، قیمت همیشه قادر به شکستن سطح نبوده و غالباً به سطح واکنش نشان داده و باز میگردد.
اندیکاتور پیوت فیبوناچی
تعیین سطوح مهم اندیکاتور پیوت فیبوناچی با توجه به فرمول محاسبه ریاضیدان مشهور قرون وسطایی انجام میشود.
با توجه به تصویر بالا که در آن سطوح حمایت و مقاومت مشخص شده است. میتوان سیگنالهای خرید و فروش در بازار را بررسی کرد.
هرچه قیمت از سطح اصلی دورتر شود، احتمال بازگشت قیمت از سمت سطوح حمایت یا مقاومت بیشتر خواهد بود. این شاخص هیچ تنظیماتی پیچیدهای ندارد.
اندیکاتور سطح پیوت
بسیاری از معاملهگران با تمرکز بر روی سطوح روانی مهم بازار معاملات خرید یا فروش خود را انجام میدهند. این سطوح با توجه به عرضه و تقاضا و ورود داراییهای کلان به بازار ایجاد میشود. این یک اصل کاملاً منطقی است، زیرا انجام شدن معاملات، به تعداد برابری خریدار و فروشنده همزمان نیاز دارد. ماهیت بازار بر این اصل شکل میگیرد.
نقاط محاسبه شده با اندیکاتور پیوت را در تصویر بالا مشاهده میکنید. خطوطی را ببینید که در آن احتمال بازگشت روند اصلی وجود دارد. اما از آنجا که سیگنالهای این اندیکاتور زمان دقیق بازگشت روند را نشان نمیدهند، استفاده از استراتژیهای بلند مدت در کنار آن ضروری به نظر میرسد.
برخلاف سایر اندیکاتورهای مشابه، این اندیکاتور با تحلیل بازههای زمانی هفتگی و ماهیانه نیز برای بررسی بازار فارکس مفید میباشد. این تحلیل به شما در پیشبینی دقیقتر آینده بازار کمک میکند.
درکل اندیکاتور پیوت برای بررسی نقاط حمایت و مقاومت در تایم فریمهای مختلف بسیار مفید واقع شده است.
نتیجهگیری
اندیکاتورهای پیوت تاثیر به سزایی در انجام معاملات دارند و سطوح مهم حمایت و مقاومت را نمایش میدهند. بسیاری از جفت ارزهای معاملاتی واکنشهای قابل قبولی نسبت به خطوط این اندیکاتور داشته و با برخورد به آنها بازگشت قیمت اتفاق میافتد.
استفاده از این اندیکاتور ساده بوده و ممکن است هر معاملهگری نیاز آن را در استراتژی معاملاتی خود احساس کند. این اندیکاتور با همراهی دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال ، سودآوری معاملات را افزایش داده و زیان معاملات را به حداقل میرساند.
Pivot Table (پیوت تیبل) معجزه اکسل برای گزارش گیری
Pivot Table (پیوت تیبل) که با نام جدول پاشنه ای یا جدول محوری هم شناخته می شود به عنوان یک ابزار قدرتمند و حرفه ای، ابزاری برای آنالیز و گزارش گیری داده ها می باشد که محبوبیت خاصی برای افراد حرفه ای دارد.گزارشگیری از داده ها به بهترین و سریعترین شکل ممکن همیشه از جمله عملیات مهم و کلیدی برای آنالیز، پیشبینی و تصمیم گیری ها می باشد که گاهی پروسه زیادی را باید برای رسیدن به نتیجه موردنظر طی کرد.به جرات می توان گفت Pivot Table درحال حاضر قدرتمند ترین و انعطاف پذیرترین ابزار گزارشگیری و تهیه داشبورد می باشد که اکسل در دل خود جای داده است.متاسفانه خیلی از کاربران اکسل از وجود و قدرت این ابزار قدرتمند آگاهی ندارند.
اقدامات قبل از استفاده از پیوت تیبل :
با توجه به اینکه پیوت تیبل یک ابزار گزارشگیری می باشد، جهت استفاده از آن باید اطلاعات ما از یکسری قوانین که به آن “قوانین ذخیره سازی اطلاعات” یا “اصول ایجاد دیتابیس” گفته می شود تبعیت کند.درنتیجه ما باید برای استفاده از این ابزار پیشنیازهای آن را رعایت کنیم.
1_ رعایت اصول ذخیره سازی اطلاعات در دیتابیس:
این موضوع که خود یک بحث مفصلی می باشد، یکی از حیاتی ترین اقدامات در ذخیره سازی اطلاعات می باشد.زیرا کیفیت عملیات گزارشگیری بشدت به نحوه ذخیره سازی اطلاعات بستگی دارد.
2_ تبدیل محدوده داده ها به Table
Table خود یکی از ابزارهای مهم و کاربردی اکسل می باشد که آموزش مفصلی بصورت ویدئو تهیه شده که می توانید در این لینک مشاهده کنید.برای مشاهده ویدئو می بایست ابتدا در سایت عضو شده سپس بصورت کاملا رایگان در دوره آموزش مقدماتی اکسل ثبت نام کنید و به تمام ویدئوها دسترسی داشته باشید.
نکته:
برای ایجاد Pivot Table استفاده از ابزار Table ضروری نیست.اما موضوع مهمی که وجود دارد این است که بعد از ایجاد پیوت تیبل اگر به انتهای داده های خود، داده جدیدی اضافه شود دیگر توسط پیوت تیبل نشان داده نخواهد شد.اما ابزار Table این مشکل را برای ما حل می کند.
مراحل استفاده :
یک دیتابیسی همانند شکل زیر در نظر بگیرید.می خواهیم انواع گزارش ها را از این داده های خود ایجاد کنیم.
شکل شماره 1 – جدول اطلاعات برای تهیه گزارش
ابتدا بعد از تبدیل محدوده خود به Table، محدوده تیبل را انتخاب کرده و مسیر زیر را بروید:
با این کار پنجره Create Pivot Table باز می شود (شکل شماره 2).
شکل شماره 2 – پنجره ایجاد Pivot Table
- Select a table or range : محدوده ای که میخواهید بصورت پیوت تیبل از آن گزارش بگیرید را انتخاب کنید.که اینجا محدوده من بصورت تیبل و با نام Table13 می باشد.
- Use an external data source : زمانی که بخواهید از داده های خارجی برای گزارشگیری استفاده کنید از این گزینه استفاده می کنید.
- New Worksheet : اگر میخواهید گزارشگیری در شیت دیگری ایجاد شود این گزینه را انتخاب کنید.با این کار یک شیت جدیدی ایجاد می شود و جدول گزارش گیری داخل آن ساخته می شود.
- Existing Worksheet : اگر میخواهید گزارشگیری در شیت جاری ایجاد شود این گزینه را انتخاب کنید.در قسمت Location محدوده یا سلولی را که میخواهید جدول گزارش گیری از آنجا ساخته می شود را انتخاب کنید.
نکته :
همیشه سعی کنید گزارش های خود را خارج از شیت های دیتابیس ایجاد کنید تا ناخواسته تغییراتی در اطلاعات خود ایجاد نکنید.پس توصیه می کنم تا حدامکان از گزینه 3 یعنی New Worksheet استفاده کنید.
معرفی قسمت های مختلف این ابزار
بعد از OK کردن پنجره محیطی مثل شکل زیر ایجاد می شود:
شکل شماره 3 – محیط تهیه گزارش با pivot table
درستون سمت راست نام ستون های جدول شما نمایش داده می شود که در زیر آن نیز 4 عنوان مختلف دیده می شود
- Columns : از لیست نام داده هایی که هایی که می خواهید بصورت ستونی در گزارش گیری نشان داده شود در این قسمت قرار دهید
- Rows : از لیست نام داده هایی که می خواهید بصورت سطری در گزارش گیری نشان داده شود در این قسمت قرار دهید
- Values : از لیست نام داده های عددی که میخواهید بصورت جمع کل در گزارش گیری نمایش داده شود را اینجا قرار دهید.
- Filter : از لیست نام داده های عددی که میخواهید براساس آن فیلتر انجام دهید را اینجا قرار دهید.
حالا چگونه باید از این Pivot Table گزارش بگیریم؟
فرض کنید می خواهیم مجموع پرداختی های مشتریان را بدست بیاوریم.برای این کار خیلی راحت تیک “نام” و “مبلغ” را از لیست می زنیم.با این کار این دو گزینه بصورت پیشفرض در یکی از چهار گزینه پایینی قرار می گیرد و در کادر سمت چپ گزارش ما ساخته می شود.یا بجای تیک زدن می توانید عنوان داده موردنظر را با کلیک چپ بگیرید و در خانه موردنظر رها کنید.
حال می خواهم نوع پرداختی های مشتری بصورت ستونی در گزارش من آورده شود.برای اینکار نام عنوان ستون داده که “نوع” می باشد را از لیست با کلیک چپ موس میگیرم و در کادر Columns رها می کنم.
در ادامه می خواهم تاریخ پرداختی های مشتری بصورت سطری و زیرمجموعه ای از نام مشتری در گزارش من آورده شود.برای اینکار نام عنوان ستون داده که “تاریخ سررسید” می باشد را از لیست با کلیک چپ موس میگیرم و در کادر Rows رها محاسبه نقاط پیوت Pivot می کنم.
حالا می خواهم یک گزینه برای فیلتر کردن براساس وضعیت پرداخت های مشتری ایجاد کنم تا بتوانم فیلتر های خودم را در پیوت تیبل اعمال کنم.برای این کار نام “وضعیت” را از لیست به کادر Filter میکشیم و رها می کنیم.
گزارش نهایی که توسط پیوت تیبل ساخته می شود به شکل زیر خواهد بود:
شکل شماره 4 – گزارش نهایی ساخته شده با Pivot Table
نکته مهم:
پیوت تیبل در گزارش گیری با داده های تکراری کاری ندارد و بصورت مجموع حاصل را نشان می دهد.یعنی اگر یک اسمی چند بار در لیست شما آمده باشد ، آن اسم را فقط یکبار در گزارش می آورد و کل مبالغ پرداختی آن شخص را با هم جمع می کند.
این گزارش به ما چه می گوید…؟
برای مثال به نام “علی جعفری” در گزارش دقت کنید.در مقابل نام آن، جمع کل انواع پرداخت هایش را نشان می دهد و در زیر آن نیز تاریخ هایی که این پرداخت ها انجام شده است بصورت زیرمجموعه ی آن نشان داده می شود.آقای “علی جعفری” در چهار تاریخ مختلف پرداختی داشته که مقابل هر تاریخ جمع کل پرداختی در آن تاریخ را برای ما نشان می دهد.
در سمت راست به کادر Rows دقت کنید… .ما ابتدا گزینه “نام” را آورده ایم سپس گزینه “تاریخ سررسید“.معنی این کار این است که در ردیف ها ابتدا نام مشتری ها را بیار سپس بعد از نام، تاریخ ها را بصورت زیر مجموعه نام بیاور.اگر خواستید ابتدا تاریخ قرار بگیرد و نام زیرمجموعه ای از آن باشد کافیست با موس بصورت درگ کردن جای آنها را باهم تغییر بدهید.قسمت جالب و جذاب پیوت تیبل اینجاست که خیلی راحت و سریع تنها با چند کلیک می توانید گزارش خود را تغییر داده و آنجور که دلتان می خواهد از نو بسازید.
نکته:
در پشت نام مشتریان یک علامت منها وجود دارد.اگر نمی خواهید زیرمجموعه های هر مشتری را ببینید کافیست روی علامت منها کلیک چپ بزنید تا زیرمجموعه بسته شود و فقط نام مشتری نشان داده شود.
نحوه بروزرسانی Pivot Table :
نکته مهمی که درمورد پیوت تیبل باید بدان توجه کرد، نحوه بروزرسانی گزارشات ساخته شده توسط پیوت تیبل می باشد.باید گفت که پیوت تیبل اتوماتیک گزارش خود را بروزرسانی نمی کند و برای اینکه بتوانید آخرین تغییرات انجام شده داده ها را در گزارش خود مشاهده کنید، باید بصورت دستی پیوت تیبل را بروزرسانی کنید.برای این کار کافیست روی گزارش پیوت تیبل کلیک راست نموده و گزینه Refresh را بزنید تا گزارش بروزرسانی شود.
یا می توانید از تب Data و گروه Connections لیست مربوط به Refresh All را باز کرده و گزینه Refresh را بزنید.اگر هم شما چندین پیوت تیبل ایجاد کرده باشید و می خواهید سریع همه این گزارش ها بروزرسانی شود، گزینه Refresh All را بزنید.
چرا گزارش اتوماتیک آپدیت نمی شود…؟
سوالی که اکثر افراد می پرسند این است که چرا پیوت تیبل هنگام تغییر در داده ها خودش اتوماتیک آپدیت نمی شود…!!؟ آیا مایکروسافت قصد اذیت کردن ما را دارد یا این یک ضعف در کدنویسی برای این ابزار قدرتمند توسط تیم مایکروسافت می باشد…!!؟
چیزی که مسلم است این است که مایکروسافت تلاش می کند تا بهترین و بهینه ترین روش ها را برای استفاده از امکانات در مجموعه آفیس اعمال کند.باید گفت که Pivot Table یک ابزار کاملا سورس پذیر با پروسه آنالیز پیشرفته داده ها می باشد.به همین دلیل زمانی که بانک اطلاعاتی شما بسیار حجیم باشد یا چندین پیوت تیبل ایجاد کرده باشید، آنالیز و بروزرسانی داده ها ممکن است چندین ثانیه طول بکشد.حالا تصور کنید آپدیت Pivot Table اتوماتیک بود و شما می خواهید یک مقداری در دیتابیس خود وارد کنید.به نظر شما چه اتفاقی می افتد…؟ آری… شما برای تغییر هر داده در سلول باید چندین ثانیه منتظر بمانید تا اول بروزرسانی پیوت تیبل ها تمام شود تا بتوانید ادامه تغییرات را در دیتابیس خود اعمال کنید.به نظر شما آیا این وضعیت مطلوبی برای شما ایجاد می کند…!!؟مسلما از این وضعیت کلافه خواهید شد.
به همین دلیل است که مایکروسافت بروزرسانی پیوت تیبل را بصورت دستی قرار داده است تا فقط زمانی عمل بروزرسانی انجام شود که شما نیاز به مشاهده آخرین تغییرات انجام شده در گزارشات خود را دارید.
دیدگاه شما