خط روند در تحلیل تکنیکال چیست و چگونه ترسیم می شود؟
خط روند از مهمترین و رایج ترین موضوعات تحلیل تکنیکال می باشد. اگر به درستی رسم شود، می تواند به اندازه هر روش دیگری دقیق و کارا باشد. متاسفانه بیشتر معامله گران فارکس خط روند را به درستی رسم نمی کنند و یا سعی دارند خط را متناسب با بازار قرار دهند. روند صعودی و روند نزولی از متداول ترین تکنیک های کاربردی مابین معامله گران است. زیرا آنها اطمینان دارند، شرایط اساسی بازار تاثیر مستقیمی در پوزیشن معامله گران دارد.
خطوط روند به آسانی قابل تشخیص میباشد و معامله گر ها آن ها را روی چارت ترسیم می کنند تا یک سری از قیمت ها را به هم وصل کنند. نتیجه بدست آمده از ترسیم خطوط روند، ایده خوبی از جهت بازار و تغییرات قیمت در اختیار معامله گران قرار می دهد. در این مقاله نحوه کار کردن با این ابزار را فرا خواهید گرفت. طولی نخواهد کشید تا با ترسیم درست خط روند، شانس موفقیت خود را در بازار بورس افزایش دهید.
خط روند در تحلیل تکنیکال چیست؟
خط روند و تشخیص جهت آن یکی از اساسی ترین عوامل موفقیت در استراتژی معاملاتی است. زیرا به شما کمک می کند تا معامله هایتان در جهت درست انجام شود. خطوط روند نزولی نشان دهنده تمایل بیشتر معامله گران بازار به فروش است. چنانکه در شکل بالا می بینید.
وقتی یک روند نزولی بلند مدت آغاز می شود، باید نسبت به خرید سهام و ارز دست نگه دارید. زیرا امکان افزایش قیمت ها کمی دور از ذهن است. در مقابل روند صعودی سیگنالی برای افزایش تقاضا در برابر عرضه است. زیرا بازار محتملا نشان می دهد قیمت ها به سمت بالا رشد خواهند کرد.
خطوط روند بر اساس تایم فریم و شیب خط، تغییر می کنند. برای مثال، در برخی از سهام یا جفت ارزها می توانیم شاهد خطوط روند صعودی یا نزولی برای ماه ها، روزها و حتی در عرض چند دقیقه باشیم. در حالی که برخی جفت ارزها شاید مدت ها در محدوده رنج (range-bound) قرار داشته باشند و در یک روند جانبی معامله شوند. در روند جانبی یا محدوده رنج، قیمت در یک خط افقی نوسان می کنند و تقریبا فشار عرضه و تقاضا نزدیک به هم هستند.
حمایت و مقاومت در خطوط روند
خط روند حمایت و مقاومت
خط روند یک ابزار ساده برای تشخیص جهت حرکت قیمت های بازار است. مهمتر از آن، توسط معامله گر ها برای تشخیص سطح های حمایت و مقاومت استفاده می شود. در واقع خطوط روند نشان دهنده بالاترین و پایین ترین حد نوسان قیمت ها هستند. این اطلاعات برای سرمایه گذاران در جستجوی استراتژی معاملاتی جهت ورود به معامله و حتی تحلیل گر تکنیکال چیست؟ کنترل ریسک از طریق شناسایی نقاط حد ضرر کارساز خواهند بود.
معامله گران تحلیل تکنیکال وقتی قیمت ها به خط روند نزدیک می شوند، دقت زیادی دارند چون این نقاط در تعیین جهت کوتاه مدت قیمت ها نقش عمده ای دارند. وقتی قیمت ها به نقاط حمایتی و مقاومتی نزدیک می شوند، دو سناریو ممکن است اتفاق بیفتد:
- قیمت ها روند را شکسته و در جهت روند قبلی بازار به حرکت خود ادامه می دهند.
- یا هم قیمت ها از محدوده روند خارج شده و باعث معکوس شدن یا ضعیف شدن جهت روند قبلی شوند.
نحوه ترسیم خط روند در چارت معاملاتی
تماس نقاط بیشتر با خط روند
چنانکه قبلا اشاره کردیم، خط روند با وصل کردن یک سری از نقاط، کمک می کند تا معامله گر روند بازار و جهت حرکت قیمت ها را تشخیص دهد. سوالی برای معامله گران پیش می آید:
کدام قیمت ها در تحلیل گر تکنیکال چیست؟ ترسیم خطوط روند باید به کار روند؟
اکثریت شما از نقاط آغازی، پایانی، بالاترین و پایین ترین قیمت ها اطلاع دارید. اما کدام یک از این نقاط در ترسیم خطوط روند باید مورد استفاده قرار گیرد؟ هیچ پاسخ مشخصی برای این سوال وجود ندارد.
سیگنال های تکنیکالی از طریق پترن ها و اندیکاتور های مختلفی صادر می شوند و خطوط روند هم از این قاعده مستثنی نیستند. بستگی به تصمیم معامله گر دارد تا از کدام نقاط در ترسیم خط روند استفاده کند و هیچ وقت دو تریدر از یک روش ترسیم مشابه تبعیت نمی کنند.
برخی از معامله گر ها تنها نقاط پایانی قیمت ها را در نظر میگیرند در حالی که برخی دیگر مجموعه از نقاط آغاز، پایانی و بالاترین حد قیمت، برای ترسیم خطوط روند استفاده می کنند. صرف نظر از اتصال قیمت ها، هرچه قیمت های زیادی در تماس با خطوط روند باشند، اعتبار خطوط روند و قدرت آن هم بالاتر است.
ترسیم خط روند صعودی یا نزولی
به طور کلی خط روند صعودی با به هم وصل کردن نقاط حمایت ایجاد می شود. خطوط روند صعودی اساسا زیر قیمت ها کشیده می شوند و تعدادی نقاط را به هم وصل می کند. در حالت برعکس خطوط روند نزولی با وصل کردن تعدادی نقاط مقاومت به وجود می آیند. باید توجه داشته باشیم از هر دو روند در یک نمودار واحد می توان استفاده کرد. هرچند این روش به عنوان کانال شناخته می شود و فراتر از محدوده این مقاله است.
برای نشان دادن مفهوم ترسیم یک روند صعودی، تصمیم داریم معاملات تجاری یک شرکت را مابین ماه های اوت ۲۰۰۴ تا دسامبر ۲۰۰۵ بررسی کنیم. چنانکه در تصویر بالا میبینید، خط سیاه نقاط پایینی قیمت ها را به هم وصل می کند. هر وقت یک خط روند ایجاد شد، معامله گرها انتظار دارند تا وقتی قیمت ها در محدوده نقاط حمایتی جدید ایجاد می شوند، روند به حرکت قبلی خود ادامه خواهد داد.
به مرور زمان با تصویر زیر برخورد خواهیم کرد. قیمت ها در سال ۲۰۰۵ دوباره با نقاط حمایتی روند تماس پیدا کرده اند. این خیلی مهم است، زیرا هر چه بیشتر قیمت ها با خطوط روند در تماس باشد، تاثیر و اعتبار آن خط نیز بیشتر خواهد بود. در این حالت، معامله گر ها دنبال نقاط ورود می گردند و هرچه پوزیشن ورود به معامله نزدیک خطوط روند باشد بهتر خواهد بود.
خط روند صعودی به مرور زمان نقاط بیشتر را لمس می کند
ورود به معامله از طریق خط روند
هر وقت یک معامله گر در نزدیکی خط روند اقدام به خرید می کند، پوزیشن معاملاتی خود را باز نگه می دارد تا زمانی که قیمت ها به پایین نقاط حمایتی روند نزول کنند. بیشتر معامله گرها تا وقتی که جهت روند رو به بالاست، دستور استاپ لاس خود را به موقعیت های بالاتر انتقال می دهند. با استفاده از این روش یعنی تغییر دادن مکان استاپ لاس، یک معامله گر می تواند به زودی از معامله خارج نشود و آخرین حد سود را به دست آورد.
پایین نگه داشتن حد ضرر یا استاپ لاس زیر خط روند یک روش استراتژیک است. زیرا قیمت ها فضای کافی برای نوسان خواهند داشت و احتمال برخورد قیمت ها با حد ضرر کمتر خواهد بود. در روند صعودی شکل زیر، کاربرد استراتژی ذکر شده یعنی تغییر حد ضرر به نقاط بالاتر می تواند سود قابل توجهی را نصیب معامله گر ها کند.
حد ضرر را زیر خط روند حمایتی تنظیم کنید
تعداد خط روند در یک سهم
نمودار یک سهم پر از نقاطی است که میتوان با اتصال آنها به یکدیگر خط روند را رسم کرد. حال مسئلهای که در اینجا پیش میآید این است که اگر بخواهیم تمام این نقاط را به هم وصل کنیم، عملا در هر سهم تعداد زیادی از خطوط روند را خواهیم داشت. در آن صورت کدامیک از این خطوط معتبر هستند؟ به کدامیک میتوان اعتماد کرد و بر اساس آن روند سهم را تشخیص داد؟
تعداد خط روند برای هر سهم
اگر این خطوط را تصادفی رسم کنید نباید توقع داشته باشید که بازار از آنها پیروی کنند. پس با ترسیم خطوط متعدد و نامعتبر، بیهوده نباید خود را با انبوهی از اطلاعات نادرست گمراه کنید. به این امر توجه کنید که نمودار قیمت سهم در چه نقاطی با خط روند برخورد میکند. قطعا اگر روی خطی تنها دو برخورد وجود دارد و روی خط دیگر چهار برخورد، خط اول را نادیده میگیریم. قرار نیست هر دو نقطه را به هم وصل کنیم. این امر معمولا برای افرادی که تجربهی چندانی با این مسائل ندارند مشکلآفرین میشود. به این ترتیب گاه ممکن است با ترسیم نادرست خطوط روند، نتیجهای نادرست بگیرند و تصمیمی اشتباه را بر اساس آن اتخاذ کنند.
اما برای جلوگیری از این مشکل چه باید کرد؟ اگر خطی رسم کردید و مطمئن نبودید که این خط درست است یا خیر، تنها باید صبر کنید و با گذشت زمان از صحت خط ترسیمی مطمئن شوید. به این ترتیب اگر برخوردهای بیشتری با خط صورت گیرد میتوانید بیشتر به آن اعتماد کنید و این روند را در استراتژی معاملاتی خود دخیل کنید. اما زمانی که خطی را ترسیم میکنید و پس از مدتی متوجه میشوید که برخورد دیگری میان خط روند و نمودار قیمت وجود ندارد، مشخص است که صحت این خط زیر سوال خواهد رفت و روندی که خط آن را ترسیم کردهاید با روند سهم همخوانی ندارد.
آیا میتوان به سیگنالهای خط روند اعتماد کرد؟
همانند بسیاری دیگر از مفاهیم تحلیلی، استفاده از خط روند به عنوان سیگنال هم امری است که باید با احتیاط فراوان انجام شود. در واقع ورود یا خروج سریع از سهم بلافاصله پس از شکست خطوط روند، امر عاقلانهای نیست. در واقع بهتر است اینگونه بگوییم که استفاده از این عامل به عنوان سیگنال ورود یا خروج امری است که ممکن است با ریسکهای فراوانی همراه باشد. همانطور که بسیار تاکید میشود که تنها با مشاهدهی یک عامل یا بر اساس یک اندیکاتور تصمیم نگیرید، این امر در خطوط روند نیز صادق است.
شکست خط روند در یک نقطه
در زمان شکست خط روند معمولا باید صبر کنید تا یک کندل به طور کامل در بالا یا پایین خط فعلی قرار گیرد. حتی اگر نیمی از کندل هم در بالا یا پایین خط باشد، باز هم احتمال وجود ریسک از بین نمیرود.
به این ترتیب باید صبر کنیم تا خطوط روند صعودی به نزولی تغییر کنند یا برعکس. با توجه به این موارد مشخص است که پرهیز از تصمیمهای احساسی تا چه میزان در بازارهای مالی حائز اهمیت است. از سویی دیگر برخی افراد که روی سهم خاصی تعصب دارند، خطوط روند را با متر و معیارهای دلخواه خود ترسیم میکنند و به این ترتیب با دور شدن از روند واقعی سهم، خود را در دام سوگیریهای شناختی میاندازند.
چند پرسش و پاسخ در مورد خط روند
اعتبار خطوط روند در گرو چه عواملی است؟
حال که اینقدر از ارزش و اهمیت خطوط روند صحبت کردیم، لازم است به این نکته هم اشاره کنیم که تمام خطوط روند از اعتبار یکسانی برخوردار نیستند. بر این اساس دو مولفهی اصلی شیب خط و تعداد برخوردها از اهمیت زیادی برخوردارند. هرچه شیب خط روند به ۴۵ درجه نزدیکتر باشد، اعتبار این خط بیشتر است. زیاد بودن تعداد برخوردهای نمودار قیمت با خطوط روند هم مسئلهی مهم دیگری است که باید به تحلیل گر تکنیکال چیست؟ آن توجه شود.
اعتبار خط روند
بررسی خط روند در کدامیک از تایمفریمها موثرتر است؟
از آنجا که نمیتوان رفتار سهم را تنها طی چند ساعت یا کمتر از یک هفته آنالیز کرد، تایمفریمهای بالاتر معیار معتبرتری در بررسی سهام به شمار میروند. بر این اساس تحلیلگران و معاملهگران مجرب بازار بورس همواره بر استفاده از تایمفریمهای بالاتر تاکید میکنند. یعنی بررسی خطوط روند در بازههای هفتگی بسیار موثرتر از تایمفریمهای روزانه یا ساعتی است. پس تحلیل گر تکنیکال چیست؟ در هنگام تحلیل سهام، حتما علاوه بر سه نکتهی گفتهشده در مورد قبل، به تایمفریم نیز توجه کنید.
آیا خط روند ثابت است؟
قطعا خیر. خطوط روند همانگونه که از نامشان مشخص است، نشاندهندهی تحرکات قیمتی سهام هستند. طبیعی است که قیمت یک سهم ثابت نمیماند و با گذشت زمان یا افت پیدا میکند یا روندی صعودی را در پیش میگیرد. در هر حال چنین نوسانهایی همیشه وجود دارند. بر همین اساس با تغییر رفتار سهم، باید خط روند را نیز مجددا ترسیم کرد. یعنی نمیتوان تنها یک مرتبه این خط را رسم کرد و دیگر کاری به آن نداشت. با ورود سهم به حرکتهای قیمتی جدید، نیاز به ترسیم خط جدید نیز حس میشود.
شکست خط روند یعنی چه؟
زمانی که روند حرکتی سهم تغییر میکند، این امر در خط روند نیز نمود پیدا میکند. در حقیقت هر کجا که کندلی به طور کامل در سمت دیگر خط قرار گرفت و چند کندل دیگر نیز موقعیت را تثبیت کرد، میتوان از شکست واقعی خطوط روند مطمئن شد. توجه کنید که تمام شستها معتبر نیستند و گاهی تنها یک حرکت فیک به شمار میروند.
اعتبار شکست خط روند
چه عواملی بر اعتبار شکست خط روند اثر میگذارند؟
اگر شکست همراه با افزایش حجم معاملات باشد به احتمال زیادی از اعتبار بالایی برخوردار خواهد بود. همچنین اگر در چنین نقاطی شاهد تغییر قیمت چشمگیر در سهم بودیم حاکی از تغییر روند سهم دارد. یعنی با مشاهدهی کندلهای بزرگ میتوان منتظر برگشت روند بود. از سویی دیگر اگر این شکست با ایجاد یک الگو (مانند سر و شانهی سقف) همراه باشد، حاکی از اعتبار آن است. همچنین اعتبار خودِ خط روند نیز در اعتبار شکست آن موثر است. یعنی هرچه خطوط روند معتبرتر باشند، شکست آنها نیز از اعتبار بیشتری برخوردار است. با توجه به این چهار عامل مهم میتوان واقعی بودن یا فیک بودن شکست را تا حدود زیادی متوجه شد.
آیا از خط روند میتوان در همهی شرایط استفاده کرد؟
خیر. روند تمام سهمها را نمیتوان با ترسیم این خطوط تعیین کرد. در واقع اگر بازار روند خاصی نداشته باشد نمیتوان به کمک این خط به نتایجی رسید. در چنین شرایطی باید به ابزارهای دیگری متوسل شد و از آنها بهره برد. خطوط روند تنها برای بسترهایی تنظیم شدهاند که حرکت سهم روندی است.
۱۹ واقعیت درباره تحلیل تکنیکال که دانستن آنها به شما کمک خواهد کرد!
تحلیل تکنیکال (technical analysis) را میتوان در مورد بازارها و برای ترید (trade) مورد استفاده قرار داد؛ اما همیشه سعی کنید تحلیل تکنیکال را پیچیده نکنید و از اندیکاتورهای زیاد استفاده نکنید. تنها از چند اندیکاتور ساده که کار میکنند و امتحان خود را پس دادهاند استفاده کنید.
از تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی از جمله بازار بیت کوین و ارزهای دیجیتال میتوان استفاده کرد.
تکامل تدریجی قیمت شامل تحکیم و حرکت است و من هر چیز بدون روندی را به عنوان تحکیم طبقهبندی میکنم، حتی بازگشتها را نیز برای سادهسازی در همین حیطه طبقهبندی میکنم. این نوشتار، راهنمای تحلیل تکنیکال و ترید نیست و در اینجا تنها به بررسی کلی تحلیل تکنیکال پرداخته میشود.
۱- تعریف تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال روشی برای پیشبینی جهت بازار با استفاده از دادههای گذشته است که این دادهها عمدتا قیمت و حجم معاملات هستند. البته من (نویسنده مقاله) از حجم برای ترید قراردادهای آتی استفاده نمیکنم.
۲- تحلیلگر تکنیکال کیست؟
هر فردی که به تحلیل و تحقیق در مورد بازار با استفاده از دادههای گذشته و اندیکاتورها بپردازد، در واقع یک تحلیلگر تکنیکال است و در نقطه مقابل تحلیلگر فاندامنتال قرار دارد.
اگر شما هم در حال سنجیدن قیمت و ترید با استفاده از نمودار و غیره هستید، در واقع یک تحلیلگر تکنیکال هستید.
۳- تحلیلگران تکنیکال به چه چیزی باور دارند؟
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که اقدام قیمت نتیجه فشار عرضه و تقاضا (Supply And Demand) است و آنها همچنین معتقدند که الگوها در طول تاریخ تکرار میشوند و اکثر اطلاعاتی که قیمت را تحت تاثیر قرار میدهد، از قبل مشخص است. این نگرش باعث شده که تحلیل تکنیکال کاملا در نقطه مقابل تحلیل فاندامنتال قرار بگیرد.
۴- آیا میدانید که منظور از قیمت در فضای تحلیل تکنیکال فارکس چیست؟
قیمت را به طور ساده میتوان ترکیبی از باز و بسته شدن و بالا و پایین شدن قیمت یک جفت ارز در یک دوره زمانی خاص، مثلا یک دوره ۱ دقیقهای، ۱۵ دقیقهای و غیره دانست.
۵- تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال در چیست؟
تحلیل تکنیکال با نمودار شروع میشود و تریدر در این حیطه افق زمانی کوتاهتری را در نظر میگیرد، اما تحلیل فاندامنتال با صورت مالی آغاز میشود و تحلیلگران فاندامنتال برای تحلیل بازار، رویکرد بلندمدتتری را اتخاذ میکنند. منظور از صورت مالی در فضای فارکس دادههایی مانند نرخ سود، نرخ بیکاری و غیره است.
عوامل بسیار دیگری نیز در تحلیل فاندامنتال دخیل هستند که از جمله آنها میتوان به عوامل سیاسی، حکومتی و غیره اشاره کرد که گاهی، ابراز کردن این عوامل به صورت داده بسیار مشکل است.
وقتی یک تحلیلگر فاندامنتال میخواهد به تحلیل دادهها بپردازد، میخواهد تعیین کند که آیا اقتصاد یک ارز خاص در حال قوی شدن است یا ضعیف شدن. مثلا اگر این تحلیلگر به تحلیل ارز کشور استرالیا (AUD) میپردازد و میبیند که نرخ بیکاری این کشور در مقایسه با گذشته کمتر شده است، این به معنی قدرتمندتر شدن اقتصاد آن کشور میتواند باشد.
همان طور که اشاره شد، مطالعه وضعیت بیکاری یک کشور عامل خوبی برای قضاوت در مورد رشد اقتصادی آن کشور است. اگر نرخ بیکاری در کشوری کاهش یافته باشد، این یعنی مردم پول بیشتری در جیب خود دارند و کارفرماها افراد بیشتری را استخدام میکنند. و این یعنی حکومت هم درآمد بیشتری از مالیات خواهد داشت و در کل این کاهش بیکاری، به نفع اقتصاد آن کشور خاص تمام خواهد شد.
این توضیحی بسیار اساسی در مورد نحوه کار تحلیلگران فاندامنتال و نحوه پیشبینی قیمت توسط آنها بود. این تحلیلگران این چنین به تصمیمگیری و ترید میپردازند؛ اما تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که همه این دادهها در نمودار موجود است و دیگر لازم نیست که از نمودار خارج شد و مشغول این قبیل امور شد.
۶- چه ابزارهایی در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند؟
در تحلیل تکنیکال از ابزارها و فنون زیادی استفاده میشود که اصلیترین آنها نمودار است. نمودار حرکت قیمت را در گذر زمان به نمایش میگذارد. سه نوع نمودار کندل استیک، میلهای و خطی، بسیار در این فضا برای ترید مورد استفاده قرار میگیرند. در فضای ترید فارکس از نمودارهای کندل استیک بیش از دیگر نمودارها استفاده میشود.
نمودار کندل استیک از مجموعهای از کندل استیکهایی ساخته شده که در کنار همدیگر قرار گرفتهاند. یک نمودار کندل استیک اطلاعات زیر را ارائه میدهد:
طول بدنه کندل استیک چیزهای زیادی را در مورد حرکت قیمت به ما میگوید و نشان میدهد که آن حرکت قیمتی خاص تا چه اندازه قدرت داشته است. در مورد کندل استیکها سخن بسیار است و آنها الگوهای زیادی را تشکیل میدهند. کندل استیک ابزاری جالب برای ترید است و بسیاری از تریدرها به استفاده از آنها علاقهمند هستند.
نمودار میلهای متشکل از تعدادی میله است که در کنار یکدیگر در یک بازه زمانی قرار گرفتهاند. نمودار میلهای نیز دقیقا همان اطلاعات نمودار کندل استیک را ارائه میدهد. تنها تفاوت نمودارهای میلهای با نمودارهای کندل استیک این است که این نمودارها بدنه ندارند.
نمودار خطی شکل سادهای از نمودار است که نقاط قیمتی را به همدیگر متصل میکند. این نقاط قیمتی اغلب قیمت بسته شدن هستند. این نمودارها در ترید و تحلیل تکنیکال زیاد مورد استفاده قرار نمیگیرند؛ زیرا اطلاعات بسیار کمی را ارائه میدهند.
۷- ما در تحلیل تکنیکال به دنبال کدام الگوهای نمودار هستیم؟
الگوهای زیادی وجود دارند و لازم نیست که همه آنها را بدانید. تنها چند الگوی ساده و مفید را یاد بگیرید، کافی است. شما باید یاد بگیرید که از یک نمودار چه چیزی بخواهید. الگوهای نمودار الگوهای قیمتی تکرار شده و خاص هستند که در نتیجه اقدام قیمت بر روی نمودارها ظاهر میشوند.
الگوهای نمودار به تریدر کمک میکنند که جهت بازار را پیشبینی کند؛ زیرا این الگوها در گذشته نیز ایجاد شدهاند و نتایج خاصی را به همراه داشتهاند. الگوهایی مانند سر و شانه، دوقله، دو کف و غیره، نمونههایی از این الگوهای پرکاربرد هستند.
مطالب زیادی در مورد این الگوها وجود دارد که میتوانید به مطالعه آنها بپردازید، اما من حقیقتا زیاد خودم را با این الگوها مشغول نمیکنم. من عادت دارم که به سادهسازی امور در این فضا بپردازم.
۸- در تحلیل تکنیکال باید در جستجوی کدام الگوهای کندل استیک بود؟
تحلیلگران تکنیکال همچنین برای پیشبینی جهت قیمت در جستجوی الگوهای کندل استیک هستند، اما فرق این الگوها با الگوهای نمودار چیست؟
الگوهای نمودار در مقایسه با کندل استیکها بسیار وسیعتر هستند و باید با دقت آنها را نظاره کرد. این در حالی است که الگوهای کندل استیک معمولا از یک یا دو کندل استیک تشکیل شدهاند و شناسایی آنها بسیار راحتتر است.
۹- کدام اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند؟
اندیکاتورهای زیادی وجود دارد که یک تریدر فارکس و ارز دیجیتال میتواند از آنها استفاده کند؛ اما تنها چند تا از این اندیکاتورها محبوب هستند و بیشتر از بقیه مورد استفاده قرار میگیرند.
بسیاری از این اندیکاتورها از قیمت و تا حدودی از حجم نشات گرفتهاند و از محبوبترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- میانگین متحرک
- باندهای بولینگر (Bollinger bands)
- اس ای آر پارابولیک (parabolic SAR)
- شاخص میانگین جهتدار (ADX)
از جمله اسیلاتورهایی هم که تریدرها در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میدهند، میتوان به پنج مورد زیر اشاره کرد:
یک تریدر خوب، از این اندیکاتورها برای کمک در تصمیمگیری استفاده میکند و تحلیل گر تکنیکال چیست؟ میداند که اندیکاتورها همه چیز نیستند و نباید برای تصمیمگیری تنها بر یکی از آنها تکیه کرد.
۱۰- پدر تحلیل تکنیکال کیست؟
چارلز داو (Charles Dow) فردی است که دارای اعتبار لازم برای این لقب است، البته احتمالا مباحثات و نظرات مخالفی در این میان موجود باشد.
۱۱- سه تئوری اصلی چارلز داو که امروز هم همچنان اعتبار دارند، کدامها هستند؟
- قیمت به همه چیز بیاعتنایی میکند.
- حرکتهای قیمت تصادفی نیستند.
- چه چیزی مهمتر از چرا است.
۱۲- تئوری قیمت همه چیز را نادیده میگیرد، چیست؟
یک تریدر تکنیکال بر این باور است که قیمت همه چیز را در خود دارد و همه اطلاعات را انعکاس میدهد؛ پس از نظر او قیمت اساس تحلیل است.
قیمت، انعکاس دهنده حاصل جمع دانش همه مشارکان بازار مانند تریدرها، سرمایه گذاران، مدیران سبد سهام و غیره است.
نپذیرفتن قیمتی که توسط این مجموعه گذاشته شده است، حماقت محسوب میشود. تحلیلگران تکنیکال از اطلاعات ابراز شده توسط قیمت، برای تحلیل و پیشبینی آینده بازار استفاده میکنند.
۱۳- تئوری حرکتهای قیمت تصادفی نیستند، چیست؟
یک تریدر تکنیکال بر این باور است که قیمت دارای روند است. البته بسیاری از تحلیلگران تکنیکال به این واقعیت نیز اعتراف میکنند که دورههایی بدون روند هم در بازار وجود دارد.
اگر حرکتهای بازار کاملا تصادفی و بدون روند بود که امکان استفاده از تحلیل تکنیکال و کسب درآمد از آن میسر نبود.
کار تحلیلگران تکنیکال پیدا کردن روندهای اصلی و کسب درآمد از آنهاست.
۱۴- تئوری چه چیزی مهمتر از چرا است، به چه معناست؟
تحلیلگران تکنیکال تنها به دو چیز علاقه دارند؛ یکی این که قیمت حال حاضر چقدر است و دیگری این که تاریخچه حرکت قیمت چیست.
قیمت، نتیجه نهایی نیروهای زیربنایی عرضه و تقاضا است و به همین دلیل است که در تحلیل تکنیکال اینقدر بر روی قیمت تاکید میشود. این بحث زیاد خوشایند تحلیلگران فاندامنتال نیست؛ زیرا آنها بیشتر به این اهمیت میدهند که چرا قیمت چنین است؟ جوابهای زیادی در تحلیل تکنیکال برای این سوال موجود است که بعضی از آنها واقعا گسترده و مفصل هستند.
پس برای یک تریدر تکنیکال بهتر است که بیشتر بر چه چیزی تمرکز کند و زیاد به چرا کاری نداشته باشد. اگر قیمت بالا برود، برای تریدر تکنیکال علت مشخص است، و دلیل آن وجود خریداران (تقاضا) بیشتر به نسبت فروشندگان (عرضه) است.
۱۵- برای تحلیل تکنیکال احتیاجی به مدرک دانشگاهی ندارید
برای تحلیل نمودار نیازی به مدرک دانشگاهی نیست و نمودار چیز چندان پیچیدهای نیست، اما برای تحلیل فاندامنتال بهتر است که مدرک اقتصاد داشته باشید؛ زیرا تحلیل فاندامنتال دارای مفاهیم و نکات زیادی است.
نکته مثبت دیگری که در مورد تحلیل تکنیکال وجود دارد، این است که میتوان آن را در همه بازارهای جهانی اعمال کرد؛ چیزهایی مانند سطوح حمایت، مقاومت، الگوهای نمودار و غیره را میتوان در همه بازارها مورد استفاده قرار داد. چارچوب زمانی (تایم فریم) نیز در این میان زیاد اهمیت ندارد و این مفاهیم را در همه تایم فریمها میتوان مورد استفاده قرار داد.
۱۶- آیا لازم است همه چیز را در تحلیل تکنیکال بدانیم تا تریدر سودآوری باشیم؟
خیر! داشتن دانش تکنیکال به معنی تضمین سودآوری و موفقیت نیست.
ترکیب دانش تکنیکال و روشهای صحیح مدیریت سرمایه است که شما را به موفقیت میرساند. ممکن است باور نکنید، اما افرادی در فضای ترید وجود دارند که تنها بر چیزهایی مانند معکوس شدن قیمت متکی هستند و چیدمان ترید خود را بر طبق آنها تنظیم میکنند.
۱۷- چیزهای اصلی که تحلیلگران تکنیکال در یک نمودار مشاهده میکنند
وقتی که قیمت به سمت بالا حرکت میکند، این یک روند صعودی نامیده میشود.
وقتی که قیمت به طرف پایین حرکت میکند، این یک روند نزولی نامیده میشود.
با استفاده از استراتژیهایی مانند تقاطع میانگین متحرک، میتوان بر روندها سوار شد و از جریان بازار کسب سود کرد.
شناخت سطوح حمایت بسیار مفید است؛ این سطوح جاهایی هستند که قیمت پس از برخورد به آنها، معکوس میشود. این سطوح مکان بسیار مناسبی برای خرید هستند.
شناخت سطوح مقاومت نیز بسیار مفید است؛ این سطوح برعکس سطوح حمایت هستند و به نقاطی گفته میشود که قیمت تا آنجا بالا میرود و سپس برمیگردد. این نقاط جاهایی مناسب برای فروش هستند.
در روند صعودی، سطح مقاومت همیشه بالاتر از قیمت کنونی بازار است و سطح حمایت، همیشه پایینتر از قیمت فعلی.
دامنههای ترید یا کانالهای قیمت قبل از حرکتهای صعودی و نزولی، برای مدتی تشکیل میشوند که به صورت افقی یا مایل هستند و تا مشخص شدن روند میتوان در این کانالها ترید کرد.
۱۸- هسته تحلیل تکنیکال چیست؟
هسته تحلیل تکنیکال قیمت است.
هدف تحلیل تکنیکال ، پیشبینی حرکتهای قیمت در آینده است. قیمت در این فضا مهمترین بخش است؛ زیرا قیمت اغلب قبل از توسعه فاندامنتال خود را نشان میدهد. بنابراین مشاهده مستقیم آن کاملا منطقی است.
تحلیل تکنیکال بیت کوین ؟
برای سرمایه گذاری در بازار رمزارزها باید با سه ابزار مدیریت سرمایه، تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال قیمت بیت کوین و آلتکوین آشنایی داشته باشید. از اصلیترین این موارد باید به تحلیل تکنیکال بیت کوین (Bitcoin) اشاره کرد که کاربردی بسیار بیشتر از سایر ابزارها خواهد داشت. تحلیل تکنیکال بیت کوین در بازههای مختلفی قابل انجام است و البته توجه به این نکته ضروری است که ابزار تکنیکال بدون بهره گرفتن از سایر ابزارهای تحلیلی به شکست تحلیلگر منجر خواهد شد.
به همین دلیل در کنار تحلیل تکنیکال حتما باید از مدیریت سرمایه نیز بهره گرفت و با اصول فاندامنتال نیز آشنایی نسبی داشت. البته بسیاری از تریدرهای تکنیکال، تحلیل با استفاده از ابزارهای فاندامنتال را به عنوانی رقیبی برای خود در نظر میگیرند؛ که البته این دیدگاهی غلط است و هر چه علم تحلیلگر در هر دو بخش رشد کرده باشد میتواند سود بیشتری را نصیب وی کند.
در این مقاله طی سرفصلهای زیر به بررسی تحلیل تکنیکال و ابزارهای بکارگرفته شده در آن خواهیم پرداخت:
- تحلیل تکنیکال چیست ؟
- چگونه چارت رسم کنم ؟
- تفاوت تکنیکال بیت کوین با سایر بازارها
- شاخصهای مهم در تکنیکال بیت کوین
تحلیل تکنیکال چیست ؟
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) یکی از روشهای علمی تحلیل بازار است که از دادههای قیمتی و حجم مبادلات گذشته یک دارایی، به منظور پیشبینی قیمت آن دارایی در آینده استفاده میکند. یک تحلیگر تکنیکال سعی میکند با استفاده از دادههای به نمایش درآمده در چارت قیمت یک دارایی، نقاط مناسب برای خرید و فروش و گرفتن سود از بازار را پیدا کند.
نموداری از تحلیل تکنیکال بیت کوین
این تحلیلگران خود را به دادههای بنیادی محدود نمیکنند و بعضاً دادههای موجود در چارت را برای محاسبه و پیشبینی قیمت کافی میدانند. اولین شخصی که از تحلیل تکنیکال استفاده کرد چارلز داو تحلیلگر وال استریت ژورنال بود که شاخص میانگین صنعتی داو جونز را به شکل چارت رسم کرد که هنوز هم مورد استفاده واقع میشود.
بازه های زمانی
تحلیل تکنیکال در دو بعد بر قیمت اثز میگذارد، اولین بعد بازههای زمانی نامیده میشود و بدین معنی ست که با استفاده از اصول تکنیکال میتوان بازههای زمانی که تقاضا برای یک دارایی افزایش یا کاهش مییابد را روی یک چارت پیشبینی کرد. بعنوان مثال در چارت قیمتی دلار در ایران، در بازه اسفند ماه یا یک ماه مانده به تعطیلات نوروز چون تقاضای ارز برای مسافرتهای نوروزی افزایش مییابد پس قیمت ارز هم افزایش پیدا میکند و به همین دلیل میتوان با استفاده از چارت پیشبینی کرد که قیمت در روزهای پایانی سال افزایش مییابد.
توافق جمعی
بعد دوم تحلیل تکنیکال توافق جمعی نام دارد، این توافق در صورتی حاصل میشود که تعداد بسیار زیادی از تحلیگران تکنیکال، به تحلیلی مشابه در مورد قیمت یک دارایی برسند. در این صورت عده قابل توجهی از معاملهگران در یک نقطه مشترک به نام حمایت اقدام به خرید کرده و در یک قیمت بالا که همه آن را مقاومت مینامند همزمان با یکدیگر اقدام به فروش میکنند و باعث ریزش قیمت خواهند شد. بدین ترتیب معامله گران قیمت را با توجه به افکاری که بسیار با یکدیگر مشابه هستند شکل خواهند داد. البته این امر بسیار شبیه به سفته بازی است و عملا کاری عبث و پرریسک محسوب میشود چرا که این نوسانات قیمت برخواسته از احساسات است نه دلایل منطقی و واقعیت.
تفاوت تحلیل تکنیکال بیت کوین با سایر بازارها
برای تحلیل تکنیکال بازار ابتدا نیازمند آن خواهید بود که دانش تحلیلی برای انجام این کار را بدست آورید که یادگیری آن کاری زمانبر و پرهزینه است. شما میتوانید اصول اولیه تحلیل و رسم حمیاتها و مقاومتها را به سادگی و با استفاده از سرچ گوگل بیاموزید.
یک مورد تحلیل تکنیکال قیمت بیت کوین
این اصول در بازارهای مختلف مانند فارکس، بورس ایران یا صرافی ارز دیجیتال جیبیتکس مشترک است. اما تفاوت اصلی در شرایط روانی و اصول و قوانین حاکم بر هر بازار است که با دیگر بازارها متفاوت میباشد. بعنوان مثال چارت بیت کوین نسبت به بقیه بازارها بسیار جدیدتر و تازهتر است. همچنین بیت کوین میتواند مدت بسیار زیادی را در سقف اشباع یا RSI بماند در صورتی که در بازارهای دیگر اینگونه نیست.
یا این که دامنه نوسان قیمت در بورس ایران روزانه ۵ درصد است در حالی که در بیت کوین این دامنه اصلا محدود نیست و معیاری برای کنترل آن وجود ندارد. با این تفاسیر تحلیلگری که در بازار فارکس کار میکند نمیتواند در بازار بورس ایران یا بیت کوین از یک الگوی ثابت استفاده کند و بکارگیری تحلیل بازارهای مختلف نیاز به تجربه، تمرین و تکرار در بازارهای دیگر دارد.
همچنن شاخصهای تاثیر گذاری در تحلیل تکنیکال بیت کوین وجود دارند که در سایر بازارها مشابهی برای آنها وجود ندارد. مثلا شاخصهای سلطه یا حجم کل مارکت و سلطه تتر و غیره از مهمترین عوامل در تحلیل بیت کوین به شمار میآیند. همچنین باید به این نکته توجه کرد که تمامی چارتهای قیمت آلتکوینها از ریزش یا رشد قیمت بیت کوین تاثیر میپذیرند و چارت بسیاری از این آلتکوینها با جفت BTC تحلیل میشود. این موضوع نشان دهنده وابستگی تمام رمزارزها به قیمت بیت کوین است.
چگونه چارت رسم کنم ؟
برای رسم چارت و تحلیل قیمت بیت کوین ابتدا به سایت تریدینگ ویو (TradingView) رفته و جفت ارز BTCUSD را سرچ کنید. پس از آن تحلیل گر تکنیکال چیست؟ خواهید توانست تمام بازارهای مختلف بیت کوین در صرافیهای مختلف را مشاهده کنید.
در بازر رمزارز برای تحلیل چارت بیت کوین معمولا از دو شاخص BTC/USD و BTC/USDT استفاده میشود. بلندمدتترین چارت متعلق به صرافی بیت استمپ (Bitstamp) میباشد که از سال ۲۰۱۳ تاکنون ترسیم شده است. چارت سایر رمزارزها بجز بیت کوین با دو شاخص BTC و USD قابل تحلیل میباشند و در تحلیل آلتکوینها استفاده از هر دو جفت ارز توصیه میشود.
شاخصهای مهم در تحلیل تکنیکال بیت کوین
در تحلیل بازار رمزارزها علاوه بر قیمت هر ارز، شاخصهای مهم دیگری نیز وجود دارد که قبل از تحلیل ارز مربوطه باید از آنها استفاده کرد. این شاخصها بیشتر به رابطه میان حجمهای کلی بازار و جهت جریان نقدینگی بین بیت کوین و آلتکوینها اشاره دارند که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره خواهیم کرد.
نمودار سلطه بیت کوین در بازه زمانی
شاخص کل بازار یا مارکت کپ (MarketCap)
این شاخص که در چارت با عبارت توتال (TOTAL) نمایش داده میشود نشان دهنده حجم کل پول موجود در بازار رمزارزها است.
شاخص حجم کل پول آلتکوینها (Altcoin MarketCap)
این شاخص را با عبارت توتال ۲ (TOTAL2) نشان میدهند که بیان کننده کل پول سرمایهگذاری شده روی آلتکوینها است.
شاخص سلطه بیت کوین (Bitcoin Dominance)
این شاخص که با BTC.D نمایش داده میشود از تقسیم حجم پول موجود در بازار بیت کوین بر کل پول موجود در بازار رمزارز به دست میآید و نشان دهنده جریان نقدینگی بین بیت کوین و آلتکوینها است.
از تحلیل تکنیکال بیت کوین چه می دانیم؟
برای موفقیت در بازار رمزارزها، هر سرمایهگذاری باید در سه حوزه تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال و مدیریت سرمایه از تجربه و علم کافی برخوردار باشد. معمولا اولین علمی که همه تریدرها با آن آشنا میشوند تحلیل تکنیکال است.
تحلیل تکنیکال اصولی را شامل میشود که برای پیشبینی قیمت یک دارای با استفاده از دادهای تاریخی قیمت آن به کار میروند. در واقع در تحلیل تکنیکال از اصول اولیه برای پیشبینی رفتار قیمتی یک دارایی در بازههای زمانی مختلف استفاده میشود.
تحلیل تکنیکال در هر بازاری میتواند با بازارهای دیگر متفاوت باشد، چرا که هر دارایی یا بازاری میتواند شرایطی ویژه و مختص به خود را داشته باشد. چارت تکنیکال بیت کوین نیز از این قاعده مستثنی نیست. در بازار رمزارزها تمام آلتکوینها به بیت کوین وابسته هستند و همین امر باعث شده که تحلیل چارت رمزارزها با بقیه بازارهای سرمایهگذاری بسیار متفاوت باشد. به همین دلیل تحلیل چارت رمزارزها نیاز به تحلیل چارت بیت کوین و شناخت روابط بین بازاری آن با دیگر آلتکوینها دارد.
سوالات متداول تحلیل تکنیکال بیت کوین
برای یادگیری تحلیل تکنیکال از چه منابعی استفاده کنیم ؟
برای یادگیری تحلیل تکنیکال شما میتواند در کلاسهای آموزشی متعددی شرکت کنید و یا از بستههای آموزشی افراد معتبر استفاده کنید اما توجه به این نکته ضروری است که هر استاد و بسته آموزشی در یک بازار تخصص دارد و قوانین هر بازار با مارکت دیگر متفاوت است.
البته تحلیل تکنیکال در اصول و پایه ثابت است اما کاربرد این تکنیکها در بازارهای مختلف متفاوت خواهد بود. بعد از یادگیری اصول اولیه تحلیل تکنیکال و تکرار، تمرین و بکارگیری آنها در هر بازاری به یک تریدر تکنیکال کارکشته تحلیل گر تکنیکال چیست؟ تبدیل خواهید شد.
آیا با تحلیل تکنیکال می توان قیمت بیت کوین را پیشبینی کرد ؟
از ابزار تکنیکال میتوان برای پیشبینی رویدادهای دارای بالاترین احتمال وقوع استفاده کرد. البته به طور قطع این احتمال وجود دارد که هر تحلیلی به وقوع نپیوندد. پس بهتر است برای ضرر نکردن، همیشه از علم مدیریت سرمایه در کنار تحلیل تکنیکال استفاده گردد.
تحلیل تکنیکال سعی در پیدا کردن نقاط ورود و خروج دارد و این نیز تا حد زیادی به شرایط روانی و روحی تریدر بستگی خواهد داشت.
تحلیل تکنیکال چه مزایایی نسبت به تحلیل فاندامنتال دارد ؟
در تحلیل فاندامنتال شما قادر هستید جریان یک روند را به صورت بلند مدت تفسیر کنید و دلایل بسیار منطقی و قابل اثباتی جهت تاثیر یک خبر یا واقعه بر قیمت پیدا کنید، تحلیل فاندامنتال معمولا کمک زیادی در پیدا کردن نقطه ورود نمیکند اما میتواند جهت جریان را با دقت بالایی پیشبینی کند.
این در حالیست که تحلیل تکنیکال به شما اجازه میدهد نقاط ورود و خروج در یک روند را با دقت بالایی پیدا کنید. بنابراین وجود هر دو تحلیل درکنار هم ضروری و بسیار لازم است.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال روشی است برای پیش بینی رفتار احتمالی نمودار از طریق داده های گذشته همچون قیمت و تغییرات آن، حجم معاملات و … است. این روش در تمام بازارهایی که بر اساس عرضه و تقاضا فعالیت می کنند کاربرد دارد. بازارهایی همچون ارزهای خارجی، بورس اوراق بهادار و بازار طلا، فلزات گران بها و مسکن را با استفاده از این روش می توان تحلیل کرد. تحلیل تکنیکال در بازار بورس اوراق بهادار، بازار ارز و فارکس و نیز بازارهای بورس کالا مورد استفاده قرار میگیرد.
پایه و اصول های تحلیل تکنیکال
1. همه چیز در نمودار قیمت دیده شده است.
برخی از از منتقدان این موضوع را که تنها در نظر گرفتن تحلیل گر تکنیکال چیست؟ تحرکات قیمتی برای پیشبینی رفتار سهم کافی است و عوامل بنیادی مورد توجه قرار نمیگیرند را قبول ندارند. تحلیل تکنیکال معتقد است که همه چیز از جمله اصول بنیادی نیز در قیمت سهم مشخص است و توجه به آن سبب حذف سایر عوامل قبل از تصمیمگیری برای سرمایهگذاری است. تنها چیزی که مهم است تحرکات قیمتی است که میزان عرضه و تقاضای بازار را نشان میدهد.
2. قیمت ها طبق روند مشخصی حرکت می کنند.
تحلیلگران معتقد هستند که قیمتها در روندهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت، حرکت و روندهای گذشته را تکرار میکنند.
3. تاریخ تکرار می شود.
طبیعت روند قیمت در بازار بورس به اینگونه است که تکرار شود. در واقع براساس روانشناسی بازار و احساساتی مانند ترس و هیجان، چرخه های قیمتی گذشته تکرار میشود. تحلیلگر تکنیکال با استفاده از نمودارها احساسات را تحلیل میکند و متعاقب آن به تحلیل روند قیمتی نمودار سهام میپردازد. برخی از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای روندهای ۱۰۰ ساله است که مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ زیرا تحلیلگران بر این باورند که نمودار سهام، روندهای قیمتی خود را تکرار میکنند.
کاربردهای تحلیل تکنیکال
- کاربردی بودن تحلیل تکنیکال در تمامی بازارهایی که نمودار قیمتی دارند.
- کارآیی تحلیل تکنیکال در بازار بورس، اوراق بهادار، بازار سکه، بازار طلا، بازار دلار. همچنین برای تحلیل قیمت نفت، زعفران و پسته نیز کارایی دارد؛ اکنون فعالان اقتصادی در این حوزه فعالیت میکنند.
- کارآمد بودن تحلیل تکنیکال برای تمامی بازارهای جهانی نظیر بازار فارکس. علاوه بر بازارهای گفته شده، حتی برای تحلیل ارزهای دیجیتال مثل بیت کوین، لایت کوین و اتریوم کارایی دارد.
محدودیت های تحلیل تکنیکال
- اگر سهامی به تازگی مانند عرضه اولیه وارد بازار سرمایه شود، نموداری ندارد که بخواهیم سهام را تحلیل کنیم؛ هرچند تمام مردم عرضه اولیه را میخرند و میدانند که سود آور است.
- برخی دیگر براین باورند که همه چیز در گذشتهی نمودار وجود ندارد و ممکن است قیمت به صورت اتفاقات بنیادی رشد کند، هرچند که تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که همه چیز در قیمت لحاظ شده است.
مزایای تحلیل تکنیکال
- انعطافپذیری و سازگاری با همه بازارها
- قابل استفاده برای بازههای زمانی مختلف
- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام
تحلیل تکنیکال چگونه مورد استفاده قرار میگیرد؟
تحلیلگر تکنیکال تلاش میکند تا برای هر نوع اوراق بهادار تحرکات قیمتی را پیشبینی کند. او میتواند در کنار استفاده از قیمت سهم، حجم معاملات سهم را نیز برای تحلیل خود به کار برد. در هر صنعتی از بازار، هزاران الگو و سیگنال وجود دارد که در تحلیل تکنیکال به کار میرود. برخی از ابزارها و اندیکاتورها بر تعیین وضعیت فعلی بازار تمرکز میکنند و برخی دیگر بر وضعیت آینده بازار.
مهم ترین تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
در تحلیل بنیادی، ارزش ذاتی سهام را ارزیابی میکنند. این تحلیل دارای نگاه کلی از شرایط اقتصاد، صنایع، شرایط مالی و مدیریتی شرکتها است و همه موارد مالی شرکت از جمله دارایی ها، بدهی ها، درآمد و مخارج برای تحلیل بنیادی مهم است.
در تحلیل تکنیکال، قیمت و حجم سهام را تنها ورودیهای این روش میتوان برشمرد. در تحلیل تکنیکال تلاش نمیشود تا ارزش ذاتی سهام تعیین شود و به جای آن از نمودار سهام استفاده میشود تا با مشخص کردن الگوها تحلیل گر تکنیکال چیست؟ و نمودار، رفتار سهم در آینده نشان داده شود.
تحلیل تکنیکال چیست؟
انواع بورس های فعال در بازار سرمایه ایران
در سازمان بورس تهران انواع مختلفی از بورس وجود دارد که برخی از آن ها نیازمند این هستند که سرمایه گذار بر تحلیل تکنیکال و سایر تحلیل های دیگر آشنایی داشته باشد.
بورس اوراق بهادار تهران
یکی از این بورس ها بورس اوراق بهادار تهران هست که از کم ریسک ترین روش های سرمایه گذاری در بازار بورس است.
بورس اوراق مشارکت به اوراق بهارداری گفته می شود که صاحبان شرکت ها جهت تامین سرمایه برای راه اندازی خط جدید در یک صنعت از این روش استفاده می کنند.
کسانی که از طریق اوراق بهادار در بورس سرمایه گذاری می کنند به تحلیل تکنیکال نیازی ندارند چرا که سود حاصل از این سرمایه گذاری به صورت تضمینی و بدون ریسک است.
فرض شود که یک کارخانه خودروسازی جهت راه اندازی خط تولید جدید خود نیاز به بیست میلیارد تومن سرمایه دارد و بر طبق تحقیقات صورت گرفته به این نتیجه رسیده اند که تا شش سال آینده این سرمایه از طریق فروش محصولات خط جدید جبران می شود.
اگر کارشناسان با بررسی و آنالیزهای مربوطه به این نتیجه برسند که طرح به صورت سالانه دارای چه سودی خواهد بود و اطمینان حاصل کنند که این طرح توجیه اقتصادی دارد می توانند برای راه اندازی این خط از طریق بورس اقدام کنند.
این شرکت در سازمان بورس و با انتشار اوراق مشارکت می تواند سرمایه مورد نظر را تامین کند و هر سرمایه گذاری می تواند با خریدن این اوراق در سود راه اندازی خط جدید شریک شود.
سود تضمین شده سالانه و همچنین گزارش هایی که هر چند ماه یک بار منتشر می شود همگی از شفاف سازی های این نوع از سرمایه گذاری در بورس است.
نکته قابل توجه اینکه سود اوراق مشارکت تضمین شده و بدون ریسک است و به همین دلیل نمی توان انتظار سودهای بسیار بزرگی از این سرمایه گذاری را داشت.
همچنین سرمایه گذاران در هر صورت سود تضمین شده را دریافت خواهند کرد و در صورتی که راه اندازی خط جدید سودی بیشتر از سود پیش بینی شده داشته باشد، بر طبق قرارداد سود مازاد بر سود تضمین شده نیز به سرمایه گذاران داده خواهد شد.
در صورتی که سود واقعی ای به دست آمده کمتر از سود تضمین شده در قرارداد باشد، محل ضمانت اوراق بهادار که معمولا بانک ها هستند موظف اند که کاستی های سود واقعی را جبران کنند و در هر صورت سود تضمین شده به سرمایه گذاران داده شود.
بورس و فرابورس
بورس و فرابورس دو دسته دیگر از روش های سرمایه گذاری هستند که نیازمند اطلاعاتی همچون تحلیل تکنیکال، بنیادی، تابلو خوانی و مواردی از این قبیل هستند.
تفاوت شرکت هایی که در بورس ثبت می شوند با آن هایی که در فرابورس ثبت می شوند در اندازه شرکت ها، سرمایه آن ها و قدرت آن ها در رقابت با سایر شرکت های هم گروه است.
شرکت های بورس معمولا شرکت های بزرگ تر و دارای سرمایه بیشتری هستند و به عبارت دیگر سازمان بورس برای این شرکت ها قوانین سخت تری اعمال می کند.
شرکت هایی که توانایی رقابت با سایر شرکت های ثبت شده در بورس را نداشته باشند و یا سرمایه و اعتبار آن ها در چارچوب شرکت های بورس نگنجد، به ناچار در دسته شرکت های فرابورس قرار می گیرند.
در حالت کلی می توان گفت که تفاوت های فاحش و قابل توجهی میان شرکت های بورس و فرابورس وجود ندارد.
برای سرمایه گذاری در این دو گروه از شرکت ها نیاز است با استفاده از نرم افزارهای مربوطه مانند متا تریدر، مفید تریدر و … به تحلیل تکنیکال آن ها پرداخت و با مراجعه به سایت tsetmc حجم معاملات و پیشینه آن بررسی شود.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یکی از انواع تحلیل هایی است که توسط آن سرمایه گذار به نمودار قیمت هر سهم دست پیدا می کند.
برای تحلیل تکنیکال از نرم افزارهای مختص این این تحلیل استفاده می شود. این نرم افزارها مجهز به ابزارهایی هستند که کاربر توسط آن ها می تواند با استفاده از انواع الگوریتم ها و تکنیک های تحلیل تکنیکال به آنالیز هر سهمی بپردازد.
در تحلیل تکنیکال اسم سهم، نماد شرکت، گزارش ها و خبرهای منتشر شده از نماد و مواردی از این قبیل اهمیت ندارد، بلکه آن چه که مورد توجه است تنها نمودارهایی است که روند قیمت سهم را به صورت روزانه نمایش می دهد.
ابزارها، الگوها و اندیکاتورهای به کار رفته در تحلیل تکنیکال نشات گرفته از قوانین ریاضی و بر پایه علم اقتصاد بنا شده اند، با این وجود برای یادگیری تحلیل تکنیکال نیاز نیست که بر علم ریاضی و اقتصاد اشراف داشت.
نکته قابل توجه این که برای داشتن خرید و فروش کم ریسک در بازار سرمایه لازم است که تحلیل تکنیکال در کنار تحلیل فاندامنتال قرار بگیرد. چرا که در تحلیل فاندامنتال ارزش ذاتی سهام هر شرکت بررسی می شود و با استفاده از آن تحلیل می توان تشخیص داد که قدرت فروشنده بر خریدار برتری دارد و یا برعکس.
فرضیات در نظر گرفته شده در تحلیل تکنیکال
آن چه که در تحلیل تکنیکال بر آن تکیه می شود مطالعه الگوهای رفتاری نمودارها است. سرمایه گذاران در تحلیل تکنیکال سه فرض را مبنای کار خود قرار می دهند:
فرض اول: همه چیز در قیمت لحاظ شده است. این فرض نشان می دهد که تحلیل تکنیکال فارغ از اخبار منتشر و گزارش های مالی شرکت است.
تمام خبرهایی که قرار است در آینده منتشر شود در چارت قیمتی سهم نهفته است و با یک تحلیل تکنیکال درست می توان به این اطلاعات دست یافت (بدون حتی آگاه بودن از اخبار مربوط به آن سهم)
فرض دوم: قیمت ها بر اساس روند تغییر می کنند. به این معنا که قیمت ها حتما از یک روند صعودی و یا نزولی تبعیت می کنند و تغییرات قیمتی به صورت رندم و اتفاقی صورت نمی گیرد.
فرض سوم: تاریخ تکرار می شود. تکرار تاریخ در سرمایه گذاری یک اصل و قانون است به همین دلیل است که یک تحلیل گر ماهر در بررسی یک سهم حتما به گذشته سهم مراجعه خواهد کرد و پیوت های (قله ها و دره های) سهم در گذشته شناسایی می شوند.
در تحلیل تکنیکال با استفاده از الگوهای کندل استیک، انواع اندیکارتوها و اوسیلاتورها و … به تجزیه و تحلیل سهم پرداخته می شود.
دیدگاه شما