تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بورس چیست؟
تحلیلها مهمترین بخش معامله در بازار سرمایه هستند که توسط آنها میتوان سهام یک شرکت را ارزیابی کرده و ارزنده بودن آن را تشخیص داد. سرمایهگذارانی که قصد دارند بهصورت مستقل در بازارهای مالی به ویژه بازار بورس، فعالیت نمایند، باید با استفاده از قدرت تحلیل بتوانند سهامی را شناسایی کنند، بهموقع خرید کنند و بهموقع هم بفروشند. خرید و فروش سهام بدون آگاهی و استفاده از تحلیلهای موجود، همانند رها کردن تیری در تاریکی است که احتمال اصابت آن به هدف شانسی و نامشخص میباشد. در بازار سرمایه دو روش کاملاً متفاوت برای تحلیل سهام وجود دارد. تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. برای درک تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بورس، قبل از هر چیزی باید هر یک از آنها را بهخوبی بشناسیم. هر یک از این تحلیلها بر اساس اطلاعات خاصی بنا میشوند. اما هدف اصلی و نهایی آنها پیشبینی روند تغییر قیمتها در سهام مختلف است.
اگر شما هم جزء تازهواردان بورسی هستید و سوالاتی از این قبیل را در ذهن دارید که تحلیل تکنیکال چیست؟ تحلیل بنیادی چیست؟ تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟ کدام یک بر دیگری برتری دارد؟ و …، با ادامهی این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ همراه باشید.
تحلیل بنیادی چیست؟
در تحلیل بنیادی یا فاندامنتال گفته میشود که قیمت جاری سهام در بازار همیشه با ارزش ذاتی و حقیقی شرکت مربوط به آن برابر نیست. تحلیلگران با استفاده از تحلیل بنیادی، به بررسی صورتهای مالی، روشهای مدیریت، تحلیل رقبا، مزیتهای رقابتی و از همه مهمتر سودهای آتی یک سهم میپردازند و از همین طریق هم ارزش ذاتی سهم را محاسبه میکنند؛ در واقع، میتوان گفت که فاندامتالیستها بیش از هر چیزی سلامت سهم را بررسی میکنند. سپس با توجه به مقایسهی ارزش بازار و ذاتی که برای آن سهم تخمین میزنند، میتواند تشخیص دهند که سهم ارزان و زیرقیمت (under value) است یا گران و بالای قیمت (over value). در نهایت و از این طریق اقدام به خرید و فروش سهم خواهند کرد. تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل بنیادی
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل بنیادی
در روش فاندامنتال، سعی بر این است که ابتدا همهی عوامل موثر را شناخت و بعد ارزش ذاتی سهم را محاسبه کرد. بهعبارتی میتوان گفت که فاندامنتالیستها همانند یک متخصص تغذیه عمل میکنند که یک وعدهی غذایی را از لحاظ پروتئین، چربی، کربوهیدراتها و …، بررسی کرده و در نهایت از لحاظ ارزش تغذیه، آن وعدهی غذایی را باارزش یا بیارزش اعلام مینماید. در بیان تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بورس، همچنین باید گفت که برخلاف تحلیل تکنیکال، روش فاندامنتال یک روش دو مرحلهای است که در ابتدا بسیاری از عوامل آتی را حدس میزند و سپس بر اساس این حدسیات، سودهای آتی را پیشبینی میکند. در نهایت با استخراج این موارد، ارزش ذاتی را محاسبه میکند. همین چند مرحلهای بودن موجب میشود تا امکان خطا تا حد زیادی افزایش یابد.
مشکل دیگر تحلیل فاندامنتال این است که هیچ روش مشخصی را برای پذیرش اشتباه بودن تحلیل، ارائه نمیکند. برای مثال اگر سهمی ۵۰ درصد زیر قیمت ارزش ذاتیاش در حال معامله باشد، در آن توصیه به خرید میشود. درحالیکه در بسیاری از مواقع مثل رکود سال ۲۰۰۸، هیچ دلیلی وجود ندارد که سهم ۵۰درصد یا حتی ۹۵درصد از ارزش واقعی خود فاصله بگیرد!
تحلیل تکنیکال چیست؟
اصلیترین تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در این است که تحلیل تکنیکال بر خلاف تحلیل بنیادی، تنها بر روند تغییرات قیمت داراییها تمرکز دارد. در واقع، در این روش تحلیل سعی بر این است که با بررسی روند قیمتی، آرایشهای تاریخی و حجم معاملات گذشتهی یک سهم، رفتار کلی سهم را مطالعه و نسبت به پیشبینی آیندهی قیمت سهم اقدام کند. تکنیکالیستها معتقدند که گذشتهی نمودار سهم میتواند، چراغ راه آینده باشد؛ یعنی با مطالعهی گذشته و بررسی رفتارهای عمومی سهم، میتوان آیندهی آن را شبیهسازی کرد. حجم معاملات نیز عنصر کلیدی دیگری در تحلیل تکنیکال است. برای مثال شکسته شدن روند میانگین حجم معاملات میتواند نشانگر افزایش یا کاهش سطح قیمت باشد. دقت داشته باشید که هنگام استفاده از این نوع تحلیل فرض بر آن است که تمامی فاکتورهای بنیادی از جمله سلامت مالی شرکتها و صنایع، وضعیت اقتصادی و …، از قبل در قیمت داراییها لحاظ شدهاند.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل تکنیکال
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل تکنیکال
در بحث تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی میتوان گفت که برخلاف تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال سعی در تحلیل برآیند عوامل موثر بر قیمت سهم دارد. رفتار آن به مانند یک اشتهاسنج است که اشتهای فرد را میسنجد. یک فرد بسیار گرسنه ممکن است غذاهای فاقد ارزش کیفی را هم مصرف کند. اما برعکس، یک فرد کاملاً سیر از صرف باارزشترین غذاها نیز خودداری میکند. تحلیل تکنیکال هم درست به همین شکل است. در این روش انرژی فعلی، اشتها و تمایل حرکتی بازار به ادامهی روند فعلی سنجیده میشود. درست برعکس تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال یک مرحلهای بوده و با بررسی رفتار واقعی بازار که همان نمودار قیمت و حجم معاملات میباشد، اقدام به قضاوت میکند. این تحلیل، تنها روشی است که قبل از معامله، سیگنالی مشخص برای تشخیص اشتباه بودن تحلیل ارائه میکند تا معاملهگر با ریسکی روشن وارد بازار شود.
تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی
برای درک بهتر تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی به این مثال توجه کنید:
سرمایهگذار الف، یک تحلیلگر فاندامنتال و سرمایهگذار ب، یک تکنیکالیست میباشد. هر دوی این افراد در بررسی ارزشمند بودن چند مرکز خرید برای سرمایهگذاری هستند. سرمایهگذار الف، به هرکدام از این مراکز خرید سر میزند. محصولات، طراحی و صورتهای مالی هریک از آنها را بهصورت جداگانه بررسی میکند و بعد تصمیم میگیرد که سهام شرکت را خریداری کند یا خیر؟ چرا که او بهدنبال فروشگاهی است که بهترین شرایط بنیادی را داراست و عواملی مثل محصولات خوب، مدیران مسئولیتپذیر و … را در نظر میگیرد. تحلیلگران تکنیکال، با توجه به روندهای تاریخی که از صعود قیمت خبر میدهند، اقدام به خرید سهام یک شرکت میکنند. نه با توجه به آنچه که در شرکت رخ میدهد.
اما سرمایهگذار ب، از طریق کامپیوتر، وضعیت قیمت سهام فروشگاهها و نمودار شرکتهای مختلف را بررسی میکند تا متوجه شود که ارزش سهام کدام یک از این شرکتها بهترین عملکرد را داشته است؟ سپس الگوهای قیمتی را شناسایی میکند که بیانگر روند صعودی و قدرت ارزش سهام یک شرکت باشند. در تحلیل تکنیکال، سرمایهگذار ب، محصولات فروشگاه و وضعیت مالی آن را در نظر نمیگیرد. چرا که او یک تکنیکالیست است و معتقد است که تمام عوامل بنیادی را میتوان از قیمت سهام فهمید. درواقع، این سرمایهگذار نیازی ندارد که برای تصمیمگیری به فروشگاهها سر بزند. خب این هم دیگر تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی است؛ در واقع، یک تحلیلگر فاندانتال، با توجه به عملکرد شرکتها برای معامله، تصمیمگیری میکند. آنها معتقدند که عوامل بنیادی در قیمت سهام یک شرکت و یا در آیندهی آن تاثیر خواهند گذاشت.
در نهایت، هر دوی این سرمایهگذاران، با وجود دلایل متفاوتی که برای انتخاب سهم دارند، ممکن است که در یک فروشگاه مشترک سرمایهگذاری کنند.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ کدام یک بهتر است؟
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ کدام یک بهتر است؟
حالا که با تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس آشنا شدید، احتمالاً این سوال برایتان پیش خواهد آمد که کدام یک از این روشها بر دیگری برتری دارد؟ باید بگوییم که هر دوی این تحلیلها برای ارزیابی و تحلیل بورس و سهام کارایی دارند. در اصل، این استراتژی و نگرش افراد در سرمایهگذاری یا معاملهگری است که مشخص میکند کدام تحلیل برای شما مفیدتر است. پس بهتر است، ابتدا اهداف و روش سرمایهگذاری خود را مشخص کنید تا ببینید کدام تحلیل برای شما مناسبتر است؟ البته گاهی ممکن است بهطور همزمان از هر دو روش برای تصمیمگیری خرید استفاده کنید. توصیهی بسیاری از حرفهایهای بازار، این است که همزمان از هر دو تحلیل برای انتخاب سرمایهگذاری و سهام مناسب جهت خرید استفاده نمایید. پس بهجای داشتن نگاه متعصبانه به یک نوع تحلیل، دانش و آگاهی خود را نسبت به تحلیلها گسترش دهید.
برای آشنایی بیشتر با تحلیل بنیادی و تکنیکال و آگاهی از ویژگیهای هر کدام از آنها، میتوانید از اینجا شروع کنید 👇👇👇
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس پرداختیم و راجع به ويژگیهای هر یک از آنها صحبت کردیم. در کل، تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانیست که میخواهند بر عملکرد شرکتها تمرکز کنند و تمایل به سرمایهگذاری بلندمدت دارند؛ این تحلیل برای سرمایهگذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایهگذاری ایدهآل است. جایی که نتایج مالی بلندمدت کسبوکارها میزان موفقیت سرمایهگذاری را تعیین میکنند. اما تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایهگذارانی است که میخواهند از تغییرات قیمت داراییها استفاده کنند و برای سرمایهگذاری کوتاهمدت و کسانی که ریسکپذیری بیشتری در قبال داراییهایشان دارند، بسیار کاربردی است. اما همانطور که در این مقاله گفتیم که لزومی ندارد، بهعنوان سرمایهگذار، استراتژی سرمایهگذاریتان را صرفاً به یک نوع تحلیل وابسته نمایید. ممکن است در برخی موقعیتها تحلیل تکنیکال و در برخی دیگر تحلیل بنیادی را موثر بیابید.
چراغ ، بهعنوان پلتفرم آموزش و کاریابی در تلاش است تا با بیان نکات آموزشی مهم در زمینهی کار و سرمایهگذاری به شما برای رسیدن به موفقیت در این زمینهها کمک نماید.
تحلیل گر تکنیکال یا چارتيست کیست و چه کاری انجام میدهد؟ | بیدارز
چندین عنوان مختلف برای کسانی که رویکرد تکنیکی به این مسئله دارند نسبت داده می شود: تحلیل گر تکنیکال نمودار، تحلیل گر بازار. تا همین اواخر، همه آنها به معنای تقریباً یکسانی بودند. با این حال با افزایش تخصص در این زمینه، لازم است که در برخی از موارد دیگر تمایز قائل شویم و اصطلاحات را با دقت بیشتری تعریف کنیم. از آنجا که تقریباً تمام تحلیل های تکنیکی پیش از این مبتنی بر استفاده از نمودارها تا دهه گذشته بود، اصطلاحات «تکنسین» و «چارتیست» معنایی یکسان داشتند اما امروزه دیگه اینگونه نیست.
حوزه وسیع تحلیل تکنیکال همزمان با رشد فزاینده آن به دو دسته تقسیم می شود. اساس کار برخی از تحلیل گران نمودارها است که بهتر است به آنها بگوییم تحلیل گران آماری. مسلماً در اینجا هم پوشانی زیادی وجود دارد و نقاط مشترک زیادی بین تحلیل گران تکنیکی و بنیادین وجود دارد و در کل می توان همه را در یک خانواده قرار داد. اینکه یک چارتیست سنتی چقدر برای تکمیل تحلیل خود از نمودار استفاده می کند مهم نیست، در هر صورت نمودارها ابزار اصلی کار هستند. الباقی ابزارها ثانویه هستند.
نمودارها تا حدودی فعالیتی ذهنی هستند و موفقیت این رویکرد بیشتر از هر چیز به مهارت چارتيست بستگی دارد. اصطلاح «نمودار هنری» در این رویکرد به کار رفته است، زیرا خواندن نمودار عمدتاً یک هنر است. در مقابل، تحلیل گر آماری یا کمی، این اصول ذهنی را مورد استفاده قرار می دهد بررسی می کند، آزمایش می کند و آنها را به منظور توسعه سیستم های معاملات کامپیوتری بهینه می کند. این سیستم ها یا مدل های معاملاتی، سپس در رایانه ای تولید می شوند که سیگنال های کامپیوتری «خرید» و «فروش» تولید می کند.
این سیستم ها از ساده تا بسیار پیچیده متغیر است. با این حال هدف این است که عنصر ذهنی انسانی یا به زبانی دیگر نقش انسان در تجارت را کاهش داده یا افزایش؟ از بین ببرد تا آن را علمی تر جلوه دهد. این آمارشناسان ممکن است از نمودارهای قیمت در کار خود استفاده نکنند، اما تا زمانی که کارشان محدود به مطالعه عملکرد بازار باشد، باید توسط تحلیل گران تکنیکی مورد بررسی قرار بگیرند.
تکنسین های آماری را می توان به دو زیرگروه دسته بندی کرد: کسانی که تحلیل های خود را به کامپیوترها می سپارند و کسانی که از تکنولوژی کامپیوتری به عنوان ابزاری برای گسترش نشانگرهای تکنیکی و نوسان نماها استفاده می کنند. گروه دوم خروجی کامپیوترها و نوسان نماها را کنترل می کنند و وظیفه آنها بررسی خروجی ها و تصمیم گیری نهایی است.
یک راه برای متمایز کردن چارتیست ها و تحلیل گران آماری این است که این طور در نظر بگیریم که تمام چارتیست ها تحلیل گر تکنیکی هستند، اما همه تحلیل گران تکنیکی چارتيست (نموداری) نیستند. اگرچه این دو کلمه به طور متقابل در استفاده شده است، اما یادمان باشد که نمودارها و چارت ها بخشی از تحلیل تکنیکی هستند.
سؤالی که اغلب مطرح می شود این است که آیا تجزیه و تحلیل فنی که در مورد آینده بازار اعمال می شود، همان بازار سهام است. پاسخ هم بله و هم نه است. اصول اساسی یکسان هستند، اما تفاوت های قابل توجهی وجود دارند. اصول تحلیل تکنیکی ابتدا برای پیش بینی بورس به کار رفته و بعد با وضعیت آینده بازارها سازگار شد.
برخی از انتقادات وارده به این روش
همیشه برخی از روش ها با انتقاداتی روبه رو هستند و این تحلیل نیز مستثنی نیست. چندین سؤال درباره مباحث مربوط به این مطلب وجود دارد. یکی از آنها این است هرکسی برای خود آینده تحلیلگر بنیادی کیست نگری و پیشگویی می کند.
سؤال دیگر اینکه چگونه ممکن است که قیمت ها و مطالب گذشته درباره آینده پیشگویی هایی داشته باشد و مؤثر واقع شوند؟ یا اینکه نمودارها به ما می گویند که هم اکنون وضعیت بازار چگونه است، اما از آینده بازار اطلاعاتی نمی دهند.
جواب این سؤال کاملا واضح است و آن هم این است که تا زمانی که ندانید نمودارها را چگونه بخوانید و بررسی کنید به شما نمی گویند که بازار در حال رشد به کدام سمت است. سؤالات مربوط به ورود تصادفی معمولا به این صورت هستند که می گویند آیا قیمت ها واقعا بر اساس روندها پیش می روند؟ و در مورد اینکه هر تحلیل تکنیکال می تواند استراتژی خرید و فروش خود را داشته باشد، شبهه ایجاد می کند.
خود تفسیرگری
این موضوع که هرکس برداشت خود را نسبت به هر نمودار دارد برای افراد زیادی مورد پرسش واقع می شود و ذهن های بسیاری را به خود مشغول کرده است. به طور حتم این سؤال جای تفکر دارد، اما کمتر از آنچه که به نظر می رسد اهمیت دارد. بهترین راه برای پاسخ دادن به این سؤال مراجعه به متن هایی است که افرادی که در معاملاتشان از نمودارها استفاده می کنند را به شدت زیر سؤال می برد:
- استفاده از انواع مختلفی از نمودارها روز به روز در حال گسترش است و توجه عده زیادی را به خود جلب کرده و همه دوست دارند که از آنها استفاده کنند و از قوانین همین چارت ها پیروی می کنند و همین موضوع باعث ایجاد موج های عظیمی از خرید و فروش در جای جای بازار شده است، به طوری که همگی همزمان با هم کالایی را می خرند و باعث افزایش نرخ آن می شوند و سپس با یکدیگر آن را می فروشند و باعث کاهش قیمت ها می شوند.
- این الگوها همه ساخته ذهن و توهمات افراد هستند و هیچ مطالعه ریاضی نتوانسته حتی یکی از آنها را اثبات کند. آنها ساخته ذهن خریدار و فروشنده سهام هستند.
این دو مسئله کاملا در مقابل یکدیگر قرار دارند و همدیگر را نقض می کنند و ما هم نمی توانیم همزمان هردوی آنها را قبول کنیم. اگر الگوهای نموداری ساخته ذهن و توهمات خریدار و فروشنده هستند، پس این مسئله عقلانی نیست که بگوییم افراد یک کالا را به طور همزمان خریداری می کنند و همه به سمت یک توهم می روند و موج ایجاد می کنند.
مسلماً هردوی این انتقادها نمی توانند همزمان مطرح شوند، به طوری که هم بگوییم نمودارها واضح هستند و همه همزمان به یک سو می روند و هم زمان عمل می کنند و از طرف دیگر هم بگوییم که همین نمودارها تماما ذهنی و برخاسته از توهمات است. شاید حقیقت این مسئله این باشد که نمودار کاملا یک فعالیت ذهنی است و خواندن آنها هنر است.
به ندرت نمودارها آن قدر واضح هستند که همه تحلیل گران تکنیکی باتجربه یک پیشگویی از آنها را ارائه بدهند. همیشه جایی برای شک کردن وجود دارد و ما ثابت می کنیم که همیشه فاکتورهایی هستند که یکدیگر را نقض می کنند. حتی اگر همه تحلیل گران یک نظریه را ارائه بدهند دلیل نمی شود که همزمان در یک جهت وارد بازار شوند.
بعضی ها تلاش می کنند با توجه به آلارم های خرید و فروش زودتر وارد بازار سهام شوند. بعضی ها منتظر شکست قیمت ها هستند و با توجه به نوسان های موجود می خواهند اطمینان بیشتری کسب کنند. بعضی ها منتظر هستند که در مسیر انفجار قیمت ها مانعی به وجود بیاید و بعد از برطرف شدن آن مانع وارد بازار شوند، بعضیها مبارزه طلب و گروهی نیز بسیار محتاط و محافظه کار هستند.
حتی در این بین ممکن است افرادی باشند که خیلی زودتر از پایان نوسانات از دور خارج شوند و گروهی دیگر تا رسیدن به قیمتی مشخص صبر می کنند. برخی از تحلیل گران استراتژی هایی بلندمدت دارند و برخی کوتاه مدت و حتی روزانه نیز کار می کنند. پس در نتیجه اینکه همه افراد در یک زمان وارد بازار شوند و در یک مسیر حرکت کنند کاملا منتفی است. اگر زمانی این خود تفسیرگری به یک دغدغه برای همه تبدیل شد بهتر است نام آن را درست بینی درونی بگذاریم.
به معنای دیگر زمانی می رسد که یک تاجر یا معامله گر با تمرکز بالا و تسلط بر نمودارها بازار را در دست می گیرد و آن را متأثر می کند. در اینجا معامله گر به بررسی اتفاقی که افتاده می پردازد و صرف نظر از استفاده از نمودارها استراتژی خرید و فروش خود را با بازار هماهنگ می کند؛ مثلا ممکن است خیلی پیش تر از شلوغ شدن بازار اقدام به خرید کند یا اینکه صبر می کند تا زمانی مناسب فرا رسد.
آیا میتوان از گذشته برای پیش بینی آینده استفاده کرد؟
سؤال دیگری که همواره جای بحث دارد این است که امور مربوط به گذشته تا چه حد اعتبار دارند و اطلاعات گذشته تا چه زمانی معتبر است. باعث تعجب است که این سؤال برای افراد زیادی از جمله منتقدین پیش آمده، درحالی که همگان میدانند که مقوله پیش بینی، از پیش بینی وضع هوا تا پیش بینی در تحلیل بنیادی کاملا وابسته به اطلاعات گذشته است.چه نوع اطلاعات دیگری برای این کار وجود دارد؟
مباحث آماری در دو حوزه توصیفی و استنتاجی با یکدیگر تفاوت های فاحشی دارند. آمار توصیفی عملاً به اطلاعات نو و در دسترس، مانند نمودارهای قیمت و نمودارهای میله ای استاندارد اشاره دارد، در حالی که آمار استنتاجی از پیش بینی ها و اطلاعات قدیم و جدید و ارتباط دادن این دو با یکدیگر به وجود می آید. تحلیل نمودارها نوع دیگری از تحلیل زمان بر اساس نمودار است، چیزی که در تمام تحلیل های زمانی انجام می شود.
تنها اطلاعاتی که هر کس باید به آن رجوع کند و از آن کمک بگیرد اطلاعات مربوط به گذشته است. برای پیش بینی آینده تنها کاری که می توانیم انجام دهیم مرتبط ساختن تجربیات گذشته با آینده است. این طور به نظرمی رسد که استفاده از اطلاعات گذشته قیمت یک کالا برای پیش بینی آینده برداشتی کلی از علم آمار باشد.
نظریه ورود تصادفی
این مسئله در انجمن های علمی جای تازه ای باز کرده است و خلاصه ادعای آن این است که تغییرات قیمت امری کاملا تصادفی و غیرقابل پیش بینی است. این اصل به فرضیه بازار کار برمی گردد که طبق این فرضیه تغییرات به صورت کاملا تصادفی است و هر تغییری بر اساس ارزش ذاتی خود تغییر می کند.
طبق این نظریه بهترین روش در بازار خرید و نگهداری است و نباید از نوسانات بازار استفاده کنیم. تا زمانی که درباره موضوع تصادف هنوز نمی توان نظریه مطمئنی بیان کرد و در آن شک و شبهه وجود دارد خیلی درست نیست که تغییرات در قیمت ها را یک تصادف بدانیم. در این موقعیت می توان ثابت کرد که مشاهدات تجربی و عملی کارایی بیشتری نسبت به تکنیک های آماری دارند و می توانند چیزهایی را که فرد در ذهن دارد را ثابت کند یا هیچ چیزی را به اثبات نرساند.
به خاطر داشته باشیم که دامن زدن به واژه تصادف رابطه مستقیمی با ناتوانی در درک الگوهای قیمت دارد. اینکه بسیاری از افراد فارغ التحصیل در این رشته نمی توانند الگوها را درک کنند دلیل بر این نیست که این الگوها وجود ندارند. درباره این موضوع که آیا روند بازار وابسته به برداشت های یک تحلیل گر عمومی است یا عملکرد یک تاجر در بازار، هنوز جای بحث دارد.
اگر هر خواننده ای به این موضوع شک دارد با نگاه انداختن به چارت های مختلف می تواند وجود روندها را در نمودارها درک کند. چگونه کسانی که به روند تصادفی اعتقاد دارند منکر روندها می شوند، به این معنی که اتفاقی که در گذشته افتاده یا در آینده اتفاق خواهد افتاد هیچ ربطی به امروز و فردا ندارد.
- آنها چگونه موفقیت سیستم های دنبال کننده روندها را که در حافظه زندگی واقعی ثبت شده را توضیح میدهند؟
- روش خرید و نگهداری چگونه در دنیایی که زمان تعیین کننده همه چیز است می تواند درست باشد؟
- اگر تغییرات کاملا تصادفی است پس چگونه تجار و معامله گران فرق بین بازار کاهشی و افزایشی را درک می کنند؟
درواقع چگونه یک بازار کاهشی وجود دارد که دنباله رو یک روند است، هرچند که در مراحل ابتدایی خود باشد. خیلی بعید به نظر می رسد که داده های آماری نظریه ورود تصادفی را اثبات کنند. این نظریه که بازارها تصادفی هستند کاملا توسط انجمن های علم تکنیکال رد شده است.
اگر بازار تصادفی بود، هیچ گونه پیش بینی کارایی نداشت. به غیر از رد این نظریه، اعتقاد افراد بازار که بسیار به این مسئله شبیه است مدعی است که بازار همه چیز را درک و در قیمت ها منعکس می کند. این امیدواری برای دنیای تحصیل هم وجود دارد. تعدادی از محققین دانشگاه های برجسته آمریکا تحقیقات در زمینه رفتارشناسی مالی را آغاز کرده اند که معتقدند رفتارهای انسانی و قیمت گذاری به هم پیوسته اند؛ که البته این اساس اصلی تحلیل تکنیکال است.
مقصر اصلی نابسامانی بورس تهران کیست؟
بررسیها نشان میدهد که دولت نهتنها با بیتدبیری باعث از دست رفتن اعتماد سهامداران شد، بلکه میزان نارضایتی سهامداران بهشدت افزایشیافته است.
به گزارش سرویس بورس مشرق، بازار سرمایه دیروز روند متعادلی به خود گرفت و شاخص کل درنهایت با ریزش ۳ هزار و ۲۲۹ واحد یعنی ۳ دهم درصد، رقم ۱ میلیون و ۲۱۱ هزار و ۹۳۵ واحد را تجربه کرد.
بورس از کما خارج میشود؟
میتوان گفت که بازگشت معاملات روزانه به تعادل بازار کمک کرد. اوضاع بازار در مقایسه با روز یکشنبه بهتر بود و دستکم از تعداد نمادهایی که در صف فروش بودند کاسته شد. بنابراین به نظر میرسد در هفته جاری صفهای فروش جمع و حجم معاملات بیشتر شود که این موضوع باعث ایجاد تعادل در بازار سهام خواهد شد.
فرشاد سیفی، کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه در تشریح وضعیت فعلی بیان کرد: بازار سهام از چندی پیش دچار اصلاحات و ریزش شده است و این مسئله بهتبع باعث ریزش سهمهای بنیادی و تکنیکال نیز شد.
وی افزود: وضعیت صورت مالی سهمهای بنیادی که در گزارشات فصلی ارائه میشود و شامل سود و وضعیت فروش است، بسیار مناسب بوده و بازدهی بسیار مطلوبی داشتهاند. اما متأسفانه در ریزشهای اخیر این موارد دیده نشد و بهاصطلاح، تر و خشک باهم سوخت.
سیفی ادامه داد که متأسفانه بازار فعلی چه ازنظر بنیادی و چه تکنیکال تحلیلپذیر نیست. چراکه این روزها بحث سود ناخالص و سود هر سهم یا P/E که در صورتهای مالی و گزارش ۹ ماهه مشاهده میکنیم، بهعلاوه وضعیت سال جاری و سال جدید آنها اصلاً در خریدوفروشها دیده نمیشوند.
این تحلیلگر تأکید کرد: در کل سهمهای بنیادی در بازار بورس و فرا بورس سهمهای کم ریسک تری هستند. سرمایهگذاران در این روزها باید بیشتر سهمها را ازلحاظ بنیادی بررسی کنند. درواقع باید بعضی سهمها که در گروههای پالایشی، غذایی، سیمانی و خودرویی هستند را دقیق بررسی کنند و ببینند که کدامیک از آنها ازلحاظ بنیادی دارای برنامهریزیهای منظم و سودآوریهای خوبی است.
او ابراز کرد: نکته حائز اهمیت این است که انتخابات آمریکا تبعاتی بر بازار سرمایه داشته و خواهد داشت . اما روند بازار ما راه جدایی از این روند دارد چراکه مدت طولانی است که در شرایط تحریم هستیم و بازار سرمایه تا حدودی راه خود را از این موضوعات جدا کرده است.
سیفی بابیان اینکه در این مدت بازارهای ارز، خودرو و طلا رشد و روند صعودی بالایی داشتهاند، معتقد است که اکنون میتوان گفت بازار سرمایه جایی است که فرصت رشد و صعود بالایی خواهد داشت. زیرا به نسبت بازارهای موازی خود رشد قابلتوجهی نداشته است.
تصمیمات نا بهجا در زمانهای نامناسب؛ علت زیرش سهمهای ارزنده و بنیادی
کارشناس بازار سرمایه تصریح کرد: موضوع دیگری که بسیار مهم است تصمیمات نا بهجا در زمانهای نامناسب است که باعث شد سهمهای ارزنده نیز ریزش داشته باشند و به نسبت ارزش ذاتی خودشان نیز پایینتر بیایند. بنابراین دولتمردان باید تصمیمات درستی اتخاذ کنند تا بتوانند روند بازار سرمایه را جدا از این مؤلفهها جا کنند. زیرا دولت خودش مردم را به حضور در بازار بورس تشویق کرد.
وی یادآور شد که در همین میان برخی اساتید بورس نیز مطرح کردند بازار سرمایه بیش از حد رشد کرده است و این رشد دچار نوسانات خواهد شد و در همین شرایط افراد جدیدی وارد بازار بورس شدند که تجربه و دانش کافی را نداشتند و همین مسائل باعث اصلاح بازار شد.
سیفی اضافه کرد: عده دیگری با توجه به تمام این اتفاقات و پیشخور کردن نتایج انتخابات، برای ارزش ذاتی بسیاری از سهمها که در واقعیت ارزنده نبودند روند رشد بسیار بالایی را در نظر گرفتند و بعضاً برخی شرکتهایی که به ورشکسته بودند و سهمهایشان ارزش ذاتی واقعی نداشتند که قابل معامله باشند یا رشد بالایی داشته باشند در این میان سرمایههایی هنگفتی را به دست آوردند.
قیمت جهانی فملی رو به بالا و ارزنده است
تحلیلگر بنیادی بازار سرمایه بابیان اینکه برخی سهمها مانند فملی ازلحاظ قیمت جهانی رو به بالا هستند، تأکید کرد که بهراحتی میتوان گفت این سهم بسیار ارزنده است. سهمهایی نیز همچون فولاد مبارکه و یا فولاد کاوه و موارد دیگر ازایندست، در بازار وجود دارند که رشدی نداشته و بهاصطلاح از بازار عقبافتادهاند.
سیفی یکی از دلایل ریزش شدید شاخص را حمایت دولت از سهمهای شاخص ساز دانست و یادآور شد که متأسفانه در این مدت دولت تنها از سهمهای شاخص ساز حمایت کرد و باعث شد شاخص روند صعودی به خود بگیرد و بهتبع سهمهای کوچک هیچ حمایتی نشدند و سهمهای کوچک درروند رشد شاخص جا ماندند و رشد آنچنانی به خود ندیدند. از طرفی مردم هم نتوانستند در سهمهای شاخص ساز که هرروز روند صعودی داشتند ورود کنند. به همین جهت به سایر سهمها ورود کردند و به دلیل عدم دانش کافی تصور میکردند که این سهمها نیز مانند سهام شاخص ساز رشد خوبی خواهند داشت. همین موضوع موجب شد تا سرمایهگذاری در سهمهای کوچک صورت گیرد.
وی عنوان کرد: از همین رو بعد از ریزش شاخص ضرر هنگفتی به سهامداران سهمهای کوچک وارد شد و سرمایه خود را از دست دادند. این افراد که بنا به دعوت دولت به بورس، سرمایه اندک خود در زندگی روزمره و معیشت را وارد بازار سرمایه کرده بودند مورد حمایت دولت قرار نگرفتند و این مسئله موجب شد که سهامشان ریزش و سرمایههایشان از دست برود.
کدام سهمها بنیادی و ارزشمند هستند؟ / بازار راه خود را جدا خواهد کرد و سهمهای بنیادی به روند صعودی برمیگردند
این کارشناس میگوید که امروز در بازار سهمهای بنیادی زیادی داریم. بهطور مثال: اخابر، فملی، فولاد، شاراک و ویتانا سهمهای بسیار ارزندهای هستند که بنیاد قوی دارند. در گروه حملونقل نیز سهمی مانند حکشتی ارزش خوبی دارد. اما متأسفانه این روزها از طرف بازیگردان سهم هیچ حمایتی نمیشود گرچه این سهم بنیاد خوبی دارد و ارزنده است. در گروه بانکیها نیز وبلمت سهم بنیادی خوبی است و در گروه سیمانیها نیز میتوان ستران را نام ببرد.
سیفی اظهار کرد که بههرحال بازار راه خود را جدا خواهد کرد و این سهمها بازمیگردند و روند صعودی به خود میگیرند. سرمایهگذاران باید صبور و نگاهشان به بازار سرمایه بلندمدت باشد.
او عنوان کرد که در ابتدا باید گفت که تحلیل بنیادی در راستای شناسایی سهم بنیادی در سطح یک شرکت شامل تحلیل عوامل مالی ازجمله سودآوری شرکت برای تعیین ارزش ذاتی است. این متغیرها شامل فروش، استهلاک، حاشیه سود، منابع مالی، نرخ مالیات، گردش داراییها است.
تحلیلگر بازار سرمایه میگوید: قدم بعدی در راستای شناسایی سهم بنیادی، میتواند شامل سنجش جایگاه رقابتی شرکت در صنعت مربوطه، سطح تکنولوژی، کیفیت مدیریت، رقابت خارجی و مواردی ازایندست باشد. در نظر داشته باشید که تعدادی از این عوامل تحت کنترل خود شرکت است که باید در انتخاب سهم بنیادی موردتوجه قرار گیرد.
وی ضمن اشاره به حائز اهمیتترین شاخصها تأکید کرد: نرخ تورم، میزان رشد تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری، تغییرات در میزان عرضه و تقاضای پول و … مهمترین شاخصها هستند. در ضمن ارزیابی قسمتهای مختلف اقتصادی با توجه به شاخصههایی مانند؛ سهم هر بخش در تولید ناخالص داخلی و میزان رشد اقتصادی، فرصتهای رشد و سرمایهگذاری موجود، فضای کسبوکار رقابتی و میزان حساسیت صنعت به سیاستهای داخلی و خارجی، صورت میپذیرد و درنهایت باید به بررسی عوامل مختص شرکت منجر شود.
سیفی اظهار کرد: سرمایهگذاران باید به سلامت مالی شرکت و کیفیت سود گزارش شده آن توجه داشته باشند و باید گفت که خرید سهام حتماً تحت عوامل تکنیکال نیست. بلکه باید عوامل بنیادی بیانشده را نیز در راستای خریدی بهتر در نظر داشت. این تحلیلگر بنیادی کیست عوامل بنیادی تعیینکننده ارزش ذاتی یک شرکت خواهند بود. بنابراین سهامداران باید با توجه به وضعیت شرکت ارزش آن را تخمین بزنند و با این کار میتوانند به آینده سهام آن شرکت امیدوار باشند تا سهام آنها بتواند در شرایط بد بازار قیمت و ارزش ذاتی خود را حفظ نماید.
چه کسی مقصر اصلی نابسامانی بورس تهران است؟
وی در تشریح این سؤال میگوید که بسیاری از علاقهمندان سیاسی و اقتصادی با وعدهها و دعوت شخص رئیسجمهور به بورس تهران وارد شدند و بهجرئت میتوان گفت که دولت یازدهم بورس تهران را در بهترین وضعیت خود در سال ۹۲ تحویل گرفت. اما بررسیها نشان میدهد که دولت نهتنها با بیتدبیری باعث از دست رفتن اعتماد سهامداران شد، بلکه میزان نارضایتی سهامداران بهشدت افزایشیافته است. آنچه عملاً در بازار سرمایه رخ داد سوءاستفاده از حضور و اعتماد مردم و سهامداران حقیقی در ورود به این بازار بود.
فعال بازار سرمایه کاهش شاخصها و ارزش معاملات را حکایت از بهرهبرداری برخی جریانات از این بازار و سوءاستفاده از اعتماد مردم به آن میداند و میگوید: متأسفانه هیچکس پاسخگوی این وضعیت نیست!
او ابراز کرد: واقعاً باید حق داد که تحلیلگران بورسی سرگیجه بگیرند. زیرا بورس فعلی شبیه هیچ دورهای نیست. جذابیت سرمایهگذاری در بازار سرمایه در حال حاضر به دلیل وجود ابهامات زیاد و وضع نابسامان بازار سرمایه، از بین رفته و به همین دلیل این حجم نقدینگی از بورس خارجشده است. بنابراین بیشتر کسانی که موفق بهنقد کردن دارایی خود در بازار سرمایه میشوند، به نحوی سرمایه خود را به بخش های کم ریسک و پر بازده انتقال میدهند.
تحلیلگر بازار سهام ادامه داد که تصمیم سئوال بر انگیز مدیران بازار در خصوص نحوه انجام معاملات این بازار که به کاهش جذابیت آن و در نتیجه محدود شدن معاملات در آن می انجامد با واکنش هیجانی و فرارگونه معامله گران رو به رو شد.
سیفی اظهار میکند: اینجاست که مَثَل "در و تخته با هم جور میشود" مصداق پیدا میکند. اطمینان بخشی و ایجاد ثبات و شفافیت جهت فراهم کردن امکان تصمیم گیری فعالان هر بازار ساختار یافته، از وظایف اصلی و دلایل وجودی مدیران است اما تمام این وظایف در تصمیمات اخیر یکجا قربانی شد.
او افزود: در شرایطی که اعتماد مردم از بازار بورس ساقط شد، بهتر است دولتمردان به فکر چاره ای برای از بین نرفتن سرمایه های مردم باشند که بدون زیرساخت های لازم و بدون دانش کافی مردم را به بورس دعوت کرده اند. زیرا موج جدید اصلاحات در بلندمدت اثر زیانباری برجای خواهد گذاشت.
این کارشناس تأکید کرد که وضعیت نابسامان و آشفته معاملات موضوع عیانی بوده که در یادداشت های پیشین نیز به آن اشاره کرده ام. اما آیا علاج یک بیماری سر به نیست کردن بیمار است؟ ایراد بزرگ بازار اصلی که حاکی از طفولیت بازار در کشور یا نگاه این چنینی مسئولان به بازار است. در هر صورت واشکافی تمام ابعاد این تصمیم در حوصله این گفتگو نیست. اما میتواند گویای زوایای مختلفی از نحوه مدیریت بازار سرمایه در ایران باشد.
وی میگوید که این گونه دست اندازی دولت به منابع شرکتهایی که سهام آن در دست عموم است، بسیار جای سؤال است. گرچه ذات بازار سرمایه نوسان است، اما تغییرات قیمتی آغاز شده از مرداد تاکنون فراتر از نوسان بوده است.
مسئولانی که مردم را به بورس دعوت کرده اند، بهتر است به فکر چاره باشند
سیفی ادامه داد: نکته اساسی این است که ممکن است هم اکنون سرمایهگذارانی را داشته باشیم که چنین تجربه ای را نداشتهاند و از زمان ورودشان به بازار سرمایه تا به امروز صرفا شاهد رشد مستمر بازار بوده اند. طبیعتا این مسئله با ذات بازار سرمایه در تضاد است. زیرا بازار سرمایه در حقیقت بازاری است که متاثر از شرایط شرکت ها، صنایع، و کلیت بازار است.
تحلیلگر بازار سهام ابراز کرد: با این حال تجربه نشان داده بازار در میان مدت و بلندمدت فرصت هایی را ایجاد میکند که منجر به بازدهی میشود و طبیعتا سرمایهگذارانی در این بازار برنده خواهند بود که تمایلی به ماندن، صبر و تحلیل بیشتری داشتند. درنتیجه به سرمایهگذاران توصیه میشود که نگاه و برنامه خود را میان مدت تر و بلندمدت تر کنند.
وی خطاب به سرمایهگذاران گفت که موقعیت فعلی بازار این اجازه را می دهد تا بتوانید سبدهای نامطلوب خود را با سبدهای بهتر چینش و منتظر باشند در میان مدت ریسک های عمومی بازار از بین برود. اینگونه انتخابی بهینه خواهند داشت و تحلیل های به موقع موجب پاداش در آتیه خواهد شد.
کدام شرکت های بورسی رشد بهتری خواهند داشت؟
با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و… کشور پیشبینی میکنم شرکتهای سرمایهگذاری محور و کالاهای اساسی رشد مناسبتری داشته باشند. همچنین، هلدینگهای گروههای مختلف بازار به دلیل رشد مناسب زیرمجموعههایشان و بالا رفتن NAV آنها، پتانسیل مناسبی جهت رشد خواهند داشت.
او به سهامداران بازار گفت که پیشنهاد میکنم در شرکتهای نقد شونده که دارای حجم معاملات مناسبی هستند، سرمایهگذاری کنید تا ریسک معاملات شما کاهش یابد.
سیفی در انتها یادآور شد برای اینکه سرمایهگذاری موفقی در بورس داشته باشیم، نیاز است تا استراتژی خوب و مناسبی را در پیش بگیریم. در استراتژی های مناسب، معامله گر به سمت سهامی جذب میشود که ازلحاظ بنیادی بسیار قوی باشند و پایه و اساس شرکت سودده و در برابر ناملایمات بازار مقاوم باشد.
تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه چیست؟
تحلیل تکنیکال قرن هاست که توسط معامله تحلیلگر بنیادی کیست گران، تحلیلگران و سرمایه گذاران مورد استفاده قرار می گیرد و به مقبولیت گسترده ای در بین قانون گذاران و جامعه دانشگاهی دست یافته است، به ویژه جنبه های مالی و رفتاری آن. با ما تا انتهای مطلب همراه باشید.
اگر چه تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه از قوانین و اصول از پیش تعیین شده پیروی می کند، اما تفسیر نتایج عموما ذهنی است. این موضوع بدان معناست که اگر چه جنبه های خاصی مانند محاسبه شاخص ها از تحلیلگر بنیادی کیست قوانین خاصی پیروی می کنند، تفسیر یافته ها اغلب بر اساس تکنیک هایی است که متناسب با سبک و رویکرد هر تحلیلگر است.
از این نظر، تحلیل تکنیکال شبیه به تحلیل بنیادی است که برای مثال قوانین خاصی برای محاسبه نسبت ها دارد، اما ذهنیت را در مرحله ارزیابی افزایش می دهد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری جمع آوری شده از فعالیت های معاملاتی مانند حرکت قیمت و حجم استفاده می شود.
برخی از تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که فعالیت های معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت اوراق بهادار می تواند شاخص های ارزشمندی از حرکت قیمت آتی اوراق بهادار باشد.
تحلیلگر واقعی کیست؟
تحلیلگر واقعی کسی است که بتواند:
- اصول و مغروضات تحلیل تکنیکال را توضیح دهد.
- اصول تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی را مقایسه کند.
- انواع نمودارهای تحلیل تکنیکال را توصیف و تفسیر کند.
- کاربرد خطوط روند، حمایت و مقاومت را توضیح دهد.
- الگوهای نمودار رایج را توضیح دهد.
- اصول تحلیل بازار بین المللی را توضیح دهد.
درک تحلیل تکنیکال
بر خلاف تحلیل بنیادی که تلاش می کند ارزش اوراق بهادار را بر اساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم تمرکز دارد.
ابزارهای تحلیل فنی برای بررسی روش هایی که عرضه و تقاضا برای یک اوراق بهادار بر تغییرات قیمت و حجم تأثیر می گذارد، استفاده می شود.
تجزیه و تحلیل تکنیکال اغلب برای تولید سیگنال های معاملاتی کوتاه مدت از ابزارهای مختلف نمودار استفاده می شود، اما می تواند به بهبود ارزیابی قدرت یا ضعف یک اوراق بهادار نسبت به بازار گسترده تر یا یکی از بخش های آن کمک کند.
این اطلاعات به تحلیلگران کمک می کند تا برآورد کلی ارزش معاملات خود را بهبود بخشند.
سه اصل تحلیل تکنیکال
سه اصل تحلیل تکنیکال عبارتند از:
- همه چیز در قیمت لحاظ می شود.
- قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند.
- تاریخ دوباره تکرار می شود.
همه چیز در قیمت لحاظ می شود
شاید بتوان ادعا کرد جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. تا زمانی که به درک درستی از این جمله نرسیده باشیم شاید پیشروی در یادگیری فن تکنیکال کار بیهوده ای باشد.
یک تحلیل گر تکنیکال در ابتدا به این باور رسیده ات که هرچیزی که بتواند در قیمت تأثیر گذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، فاندامنتالی، جغرافیایی و سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است.
پس از درک و پذیرش جملۀ فوق به عنوان مقدمه تحلیل تکنیکال به این نتیجه می رسیم که تحلیل قیمت ها تمام آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
برای ثبات عدم صحت این ادعای مغرورانه، زمان زیادی صرف شده و نتیجه ای حاصل نشده است. همۀ تحلیل گران تکنیکال (تکنسین ها) بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست.
چنانچه تقاضا بیش ازعرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت. این تغییرات اساس تمام پیش بینی های اقتصادی و بنیادی می باشد.
برداشت تکنسین ها از این اصل به این صورت است که اگر قیمت به هر دلیلی بالا رفت پس باید تقاضا بر عرضه غلبه کرده و علل فاندامنتالی تأثیر خود را گذاشته باشد و چنانچه قیمت سقوط کرد دلایل فاندامنتالی و بنیادی بی اثر شده اند.
قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند
ضروری است که این مفهوم را بپذیریم که قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند. در اینجا نیز تا زمانی که به باور این اصل نرسیده باشیم مطالعه ی صفحات آتی این کتاب کار بی فایده ای است.
هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است، پیش از آن که قیمت های آتی، روند آینده را مشخص می کنند.
در حقیقت تعداد زیادی از تحلیلگران بر این باورند که ماهیت روند ها یکسان است و همواره کافی است که روند فعلی را ارزیابی کنیم.
نظریۀ ثابت شده ای نیز وجود دارد که می گوید قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند و یا به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند.، به جای آن که تغییر جهت بدهند.
این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن دربارۀ حرکت است. شاید بتوان آن را اینگونه نیز مطرح کرد که قیمت ها به روند فعلی خود ادامه می دهند تا زمانی که عوامل بازدارندۀ حرکت آن ها را متوقف کند.
تاریخ دوباره تکرار می شود
این موضوع در واقع روان شناسی بازار را نشان می دهد که تحلیلگران با گذشت زمان در بورس و بازارهای سرمایه واکنش های متفاوتی را نسبت به نوسانات قیمت سهام نشان می دهند.
با توجه به این موضوع احساسات معامله گران است که نشان می دهد تاریخ در حال تکرار است و نوسانات سهام و اوراق بهادار تکرار می شود.
تحلیل تکنیکال چگونه استفاده می شود؟
تحلیل تکنیکال تلاش می کند تا تقریبا حرکت قیمت هر چیزی که قابل معامله باشد و عموماً تحت تأثیر عرضه و تقاضا قرار می گیرد از جمله، سهام، اوراق بهادار و ارزهای دیجیتال را پیش بینی کند.
در سراسر این صنعت، صدها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از معاملات تحلیل تحلیلگر بنیادی کیست تکنیکال توسعه داده شده است.
تحلیل گران تکنیکال همچنین انواع متعددی از سیستم های معاملاتی را توسعه داده اند تا به آن ها در پیش بینی و معامله براساس حرکات قیمت به آن ها کمک کنند.
تحلیلگر بازار یا معاملهگر بازار! بررسی تفاوت این 2 فعال بازار
با سری مقالات آموزشی سایت ایتسکا در خدمت شما علاقهمندان ورود به بازار سرمایه هستیم، در این مقاله بهتفصیل تفاوت یک تحلیلگر با یک معاملهگر خواهیم پرداخت.
اغلب کسانی که وارد بازار سرمایه تحلیلگر بنیادی کیست میشوند با دو نوع فعال بازار روبهرو میشوند، گروه اول تحلیلگر بازار و گروه دوم معاملهگر بازار هستند. افراد تازه وارد بازار سرمایه در ابتدای کار شروع به یادگیری تحلیل تکنیکال در کنار تحلیل بنیادی مینمایند که در بیشتر مواقع اکثر آنها پس از طی چند دوره آموزشی و کمی تجربه واقعی در بازار، تحلیلهای درست و دقیقی انجام میدهند.
آنها استراتژی معاملاتی خود را مشخص کرده و شروع به تحلیل نمودارها میکنند و بر روی کاغذ نقاط ورود و خروج، حجم معامله و حتی استراتژی خروج را مشخص مینمایند اما مشکل از جایی شروع میشود که تحلیلگر بازار در پای میز معامله برعکس تحلیل خود عمل کرده و دچار خطاهای فاحش معاملهگری میشوند.
بهبیاندیگر هر تحلیلگر بازار کار بلدی لزوماً یک معاملهگر ماهر نیست و هر معاملهگر بازار ماهری لزوماً تحلیلگر خبرهای نیست
در ادامه به بررسی تحلیلگر و معاملهگر خواهیم پرداخت، با ادامه مقاله همراه باشید.
تحلیلگر بازار سرمایه کیست؟
تحلیلگر بازار سرمایه فردی متخصص و با اطلاعات بسیار بالا درزمینه بازار بورس است که روند نمودارها را بررسی و تفسیر میکند، او از بررسی نمودارها به دنبال دو هدف است.
2 هدف تحلیلگر از بررسی نمودارها
1- تشخیص و دلیل روند گذشته نمودار
تحلیلگر بازار گذشته نمودار (رفتار قیمتی سهم) را با ابزارهای مخصوص (تحلیل تکنیکال) بررسی میکند تا به یک روند مشخص از نمودار دست یابد.
2- نگاه به روند گذشته نمودار برای پیشبینی آینده نمودار
تحلیلگر بازار با تشخیص روند گذشته نمودار به دنبال پیشبینی رفتار قیمتی نمودار در آینده هستند تا بتوانند معاملات با اطمینان تری انجام دهند زیرا تحلیلگران تکنیکال معتقدند نمودارها در طول زمان رفتار خود را تکرار میکنند.
معاملهگر بازار سرمایه کیست؟
به عمل خریدوفروش بین دو شخص، سازمان یا… معامله میگویند، معاملهگر نیز به معنای فردیست که محصول، خدمت، اوراق بهادار و… در قیمت پایینتر خریداری میکند سپس آن را در قیمت بالاتر به فروش میرساند.
معامله یا ترید در بازار سرمایه شامل خرید یا فروش اوراق بهادار و سهام است که بهصورت مستقیم توسط خود فرد و یا توسط کارگزاریها انجام میشود.
معاملهگر بازار یا تریدر بازار سرمایه فردیست که بهطور مستقل برای خود یا به نمایندگی از اشخاص و سازمانهای دیگر اقدام به خریدوفروش سهام باهدف کسب سود مینماید.
تحلیلگر بازار یا معاملهگر بازار! بررسی تفاوت این 2 فعال بازار 3
هدف معاملهگر چیست؟
بهطورکلی معاملهگر بازار در یک بازهی زمانی مشخص و کوتاه سهام یا دارایی را در قیمت پایین میخرد و در قیمت بالا به فروش میرساند، او از تفاوت قیمت بین خریدوفروش سهام سود کسب میکند.
باید یادآور شوم که فرق بسیاری بین معاملهگر و سرمایهگذار بازار بورس است، معاملهگر در بازهی زمانی کوتاهتری نسبت به یک سرمایهگذار به معامله میپردازد، سرمایهگذار دید بلندمدتتری نسبت به بازار بورس دارد.
برای یادگیری بیشتر در باب تفاوت بین این دو به مقاله آموزشی (تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار) سایت ایتسکا رجوع کنید.
ویژگیهای معاملهگر بازار
- معاملهگر رفتارهای قیمتی سهام را مطالعه میکند.
- او یک استراتژی معاملاتی دقیق مختص به خود را دارد.
- توانایی تشخیص صحیح نقاط ورود و خروج معامله را دارد.
- معاملهگر پول به بازار تزریق میکند.
- معاملهگران لزوماً برای خود معامله نمیکنند، بسیاری از سازمانها افراد بااستعداد حوزهی معاملهگری را برای انجام تریدهای حجم بالا برای افراد دیگر، صندوقها و مؤسسات سرمایهگذاری استخدام میکنند.
- او از خطاهای گذشته خود درس گرفته و تجربهاندوزی میکند.
- به استراتژی معاملاتی خود پایبند است.
- تریدر هنگام ورود به یک معامله نادرست بدون ذرهای تعصب در کوتاهترین زمان ممکن از آن خارج میشود.
- اخبار جزوی از ابزار کار یک معاملهگر موفق است، او به اخبار مهم واکنش نشان میدهد.
- معاملهگر معمولاً در بازههای زمانی کوتاه (بهصورت نوسان گیری) به معامله میپردازد.
ویژگیهای تحلیلگر بازار
- تحلیلگر بازار صنایع، شرکتها و وضعیت اقتصادی کشور را مطالعه میکنند، تحلیلگر به دنبال کشف حقایق قیمتی یک سهم است درواقع او به قیمت ذاتی سهم اهمیت بسیاری قائل میشود و معتقد است بازار نیز به سمت قیمت ذاتی سهام حرکت میکند.
- او قدرت آنالیز بسیار بالایی دارد.
- تحلیلگر بازار نمودار سهم را مطالعه کرده و روند آن را بهدرستی تشخیص میدهد.
- درصدد کشف حقایق بازار است.
- یک تحلیلگر بازار تعصب بیش از اندازهای به تحلیل خود نشان میدهند، بهصورتی که حتی هنگام تحلیل نادرست از پذیرش خطای خود سرباز میزند و معمولاً معتقد است بازار بهزودی پی به ارزش ذاتی سهام خواهد برد.
- او به اخبار توجهی ندارد و اعتقاد دارد بالاخره بازار پی به ارزندگی سهم موردنظر خواهد برد.
مقایسه تحلیلگر بازار با معاملهگر بازار
– تحلیلگر بازار درصدد کشف حقایق بازار و معاملهگر درصدد مدیریت ریسک بازار است.
– تحلیلگر بازار قضاوت اشتباه خود را ضعف بازار تلقی میکند و به موقعیت معاملاتی خود میچسبد اما معاملهگر وقتی وارد معاملهی اشتباهی میشود در سریعترین زمان ممکن از معامله خارج میشود.
– معاملهگر به اخبار واکنش نشان میدهد ولی تحلیلگر در پی اثبات تحلیل خود در معامله میماند حتی اگر زیان بالایی را متحمل شود، درواقع بسیاری از نوسان گیران بازار بورس معاملهگران ماهری هستند، آنها به اخبار واکنش داده و در بازار سرمایه موجسواری میکنند.
– تحلیلگر بازار به مطالعه صنایع و وضعیت اقتصادی کشور میپردازد درحالیکه معاملهگر بازار رفتار قیمتی سهم را بررسی میکند.
تحلیلگر بازار یا معاملهگر بازار! بررسی تفاوت این 2 فعال بازار 4
تحلیلگر باشم یا معاملهگر؟
تحلیلگری و معاملهگری به مثابهی دو بال برای پرواز عقاب است، هیچیک به تنهایی قادر به طی مسیر بازار سرمایه نیست.
معمولا افرادی که به تازگی وارد بازار بورس میشوند سعی دارند به درستی تحلیل کرده سپس وارد معامله شوند که اجرای این روش کاملا به استعداد فرد بستگی دارد.
تحلیلگری و معاملهگری دو مهارت و وظیفه جداست، ممکن است شما در بررسی و تحلیل بازار سهام بسیار قوی عمل کنید ولی هنگام معامله و در وقت عمل نتوانید به تحلیل و استراتژی خود عمل کنید، در بازار سرمایه بیش از آنکه علم باعث سودسازی و پیشرفت شما شود، این کنترل احساسات و فنون معاملهگری است که شما را به سود میرساند.
در مدت حضورم در بازار سرمایه ایران به دید نسبی از (تحلیلگری بهتر است یا معاملهگری) رسیدهام، بنظر من یک معاملهگر ماهر بودن پتانسیل سودسازی بیشتری نسبت به یک تحلیلگر ماهر بودن، دارد.
چگونه یک معاملهگر منضبط باشم؟
در این بخش چند راهکار برای تقویت مهارت معاملهگریتان پیشنهاد میدهم.
اعتمادبهنفس داشته باشید
اعتماد به نفس سنگ بنای تمام موفقیتهای بشری است، در بازار سرمایه نیز با اعتمادبهنفس عمل کنید تا بتوانید به تصمیمات و افکار خود عمل کنید و در وقت درست وارد یا از معامله خارج شوید.
از اشتباه کردن نترسید
اشتباه، ضرر و زیان از اجزای جداییناپذیری معاملهگری است، در بازار سرمایه کمال طلب نباشید، زیان جزوی از بازی بازار سرمایه است.
متعهد به استراتژی معاملاتی خود باشید
پریدن از شاخهای به شاخهی دیگر در تمام بخشهای زندگی آسیبزاست معاملهگری نیز از این قاعده مستثنا نیست، یک استراتژی معاملاتی درست و مناسب خود طراحی کرده و تحت هر شرایطی پایبند به انجام آن باشید.
درنهایت بازار سرمایه، معاملهگری و سود سازی نیازمند آموزش درست، تجربه، اعتمادبهنفس، ریسکپذیری و… است، بازار سرمایه روی خوشی به افراد عجول و بیعلم و دانش نشان نمیدهد.
اگر علاقهمند به ورود به بازار سرمایه هستید حتماً آموزش ببینید سپس وارد شوید، بهتر است برای ورود به بازارهای مالی ایران و دنیا از بروکرهایی که به ایرانیان خدمات میدهند بهره ببرید.
دیدگاه شما