تفاوت بین واگرایی و تایید


تفاوت بین واگرایی و تایید

MACD مخفف واگرایی همگرایی متوسط ​​است. این اندیکاتور تکنیکالی یک ابزاری در بروکرهای فارکس که برای شناسایی میانگین های متحرک مورد استفاده قرار میگیره که نشان دهنده یک روند جدید است، چه نوع صعودی یا نزولی است. پس از همه، اولویت اصلی در معامله، تشخیص یک روند است، زیرا این جایی است که بیشترین پول است یعنی بیشتر بودن قدرت خریداران یا فروشندگان رو نشان میده.

با یک نمودار MACD، شما معمولا سه عدد را که برای تنظیمات آن استفاده میشه را مشاهده خواهید کرد.

  1. اول، تعداد دوره هایی است که برای محاسبه میانگین حرکت سریعتر استفاده میشه.
  2. دوم، تعداد دوره هایی است که در میانگین متحرک متحرک استفاده میشه.
  3. و سوم تعداد کندل استیک های است که برای محاسبه میانگین متحرک از تفاوت بین میانگین های سریعتر و کندتر استفاده میشه.

به عنوان مثال، اگر شما برای دیدن 12، 26، 9 به عنوان پارامترهای MACD (که معمولا تنظیمات پیش فرض برای اکثر نرم افزار نمودار بندی است)، این است که چگونه شما آن را تفسیر کنید:

  1. 12 نشان دهنده میانگین متحرک 12 میله قبلی است.
  2. 26 نشان دهنده میانگین متحرک 26 میله قبلی است.
  3. 9 نشان دهنده میانگین متحرک تفاوت بین دو میانگین متحرک بالا است.

هنگامی که به خطوط MACD می آید، یک تصور غلط رایج وجود دارد.

دو خط وجود دارد:

دو خط که کشیده شده اند، میانگین قیمت ها را نشان نمیده. خط MACD تفاوت (یا فاصله) بین دو میانگین متحرک است. این دو میانگین متحرک معمولا میانگین متحرک (EMAs) است. هنگام نگاه کردن به اندیکاتور، خط MACD به طور متوسط ​​حرکت 'سریعتر' دارد. در مثال فوق، خط MACD تفاوت بین میانگین های 12 تا 26 است. خط سیگنال میانگین متحرک، خط MACD است. هنگامی که به نشانگر نگاه می کنید، خط سیگنال به عنوان میانگین متحرک 'کندتر' حرکت میکنه. اکثر نمودارها به طور پیش فرض از 9 دوره میانگین حرکت نمایشی (EMA) استفاده می کنند. هدف خط سیگنال اینکه حساسیت خط MACD را خنثی کنه.
هیستوگرام به سادگی تفاوت بین خط MACD و خط سیگنال را تقسیم می کنه. این یک نمایش گرافیکی از فاصله بین دو خط است. گاهی اوقات ممکن نشانه اولیه ای را به شما بدهد که یک متقاطع اتفاق می افتد. اگر به نمودار اصلی ما نگاه کنید، می توانید ببینید که به عنوان دو میانگین متحرک (خط MACD خط و خط سیگنال) جداگانه، هیستوگرام بزرگتر می شود. این یک واگرایی MACD نامیده میشه. به عنوان میانگین متحرک به یکدیگر نزدیک تر میشن، هیستوگرام کوچکتر میشه. این همگرایی نامیده میشه.
خوب، حالا شما می دانید که MACD چیست؟ حالا ما به شما نشان خواهیم داد که MACD میتونه برای شما چیکاری انجام بده.

استفاده از میانگین متحرک و MACD برای معامله

چگونه ما یک روند را مشخص می کنیم؟ اندیکاتورهای هستند که میتونند انجام دهند، قبلا با اندیکاتورهای MACD و میانگین متحرک آشناشدین. این اندیکاتورهای هنگامی که آنها تاسیس شده اند، به هزینه ورود به تأخیر افتاده، روند را نشان می دهند. طرف روشن این است که احتمال اشتباه بودن وجود دارد. در نمودار روزانه GBP/ USD در بالا، ما در 10 EMA (آبی)، 20 EMA (قرمز)، و MACD قرار داده ایم. حدود 15 اکتبر، 10 EMA از 20 EMA عبور کرد، که یک متقاطع صعودی است. به طور مشابه، MACD یک متقاطع بالا را ساخت و یک سیگنال خرید را داده. بعدها، هر دو میانگین متحرک و MACD چندین سیگنال فروش را ارائه دادند. و قضاوت از سقوط شدید که رخ داده است، گرفتن این معاملات کوتاه، سود بزرگی را به دست آورد. ما میتونیم این علائم دلار را در چشم خود ببینیم! حالا اجازه دهید به نمودار دیگری نگاه کنیم تا بتوانید ببینید که چگونه این سیگنال های متقاطع گاهی اوقات می توانند سیگنال های دروغین را بیان کنند. در روز 15 مارس، MACD یک متقاطع صعودی را ساخته، در حالی که میانگین های متحرک به هیچ سیگنالی نرسیده. اگر شما در آن سیگنال خرید از MACD عمل کردید، شما فقط رنج می برید. به طور مشابه، سیگنال خرید MACD تا پایان ماه میتونه با هر میانگین متحرک متحرک همراه نباشه.

چگونگی معامله با استفاده از MACD

از آنجا که دو میانگین متحرک با سرعت های مختلف وجود داره، به طور واضح سریعتر عکس العمل به قیمت واکنش نشان میده. هنگامی که یک روند جدید شکل میگیره، خط سریع تر (خط MACD) واکنش نشان میده و در نهایت از خط کندتر عبور میکنه (خط سیگنال). هنگامی که این 'متقاطع' رخ میده، و خط سریع شروع به 'انحراف' و یا حرکت دور از خط کندتر، اغلب نشان میده که یک روند جدید تشکیل شده است. از نمودار بالا، میتونید ببینید که خط سریع تحت خط آهسته عبور کرده و به درستی یک روند نزولی جدید را شناسایی کرده است. توجه داشته باشید که وقتی خطوط عبور می کنند، هیستوگرام به طور موقت ناپدید میشه.

همانطور که روند نزولی آغاز میشه و خط سریع از خط آهسته دور می شود، هیستوگرام بزرگتر میشه، که نشانه خوبی از یک روند قوی است. بیایید نگاهی به یک نمونه نگاه کنیم. در نمودار 1 ساعته EUR /USD بالا، خط سریع از خط آهسته عبور کرد، در حالی که هیستوگرام ناپدید شد. این نشان داد که روند نزولی کوتاه میتونه به طور بالقوه معکوس شود. از آن به بعد، EUR/USD شروع به تیراندازی کرد، زیرا روند صعودی جدید آغاز شد. تصور کنید اگر مدت طولانی پس از عبور از آن رفتید، تقریبا 200 پیپ را به دست آوردید! یک نقص به MACD وجود داره. به طور طبیعی، میانگین های متحرک تمایل به عقب ماندگی قیمت دارند. پس از همه، این فقط به طور متوسط ​​قیمت های تاریخی است.

تفاوت بین واگرایی و تایید

MACD مخفف واگرایی همگرایی متوسط ​​است. این اندیکاتور تکنیکالی یک ابزاری در بروکرهای فارکس که برای شناسایی میانگین های متحرک مورد استفاده قرار میگیره که نشان دهنده یک روند جدید است، چه نوع صعودی یا نزولی است. پس از همه، اولویت اصلی در معامله، تشخیص یک روند است، زیرا این جایی است که بیشترین پول است یعنی بیشتر بودن قدرت خریداران یا فروشندگان رو نشان میده.

با یک نمودار MACD، شما معمولا سه عدد را که برای تنظیمات آن استفاده میشه را مشاهده خواهید کرد.

  1. اول، تعداد دوره هایی است که برای محاسبه میانگین حرکت سریعتر استفاده میشه.
  2. دوم، تعداد دوره هایی است که در میانگین متحرک متحرک استفاده میشه.
  3. و تفاوت بین واگرایی و تایید سوم تعداد کندل استیک های است که برای محاسبه میانگین متحرک از تفاوت بین میانگین های سریعتر و کندتر استفاده میشه.

به عنوان مثال، اگر شما برای دیدن 12، 26، 9 به عنوان پارامترهای MACD (که معمولا تنظیمات پیش فرض برای اکثر نرم افزار نمودار بندی است)، این است که چگونه شما آن را تفسیر کنید:

  1. 12 نشان دهنده میانگین متحرک 12 میله قبلی است.
  2. 26 نشان دهنده میانگین متحرک 26 میله قبلی است.
  3. 9 نشان دهنده میانگین متحرک تفاوت بین دو میانگین متحرک بالا است.

هنگامی که به خطوط MACD می آید، یک تصور غلط رایج وجود دارد.

دو خط وجود دارد:

دو خط که کشیده شده اند، میانگین قیمت ها را نشان نمیده. خط MACD تفاوت (یا فاصله) بین دو میانگین متحرک است. این دو میانگین متحرک معمولا میانگین متحرک (EMAs) است. هنگام نگاه کردن به اندیکاتور، خط MACD به طور متوسط ​​حرکت 'سریعتر' دارد. در مثال فوق، خط MACD تفاوت بین میانگین های 12 تا 26 است. خط سیگنال میانگین متحرک، خط MACD است. هنگامی که به نشانگر نگاه می کنید، خط سیگنال به عنوان میانگین متحرک 'کندتر' حرکت میکنه. اکثر نمودارها به طور پیش فرض از 9 دوره میانگین حرکت نمایشی (EMA) استفاده می کنند. هدف خط سیگنال اینکه حساسیت خط MACD را خنثی کنه.
هیستوگرام به سادگی تفاوت بین خط MACD و خط سیگنال را تقسیم می کنه. این یک نمایش گرافیکی از فاصله بین دو خط است. گاهی اوقات ممکن نشانه اولیه ای را به شما بدهد که یک متقاطع اتفاق می افتد. اگر به نمودار اصلی ما نگاه کنید، می توانید ببینید که به عنوان دو میانگین متحرک (خط MACD خط و خط سیگنال) جداگانه، هیستوگرام بزرگتر می شود. این یک واگرایی MACD نامیده میشه. به عنوان میانگین متحرک به یکدیگر نزدیک تر میشن، هیستوگرام کوچکتر میشه. این همگرایی نامیده میشه.
خوب، حالا شما می دانید که MACD چیست؟ حالا ما به شما نشان خواهیم داد که MACD میتونه برای شما چیکاری انجام بده.

استفاده از میانگین متحرک و MACD برای معامله

چگونه ما یک روند را مشخص می کنیم؟ اندیکاتورهای هستند که میتونند انجام دهند، قبلا با اندیکاتورهای MACD و میانگین متحرک آشناشدین. این اندیکاتورهای هنگامی که آنها تاسیس شده اند، به هزینه ورود به تأخیر افتاده، روند را نشان می دهند. طرف روشن این است که احتمال اشتباه بودن وجود دارد. در نمودار روزانه GBP/ USD در بالا، ما در 10 EMA (آبی)، 20 EMA (قرمز)، و MACD قرار داده ایم. حدود 15 اکتبر، 10 EMA از 20 EMA عبور کرد، که یک متقاطع صعودی است. به طور مشابه، MACD یک متقاطع بالا را ساخت و یک سیگنال خرید را داده. بعدها، هر دو میانگین متحرک و MACD چندین سیگنال فروش را ارائه دادند. و قضاوت از سقوط شدید که رخ داده است، گرفتن این معاملات کوتاه، سود بزرگی را به دست آورد. ما میتونیم این علائم دلار را در چشم خود ببینیم! حالا اجازه دهید به نمودار دیگری نگاه کنیم تا بتوانید ببینید که چگونه این سیگنال های متقاطع گاهی اوقات می توانند سیگنال های دروغین را بیان کنند. در روز 15 مارس، MACD یک متقاطع صعودی را ساخته، در حالی که میانگین های متحرک به هیچ سیگنالی نرسیده. اگر شما در آن سیگنال خرید از MACD عمل کردید، شما فقط رنج می برید. به طور مشابه، سیگنال خرید MACD تا پایان ماه میتونه با هر میانگین متحرک متحرک همراه نباشه.

چگونگی معامله با استفاده از MACD

از آنجا که دو میانگین متحرک با سرعت های مختلف وجود داره، به طور واضح سریعتر عکس العمل به قیمت واکنش نشان میده. هنگامی که یک روند جدید شکل میگیره، خط سریع تر (خط MACD) واکنش نشان میده و در نهایت از خط کندتر عبور میکنه (خط سیگنال). هنگامی که این 'متقاطع' رخ میده، و خط سریع شروع به 'انحراف' و یا حرکت دور از خط کندتر، اغلب نشان میده که یک روند جدید تشکیل شده است. از نمودار بالا، میتونید ببینید که خط سریع تحت خط آهسته عبور کرده و به درستی یک روند نزولی جدید را شناسایی کرده است. توجه داشته باشید که وقتی خطوط عبور می کنند، هیستوگرام به طور موقت ناپدید میشه.

همانطور که روند نزولی آغاز میشه و خط سریع از خط آهسته دور می شود، هیستوگرام بزرگتر میشه، که نشانه خوبی از یک روند قوی است. بیایید نگاهی به یک نمونه نگاه کنیم. در نمودار 1 ساعته EUR /USD بالا، خط سریع از خط آهسته عبور کرد، در حالی که هیستوگرام ناپدید شد. این نشان داد که روند نزولی کوتاه میتونه به طور بالقوه معکوس شود. از آن به بعد، EUR/USD شروع به تیراندازی کرد، زیرا روند صعودی جدید آغاز شد. تصور کنید اگر مدت طولانی پس از عبور از آن رفتید، تقریبا 200 پیپ را به دست آوردید! یک نقص به MACD وجود داره. به طور طبیعی، میانگین های متحرک تمایل به عقب ماندگی قیمت دارند. پس از همه، این فقط به طور متوسط ​​قیمت های تاریخی است.

با ۷ مورد از بهترین اندیکاتورهای تشخیص واگرایی آشنا شوید

بهترین اندیکاتورهای تشخیص واگرایی

همواره بازارهای مالی می‌تواند سرمایه‌گذارانشان را شگفت‌زده کنند اما اغلب قیمت امروز و فردای یک دارایی یا سهام، بازتابی از عملکرد گذشته و برنامه‌های صورت‌گرفته توسط مجموعه توسعه‌دهنده آن است. یکی از بهترین روش‌ها برای تحلیل وضعیت دارایی‌ها و سهام‌ها و داشتن تصویری از آینده احتمالی آن‌ها و روندهای احتمالی قیمت و همچنین تعیین صعودی یا نزولی بودن احتمالی بازار تحلیل تکنیکال است.

یکی از این حرکات اساسی واگرایی است که بیانگر حرکت قیمت یک دارایی در جهتی مخالف با شاخص‌های فنی و یا سایر داده‌های موجود بازار خواهد بود اما تشخیص این ‌موضوع یکی از موارد بسیار مهمی است که سرمایه‌گذاران بازارهای مالی می‌توانند به وسیله آن از ضررهای گاهاً جبران‌‌ناپذیر احتمالی رهایی یابند. تشخیصی که به وسیله بررسی اندیکاتورهای مختلف به سادگی امکان‌پذیر خواهد بود.

اگر می‌خواهید با لیستی از بهترین اندیکاتورهای تشخیص واگرایی آشنا شوید این مقاله برای شما نوشته شده‌ است!

واگرایی یا Divergence چیست؟

پیش‌ از آن که به معرفی بهترین اندیکاتورهای تشخیص واگرایی بپردازیم ابتدا بیایید تا کمی در مورد مفهوم واگرایی بحث کنیم؛ درحقیقت واگرایی یا Divergence را باید حرکت قیمت دارایی‌ها در جهتی مخالف با شاخص‌های فنی به حساب آورد که از تضعیف روند قیمت در آینده خبر داده و حتی گاهاً می‌تواند به تغییر جهت قیمت دارایی‌ها نیز منجر شود.

واگرایی دارای دو نوع مثبت و منفی بوده که در نوع واگرایی مثبت امکان حرکت بازار به سمت بالاتر از قیمت دارایی مطرح‌شده و در واگرایی منفی امکان حرکت بازار به سمت پائین‌تر از قیمت دارایی بیان می‌شود. درواقع واگرایی می‌تواند ما بین ارزش یک سهام و هر شاخص اساسی رخ دهد با این ‌وجود اغلب هنگامی ‌که قیمت در جهتی مخالف با یک اندیکاتور فنی حرکت کند معامله‌گران از آن بهره می‌برند تا سیگنال‌هایی در مورد آینده بازارهای مالی و حجم معاملات بدست آورند.

سیگنال‌های واگرایی مثبت قیمت که با استفاده از اندیکاتور تشخیص واگرایی به سادگی امکان‌پذیر است، درست هنگامی رخ می‌دهد که ارزش دارایی به سمت پایین‌تر حرکت کرده اما یک شاخص فنی آن را به سمت بالاتر نشان می‌دهد؛ در واقع این سیگنال صعودی به افزایش قیمت دارایی‌ها در آینده اشاره دارد که می‌تواند این روند به ‌زودی آغاز شده و یا در آینده‌ای درازمدت به وقوع بپیوندد.

واگرایی یا Divergence چیست؟

واگرایی منفی نیز هنگامی رخ می‌دهد که قیمت بالاتر رفته اما یک اندیکاتور تشخیص واگرایی روند حرکتی را به سمت پایین‌تر نمایش می‌دهد. طبیعتاً این سیگنال نزولی را می‌توان به ‌منزله کاهش قیمت‌ها در آینده به حساب آورد و بازار می‌تواند به‌ سرعت و یا به ‌مرور شروع به کاهش قیمت کند. گفتنی است که واگرایی برای تمامی معکوس‌های اصلی قیمت وجود ندارد.

همچنین ناگفته نماند که واگرایی در تحلیل تکنیکال احتمالاً یک حرکت مثبت یا منفی عمده قیمت را بیان می‌کند و معامله‌گران به وسیله بهترین اندیکاتورهای تشخیص واگرایی از آن به ‌منظور برآورد حرکت اساسی در قیمت دارایی‌ها در بازار و احتمال بازگشت قیمت بهره می‌برند. البته باید اشاره کرد که معامله‌گران باید پیش ‌از اقدام بر پایه‌ی واگرایی به ‌منظور تأیید روند معکوس از مجموعه‌ای از شاخص‌ها تکنیک‌های تجزیه و تحلیل استفاده نمایند و سرمایه‌گذاران باید علاوه‌بر آن، از کنترل یا تحلیل ریسک قیمت‌ها نیز استفاده کنند.

آشنایی با بهترین اندیکاتورها برای تشخیص واگرایی

حال که با مفهوم واگرایی آشنا شدیم زمان آن است تا با بهترین اندیکاتورها برای تشخیص واگرایی نیز آشنا شویم؛ اندیکاتور هایی از جمله:

شاخص قدرت نسبی یا تفاوت بین واگرایی و تایید اندیکاتور RSI (Relative Strength Index) شاخصی حرکتی است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار گرفته و سرعت و حجم تغییرات اخیر قیمت دارایی‌ها را به‌ منظور سنجش وضعیت بیش ‌از ارزش یا کمتر از آن محاسبه می‌کند. این شاخص محبوب که در سال ۱۹۷۸ معرفی شد به‌ عنوان یک نوسان‌ساز یا گراف خطی اعدادی در مقیاس صفر تا صد را نمایش داده که با ارائه سیگنال‌هایی درمورد حرکت صعودی و نزولی قیمت دارایی‌ها به معامله‌گران اطلاعاتی از جمله احتمال خرید و فروش بیش ‌از حد اوراق بهادار امکان تغییر خط روند یا عقب‌نشینی اصلاحی قیمت آن‌ها زمان مناسب معاملات را به آن‌ها ارائه خواهد کرد.

البته گفتنی است که معامله‌گران باید از معنای اعداد و ارقامی که یکی از بهترین اندیکاتورهای تشخیص واگرایی ارائه می‌کند آگاه بوده و عملکردی متناسب با آن انجام دهند. به‌عنوان مثال، زمانی ‌که یک دارایی در این اندیکاتور رقم بالاتر از ۷۰ را به ثبت برساند بیش‌از حد خرید و تفاوت بین واگرایی و تایید هنگامی‌که این عدد زیر ۳۰ باشد بیش ‌از حد فروش خواهد بود؛ همچنین ناگفته نماند که عبور خط RSI از قسمت پایینی خط خرید بیش ‌از حد و یا قسمت فوقانی خط فروش بیش‌ازحد در بین بسیاری از معامله‌گران به‌ عنوان سیگنالی به منظور خرید یا فروش در بازار در نظر گرفته می‌شود.

با استفاده از اندیکاتور RSI معامله‌گران می‌توانند علاوه‌بر دریافت سیگنال‌های خرید و فروش، در زمینه پیش‌بینی رفتار و حرکات قیمت سهام و دارایی‌ها تأیید روندها و تغییرات آن‌ها نیز از این شاخص بهره ببرند.

بهترین اندیکاتورها برای تشخیص واگرایی

اندیکاتور CCI (Commodity Channel Index) یکی از بهترین اندیکاتورهای تشخیص واگرایی و نوسانگری بر پایه حرکت است. یک شاخص فنی که میزان اختلاف بین قیمت فعلی و میانگین تاریخی قیمت را محاسبه کرده و به زمان بیش‌ازحد خرید یا بیش ‌از حد فروش یک دارایی سرمایه‌گذاری اشاره داشته و می‌توان از آن به‌ منظور ارائه سیگنال‌های تجاری بهره برد؛ برای مثال، نسبت ‌به خودداری از انجام معاملات یا افزودن به دارایی‌های موجود اقدام کنند.

هنگامی‌که این اندیکاتور بالای صفر باشد از قیمت بالاتر دارایی از میانگین تاریخی حکایت دارد و برعکس زمانی ‌که CCI زیر صفر جای گیرد نشان‌دهنده قیمتی کمتر از میانگین تاریخی خواهد بود؛ یکی از بهترین اندیکاتور واگرایی، نوسان‌سازی نامحدود است که می‌تواند به‌ صورت بدون ‌مرز بالا یا پائین شود از این‌ رو سطح خریدوفروش بیش ‌از حد غالبا با تحلیل سطوح شدید CCI تاریخی در نظر گرفته می‌شود.

یکی دیگر از بهترین اندیکاتورهای تشخیص واگرایی، شاخص حجم در تعادل یا OBV است که با استفاده از جریان حجم، تغییرات قیمت سهام را در آینده پیش‌بینی خواهد کرد؛ در واقع این شاخص شتاب معاملاتی فنی با بیان عمق احساسات جامعه بازارهای مالی می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تا به یک نتیجه‌گیری صعودی یا نزولی از آینده بازار دست یابند.

برای نخستین ‌بار جوزف گرانتویل در سال ۱۹۶۳ این شاخص را معرفی کرد و با عقیده بر تاثیر بالای حجم بر بازار تفاوت بین واگرایی و تایید تفاوت بین واگرایی و تایید که حتی آن را نیروی کلیدی بازار عنوان می‌کرد شاخص OBV را به ‌نحوی طراحی کرد که توانایی پیش‌بینی حرکت‌های عمده بازار بر پایه تغییرات حجم را داشته باشد. وی بر این باور بود که در صورت افزایش قابل‌ توجه قیمت سهام بدون تغییرات چشم‌گیری در میزان حجم موجب خواهد شد تا درنهایت قیمت یا به سمت بالا حرکت کند و یا سقوطی بزرگ را تجربه نمایند و این شاخص، بهترین اندیکاتور واگرایی است.

در دهه ۱۹۵۰ جورج لین اندیکاتور تصادفی یا Stochastic راتوسعه داد و آن را شاخصی معرفی کرد که توانایی محاسبه‌ی قیمت بسته شدن یک دارایی و محدوده ارزش آن در یک بازه زمانی از پیش مشخص‌شده را دارد؛ در واقع Stochastic شاخصی فنی به‌ منظور ارائه سیگنال‌های معامله برای افراد برای ورود یا خروج از فرصت‌ها بوده که درک آن بسیار ساده و درعین ‌حال دقت آن بسیار بالاست.

این شاخص که به‌عنوان نوسانگر قرار گرفته به‌ منظور نمایش زمانی ‌که یک دارایی به موقعیت بیش‌خرید یا فروش بیش‌ازحد برسد مورد استفاده قرار خواهد گرفت. همچنین ناگفته نماند که استفاده از اندیکاتور Stochastic به همراه سایر ابزارها و شاخص‌ها همچون RSI می‌تواند به ‌منظور تأیید یک سیگنال در مورد آینده بازار به ‌شدت مفید باشد.

اندیکاتور Stochastic برای تشخیص واگرایی

مگر می‌شود لیستی از بهترین اندیکاتورهای تشخیص واگرایی تهیه کرد و نامی از اندیکاتور جریان پول یا MFI (Money Flow Index) به میان نیاید! نوسان سازی فنی که علاوه‌بر حجم، از داده‌های قیمت نیز به ‌منظور شناسایی سیگنال‌ها در محدوده خرید بیش‌از حد و یا فروش بیش‌از مقدار دارایی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ گفتنی است که برخی از تحلیلگران اندیکاتور MFI را همان RSI حجمی به حساب می‌آورند.

در مورد ارقام ارائه‌شده از سوی این شاخص باید توجه داشته باشید که اعداد بیش‌از ۸۰ بالاتر از حد خرید به حساب می‌آیند و زیر ۲۰ اشباع فروش را بیان می‌کنند. ناگفته نماند که اعداد ۹۰ و ۱۰ نیز آستانه عبور از سطوح مختلف در نظر گرفته می‌شوند.

از بهترین اندیکاتور تشخیص واگرایی همچنین می‌توان به شاخص حرکت یا Momentum اشاره کرد. اندیکاتور لحظه‌ای که یکی از ابزارهای مهم تحلیل تکنیکال بوده و به ‌منظور مشخص کردن قدرت یا ضعف قیمت سهام مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ به عبارت دقیق‌تر Momentum با اندازه‌گیری میزان افزایش و یا کاهش قیمت دارایی‌ها از قدرت یا ضعف قیمت در آینده پرده برخواهد داشت.

بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که بازارهای مالی بیش از آن که سقوط کنند شاهد افزایش خواهند بود. از این ‌رو استفاده از اندیکاتور Momentum شاخصی بسیار مفید برای حرکت در بازارهای رو به‌ رشد به حساب می‌آید از اهمیت دوچندانی برخوردار است.

و اما آخرین شاخص در لیست بهترین اندیکاتورهای تشخیص واگرایی، شاخص MACD یا واگرایی میانگین متحرک است که رابطه میان دو میانگین متحرک قیمت دارایی‌ها را بیان می‌کند؛ در واقع در این شاخص سرعت کراس اوورها به منزله‌ی سیگنالی برای خرید یا فروش بیش‌ازحد بازار در نظر گرفته‌شده و به سرمایه‌گذاران کمک خواهد کرد تا از تقویت یا تضعیف حرکات صعودی یا نزولی بازار آگاه شوند.

سخن پایانی

واگرایی یک روند اساسی حرکت قیمت در بازار است که می‌تواند سیگنال‌هایی بسیار مهمی از آینده بازارهای مالی به سرمایه‌گذاران ارائه دهد اما تشخیص این ‌موضوع بدون استفاده از بهترین اندیکاتورها برای تشخیص واگرایی چندان هم ساده نیست!

در این مقاله سعی کردیم تا با معرفی اندیکاتورهای کارآمد به شما در تشخیص به هنگام واگرایی و محافظت از دارایی‌های خود در مقابل جریان‌های مختلف بازار کمک کنیم؛ البته که پیش ‌از تشخیص این حرکت بازار شناخت دقیق از واگرایی و درک انواع آن نیز امری حیاتی است.

اسیلاتور تفاوت بین واگرایی و تایید چیست و تفاوت آن با اندیکاتور

در بازار بورس از تحلیل تکنیکال برای تشخیص نقاط ورود و خروج و همین طور شناسایی نواحی اشباع خرید و فروش استفاده می‌شود. تحلیل تکنیکال ابزارهای مختلفی دارد که یکی از مهم‌ترین و پرکاربردترین آن‌ها اسیلاتورها هستند. اسیلاتورها (نوسان سازها) به مجموعه‌ای از اندیکاتور ها گفته می‌شود که کاربرد اصلی‌شان، سنجش و اندازه‌گیری هیجان فروشندگان و خریداران در انجام معامله است. در راستای همین سنجش است که اسیلاتورها نواحی اشباع خرید و فروش را مشخص می‌کنند.

اسیلاتور یا نوسان ساز چیست؟

اسیلاتورها که در ایران با نام‌های نوسان ساز یا ارتعاش سنج هم شناخته می‌شوند، یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که از داده‌های قیمتی فرمول سازی شده حاصل می‌شوند. اسیلاتورها (نوسان سازها) در بین محدوده نوسانی حد بالا و حد پایین حرکت می‌کنند و با بررسی نوسانات آن سهم، مومنتوم قیمت و میزان هیجانی بازار و سهامداران را می‌سنجند و خروجی این بررسی را در قالب عدد یا نمودار در پایین چارت تحلیل تکنیکال به شما نشان می‌دهد. استفاده از اسیلاتورها در بازارهای رنج و بدون روند برای افرادی که دید سرمایه گذاری کوتاه مدت دارند، بهترین اثربخشی و نتیجه را به همراه دارد.

تفاوت اسیلاتور و اندیکاتور

با وجود اینکه اسیلاتورها (نوسان سازها) زیرمجموعه اندیکاتورها هستند اما تفاوت‌های قابل توجه‌ای بین این ۲ ابزار تحلیل تکنیکال وجود دارد.

نحوه قرار گرفتن در نمودار قیمت

از تفاوت‌های بسیار آشکار اسیلاتور و اندیکاتور می‌توان به نحوه قرار گرفتن در نمودار قیمت اشاره کرد به صورت پیش فرض اسیلاتورها (نوسان سازها) در یک لایه‌ی جداگانه در پایین کندل‌های قیمتی قابل رویت هستند، این در حالی است که اندیکاتورها معمولاً در پس‌زمینه نمودار قیمت قرار می‌گیرند. بنابراین اولین تفاوتی که با یک نگاه قابل تشخیص است مکان قرارگیری این ۲ ابزار است.

نواحی اشباع خرید و فروش

در اسیلاتورها محدوده نوسانی وجود دارد که از آن به عنوان نواحی اشباع خرید و فروش یاد می‌شود. نواحی اشباع خرید و فروش که توسط اسیلاتورها مشخص می‌شود، هیجان کاذب خریداران در خرید و همین‌ طور ترس فروشندگان و فروش سهم در حمایت‌های مهم را نمایان می‌سازد. بنابراین دومین تفاوت اندیکاتورها و اسیلاتورها وجود این قابلیت مهم می‌باشد.

واگرایی

یکی از قابل اعتمادترین سیگنال‌های خرید و فروش در بازار بورس، واگرایی است. این سیگنال آنقدر مهم و قابل اعتماد است که می‌توانید این ساختار نموداری را به عنوان استراتژی معاملاتی اتخاذ کنید و طبق آن عمل کنید. تفاوت سوم اندیکاتورها و اسیلاتورها، در وجود این ساختار و قابلیت است چراکه تشکیل واگرایی صرفاً با مقایسه قیمت و اسیلاتورهای پرکاربردی همچون مکدی، استوکاستیک و RSI قابل تشخیص است.

پرکاربردترین اسیلاتورها

تعداد اسیلاتورهای مختلف مورد استفاده در بازار بورس ایران کم نیست. انتخاب یک اسیلاتور از میان تعداد زیادی از آن‌ها، به استراتژی‌های معاملاتی شما بستگی دارد. در ادامه به پرکاربردترین اسیلاتورها می‌پردازیم.

اسیلاتور مکدی (MACD)

یکی از مهم‌ترین عضو‌های اسیلاتورها که با قابلیت شناسایی مومنتوم و جهت روند بازار را دارد، مکدی یا میانگین متحرک همگرایی واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) می‌باشد. تفاوت بین میانگین‌های متحرک نمایی ۱۲ و ۲۶ و میانگین نمایی خط مکدی با دوره ۹ ، دو رکن اساسی اسیلاتور مکدی را تشکیل می‌دهند که به ترتیب با نام‌های خط مکدی و خط سیگنال شناخته می‌شوند. همچنین از اختلاف این ۲ خط، هیستوگرام مکدی حاصل می‌شود. با برخورد خط سیگنال و خط مکدی، سیگنال‌های خرید و فروش صادر می‌شوند که با بررسی عوامل و نکات دیگر در تحلیل تکنیکال ارزش و اعتبار بیشتری نیز کسب می‌کنند.

اسیلاتور استوکاستیک (Stochastic)

استوکاستیک (Stochastic) یکی دیگر از پرکاربردترین اسیلاتورهای بازار بورس است که با سنجش مونتوم حرکت قیمت، ادامه روند را پیش‌بینی می‌کند. استفاده از اسیلاتور استوکاستیک در بازار خنثی و اصلاحی برای تشخیص نقاط بازگشت روند بسیار موثر و مفید است. به همین جهت در بازار بورس به دفعات از این اسیلاتور استفاده می‌شود. اسیلاتور استوکاستیک بین بازه‌ی ۰ تا ۱۰۰ نوسان می‌کند.

اندیکاتور RSI

یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای تشخیص جهت و قدرت روند و تعیین نقاط بازگشتی بازار، اسیلاتور شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index) یا به اختصار RSI است. RSI همواره یکی از قدرتمندترین اسیلاتورهای تکنیکالی و مورد توجه بسیاری از تحلیلگران تکنیکال بازار بوده است. همانند استوکاستیک، اسیلاتور RSI نیز در یک بازه ۰ تا ۱۰۰ نوسان می‌کند و محدوده‌ی ۷۰ تا ۱۰۰ و ۰ تا ۳۰ به ترتیب نواحی اسباع خرید و فروش را نشان می‌دهند.

اسیلاتور بهتر است یا اندیکاتور؟

سوالی که ممکن است ذهن بسیاری را درگیر کند این است که از میان این ۲ ابزار شناخته شده در تحلیل تکنیکال، کدام یک از دیگری برتری دارد یا دقیق‌‎تر است ؟ برای پاسخ به این سوال باید گفت که اسلاتور و اندیکاتور هر ۲ به عنوان یک ابزار تأیید به‌کار می‌رود و باید از تصمیم‌گیری فقط بر مبنای اسلاتور و اندیکاتور اجتناب کنید. به یاد داشته باشید که نمی‌توان اسیلاتورها و اندیکاتورها را به صورت کیفی مقایسه کرد و یکی را بر دیگری برتر دانست. برای تحلیلی دقیق و حساب شده باید از همه ابزارهای تحلیل تکنیکال و بنیادی بهره ببرید.

جمع‌بندی

اسیلاتورها ابزارهای تحلیلی هستند که تحلیل نمودارها و دسترسی به آن‌ها را آسان نموده‌اند. اسیلاتورها به دلیل سهولت کاربری، زیبایی گرافیکی و سرعت تحلیل، در میان فعالان بازار بورس اوراق و بهادار از محبوبیت خاصی برخوردار هستند. اسیلاتورها نواحی اشباع خرید و فروش را تشخیص و به شما نشان می‌دهند. با استفاده از دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال می‌توانید تحلیل صورت گرفته با انواع اسیلاتورها را تایید کنید و از صحت آن اطمینان بیشتری حاصل کنید.

واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟

واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟

واگرایی (Divergence) زمانی رخ می‌دهد که قیمت یک دارایی در مسیری متفاوت با یک اندیکاتور تکنیکالی حرکت کند. از این اندیکاتورها می‌توان به اندیکاتورهایی مانند اسیلاتورها (Oscillators) اشاره نمود. هرچند این واگرایی می‌تواند واگرایی حرکات قیمت با هر نوع دیگر اطلاعات موجود در بازار باشد. واگرایی به ما این هشدار را می‌دهد که احتمال تضعیف روند کنونی قیمت وجود دارد، و در برخی از موارد این واگرایی ممکن است به تغییر جهت قیمتی بیانجامد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اسیلاتور می‌توانید از مطلب آموزشی «اسیلاتور در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.

دو نوع واگرایی وجود دارد، واگرایی مثبت (Positive Divergence) و واگرایی منفی (Negative divergence). واگرایی مثبت حرکات قیمت به سطوح بالاتر را پیش‌بینی می‌کند. واگرایی منفی نیز نشان از حرکت قیمت به‌سطوح پایین‌تر را می‌دهد.

عکس از Investopedia، مبنع: Tradingview

نکات مهم:

  • واگرایی می‌تواند بین حرکات قیمت یک دارایی و تقریباً هر نوع اطلاعات تکنیکالی و یا بنیادی آن سهم باشد. با این وجود، واگرایی معمولاً توسط تحلیلگران تکنیکال هنگامی که قیمت‌ها در مسیری عکس مسیر اندیکاتور تکنیکال حرکت می‌کند مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  • واگرایی‌های مثبت نشان‌دهندهٔ امکان شروع حرکات قیمتی به سطوح بالاتر در آینده‌ای نزدیک می‌باشد. این واگرایی زمانی رخ می‌دهد که قیمت در حال حرکت به سطوح پایین‌تر باشد اما اندیکاتور تکنیکال مداوماً به سمت بالا حرکت نماید.
  • واگرایی منفی نشان از افت قیمت در آینده می‌­باشد. واگرایی منفی معمولاً در زمانی رخ می‌دهد که قیمت به سمت بالا حرکت کرده اما اندیکاتور تکنیکال دائماً در حال افت می‌باشند.
  • واگرایی موضوعی نیست که بتوان تنها به آن اتکاء نمود، و باید در نظر داشت که این واگرایی‌ها هیچ‌گونه سیگنال معاملاتی ایجاد نمی‌کنند. واگرایی‌ها می‌توانند برای مدت زیادی بدون رخ دادن هیچ‌گونه تغییر در روند قیمت رخ دهند.
  • واگرایی‌ها در همهٔ بازگشت‌های قیمتی بزرگ موجود نمی‌باشند، بلکه تنها در برخی از آنها اتفاق می‌افتند.

واگرایی چه چیزهایی را به ما می‌گوید؟

واگرایی در تحلیل تکنیکال (مرجع) ممکن است به ما سیگنال یک حرکت بزرگ مثبت و یا یک حرکت بزرگ منفی را بدهد. یک واگرایی مثبت زمانی رخ می‌دهد که قیمت سهم در حال ثبت کف‌های جدید می‌باشد، اما اندیکاتور تکنیکال مورد استفاده، مانند اندیکاتور جریان پول (Money Flow Indicator) شروع به ثبت سقف‌های جدید می‌نماید. در حالت عکس نیز، در واگرایی منفی، قیمت سهم در حال ثبت قله‌های جدیدی می‌باشد در حالی که اندیکاتور تکنیکالی ما در حال ثبت کف‌های جدیدی می‌باشد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اندیکاتور شاخص جریان پول می‌توانید از مطلب آموزشی «اندیکاتور شاخص جریان پول در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.

معامله‌گران می‌توانند از واگرایی‌ها جهت تخمین شتاب پایه‌ای قیمت یک دارایی استفاده نمایند. به‌دست آوردن شتاب پایه‌ای می‌تواند احتمال وقوع یک بازگشت قیمتی (Price Reversal) را نشان دهد. برای مثال، سرمایه‌گذاران می‌توانند با استفاده از اسیلاتورها (Oscillators) مانند شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index – RSI) بر روی جدول خود استفاده نمایند. اگر قیمت سهام در حال صعود بوده و مرتباً قله‌های جدیدی را ثبت می‌کرد، در حالت عادی اندیکاتور شاخص قدرت نسبی نیز می‌بایست قله‌های جدیدی را ثبت می‌کرد. اما اگر قیمت سهام در حال ثبت قله‌های جدید باشد، ولی اندیکاتور شاخص قدرت نسبی شروع به ثبت کف‌های جدید کند، نشان‌دهندهٔ این است که امکان تضعیف روند صعودی ما وجود دارد. به این موضوع، واگرایی منفی می‌گوییم. معامله‌گران در این حالت می‌توانند در نظر بگیرند که قصد خروج از معامله را دارند و یا می‌خواهند با قرار دادن یک دستور استاپ حفاظتی (Stop – Loss Order) همچنان در معامله‌شان حضور داشته باشند.

واگرایی مثبت در حالاتی عکس حالت فوق رخ می‌دهد. تصور کنید که قیمت یک سهم در حال تشکیل کف‌های جدید است اما اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI) در حال ثبت کف‌های جدیدی می‌باشد. در این حالت سرمایه‌گذاران ممکن است به این نتیجه برسند که روند نزولی در بازار در حال تضعیف و به اتمام رسیدن است، و به‌زودی یک بازگشت روندی (Trend Reversal) رخ خواهد داد.

واگرایی یکی از معمول‌ترین موارد مورد استفاده در تحلیل تکنیکال می‌باشد، و اندیکاتورهای بسیاری نیز آن را نشان می‌دهند، به‌خصوص اسیلاتورها.

تفاوت بین واگرایی و تأییدیه

واگرایی زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت و اندیکاتور تکنیکال به معامله‌گر اطلاعات متفاوتی می‌دهند. تأییدیه اما زمانی است که اندیکاتور تکنیکال و حرکات قیمت، و یا حتی چند اندیکاتور تکنیکال اطلاعاتی مشابه را به معامله‌گر در خصوص قیمت سهم و وضعیت بازار می‌دهند. در حالت ایده‌آل، معامله‌گران نیاز به تأییدیه برای ورود به معاملات خود دارند. اگر قیمت‌ها به سمت بالا حرکت کنند، آنها نیز انتظار دارند تا اندیکاتور مورد استفاده‌شان نیز این مطلب را به آنها نشان دهد که روند صعودی قیمت فعلاً ادامه‌دار خواهد بود.

محدودیت‌های استفاده از واگرایی‌ها

همان طور که در مورد تمامی تحلیل‌های تکنیکال صدق می‌کند، سرمایه‌گذاران باید از ترکیبی از اندیکاتورها و تکنیکال‌های تحلیل بازار برای گرفتن تأییدیه واگرایی (Divergence Confirmation) استفاده نمایند. واگرایی در همهٔ بازگشت‌های قیمتی رخ نخواهد داد، بنابراین دیگر روش‌های کنترل ریسک و یا تحیلی بازاری برای بررسی بازار و تخمین احتمال رخ دادن بازگشت قیمتی باید مورد استفاده قرار گیرند.

با این وجود، زمانی که واگرایی‌ها رخ می‌دهند، لزوماً بدین معنی نیستند که قیمت‌ها بازگشتی را به‌زودی تجربه خواهند کرد. واگرایی‌ها می‌توانند برای مدت‌زمانی طولانی ادامه‌دار باشند، بنابراین فقط اتکاء به آنها می‌تواند منجر به ضرر و زیان‌های گسترده شود، به‌خصوص زمانی که قیمت آن‌گونه که پیش‌بینی شده بود عمل نکند.

تیم تحریریه دیجی کوینر

این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.