نمودار ها و کندل ها
همه افرادی که از تحلیل تکنیکال برای بررسی بازارهای مالی استفاده میکنند، هر ساعت یا هر روز، قیمتها را بررسی و نمودار این تغییرات را ترسیم میکنند. نمودارها در تحلیل تکنیکال دو بعدی هستند. معمولا محور افقی را زمان و معمولا محور عمودی را قیمت تشکیل میدهد.
نمودارها دارای انواع مختلفی هستند:
میتوانند در بازههای زمانی مختلفی ترسیم شوند که این بازه از یک دقیقه شروع شده و تا ماهیانه ادامه دارد.
میتوانند ساده یا لگاریتمی باشند.(تفاوت نمودارهای ساده و لگاریتمی این است که نمودارهای لگاریتمی درصد تغییرات را به دقت نشان میدهند، اما در نمودارهای حسابی یا ساده این مورد وجود ندارد.)
یک نمونه از نموداری ساده مانند شکل بالا می باشد. اين نمودار نمايشي از تغييرات قيمت يک سهام در يک دوره 6 ماهه است . قسمت پايين نمودار، خطي که بصورت افقی ادامه یافته است(x) نشان دهنده تاريخ و يا مقياس زماني است. سمت راست نمودار، خط عمودي (y) قیمت سهام را نشان می دهد. با مشاهده نمودار مي بينيم که در آذر ماه سال گذشته قيمت اين سهام 7100 ريال بوده است، در حاليکه در ارديبهشت سال جاري قيمت آن در حدود 8500 ريال بوده است. اين مشاهدات به ما مي گويد که قيمت اين سهام بين آذر 89 و ارديبهشت 90 افزايش پیدا کرده است.
براساس توافق قيمت سهم و حجم معاملات بر روي محور عمودي و زمان بر روي محور افقي نشان داده مي شود. در محور زمان تقسيم بندي مي تواند از بازه 15 دقيقه تا ده ساله متغير باشد که بر همین حسب بازه کاربرد دارند اعم از تحليل هاي کوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت.
پرکاربرد ترين و معروف ترين نمودارها، عبارتند از: نمودار خطي، نمودار ميله اي و نمودار شمعي
Line Chart نمودار خطي
در تحلیل تکنیکال نمودارهاي خطي هيچ اطلاعات تصويري از بازه تجاري نقاط منحصر به فرد مانند بالاترين قيمت، پايين ترين قيمت يا قيمت ابتدا به ما نمي دهد. ساده ترين نوع نموداردر تحلیل تکنیکال، نمودار خطي مي باشد که از به هم پيوستن قيمت هاي بسته شدن (close) روزانه يک سهم در طي يک دوره معين شکل مي گيرد. با این اتصال ما مي توانيم حرکت کلي قيمت سهم يک بازه زماني مشخص را مشاهده کنيم. به هر حال، قيمت نهايي اغلب در مقايسه با قيمت هاي بالا و پايين در يک روز در داده هاي بازار سهام، مهمترين قيمت است و به همين دليل، تنها کميتي است که در اين نمودار مورد استفاده قرار مي گيرد .
سادگي نمودار خطی نکته مثبت اين نمودار در تحلیل تکنیکال است. اين نمودار در هم ريخته نيست و ديد خوبي از نوسانات قيمت سهم را نمايش مي دهد.
نکته منفي اين نمودار در تحلیل تکنیکال اين است که تحليل گر نوسانات سهم در يک دوره خاص را نمي تواند مشاهده کند. مثلا اين نمودار قابليت نمايش قيمت هاي باز شدن، پايين و بالای يک روز سهم را ندارد. اتصال اين خطها مي تواند به تحلیلگر در تحلیل تکنیکال کمک کند حرکت کلي قيمت براي سهام يک شرکت را در يک زمان معين مشاهده نمايد.
Candlesticks نمودار شمعي
هر دو نمودار ميله اي و شمعي به جهت نمايش تغييرات قيمت در يک بازه زماني با هم برابرند، اما مزيت نمودار شمعي اين است که از تغييرات روند قيمتي از لحاظ بصري به سرعت و سادگي قابل تشخيص مي باشد.
نمودار شمعی یا کندلی پرطرفدارترین و پرکاربرد ترین نوع نمودار تحلیل تکنیکال است.این نمودار نیز اطلاعاتی از قبیل قیمت باز شدن، بسته شدن و دامنه نوسان قیمتی در بازه زمانی مورد نظر را نشان میدهد.
نمودار شمعی با کمک کندل ها در تحلیل تکنیکال بسیار برای تحلیلگران مفید و موثر واقع شده است.
در تحلیل تکنیکال نمودارهاي شمعي همان اطلاعات نمودارهاي ميله اي را به ما مي دهند، اما در قالب گرافيکي. نمودار شمعي از دو بخش بدنه اصلي و سايه تشکيل شده. بدنه اصلي شمع نشان دهنده قيمت آغاز و پايان معامله است و بخش ديگر شامل دو خط است که به سايه مشهور شده نمودار نحوه شکل گیری خطی است. خط بالايي را سايه بالايي و خط پاييني را سايه پاييني مي گويند. از اين رو دامنه نوسانات سهم در طول دوره زماني مورد داد و ستد توسط سايه ها نمايش داده مي شود.
اگر قیمت باز شدن کندل(شمع) پایینتر از قیمت بسته شدن آن باشد به عبارتی با افزایش قیمت روبرو شده باشد کندل تو خالی یا سفید است. اگر قیمت باز شدن کندل بالاتر از قیمت بسته شدن آن باشد سهم با کاهش قیمت روبرو شده و کندل آن توپر یا مشکی خواهد بود. البته در نرم افزارهای مختلف، می توانید رنگ مورد دلخواه خودتان را بر روی کندل ها انتخاب کنید. اما رنگ های مرسوم آنها مشکی و سفید است. قسمتی از کندل که بیرون از محدوده قیمت های باز و بسته شدن قرار می گیرد سایه( shadow ) نامیده میشود.
در تحلیل تکنیکال نمودارهاي شمعي با استفاده از قيمتهاي باز شدن، بسته شدن و سقف و کف شکل مي گيرند .نمودارهاي شمعي بهتر از بقيه نيستند، بلکه فقط واضح ترند.منظور از واضح تر آن است که با اين نمودارها قيمتهاي بالا و پايين روز به سرعت و سادگي تشخيص داده مي شود.هنگامي که قيمت صعودي باشد، بدنه شمع سفيد و هنگامي که قيمت نزولي باشد بدنه شمع سياه مي باشد. گاهي اوقات به جاي نمايش سياه و سفيد شمع هاي ژاپني آن ها را به صورت رنگي نشان مي دهيم. براي اين کار ما به راحتي سفيد را با سبز و سياه را با قرمز جايگزين کرديم . اين بدان معناست که اگر قيمت بسته شدن از باز شدن بيشتر باشد بلوك سبز رنگ است و اگر قيمت بسته شدن از باز شدن کمتر باشد بلوك قرمز رنگ است.
اشکال مختلف کندل ها در نمودار شمعی مورد استفاده در تحلیل تکنیکال؛
اگر قيمت بسته شدن بالاتر از قيمت باز شدن باشد، يک شمع توخالي يا سفيد کشيده مي شود . .
اگر قيمت بسته شدن پايين تر از قيمت باز شدن باشد يک شمع تو پر يا سياه کشيده مي شود . .
قسمت توخالي يا رنگ شده شمع ” بدنه اصلي ” يا بدنه ناميده مي شود . .
خطوط باريک واقع در بالا و پايين بدنه قيمت سقف و کف را نشان مي دهند و فیتیله ها ناميده مي شوند . .
بالاترين نقطه فیتیله بالايي ” سقف ” است . .
پايين ترين نقطه فیتیله پاييني ” کف ” است . .
اين گونه تصور کنيد که قيمت سهم در يک روز خاص با قيمت 4000 ريال بازگشايي مي شود و در قيمت 3600 ريال بسته مي شود. در طي روز سهام شرکت بين 3400 تا 4300 ريال در نوسان بوده است.بدنه شمع توپر است زيرا قيمت بسته شدن از قيمت باز شدن پايين تر است و بيانگر فشار فروشندگان است.( 1 )
اما در شکل شماره ( 2) قيمت بازگشايي سهم 3600 ريال و قيمت بسته شدن 4000 ريال بوده است.بدنه شمع بايستي تو خالي باشد زيرا قيمت بسته شدن سهم از قيمت بازگشايي آن بالاتر بوده است و بيانگر فشار خريداران است.
شمع سفيد بلند نشان دهنده فشار زياد خريداران است . هرچه قدر بدنه شمع بلند تر باشد، قيمت بسته شدن به سمت بالا از قيمت باز شدن بيشتر فاصله مي گيرد. اين امر نشان دهنده آن است که قيمت به طور قابل توجهي افزايش يافته است . به عبارتي گاوها، خرس ها را از ميدان به در کرده اند .شمع بلند مشکي ( توپر) نشان دهنده فشار زياد فروشندگان است. هرچقدر شمع مشکي بلندتر باشد، قيمت بسته شدن به سمت پايين از قيمت باز شدن بيشتر فاصله مي گيرد . اين امر نشان دهنده اين است که قيمتها به ميزان زيادي افت کرده اند و به عبارتي خرس ها با شکستن شاخ گاوها آنها را از ميدان به در کرده اند.
فیتیله هاي بلندتر و کوتاه تر در شمعها شواهد خوبي را در مورد معاملات انجام شده ارائه مي دهند . شمع هايي با فیتیله بلند نشان دهنده اين است که معامله گران از نقاط باز شدن و بسته شدن قيمت به خوبي دور شده اند. شمعهايي با فیتیله کوتاه نشان دهنده اين است که بيشتر معاملات حول و حوش نقاط بسته شدن و باز شدن قيمت صورت گرفته اند .
در تحلیل تکنیکال اگر فیتیله بالايي شمعي بلند و فیتیله پاييني آن کوتاه باشد نشان دهنده اين است که خريداران در ابتدا قيمت را بسيار بالا برده اند ولي بنا به دلايلي فروشندگان وارد شده اند و قيمت را دوباره نزديک به قيمت باز شدن، برگردانده اند.
اگر فیتیله پاييني شمعي بلند و فیتیله بالايي آن کوتاه باشد نشان دهنده اين است که فروشندگان ابتدا قيمت را به طور قابل توجهي پايين آورده اند ولي بنا به دلايلي خريداران آمده اند و دوباره قيمتها را نزديک به قيمت باز شدن برگردانده اند .
رسم نمودار با دستور plot در نرم افزار متلب (MATLAB)
رسم نمودار با دستور plot در نرم افزار متلب (MATLAB)
در این مطلب از نرم افزار متلب (MATLAB) به طور کامل دستور plot را آموزش خواهیم داد، از رسم نمودارهای معمولی گرفته تا حتی ویرایش نوع خط و marker و رنگ و غیره! پس با ما تا انتهای این مطلب همراه باشید!
رسم یک نمودار ساده با دستور plot در متلب (MATLAB)
مثال 1: رسم نمودار y=x^2
برای رسم یک همچین نموداری با دستور plot، باید قطعه کد زیر رو بنویسیم!:
در خط اول این کد، x های نمودار را مشخص میکنیم و در خط دوم y ها را!
درخط اول میگویم از -4 تا +4 با گام 0.01 عدد درست کن!
در خط دوم هم میگیم که y برابر است با x به توان 2!
در خط سوم هم داریم میگیم که نموداری رسم کن با محور افقی x و محور عمودی y!
که خروجی زیر را میدهد:
مثال 2: رسم نمودار y=sin(2πt)
این مثال دوم رو براش توضیحی نمینویسیم، چون شبیه همون اولی است توضیحاتش!
فقط یک نکته رو بگم (که اون رو هم خودتون میدونید به احتمال زیاد):
pi همان عدد پی (π) است!
که خروجی زیر را میدهد:
رسم چند نمودار باهم در یک نمودار
فرض کنید قرار است نمودارهای sin(x) و cos(x) را در بازه 0 تا 4π با هم در یک نمودار رسم کنیم!
فقط چند نکته رو توضیح بدم!:
در خط اول که داریم میگیم حدود x از 0 تا عدد 4π است و با گام 0.01!
در خط دوم، y1 رو sin(x) تعریف کردیم و در خط سوم، y2 رو cos(x)!
در خط چهارم میگیم نموداری با محور افقی x و محور عمودی y1 رسم شود!
در خط پنجم میگیم: دست نگه دار! (برای اینکه نمودار دیگه رو هم بندازیم روی همون نمودار قبلی)!
در خط ششم میگیم: نموداری با محور افقی x و محور عمودی y2 رسم کن!
نتیجه قطعه کد بالا به صورت زیر خواهد بود!:
تعیین رنگ نمودارها به هنگام رسم چند نمودار در یک نمودار
تعیین رنگ با یک سری حروف مخفف
فرض کنید در مثال فوق در بخش قبلی، میخواهیم رنگ نمودار y1 مشکی! و رنگ نمودار y2 قرمز باشد!
در این صورت کافی است در خط چهارم قطعه کد سابق، بنویسیم:
که k از کلمه black به معنی مشکی گرفته شده! شاید بگید چرا b نذاشته؟! چون b مخفف کلمه blue به معنی آبی است!
و در خط ششم قطعه کد سابق نیز باید بنویسیم!:
که r از کلمه red به معنی قرمز گرفته شده!
تعیین رنگ با سیستم rgb
اجازه بدید اول یه مثال بیاریم، بعد روی همون مثال توضیح بدیم!
که پس از اجرای قطعه کد بالا خروجی زیر را میدهد!:
توضیحات:
rgb یک سیستم رنگدهی سهتایی است که از ترکیب سه رنگ اصلی قرمز (Red)، سبز (Green) و آبی (Blue) رنگهای مختلف را ایجاد میکند!
البته توجه کنید که در متلب باید اعدادی که وارد میکنید بر حسب درصد باشد!
خب حالا سوال پیش میاد که ما از کجا بفهمیم رنگهای مختلف چه عددی دارند؟! جواب: دو تا راه داره!:
1- یا خودتون بنویسید! مثلاً بگید من فقط میخوام رنگ نمودار سبز باشه، و سبز مدنظر هم تیره تر باشه! پس فقط قسمت سبز رو عدد بدید و قسمت قرمز و آبی رو صفر بدید! به این صورت!:
2- از یه سری سایتها یا نرمافزارها استفاده کنید! سایت که برای اینکار زیاده و فقط کافیه کمی جستجو کنید!
اما شاید دم دست ترین ابزار، نرمافزار paint باشه که توی همه windows ها هم وجود داره!
حالا فرض کنید رنگی که در paint انتخاب کردید، ترکیب رنگش ایناست!:
همانطور که مشاهده میکنید، براساس درصد نیست! برای اینکه به درصد تبدیل بشه، بر max عدد ممکن (یعنی 255) تقسیم میکنیم!
در خط ششم همین بخش، دقیقا همینو نوشتیم و با این سیستم رنگدهی کردیم!
تعیین ضخامت خط در رسم نمودار با استفاده از دستور plot
برای تعیین ضخامت یک نمودار از LineWidth استفاده میکنیم! مثلاً مثال زیر را در نظر بگیرید!
در خط سوم این قطعه کد، ضخامت خط (LineWidth) رو 2 انتخاب کردیم!
که نتیجه خروجی به صورت زیر خواهد بود:!
تعیین نوع خط در رسم نمودار با استفاده از دستور plot
اگر یکی بخواد خطی که میکشه، خط چین باشه! یا نقطه چین یا ….! باید چیکار کنه؟!
باز هم مثال زیر را در نظر بگیرید!
در خط سوم این قطعه کد، تعیین کردیم که نوع خط نمودار، از نوع خط چین باشه!
یا مثلاً یک مثال دیگه به صورت زیر رو در نظر بگیرید!
اولاً حواستون باشه، گام x رو به 0.1 تغییر دادیم (برای اهداق آموزشی)!
دوما در خط سوم این قطعه کد، گفتیم که خطی که رسم میشه، به ازای x و y هایی که بهش دادیم (یعنی به ازای نقاط داده شده)، یه دایره بکشه و بین این دایرهها (برای وصل کردنشووون!) خط معمولی بکشه!
که خروجی زیر رو میده!:
نکته: به این دایره (و چیزای مشابه این که در نمودارها میکشیم) میگن marker!
تعیین اندازه و رنگ marker در رسم نمودار!
برای تغییر اندازه marker در رسم یک نمودار داریم!:
که در بالا با دستور MarkerSize، اندازه marker رو 7 گذاشتیم!
برای تغییر رنگ marker هم به عنوان مثال داریم!:
که در بالا با دستور MarkerFaceColor رنگ marker رو سبز گذاشتیم!
توجه کنید که اینجا هم به جای ‘g’ میتونستیم از سیستم سه تایی برای رنگ دهی استفاده کنیم! یعنی مثلاً به جای ‘g’ بنویسیم!:
آموزش تابع logspace در متلب (MATLAB)
آموزش تابع logspace در متلب (MATLAB) در این مطلب تابع logspace در متلب (MATLAB) رو از مقدماتی تا.
آموزش دستور sum در متلب (MATLAB)
آموزش دستور sum در متلب (MATLAB) در این مطلب آموزشی بنا داریم تا تابع sum در متلب (MATLAB).
تعداد دیدگاه | 0 |
تعداد بازدید | 14.1K |
تاریخ انتشار | 15/08/2018 |
تاریخ بروزرسانی | 15/08/2018 |
نویسنده | گروه آموزشی کولاک |
درباره ما
گروه کولاک، گروهی است که در سال 1397 متولد شد! گروهی هستیم که قطعاً سعی و تلاشمون بهترین شدن هست. قطعاً نمودار نحوه شکل گیری خطی و بدون سرسوزنی شک این هدف محقق خواهد شد (البته ان شاء الله به امید خدا و با حمایت شما عزیزان).
انواع نمودارهای قیمت در تحلیل تکنیکال
به طور کلی چهار نوع نمودار اصلی وجود دارد که توسط تحلیل گران مورد استفاده قرار می گیرند. این نمودارها عبارتند از: نمودار خطی، نمودار میله ای، نمودار شمعی و نمودار نقطه و رقم که اطلاعات ورودی تمام آنها یکسان می باشد اما روش رسم داده ها و نمایش آنها در نمودارها متفاوت است. در ادامه با انواع نمودارهای قیمت آشنا می شویم.
انواع نمودارهای قیمت
۱) نمودار خطی (Line Chart)
یکی از ابتدایی ترین و در عین حال ساده ترین از انواع نمودارهای قیمت ، نمودار خطی است چرا که فقط قیمت های پایانی (C) در یک دوره زمانی خاص را نشان می دهد. در این نوع نمودار یک خط با متصل کردن نقاط مربوط به قیمت نهایی در بازه زمانی مربوطه، رسم می شود. نمودارهای خطی هیچ اطلاعات تصویری از دیگر نقاط قیمت مانند بالاترین قیمت (H)، پایین ترین قیمت (L) یا قیمت آغازین (0) به ما نمی دهد. به هر حال، قیمت پایانی اغلب در مقایسه با قیمت های بالایی و پایینی از اهمیت بیشتری برخوردار است لذا تنها کمیتی است که در این نمودار مورد استفاده قرار می گیرد.
شکل1. انواع نمودارهای قیمت ؛ نمودار خطی
۲) نمودار میله ای (Bar Chart)
نمودار میله ای بر روی نمودار خطی بسط می یابد و چند بخش اطلاعاتی کلیدی تر را نیز به هر یک از نقاط داده ها می افزاید. این نوع نمودار از مجموعه ای از خطوط عمودی تشکیل شده است که هر کدام نشان دهنده مجموعه داده هایی چون نقاط آغازین، نقاط بالایی، پایینی و پایانی (OHLC) در یک تایم فریم یا بازه زمانی مشخص می باشد؛ به عبارت دیگر هر میله به اجمال مجموعه اتفاقات و تغییرات در بازه زمانی مورد نظر را بازگو می نماید. فرض کنیم بازه زمانی (تایم فریم) یک روزه را انتخاب کرده ایم. در این حالت هر میله نشان دهنده یک روز می باشد یا در بازه زمانی ۱ ساعته، هر میله قیمت های OHLC در آن ساعت مشخص را نمایش می دهد.
همان گونه که در تصویر 2 مشاهده می نمایید قیمت های آغازین و پایانی به وسیله یک خط تیره افقی روی خطوط عمودی نمایش داده می شوند. قیمت آغازین روی یک نمودار میله ای توسط یک خط تیره افقی که در سمت چپ میله عمودی واقع شده است، نمایش داده می شود و بر عکس، قیمت پایانی با خط تیره افقی در سمت راست میله نمایش داده می شود. همچنین نقطه پایینی و بالایی هر میله به ترتیب حداقل و حداکثر قیمتی را نشان می دهد که در آن بازه زمانی وجود داشته است. بر این اساس با یک میله می توان به راحتی از قیمت های OHLC در یک بازه زمانی مشخص آگاهی یافت.
شکل2. تصویری از نمودار میله ای قیمت
به طور کلی اگر خط تیره سمت چپ پایین تر از سمت راستی باشد، نشان دهنده یک دوره رو به بالا (صعودی) برای سهام یا ارز مورد نظر است؛ یعنی ارزش آن افزایش یافته است که میله بین آنها به رنگ آبی یا سیاه نمایش داده می شود. در مقابل اگر خط تیره سمت راست (قیمت پایانی) پایین تر از خط تیره سمت چپ (قیمت آغازین) باشد، نشان دهنده یک دوره رو به پایین (نزولی) برای سهام یا ارز مورد نظر است؛ یعنی ارزش آن کاهش یافته است، که میله بین آنها به رنگ قرمز نمایش داده می شود.
۳) نمودار شمعی (CandleStick Chart)
نمودار شمعی از پر کاربردترین نمودار های قیمت می باشد که توسط اکثر تحلیل گران بازارهای مالی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. این نوع از نمودارها در قرن هجدهم توسط ژاپنی ها به صورت گسترده مورد استفاده واقع شده و هم اکنون نیز جایگاه ویژه ای را در تحلیل تکنیکال به خود اختصاص داده است.
یک نمودار شمعی شبیه یک نمودار میله ای است اما صرفا از لحاظ ظاهری با آن تفاوت دارد. همانند نمودار میله ای، نمودار شمعی نیز یک خط عمودی نازک دارد که نشان دهنده محدوده داد و استاد در یک بازه زمانی مشخص است. اختلاف این دو نوع نمودار در تشکیل یک میله پهن روی ا خط عمودی است که تفاضل بين قیمت اولیه و نهایی را نشان می دهد. و برای رسم نمودارهای شمعی از همان داده هایی که در رسم نمودار میله ای استاندارد به کار می رود یعنی قیمت های آغازین، بالایی، پایینی و پایانی (OHLC) استفاده می شود. با وجود استفاده از داده های یکسان، نمودارهای شمعی ظاهر جذاب تری را نسبت به سایر روش های رسم نمودار به نمایش می گذارند. به نظر می رسد که اطلاعات از صفحه کاغذ یا مانیتور کامپیوتر تراوش می کند. تحلیل کردن و تفسیر کردن اطلاعات در این نمودارها بسیار ساده صورت می پذیرد. شکل زیر یک میله و شمع قیمت را نشان می دهد.
شکل 3. تصویر یک میله غربی
شکل 4. تصویر یک شمع صعودی و نزولی
همان گونه که در نمودار میله ای، هر میله نشان دهنده تغییرات قیمت در یک بازه زمانی مشخص بود، در نمودار شمعی نیز هر شمع یا کندل نشان دهنده قیمت آغازین، بالایی، پایینی و پایانی در بازه زمانی مورد نظر است.
برای نمایش تغییرات در نمودار های شمعی از رنگ ها استفاده می شود اما مشکل عمده اینجاست که ترکیب رنگ میله های این نمودارها در منابع مختلف متفاوت است و از استانداردهای متفاوتی استفاده می شود. معمولا وقتی که قیمت در حال صعود بوده و قیمت پایانی بالاتر از قیمت آغازین بسته شود (شمع صعودی)، شمع ها به رنگ سفید، بی رنگ (توخالی) یا آبی نمایش داده می شود اما زمانی که قیمت در حال نزول بوده و قیمت پایانی پایین تر از قیمت آغازین بسته شود (شمع نزولی)، شمع ها به رنگ سیاه، قرمز یا توپُر نمایش داده می شود. به این صورت با یک نگاه می توان از صعودی بودن یا نزولی بودن قیمت در یک بازه زمانی مشخص آگاهی یافت. ضمن اینکه از ترکیب شمع های مختلف در کنار هم به آرایش های خاص شمعی دست می یابیم که هر کدام از آنها دارای مفهوم و عملکرد مشخصی می باشند. در ادامه برخی از آنها را به اجمال مورد بررسی قرار می دهیم.
شکل 5. تصویر یک نمودار شمعی قیمت
4) نمودار نقطه و رقم (Point & Figure Chart)
از انواع نمودارهای قیمت میتوان به نمودار نقطه و رقم اشاره کرد که از اولین تکنیک رسم نمودار پیش از آغاز قرن بیستم و توسط تحلیل گران بازار سرمایه مورد استفاده قرار می گرفت. نام این تکنیک یعنی «نقطه و رقم» منسوب است به ویکتور دویلیرز، در کتابی که در سال ۱۹۳۳ نوشته است. این تکنیک در طی سال ها، نام های متفاوتی گرفته است. در دهه ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ این نمودار به نام «روش کتابی» معروف بوده که همان اسمی است که چارلز داو در سال ۱۹۰۱ به آن اشاره کرده است.
نمودار نقطه و رقم، بررسی کلیات حرکات قیمت است. در این نوع نمودار زمان لحاظ نمی شود و تنها تغییرات قیمت ثبت می شود. اگر قیمت تغییری نکند نمودار دست نخورده باقی می ماند. زمانی که بازار نوسانات شدیدی داشته باشد نیاز به رسم جزئیات زیادی می باشد و بر عکس در زمان راکد بودن بازار چیز زیادی برای رسم کردن وجود ندارد و یا حتی نیازی به رسم هیچ چیزی نمی باشد. همچنین حجم معاملات در نمودار نقطه و رقم نادیده گرفته شده و می بایست به صورت مستقل رسم شود. البته نبایستی فکر کرد که حجم معاملات به کلی مفقود شده است زیرا در مقابل نمودار میان روزه نقطه و رقم کلیه تغییرات قیمت را ثبت می کند و به این ترتیب تأثیر حجم معاملات سنگین یا سبک در میزان تغییرات قیمت مشخص می شود. از آنجایی که حجم معاملات یکی از عناصر مهم برای مشخص کردن توانایی سطوح حمایت و مقاومت است این نوع نمودار برای تعیین اینکه در چه سطحی از قیمت حجم معاملات تأثیر بیشتری به جا گذاشته، مفید می باشد زیرا به این ترتیب می توان سطوح حمایت و مقاومت مهم را پیدا کرد. در زیر این نوع نمودار نمایش داده شده است. اگر در شکل دقت نمایید این نوع نمودار، حرکات قیمت را در قطع متراکم تر نمایش می دهد.
شکل6. تصویر یک نمودار نقطه و رقم قیمت
بطور کلی در این نمودار ستون های X نشان دهنده افزایش قیمت و ستون های O نشان دهنده کاهش قیمت می باشند. هر گاه ستون X یک واحد بالاتر از ستون X قبلی قرار گیرد شکست به سمت بالا رخ داده است. در مقابل هنگامی که ستون 0 یک واحد پایین تر از ستون 0 قبلی قرار گیرد شکست به سمت پایین رخ داده است. قابل ذکر است که تعیین شکست ها در این نوع نمودار دقیق تر از نمودار میله ای انجام پذیر است. از مزایای دیگر نمودارهای نقطه و رقم این است که اخطارهای خرید و فروش را بسیار ساده تر و دقیق تر می توان یافت. همچنین این نوع نمودار از انعطاف پذیری بالایی برخوردار است.
منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی
بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟ آشنایی با بهترین روش سرمایهگذاری
برای ورود به بازار سرمایه باید با انواع روشهای تحلیل تکنیکال آشنا شد و کارآمدترین آنها را استفاده کرد. به این منظور ابتدا باید انواع روش تحلیل تکنیکال را شناخت و سپس در میان آنها به دنبال بهترین روش تحلیل تکنیکال گشت. به همین منظور امروز در این مقاله قصد داریم با هم نگاهی بر روشهای تحلیل تکنیکال بیندازیم. پس از آشنایی با این روشها باید به یک سوال نهایی پاسخ داد: بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟
رسیدن به بهترین پاسخ برای این پرسش هدف اصلی کلینیک سرمایه در این مقاله است، چرا که بسیاری از تازه واردان در دنیای سرمایهگذاری همواره به دنبال بهترین روش میگردند.
فهرست عناوین مقاله
آشنایی با روشهای تحلیل تکنیکال برای یافتن بهترین روش تحلیل تکنیکال
همانطور که گفتیم برای یافتن بهترین روش ابتدا باید با انواع روشها آشنا شد. روشهای تحلیل تکنیکال به طور کلی به هشت دسته تقسیم میشوند که در ادامه به بررسی هر یک به صورت جداگانه میپردازیم.
پیش از آن به یاد داشته باشید که به طور کلی روش تحلیل تکنیکال برای پیشبینی حرکات آینده سهام بورس یا ارز دیجیتال به کار میروند و هرگز به صورت 100 صحیح نیستند. این روشها همگی با کمک سوابق پیشین سهام به کار گرفته میشوند.
نمودارهای سهام
یکی از روشهای تحلیل تکنیکال استفاده از نمودارها است. نمودارها تمامی سوابق قیمتی یک سهام را در خود جای میدهند. این نمودارها به سه شکل شمعی، میلهای و خطی ایجاد میشوند و هر یک در بازههای زمانی متفاوت به ترتیب زمانی شکل میگیرند. تحلیلگر میتواند هر نمودار را مطابق میل خود طی بازههای زمانی ساعتی، روزانه، ماهیانه، فصلی، سالیانه و حتی دههای یا سدهای بررسی کند.
معاملهگر با توجه به اهداف خود زمان مورد نظر را بررسی میکند. برای تریدینگ در بازههای زمانی کوتاه مدت باید بازههای کوتاه یک سهام همچون روزانه یا ماهیانه را بررسی کرد. اما اگر قصد سرمایهگذاری بلند مدت دارید، بررسی نمودارهای بازههای زمانی بزرگتر کمک بیشتری به شما خواهد کرد.
در نمودارها شما چهار فاکتور اصلی قیمت یعنی قیمت شروع، پایان، سقف و کف را مشاهده میکنید. این فاکتورها با توجه به بازه زمانی شما نشان داده میشوند.
برای مثال اگر به بررسی روند یک سهام طی یک ماه گذشته بپردازید، این چهار فاکتور مطابق هر یک روز شکل میگیرند. به این ترتیب اگر نموداری شمعی را انتخاب کنید، شما 30 شمع با 30 قیمت آغازی و پایانی متفاوت یا گاهی یکسان خواهید داشت، که هر شمع یک کف قیمت و یک سقف قیمت مختص به خود را دارد.
در نهایت شما قادر به مشاهده آخرین تغییرات و همچنین حجم معاملات در نمودارها نیز هستید. حجم تغییرات به شما نشان میدهد چه میزان سهام طی هر بازه خریداری یا فروخته شدهاند؛ و آخرین تغییرات نمایانگر کوچکترین تغییرات در قیمت سهام است.
به این ترتیب شاید استفاده از نمودارها بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.
میانگین متحرک
یکی از قدیمیترین، شناختهشدهترین و پرکاربردترین روشها و شاخصها در تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک است. میانگین متحرک خطی است که برای از بین بردن نوکهای تیز در نمودار استفاده میشود. این شاخص همانطور که از نامش پیداست میانگین قیمت را نشان میدهد. به علاوه از آنجاییکه برای از بین بردن نوکهای تیز مکرر در نمودار است، در نتیجه خود به صورت انحنا شکل میگیرد.
میانگین متحرک صرفاً از قیمتهای پیشین بازار استفاده میکند و تحلیلگر با توجه به میانگین قیمت هر سهام، برای خرید یا فروش آن تصمیمگیری میکند. این شاخص برای تشخیص جهت روند بسیار کاربرد دارد و با استفاده از آن جهت قیمت نزولی، صعودی یا خنثی به راحتی نمایان میشود.
برای به دست آوردن میانگین متحرک ابتدا باید میانگین 4 قیمت هر بخش را به دست آورد. برای مثال اگر میانگین یک ماه را میخواهیم به دست آوریم، ابتدا میانگین قیمت آغازین، قیمت پایانی و قیمتهای سقف و کف را برای هر روز به صورت جداگانه به دست میآوریم.
پس از آن میانگینهای به دست آورده را با هم جمع میکنیم و بر تعداد آنها تقسیم میکنیم.
این میانگین به تحلیلگر کمک میکند دادههای قیمتی بازههای زمانی گذشته را راحتتر درک کند و زمان کمتری را برای تجزیه و تحلیل اعداد بسیار صرف کند.
شاخصهای تکنیکال
شاخصهای تکنیکال با گستردگی بالا قابلیت استفاده به عنوان بهترین روش تحلیل تکنیکال را دارند. این شاخصها از بررسی فاکتورهایی همچون قیمت و حجم معاملات انجام شده در گذشته شکل میگیرند. شاخصها با استفاده از فرمولها و محاسبات ریاضی به بررسی، تجزیه و تحلیل دادهها میپردازند. همچنین این شاخصها به صورت سیگنالهایی روی نمودارها قرار میگیرند.
با استفاده از فرمولهای ریاضی متفاوت تحلیلگر روند آینده سهام و جهت حرکت روند را تا حدودی پیشبینی میکند. به این صورت زمان ورود و خروج مناسب هر سهام را مییابند.
این شاخصها خود به دو دسته بزرگ دیگر تحت عنوانهای شاخصهای مومنتوم و شاخصهای قیمت تقسیم میشوند.
شاخصهای مومنتوم
شاخصهای مومنتوم قدرت یا ضعف قیمت را نشان میدهند. این شاخصها به تحلیلگر کمک میکنند که وضعیت اشباع خرید یا اشباع فروش را پیدا کنند و در زمان درست برای خرید یا فروش سهام خود تصمیم بگیرند. به بیانی دیگر مومنتوم میزان صعود یا ریزش هر سهام را نشان میدهد. برخی از شاخصهای مومنتوم عبارتند از شاخص کانال کالا (CCI)، شاخص قدرت نسبی (RSI) شاخص میانگین حرکت جهتدار ( اندیکاتور MACD ).
شاخص کانال کالا تفاوت بین قیمت حاضر سهام و میانگین قیمت پیشین آن را نمایان میسازد. زمانیکه عدد این شاخص بالاتر از صفر باشد به معنای این است که قیمت سهام از میانگین آن در گذشته بیشتر است. زمانی که قیمت سهام از میانگین آن کمتر باشد، CCI عددی کمتر صفر را نشان میدهد.
شاخص قدرت نسبی سیگنالهایی از قیمتهای خرسی (نزولی) و گاوی (صعودی) ارائه میدهد. این شاخص اغلب در زیر نمودار قرار میگیرد. زمانی که RSI بالاتر از 70% باشد، به معنای اشباع خرید و زمانی که پایینتر از 30% باشد، به معنای اشباع فروش سهام است.
شاخص میانگین حرکت جهتدار ارتباط بین دو میانگین متحرک را نشان میدهد. تحلیلگر با استفاده از این شاخص متوجه میشود چه زمانی باید از خرید یا فروش یک سهام دست بکشد. همچنین سرعت این خطوط بیانگر اشباع خرید و فروش است. علاوه بر آن قدرت یا ضعف روندهای صعودی و نزولی را میتوان به سادگی با MACD به دست آورد.
این شاخصها بیشتر در زمان صعود قیمت کاربرد دارند، چرا که به طور کلی روند صعودی دوام بیشتری نسبت به روند نزولی دارد.
شاخصهای قیمت
شاخصهای قیمت همانطور که از نامشان پیداست بر پایه قیمت هستند. شاخصهایی همچون میانگین متحرک (MA) و باندهای بولینگر از دسته شاخصهای قیمت به شمار میروند. میانگین متحرک به طور مداوم از قیمتهای هر روز بازار به دست میآید، سپس میانگینهای هر روز با دیگر روزها میانگینی دیگر برای بازه رمانی بزرگتر تشکیل میدهند.
باند بولینگر از ترکیب میانگین متحرک و دو خط منحنی دیگر تشکیل میشود. با این شاخص تحلیلگر قیمت میانی، تغییر مسیرها در سقف و تغییر مسیرها در کف را مشاهده میکند. به این ترتیب بهترین زمان ورود و خروج به بازار را میتوان دریافت. شاخصهای قیمت به نوعی یکی از پرکاربردترین و بهترین روش تحلیل تکنیکال به شمار میروند.
حمایت و مقاومت
تحلیلگر با استفاده از نمودارها نقاطی را تحت عنوان نقاط حمایت و مقاومت شناسایی میکند. این نقاط اغلب به دنبال عدم تعادل بین عرضه و تقاضا ایجاد میشوند. این نقاط با کمک خط روند و میانگین متحرک به دست میآیند. حمایت زمانی رخ میدهد که سهامهای بسیاری از یک عرضه خریداری میشوند و آن عرضه با کمبود سهام مواجه میشود.
مقاومت برعکس حمایت است. در این حالت عرضه بیش از تقاضا است و در نتیجه سهام قادر به ادامه روند صعودی نخواهد بود. به این ترتیب مقاومت اتفاق میافتد و از ریزش سهام جلوگیری میشود.
در هر یک از نقاط حمایت و مقاومت احتمال معکوس شدن بازار وجود دارد. به این ترتیب تریدر با یافتن این نقاط میتواند سرمایهگذاری موفقتری را داشته باشد.
حجم سهام
یکی دیگر از روشهای تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار حجم سهام است. این نمودار تمامی سهامهای خریداری شده و فروخته شده طی یک روز یا یک بازه زمانی مشخص را نشان میدهد. هر یک از خطها نشان دهنده یک ترید هستند و برای به دست آوردن حجم تریدینگ به کار میروند.
این نمودار اغلب در زیر صفحه قیمتها نمایش داده میشود. تاثیر حجم سهام بر نقاط شکست قیمت نمایان میشود. در صورتیکه خرید بسیار بالاتر از فروش باشد، شاهد بریک اوت (breakout) خواهیم بود، این اتفاق منجر به افزایش ناگهانی قیمتها میشود. در صورتیکه فروش بیشتر باشد بریک داون (breakdown) اتفاق میافتد، که این اتفاق باعث کاهش ناگهانی قیمت خواهد شد.
با این وجود، نمودار حجم سهام هم میتواند بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.
روندها
روند خطی است که جهت حرکت بازار را نشان میدهد. این روند میتواند به یکی از حالتهای صعودی، نزولی یا خنثی باشد. روند صعودی به معنای افزایش خریداران با افزایش سهام است و بالعکس.
روند را به صورت خطی بر نمودار نشان میدهیم. این خط با اتصال نقاط کف و سقف قیمت به دست میآید. با کمک خط روند تحلیلگر نقاط حمایت و مقاومت، نقاط شکست یا چرخش بازار و جهت قیمت بازار را پیدا میکند. علاوه بر این با استفاده از میانگین متحرک نیز میتوان روند بازار را مشخص کرد. برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد می کنیم مقاله خط روند را مطالعه کنید.
کدام روش تحلیل تکنیکال بهتر است؟
حال که با هشت روش تحلیل تکنیکال آشنا شدید، میدانید که هر کدام از این روشها به نوعی میتواند جایگاه بهترین روش تحلیل تکنیکال را از آن خود کنند.
هر کدام از این روشها مزیتها و کاربردهای خود را دارند و بهترین روش میتواند کاملاً فردی باشد. بدین معنا که بهترین شیوه با توجه به خصوصیات فردی و کاربردهای مورد نیاز هر شخص میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.
در نتیجه بهترین روش به یکی از این روشها منتهی نمیشود. با این حال شاید بتوان گفت بهترین روش ترکیبی از چند روش است. به این صورت فرد با ادغام روشها و بررسی سرمایهگذاری از چندین جهت میتواند با ریسک کمتر و پیشبینی دقیقتر تریدینگ کند.
کلام آخر
امروز با هم نمودار نحوه شکل گیری خطی برای یافتن بهترین راه تحلیل تکنیکال تلاش کردیم. در این راه با انواع روشهای تحلیل تکنیکال آشنا شدیم و شاخصها و معیارهای متعددی را با توجه به کاربردهای آنها شناختیم.
برخی از روشها همچون حمایت و مقاومت با کمک دیگر روشها همچون نمودارها و قیمتها به دست میآیند و برخی دیگر پایه و اساس نمایان شدن دیگر روشها هستند مانند نمودارها.
توضیح کامل نمودار تنش و کرنش برای فولاد
به طور کلی در علم مقاومت مصالح یا مکانیک مواد به تحلیل تنش و تغییر شکل مواد در اثر اعمال نیرو و فشار پرداخته می شود. برای اینکه مهندسین بتوانند سازه هایی را طراحی کنند که بارهای مشخصی را تحمل کند باید در این زمینه دانش کافی کسب نمایند. فولاد نیز یکی از مهم ترین مصالح مورد استفاده در ساخت انواع سازه ها می باشد و به همین دلیل اصطلاحات مهم در این زمینه در مورد فولاد برای طراحی سازه اهمیت ویژه ای دارد. مهم ترین این اصطلاحات شامل تنش تسلیم فولاد، تنش کرنش فولاد، استحکام تسلیم لوله فولادی و مدول الاستیسیته فولاد می باشد. در این مقاله سعی می کنیم به طور کامل هر کدام از این اصطلاحات را برای شما توضیح دهیم.
تنش و کرنش انواع فولاد چیست؟
قبل از اینکه بخواهیم تنش و کرنش یعنی دو اصطلاح مهم را در مورد فولاد بررسی کنیم باید تعریفی از هر واژه داشته باشیم تا بهتر درکشان کنیم. تنش و کرنش مهم ترین مفاهیم در مقاومت مصالح هستند. زمانی که یک نیروی خارجی بر یک سازه به طور کلی و یا هر قطعه از آن وارد می شود تنش و کرنش نیز ایجاد خواهد شد. در واقع تنش نیروی خارجی وارد شده بر یک جسم در واحد سطح است. واحد تنش در SI یعنی سیستم بین المللی واحد نیوتون بر متر مربع (N/m2) که هر نیوتون بر متر مربع معادل یک پاسکال (Pa) می باشد. نیروهای خارجی که به یک سازه وارد می شوند می توانند باعث تغییر شکل آن شوند، حتی اگر آن سازه از فولاد ساخته شده باشد. اینکه این تغییر شکل چقدر باشد و تا چه حدی سازه کشیده شود یا تغییر شکل دهد، به میزان سختی سازه و مصالح آن بستگی دارد. طول تغییر شکل سازه بر طول اولیه آن را کرنش می گویند. کرنش واحد خاصی ندارد زیرا هم در مخرج و هم در صورت آن هر دو پارامتر دارای واحد طول هستند و با هم دیگر ساده می شوند. بارگذاری ها و تنش های ایجاد شده برای هر سازه می تواند کاملاً متفاوت باشد.
انواع بارگذاری ها عبارتند از:
- نیروی محوری
- نیروی برشی
- گشتاور یا لنگر
- پیچش
فولاد چیست و چرا آزمایش تنش و کرنش فولاد!
از آنجایی که اصطلاحات گفته شده در مقدمه را می خواهیم برای فولاد بررسی کنیم باید بدانیم فولاد چیست و چرا باید تنش و کرنش یا استحکام تسلیم و مدول الاستیسته فولاد مشخص شود. برخلاف تصور بسیاری از افراد غیر متخصص، فولاد یک نوع فلز خاص نیست بلکه انواع مختلفی دارد. یکی از مهم ترین مواد اولیه ساخت فولاد کربن است که با ترکیب آلیاژهای دیگر فولادهای مختلف را می سازد. در واقع درصد کربن و آلیاژهای به کار رفته در یک نوع فولاد میزان سختی آن را مشخص می کند. پس هر نوع فولادی می تواند تنش تسلیم و پارامترهای خاص مربوط به خودش را داشته باشد. به همین دلیل است که نوع فولادی که قرار است در یک سازه به کار رود حتماً باید مورد آزمایش قرار گرفته و پارامترهای مهم آن مثل تنش تسلیم مشخص شود.
تنش تسلیم فولاد چیست؟
به طور کلی تنش و کرنش دو مفهوم اساسی و مهم در علم مقاومت مصالح برای همه مواد محسوب می شود که در بیشتر رشته های مهندسی و به خصوص مکانیک و عمران کاربرد فراوانی دارند. در واقع می توان گفت یکی از مهم ترین خصوصیات مقاطع فولادی تنش تسلیم فولاد است که به شما کمک می کند تا این مفهوم را بیشتر درک کنید. در واقع در مورد فولاد در مقاومت مصالح سه پارامتر از همه متغیرها مهم تر و اساسی تر است که دانستن آن ها به طراحان و به خصوص مهندسین عمران در طراحی دقیق تر کمک خواهد کرد. این سه پارامتر عبارتند از:
- تنش تسلیم فولاد (Fy)
- تنش نهایی فولاد (Fu)
- کرنشی که موجب شکست می شود یا تنش کرنش فولاد
میزان تنش تسلیم به مهندس طراح می گوید که این نوع فولاد خاص توانایی تحمل حداکثر چقدر نیرو و کشش را دارد و در صورت ساخت سازه با استفاده از این فولاد کل سازه چقدر بار را می تواند تحمل کند. برای به دست آوردن میزان تنش تسلیم در آزمایشگاه های کنترل کیفیت از یک آزمایش مخصوص به نام آزمایش مقاومت کششی استفاده می شود.
نحوه آزمایش مقاومت کششی تنش تسلیم
در این آزمایش یک میله فولادی از جنس فولاد مورد نظر تحت بار کششی قرار می گیرد و کمکم میزان کشش افزایش پیدا می کند. معمولاً میله تا یک حد مشخصی از نیرو را تحمل کرده اما از یک جایی به بعد هر چه میزان کشش اضافه شود خود فولاد هم تغییر شکل داده و کشیده خواهد شد، طوری که سطح مقطع آن در ناحیه کشش کم می شود و بالاخره نیروی کشش آنقدر زیاد شده که سطح مقطع به صفر رسیده و میله فولادی به دو قسمت تقسیم می شود.
به همین ترتیب نیروی کششی در لحظه جداسازی لوله فولادی را تنش تسلیم می گویند؛ یعنی جایی که فولاد تسلیم می شود و دیگر نمی تواند به هیچ وجه نیروی اضافی را تحمل کند. به تغییرات فولاد در زمانی که مقطع کاهش پیدا می کند اما جدا نمی شود تغییرات کرنشی و به نیروهای کششی وارد شده تنش های ایجاد شده می گویند که همه این اندازه گیری ها در نموداری به نام نمودار تنش- کرنش ترسیم می شود و در طراحی از آن استفاده می کنند. این نمودار به مهندس طراح می گوید که چقدر بار روی سازه قرار بگیرد باعث شکسته شدن میله ها و از بین رفتن سازه می شود و یا چقدر نیرو برای سازه مورد نظر قابل تحمل است و باعث تغییر شکل یا خرابی آن نخواهد شد.
در نتیجه میزان بارگذاری را کمتر از حد تحمل میله فولادی برای هر میله در نظر خواهد گرفت. شاید بتوان نمودار نحوه شکل گیری خطی گفت یکی از مهم ترین نقاط این نمودار همان نقطه تنش تسلیم می باشد که همه چیز را مشخص می کند. همان طور که قبلاً هم اشاره کردیم فولادهای مختلف تنش تسلیم های متفاوتی دارند. به عنوان مثال میزان تنش تسلیم یکی از فولادهای کاربردی و معروف به نام فولاد st37 برابر با 3700 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع است. یعنی اگر بیشتر از این نیروی وزن به آن وارد شود حتما می شکند.
تنش تسلیم لوله فولادی
استحکام تسلیم لوله فولادی نیز توسط همان آزمایش مقاومت کششی به دست می آید. وقتی با استفاده از داده های به دست آمده از آزمایش، نمودار تنش – کرنش ترسیم می شود مهندس طراح با کشیدن یک خط موازی با نقطه قسمت کشسان یا الاستیک که معمولاً با فاصله 0.002 از مبدأ نمودار ترسیم می شود، جایی که نمودار را قطع می کند به عنوان استحکام تسلیم لوله فولادی می شناسد. استحکام تسلیم لوله فولادی با Sy مخفف عبارت (Yield strength) شناخته می شود؛ که واحد آن در سیستم آحاد به صورت متریک MPa و بر اساس اینچ ksi می باشد. معمولاً مهندسین طراح باید این پارامتر را هم برای میزان بارگذاری سازه در نظر داشته باشند، زیرا این نقطه نشان می دهد اگر نیرو بیشتر شود میله دچار تغییر شکل خواهد شد؛ هر چند به تنش تسلیم نرسد و به دو تکه تقسیم نشود اما باز هم مهم است چون نمی خواهیم سازه هایی داشته باشیم که بعد از بارگذاری های مختلف مانند انواع نیروهای کششی، فشاری، ضربه و نیروهای تکیه گاهی تغییر شکل بدهند. پس حداکثر نیرو را باید با توجه به مقدار استحکام تسلیم لوله فولادی نیز بسنجیم تا یک طراحی مهندسی شده داشته باشیم.
مدول الاستیسیته فولاد ساختمانی چقدر است؟
به حدی از تغییر شکل فولاد مورد نظر در آزمایش مقاومت کششی که مقادیر تنش و کرنش به صورت خطی با هم متناسب باشند، تغیر شکل کشسان یا الاستیک ماده (Elastic Deformation) گفته می شود. در واقع شیب قسمت خطی نمودار تنش – کرنش در این نقطه معادل با مدول کشسانی (مدول یانگ) E یا همان مدول الاستیسیته فولاد است. مدول کشسانی یا مدول الاستیسیته فولاد معیاری از مقاومت و سفتی فولاد بوده و نشان می دهد نمونه مورد آزمایش در برابر تغییر شکل کشسان چقدر مقاومت می کند. هر چه مقدار مدول بیشتر باشد ماده سفت تر است یعنی کرنش کشسان کمتری در اثر اعمال یک تنش معین در آن رخ می دهد. این مدول یک عامل مهم طراحی است که برای محاسبه تغییر شکل های کشسان به کار می رود.
به تغییر شکل کشسان تغییر شکل ناپایدار نیز گفته می شود؛ یعنی در این نقطه اگر نیروی وارد شده به نمونه برداشته شود تغییر شکل از بین رفته و فولاد به حالت اولیه خود بر می گردد. معمولاً سازه ها باید طوری طراحی شوند که مطمئن باشیم در اثر وارد شدن تنش تغییر شکل الاستیک تنها در قطعات و اجزای سیستم اتفاق افتاده و کل سازه را تغییر نمیدهد و می تواند دوباره به حالت قبلی برگردد؛ بنابراین دانستن نیرویی که در آن تغییر شکل الاستیک در قطعه یا بدنه شروع می شود اهمیت زیادی دارد، از آن نقطه به بعد تغییرات طوری هستند که حتی با برداشتن نیرو شکل میله مورد آزمایش دیگر به حالت قبل برنگشته و تغییرات دائمی هستند.
گزارش کار آزمایشگاه خواص مکانیکی فولاد
به طور کلی تعیین خواص مکانیکی مواد مثل فولاد با تجهیزات و روش های دقیق مختلفی انجام می گیرد که یکی از آن ها آزمایش مقاومت کششی برای تعیین میزان تنش تسلیم، کرنش تسلیم، استحکام تسلیم و مدول الاستیسته بود که کاملا توضیح دادیم. آزمایشات دیگری نیز مانند آزمایشات فشاری، برشی و پیچشی برای تعیین سایر پارامترهای مکانیکی مواد در آزمایشگاه های مکانیک و مقاومت مصالح انجام می شود که همگی آن ها برای یک طراحی بی عیب و نقص و داشتن سازهای کاربردی لازم و ضروری هستند.
نتیجه
با توجه به توضیحاتی که در مورد هر کدام از مهم ترین اصطلاحات در علم مقاومت مصالح درباره فولاد برایتان ارائه کردیم، اکنون بهتر درک می کنید که تعیین این پارامترها توسط آزمایش های مختلف چقدر می تواند برای یک طراحی دقیق و بدون نقص مهم باشد. توجه داشتن به این پارامترها در هنگام طراحی باعث می شود بعد از بهره برداری از طرح اجرا شده هیچ مشکلی پیش نیاید و نه طراح و نه کارفرما هیچ کدام با ایجاد حادثه های ناگهانی مانند تخریب سازه غافلگیر نشوند. امیدواریم این مطلب نظر شما را جلب کرده باشد.
دیدگاه شما